نام پژوهشگر: هاجر مولایی

سنتز وشناسایی کمپلکس های نیکل و مس و کبالت و روی با لیگاند بازشیف h2pyrabza واثرکاتالیتیکی روی بر هیدرولیز ایمین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1389
  هاجر مولایی   مهدی امیرنصر

اخیراً توجه زیادی به سنتز و مطالعه لیگاندهای بازشیف چهاردندانه diimino و کمپلکس های آن ها معطوف شده است. جذابیت سنتز و مطالعه کمپلکس های فلزات واسطه با لیگاندهای بازشیف نامتقارن از آنجا ناشی می شود که یون فلز مرکزی در سیستم های طبیعی به صورت نامتقارن قرار دارد. این کمپلکس ها در تعداد زیادی از فرایند های شیمیایی به عنوان کاتالیست استفاده می شوند و هم چنین به عنوان مدل های بیولوژیکی برای درک ساختار بیومولکول ها کاربرد زیادی دارند. سنتز لیگاندهای باز شیف نامتقارن نسبت به آنالوگ های متقارن آن ها مشکل تر است. در طی تشکیل کمپلکس های فلزی با لیگاندهای بازشیف چهار کئوردینه نامتقارن، یکی از مشکل های اساسی و رایج، هیدرولیز این قبیل لیگاندها و تشکیل ترکیبات باز شیف متقارن است. بعد از سنتز اولین ایمین در قرن 19 به وسیله شیف، از آن زمان تا کنون روش های مختلفی برای سنتز ایمین ها به کار برده شده است. روش سنتز گزارش شده به وسیله شیف شامل تراکم بین ترکیبات کربونیل و آمین مورد نظر تحت شرایط تقطیر همدما است و در نهایت ازمولکولار سیو برای حذف آب و کامل کردن سنتز استفاده شده است. در سال 1990 روش in situبا استفاده از حلال های آبگیری مانند تترامتیل ارتو سیلیکات یا تری متیل ارتو فرمات برای حذف آب توسعه یافت. chakraborti در سال 2004 اثبات کرد که بازده روش فوق با استفاده از ترکیبات کربونیل الکتروفیل قوی و آمین های که نوکلئوفیل قوی هستند، افزایش می یابد. آن ها بیان کردند که اسیدهای برونستد و لوری یا اسیدهای لویس می توانند گروه های کربونیل را فعال کنند و حمله نوکلئوفیلی توسط آمین را کاتالیز نمایند. با گذشت حدود 12 سال روش های جدیدی برای سنتز ایمین ها گزارش شدند، که از آن جمله می توان روش های: بدون حلال، محمل رسی، تابش پرتو ریز موج و سنتز حالت جامد را ذکر کرد. از میان روش های فوق روش تابش پرتو ریز موج به دلیل سرعت بالای واکنش و هم چنین گزینش پذیری بالای آن عمومیت بیشتری دارد بر این اساس در این پایان نامه، لیگاند جدید h2pyrabza و هم چنین کمپلکس هایی با کاربردهای الکتروشیمیایی و بیوشیمیایی با فرمول های زیر سنتز، شناسـایی و مورد بررســـی قرار گرفته است. [niii(pyrabza)] [coiii(pyrabza)(py)2]bph4 [cuii(pyrabza)] [coiii(pyrabza)(3-mepy)2]bph4 [znii(l1)2(oac)2] [coiii(pyrabza)(4-mepy)2]bph4 [coiii(pyrabza)(n-meim)2]bph4 اثرات الکترونی متفاوت، واکنش پذیری متفاوتی را نیز بر روی یون فلزی مرکزی اعمال کرده و مسئله گزینش لیگاندها را در موقعیت محوری کمپلکس های کبالت(iii) به وجود آورده است. به طوری که تنها سنتز کمپلکس هایی با لیگاندهای محوری دهنده ? و پذیرنده ? قوی موفقیت آمیز بوده است. علاوه بر این، لیگاند pyrabzaبا ایجاد اثرات فضایی، باعث تشکیل کمپلکس [cuii(pyrabza)] با ساختار مسطح مربعی انحراف یافته شده است. ساختار کمپلکس های کبالت(iii) نیز به دلیل ضرورت های فضایی لیگاند، هشت وجهی انحراف یافته است. هیدرولیز گزینش پذیر یکی از پیوندهای آزومتین لیگاند pyrabza در حضور فلز روی باعث ایجاد یک ساختار جالب و نادر برای کمپلکس(3) شده است. h2pyrabza و کمپلکس های آن به کمک تکنیک های طیف سنجی uv- vis و ft-ir و 1h-nmr و آنالیز عنصری شناسایی شده اند. ساختار کمپلکس های (2)، (3)، (4) و (7) توسط پراش پرتو x تعیین شده است.