نام پژوهشگر: بهمن زینلی

بررسی الگوی بیان gsk3? و ?-cateninدر تمایز سلولهای usscبه نورونهای دوپامینرژیکی تیمار شده با bio
پایان نامه موزه جانورشناسی دانشگاه تهران 1388
  فاطمه وحید دستجردی   بهمن زینلی

مطالعات in vitro روی سلول های بنیادی ussc مشخص کرده است که در محیط کشت و در حضور فاکتورهای القاء کننده خاص، توانایی تمایز به سمت نورون های دوپامینرژیک را دارا هستند البته سلول های ایجاد شده بیشتر معادل پیش سازهای نورونی هستند که به نظر می رسد به علت عدم حضور ریزمحیط مناسب یعنی مولکول های سیگنال دهنده و سیتوکین ها در محیط کشت این سلول ها باشد. بنابراین ایجاد نیچ های بیولوژیک مناسب می تواند به جهت دهی تمایز در این سلول ها کمک کند. به این منظور، بررسی مسیر پیام رسانی wnt که یکی از مسیرهای بسیار فعال در نیچ سلول های بنیادی است و حضور آن در نیچ اکثر سلول های بنیادی گزارش شده است، ضروری به نظر می رسد. همان طور که اشاره شد، خانواده پروتئینی wnt مولکول های پیام رسان اصلی در الگوسازی، تنظیم تکثیر سلولی و تعیین سرنوشت سلولی در جنین هستند. به علاوه پروتئین های wnt نقش اساسی در الگوسازی سیستم عصبی برعهده دارند لذا هدف از انجام این مطالعه، بررسی فعالیت آنزیم gsk-3?و بیان مولکول پایین دست آن ?-catenin، در سلول های بنیادی ussc تحت تیمار عصبی دوپامینرژیک به همراه مولکول bio بود.

اثرات مهار مسیر wnt در میزان بیان فاکتورهای رشد تغییر شکل دهنده ی بتا (tgf-b) در آستروسیت های تیمار شده با آنتاگونیست dkk1 ، wnt
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک وزیست فناوری 1390
  سینا بزرگمهر   آزیتا پروانه تفرشی

آستروسیت ها که عمده ترین سلول های غیر نورونی در مغز می باشند، در پشتیبانی و نگهداری نورون ها نقش دارند. دخالت مسیر پیام رسانی pi3k/akt در ترشح فاکتور محافظ عصبی tgf-? در آستروسیت ها، القا شده با استرادیول، گزارش شده است. در این پایان نامه احتمال شرکت مسیر پیام رسانی canonical wnt در تولید فاکتورهایی از خانواده ی tgf-? نظیر tgf-?و bmp-4 توسط آستروسیت ها بررسی گردید. آستروسیت های جداشده از کورتکس مغز با استرادیول، bio به عنوان مهارکننده ی اختصاصی گلیکوژن سنتاز کیناز-3 بتا (gsk-3?) و dkk1 به عنوان مهارکننده ی مسیر canonical wnt ، تیمار شدند. با استفاده از تکنیک های ایمونوسیتوشیمی، وسترن بلاتینگ و real-time pcr ، مشخص گردید که هر دو تیمار استرادیول و bio سبب ورود بتا-کاتنین به هسته و فسفوریلاسیون gsk-3? می گردد؛ با این تفاوت که bio سبب افزایش بیان tgf-?1 و tgf-?2 و نیز کاهش بیان bmp-4 می شود در حالی که پس از تیمار با استرادیول (حداقل در بازه ی زمانی 24 ساعت) این تغییرات بیان مشاهده نمی گردد. از آنجا که بیان tgf-?1 و tgf-?2 و bmp-4 پس از تیمار با dkk1 نیز تغییر چندانی نیافت، نقش مولکول gsk-3? و نه مسیر canonical wnt به تنهایی، به عنوان عامل کلیدی و مشترک میان دو مسیر wnt و pi3k در بیان tgf-?1 و tgf-?2 و مهار bmp-4 پیشنهاد می شود.

نقد و بررسی تاریخ نگاری محلی ایران از سال 656 تا 1135 ه /1258تا1722م ازسقوط بغداد تا پایان صفویه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  بهمن زینلی   مصطفی پیر مرادیان

چکیده این پژوهش به نقد و بررسی تاریخ نگاری محلی ایران از 656 تا 1135 ه. ق، شناخت انواع تاریخ های محلی و عوامل و انگیزه های تدوین آن ها پرداخته است. براساس بررسی های صورت گرفته ادامه روند تدوین تاریخ نگاری محلی ایران در دوره یاد شده بر خلاف سده های پیشین متاثر از سیاست و نقش حکومت های محلی بوده است. تاریخ های محلی ایران از 656 تا 1135 ه.ق عمدتاً در دو قالب، تاریخ نامه های محلی و مزارات، تدوین شدند اما آثار محدودی هم در قالب های دیگر چون فرهنگ نامه ها، ترجمه تاریخ های محلی، تاریخ های محلی سلسله ای، وقف نامه ها و آثار جغرافیای تاریخی، تدوین شده اند. همه تاریخ های محلی این دوره به جز دو مورد به زبان فارسی به رشته تحریر در آمده اند. اوج تاریخ نگاری محلی ایران از 656 تا 1135ه.ق در سده های 9و 11 بوده و به لحاظ پراکندگی جغرافیایی ، بیشتر آثار تاریخ محلی ایران در طی این سال ها مربوط به مناطق شمالی ایران و کرانه جنوبی دریای خزر می باشند. بیشتر تاریخ های محلی تدوین شده در دوره زمانی فوق را تاریخ نامه های محلی تشکیل می دهند. کتاب های مزارات و فرهنگ نامه ها از دونظر تفاوت اساسی با تاریخ نامه های محلی دارند. این آثار کمتر تحت تاثیر تحولات سیاسی و حُکّام محلی تدوین شده اند و غالباً توسط سادات و عالمان دینی نوشته شده و مخاطبان آن ها بیشتر شامل: اهل علم، طبقه متوسط و حتی بخشی از توده بوده است. با توجه به ماهیت این تحقیق شیوه به کار گرفته شده در آن ،مطالعه و تحلیل متون و شیوه بیان مطالب نیز مبتنی بر توصیف و تحلیل تاریخی است. کلید واژه : تاریخ نگاری محلی، تاریخ نامه های محلی، فرهنگ نامه ها، مزارات، تاریخ های محلی سلسله ای

بررسی اثر زهر زنبور عسل بر بیان سیکلواکسیژناز دو در سندرم تخمدان پلی کیستیک القا شده در موش رت نژاد ویستار
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم 1390
  لطیفه کریم زاده باردیی   محمد نبیونی

سندرم تخمدان پلی کیستیک(pcos) اختلال سیستم تولیدمثلی و نارسایی اندوکرینی است که با رشد سریع اولیه ی فولیکولی و عدم انتخاب یک فولیکول غالب از ذخیره ی افزایش یافته ی فولیکولی، هایپراندروژنیسم، افزایش آنژیوژنز، جریان خون تخمدانی و متعاقبا عدم تخمک گذاری مزمن همراه است. این سندرم همچنین به عنوان یک بیماری التهابی با افزایش سطح سیتوکین ها و نیز افزایش crp سرم معرفی شده است. نظر به اثرات آنژیوژنیک سیکلواکسیژناز2 (cox-2) و نیز با توجه به اثرات مهاری زهر زنبور عسل(hbv) بر آنژیوژنز پاتولوژیک و بیماری های التهابی مانند آرتریت روماتویید، در این تحقیق تلاش گردید اثرات زهر زنبور عسل بر بیان cox-2 در لایه های مختلف فولیکول های تخمدانی بررسی گردد. بدین منظور تعدادی رت بالغ نژاد ویستار(wistar) که از نظر سیکل استروس دارای سه دوره سیکل منظم استروس بودند انتخاب شده و به دو گروه کنترل(cont) و گروه مبتلا به pcos القا شده با استرادیول ولرات(ev) تقسیم گردیدند. به گروه ev دو میلی گرم استرادیول ولرات(شرکت داروسازی ابوریحان) بصورت زیر پوستی وتک مرحله ای تزریق شد. پس ازگذشت 60 روز و اطمینان از القای سندرم در رت ها با استفاده از بررسی های هیستولوژیک، رت ها به عنوان گروه پلی کیستیک تیمار شده با زهر زنبور عسل(hbv) به مدت 10 روز متوالی تحت تزریق یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن حیوان، به صورت درون صفاقی قرار گرفتند(ev+ hbv). گروه شم از گروهev، حلال استرادیول یعنی روغن کنجد و گروه شم از گروه ev+hbv به همان میزان حلال hbv یعنی سالین دریافت کردند. پس از 10 روز موش ها را کشته و تخمدان ها به منظور مقایسه ی مورفولوژیکی و بافتی و بررسی ایمونولوژیک cox-2 برداشت گردیدند. گروه های شم در اولین سری آزمون به دلیل عدم تفاوت با گروه کنترل حذف گردید. داده های بدست آمده با تست پارامتریک one-way anova آنالیز شدند. نتایج نشان داد که ضخامت لایه ی گرانولوزا و غلاف فولیکولی، شمار و اندازه ی کیست ها در گروه ev+hbv کاهش معنا داری نسبت به گروه ev نشان داد. حضور جسم زرد در گروه ev+hbv و نیز کاهش میزان سرمی crp در این گروه نشان از اثرات درمانی hbv بر این سندرم داشت. علاوه بر مشاهدات هیستولوژیک و بررسی های هورمون های جنسی در سرم خون، این نتایج با کاهش بیان cox-2 در مکان های اختصاصی بیان cox-2 در تخمدان همخوانی داشت. زهر زنبور عسل دارای اثرات مهاری بر بیان cox-2 در تخمدان بوده و با کاهش بیان cox-2 سبب کاهش لایه های گرانولوزا و غلاف فولیکولی، کاهش علایم التهاب و تعدیل هورمون های جنسی می شود و با اعمال تخمک گذاری و تولید جسم زرد سبب بهبود موروفولوژیک، هیستولوژیک و متابولیک تخمدان های پلی کیستیک همراه با التهاب و سوق آن به سمت تخمدان های سالم و فعال می گردد.

نقش مهار کننده های gsk3b در بیان فاکتورهای محافظت کننده نورونی در آستروسیت ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1386
  علی یار پیروزی   بهمن زینلی

چکیده ندارد.

بررسی سیگنال دهی wnt در دو مدل تخمدان پلی کیستیک القاء شده در موش بزرگ آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1386
  ندا جروقی   قمر تاج حسین

چکیده ندارد.

بررسی بیان فاکتور tgf-beta1 در مایع مغزی نخاعی کودکان مبتلا به هیدروسفالی و مییلو مننگوسل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1387
  میثم یزدان خواه   علیرضا ساری

چکیده ندارد.

بررسی نقش گلیکوژن سنتاز کیناز (gsk-3beta) در تخمک گذاری موش های صحرایی نژاد wistar
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1387
  اسماعیل گودرزی   بهمن زینلی

چکیده ندارد.

بررسی نقش گلیکوژن سنتاز کیناز 3-بتا(gsk-3beta) در تشکیل جسم زرد در موش های صحرایی نژاد wistar
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1387
  زهرا عزیزی ورزنه   بهمن زینلی

چکیده ندارد.

بررسی فعالیت گلیکوژن سنتاز-3 بتا(gsk-3?) در تخمدان موشهای بزرگ آزمایشگاهی تیمارشده با کلرید لیتیم
پایان نامه موزه جانورشناسی دانشگاه تهران 1388
  فهیمه میرآخوری   بهمن زینلی

لیتیم ، داروی شناخته شده وموثر در درمان بیماری دو قطبی، مهارکننده آنزیم گلیکوژن سنتاز کیناز3 (gsk-3? )- مولکول کلیدی مسیر سیگنال دهی wnt- می باشد. این مسیر از مهم ترین مسیر های سیگنال دهی است که در اعمال طبیعی تخمدان بالغ و تکوین راههای تناسلی ماده نقش دارد. اخیرا معلوم شده که ترکیبات متعدد این مسیر در تخمدان rat های بالغ بیان می شوند . در این مطالعه از کلرید لیتیم برای فعال سازی مسیر سیگنال دهی wnt استفاده و نقش این مسیر در تکوین فولیکولی مورد بررسی قرار گرفت . در این مطالعه، از موش های صحرایی ماده نابالغ (23 روزه، نژاد wistar) به عنوان مدل استفاده گردید. جهت تحریک تکوین فولیکولی، ابتدا iu10 pmsg و سپس جهت بررسی اثر لیتیم، 4 دوز کلرید لیتیم (250mg/kg) هر 12 ساعت (از زمان تزریق هورمون pmsg) بصورت درون صفاقی به موشها تزریق گردید. 48 ساعت پس از تزریق pmsg، تخمدان ها خارج و مورد بررسی های سلولی و بافتی قرار گرفتند. جهت بررسی آپوپتوزیس از رنگ آمیزی tunel و روش dna laddering و ایمنوهیستوشیمی برای پروتئین هایpcna , pan - avtive ?-catenin ,pgsk-3? , gsk-3? و وسترن بلات استفاده شد.. نتایج حاصله نشان داد که درتخمدان موشهای تیمار شده با کلرید لیتیم، فولیکولهای آنترال با قطر 1000-800 میکرون تشکیل نشده ، تعداد فولیکولهای آنترال با قطر 600-400 و 800-600 میکرون کاهش و تعداد فولیکول های آترتیک افزایش معنی داری نسبت به گروه کنترل یافته است. مطالعات در سطح سلولی، حاکی از افزایش شدید تعداد سلولهای با هسته پیکنوتیک و tunel مثبت و کاهش تعداد سلول های pcnaمثبت در فولیکولهای آنترال تخمدان موشهای تیمار شده با کلرید لیتیم نسبت به گروه کنترل بود. بعلاوه الگوی قطعه قطعه شدن dna فقط در نمونه های تجربی مشاهده شد. همچنین بررسی سرم استرادیول خون، مشخص کرد که لیتیم موجب کاهش معنی دار استرادیول نسبت به کنترل می شود. بررسی های ایمنوهیستوشیمیایی و وسترن بلات نشان داد که لیتیم موجب مهار gsk-3? و افزایش gsk-3? p شده و کاهش در میزان بتاکتنین فعال در تخمدان های گروه تجربی می شود . از نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود که لیتیم با القاء آپوپتوزیس و کاهش تکثیر در سلول های گرانولوزا موجب افزایش فولیکولهای آترتیک و در نتیجه کاهش تعداد فولیکولهای آنترال و تکوین فولیکولی می شود. با توجه به نتایج حاصله در این پژوهش بنظر می رسد شد که مسیر / ?-catenin wntدر تکوین فولیکول های تخمدانی در حالتی وابسته به هورمون عمل کرده و احتمال می رود که لیتیم از طریق تداخل در این مسیر عمل می کند.

اثرات تراتوژینک کربنات لیتیوم بر اندام زایی جنین های موش کوچک آزمایشگاهی در روزهای 9/5-8/5-7/5 حا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت معلم تهران - دانشکده علوم 1370
  بهمن زینلی

فشرده فارسی : لیتیوم یک عنصر قلیایی با کوچکترین وزن اتمی در بین فلزات محسوب می شود. این عنصر با وجود سادگی اثرات قابل - ملاحظه ای در مراحل رشد و نمو جنینی و همچنین رفتار مهره داران می گذارد، بطوریکه بعنوان عامل تراتوژن مهره داران شناخته شده است . سالهای متمادی است که کربنات لیتیوم را بعنوان دارویی موثر برای درمان افسردگی مانیک manic depression بکار می برند . با توجه به اینکه لیتیوم از جفت عبور می کند و با غلظتی تقریبا مساوی با غلظت سرمی مادر، در سرم جنین یافت میشود، لذا خطرات ناهنجاری زایی در جنین بوجود می آورد . گزارشات زیادی از نوزادان ناهنجاری که مادران آنها در طی دوره بارداری لیتیوم مصرف کرده اند، داده شده است . در این ارتباط جهت مشخص کردن پتانسیل تراتوژنیک این فلز اثرات تراتوژنیک کربنات لیتیوم در موشهای سوری نژاد balb/c مورد آزمایش قرار گرفت . در این کار تحقیقاتی، کربنات لیتیوم پس از حل شدن در سرم فیزیولوژیک نمکی، بطور داخل صفاتی به موشهای 2/5 الی 3 ماهه تزریق گردید. در اولین سری تجربیات میزان 443 mg/kg b.w.)lethal dose(ld 50 تعیین شد . در سه سری دیگر از تجربیات با کاهش این دوز به مقدار 300 mg/kg دوز درمانی،کربنات لیتیوم به موشهای حامله در روزهای 8/5,7/5و 9/5 حاملگی (روزهای بعد از لانه گزینی) تزریق گردید . هم زمان با تزریق به تعداد چهار موش تجربی، در هر سری تعداد 4 موش شاهد حامله نیز در نظر گرفته و به آنها تنها سرم فیزیولوژیک تزریق شد. حاملگی موشها با مشاهده درپوش واژنی مشخص می گردید، که تاریخ مشاهده آن بعنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد. جنین های موشهای حامله در روز 15/5 حاملگی از رحم مادران خارج گردید و از نظر مورفولوژیکی و هیستولوژیکی بطور دقیق مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت . لازم به ذکر است که هر سری از تجربیات سه بار تکرار گردید . جنین های بدست آمده از تزریق در روز 7/5 حاملگی، کاهش معنی داری) p< 0/001 (را در وزن جنین و (crاندازه فرق سری نشیمنگاهی) نشان دادند، در 18 درصد ازکل جنین ها ناهنجاری در چشم مشاهده شد . این ناهنجاریها شامل : آنوفتالمی دو طرفه ,)42 درصد (آنوفتالمی یک طرفه) 37 درصد (و میکروفتالمی و نابجایی در رشد و نمو چشم) 21 درصد (بود . همچنین در بین جنین های ناهنجار، یک مورد اگزنسفالی، یک مورد اگزوهپاتیک ، یک مورد شکاف توام در لب و کام و یک مورد ناهنجاری کلی در سرو صورت و 6 جنین آتروفیه) 6 درصد (مشاهده گردید . مقاطع هیستولوژیکی، به هم ریختگی سازماندهی سلولهای شبکیه و نابجایی در تشکیل چشم جنین های میکروفتالمی و چسبندگی غیر عادی پلکها را به یکدیگر، مشهود بود . در بین جنینهای بدست آمده از تزریق در روز 8/5، 8 درصد اگزنسفالی 1/3 درصد اگزوهپاتیک و بالاخره 34 درصد آتروفیه مشاهده شد. این جنین ها نیز کاهش معنی داری)p< 0/001 (را در وزن و cr نشان دادند . در مطالعه مقاطع میکروسکوپی جنین های اگزنسفال، عدم تشکیل پرده مننژ در سطح خارجی مغز مشاهده گردید . در جنین های بدست آمده از تزریق در روز9/5 حاملگی 50 درصد آتروفیه شده، و بقیه سالم بودند . با روش جذب اتمی، میزان غلظت لیتیوم در سرم خون موشهای تجربی 6 (1/19 - 1/98 neq/l ساعت پس از تزریق) و 24 (0/15 - 0/24 meq/l ساعت پس از تزریق)و در موشهای شاهد 0/006 - 0/014 تعیین شد این مقدار لیتیوم در سرم خون تقریبا در محدوده غلظت درمانی آن در بیماران تحت معالجه با این دارو بدست آمد .