نام پژوهشگر: محمد رضا سام

مطالعه بیان cdna فاکتور9 انسانی در سلولهای سرطانی شده کبدی(hepg2) با استفاده از پروموترهای کایمریک غیر اختصاصی و اختصاصی کبدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک وزیست فناوری 1388
  محمد رضا سام   علیرضا زمردی پور

بیماری هموفیلی b، بصورت مغلوب وابسته به جنس به ارث می رسد و فراوانی آن در جمعیت مردان 30000/1 می باشد. فقدان و یا نقص در عملکرد پروتئین فاکتور9 در پلاسما منجر به این بیماری می گردد. سلولهای کبدی به عنوان جایگاه اصلی تولید فاکتور 9 انعقادی، میزبان مناسبی جهت بررسی بیان فاکتور 9 قلمداد می شوند. جهت بیان اختصاصی در سلولهای کبدی، به توالی های تنظیمی اختصاصی کبدی نیاز است. در این ارتباط تلفیقی از توالی افزاینده آلدولاز b کبدی رت با پروموتر اختصاصی کبدی آلفا-1 آنتی تریپسین و با پروموتر cmv جهت ساخت پلاسمیدهای غیر ویروسی به منظور بیان فاکتور 9 در سلولهای کبدی انجام پذیرفت. سپس کارائی پلاسمیدهای ساخته شده در سلولهای مقاوم hepg2 توسط آزمون الایزا بر روی محیط کشت و درون سلولهای نوترکیب و آزمون نیمه کمی rt-pcr بررسی گردید. توالی افزاینده آلدولازb ، عملکرد هر دو پروموتر اختصاصی کبدی و غیر اختصاصی را به ترتیب 8 و 3 برابر بهبود بخشید. بالاترین بیان فاکتور 9 از تلفیق توالی افزاینده آلدولاز b با پروموتر ویروسی cmv حاصل گردید که بالاترین تجمع فاکتور9 در درون سلول نیز از این سازه ژنی بدست آمد. بنابراین، توالی افزاینده آلدولاز کبدی به عنوان یک توالی تنظیمی سیس مناسب جهت بیان پروتئین های مختلف در هپاتوسیتها پیشنهاد می گردد. با توجه به نقش و عملکرد اینترون ها در مراحل پس از رونویسی، در نسل دوم پلاسمیدهای نوترکیب، اینترون های 1، 2 بتا گلوبین انسانی بطور جداگانه و بطور همزمان در موقعیت مشابه در cdna فاکتور9 قرار داده شدند. همچنین، جهت افزایش کارائی ترجمه، توالی کوزاک قبل از شروع کدون ترجمه در سازه های ژنی ساخته شده قرار داده شد. استفاده از اینترون های بتا گلوبین در cdna فاکتور9 بیان این پروتئین را کاهش داد. این کاهش بیان را می توان با احتمال، به اسپلایسینگ نادرست اینترون های بتا گلوبین در cdna فاکتور9 نسبت داد.

ارزیابی توانایی سلول های بنیادی مزانشیمی و رده سلولی کبدی در بیان مینی ژن های فاکتور 9 انسانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1391
  آزاده سادات آزادبخش   محمد رضا سام

سلول های بنیادی مزانشیمی هدف مناسبی جهت سلول درمانی و ژن درمانی بیماران هموفیلی b محسوب می شوند. این سلول ها دارای ویژگی های بی نظیر از جمله تمایز به طیف وسیعی از سلول های مختلف و ایمنی زایی اندک در شرایط پیوند می باشند که آن ها را برای سلول درمانی و ژن درمانی مناسب کرده است. از مشکلات ژن درمانی، بیان اندک ترانسژن است. با شناسایی توالی های تنظیمی واستفاده از آن ها در موقعیت های مناسب در ناقلین می توان در جهت بهبود بیان ژن با هدف ژن درمانی اقدام نمود. اینترون ها و توالی کوزاک از جمله توالی های تنظیمی می باشند که می توانند با روش های متنوعی بر سطوح تنظیمی بیان ژن در مراحل مختلف موثر باشند. در این مطالعه، 5 ناقل پلاسمیدی فاکتور9 فاقد و واجد اینترون های ژن بتاگلوبین به درون سلول های مزانشیمی و رده سلولی کبدی (hepg2) ترانسفکت گردیدند. سپس توانایی این سلول ها در بیان فاکتور9 مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور پس از جداسازی سلول های بنیادی مزانشیمی از استخوان تیبیا و فمور موش رت، فنوتیپ این سلول ها با روش فلوسایتومتری تعیین شد. ناقلین پلاسمیدی فاکتور9 با استفاده از عامل ترانسفکشن به درون سلول های مزانشیمی و hepg2 وارد شدند. 48 ساعت پس از ترانسفکشن، توانایی سلول های بنیادی مزانشیمی و hepg2 در بیان مینی ژن های مختلف فاکتور9 از طریق انجام آزمون ساندویچ الایزا روی محیط کشت و آزمون rt-pcrارزیابی و فعالیت زیستی فاکتور9 ترشح شده به محیط کشت با آزمون aptt سنجیده شد. سلول های بنیادی مزانشیمی توانائی بیان فاکتور9 و اسپلایسینگ اینترون 1 ژن بتاگلوبین را همانند رده سلولی کبدی نشان دادند. بالاترین سطح بیان فاکتور9 از سازه ژنی بدون اینترون و سازه ژنی دارای اینترون1 ژن بتاگلوبین بدست آمد. توالی های اینترونی بتاگلوبین سطح بیان فاکتور9 را کاهش دادند که این کاهش بیان را می توان با احتمال به اسپلایسینگ نادرست اینترون ها نسبت داد. بالاترین میزان فعالیت زیستی از فاکتور9 ترشح شده به محیط کشت توسط سازه ژنی p.hfix در سلول های hepg2 و سازه های ژنی p.hfix-i,ii در سلول های بنیادی مزانشیمی بدست آمد. نتایج حاصل نشان داد که سلول های بنیادی مزانشیمی می-توانند پروتئین کارآمد در مقادیر کمتر تولید کنند و در ژن درمانی مبتنی بر سلول درمانی به عنوان سلول هدف، انتخاب شوند.