نام پژوهشگر: اسداله رنجبر

بررسی مدول گسیختگی بتن خودمتراکم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی 1389
  اسداله رنجبر   موسی مظلوم

این تحقیق علاوه بر مدول گسیختگی بتن خودتراکم، روانی، مقاومت فشاری و و رابطه بین آنها مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق بر روی دو نوع بتن با نسبتهای آب به سیمان 35/0 و 45/0 متمرکز شده و مقدارمواد سیمانی در تمام بتنهای ساخته شده با این نسبتها، به ترتیب 500 و 400 کیلوگرم برمترمکعب بوده است. مخلوطهای بتنی با با چها ترکیب مختلف 4/0% و8/0% و 2/1% و6/1% وزن مصالح سیمانی، فوق روان کننده بر پایه کربوکسیلیک – اتر و در دوحالت با و بدون میکروسیلیس ساخته شدند. مقدار میکروسیلیس جایگزین سیمان به میزان 10 درصد وزن مصالح سیمانی می باشد. روانی و سایر مشخصات بتن خودتراکم تازه توسط آزمایش جریان اسلامپ، آزمایش حلقه j ، آزمایش قیف v شکل، آزمایش جعبه l شکل و آزمایش جعبه u شکل مورد بررسی قرار گرفتند .هرکدام از این آزمایشها می توانند، قدرت عبور و پایداری استاتیکی بتن خودتراکم را بررسی کنند. از نظر خواص مکانیکی نیز، مدول گسیختگی و مقاومت فشاری بتن خودتراکم بررسی شده و ارتباط نتایج آزمایشهای بتن تازه خودتراکم با این دو مقوله بررسی گردید .یک رابطه خطی بین مقاومت فشاری و مدول گسیختگی با روانی بتن خودتراکم وجود دارد که بر اساس آن یک معادله جهت یافتن مدول گسیختگی بتن خودتراکم، بر اساس مقاومت فشاری نمونه های مکعبی پیشنهاد می گردد.

بررسی تزاحم احکام و کاربرد آن در حقوق مدنی
پایان نامه دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری - دادگستری - دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری - دادگستری 1393
  صابر عبدالی   مهدی منتظرقائم

هر انسانی در زندگی خود همواره با تزاحم میان مصالح و مفاسد موجود در اجتماع رو به رو است. این مصالح و مفاسد پشتوانه احکام اند و تزاحم بین آن ها موجب تزاحم بین احکام می شود. روابط حقوقی افراد جامعه نیز خالی از تزاحم نیست، لذا در این پایان نامه سعی کرده ایم تا ضمن شناخت دقیق تزاحم احکام و تزاحم حقوق، مصادیق تزاحم در حقوق مدنی را بیان و راه کارهای برون رفت از این تزاحم را معرفی نماییم.

ماهیت و آثار دعاوی تجزیه ناپذیر
پایان نامه دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری - دادگستری - دانشکده حقوق 1393
  محمد مهدی ذکاوتی رستمی   رضا شکوهی زاده

قانون آیین دادرسی مدنی در مواد 104 و 298 به دادگاه اختیار داده است که در پایان جلسه اول دادرسی چنانچه "دعوی" قابل تجزیه باشد آنها را از یکدیگر تجزیه نموده و نسبت به قسمتی از دعوی رأی صادر نماید و نسبت به قسمت دیگر در صورت آماده صدور رأی نبودن رسیدگی را ادامه دهد. پرسشی که به ذهن می رسد این است که آیا این دو ماده دارای مفهوم مخالف می باشد؟ آیا ممکن است دو دعوی نسبت به یکدیگر تجزیه ناپذیر باشند و نتوان در حین رسیدگی و صدور رأی آنها را از یکدیگر تجزیه نمود؟ و اگر چنین دعاویی وجود داشته باشند ملاک تجزیه ناپذیری بین این دعاوی چیست؟ و آثاری که این دعاوی در مقاطع مختلف دادرسی دارند چیست؟ اداره اینگونه دعاوی چگونه است؟ وجود دعاوی تجزیه ناپذیر را می توان با مراجعه به نظرات حقوقدانان و آراء قضایی کشف کرد و ملاک تجزیه ناپذیری وجود ارتباط کامل بین دعاوی می باشد.