نام پژوهشگر: الهام دارابی

بررسی پروتئین یوترفین در بافت عضله 15 بیمار مشکوک به دیستروفینوپاتی خفیف(دیستروفی عضلانی بکر)به روش ایمینوهیستوشیمی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1389
  الهام دارابی   رضا حاج حسینی

با وجود فراوانی معلولیتها به ویژه معلولیتهای جسمی-حرکتی و در صدر آنها دیستروفی های دوشن و بکر و با وجود پیشرفتهای چشمگیر در جهت کشف منشا مولکولی و ژن مسئول این بیماریها ونیز trial های وسیعی که بر روی حیوانات آزمایشگاهی و حتی انسان به روشهای گوناگون در اقصی نقاط جهان درحال انجام است در کشور ما هنوز قدم اول یعنی تشخیص قطعی بیماریها دچار مشکل است . بدیهی است چنانچه تشخیص این بیماریها مسجل نباشد درمان، حتی اگر شناخته شود ، برای هیچ یک از بیماران سودمند نخواهد بود. تشخیص دیستروفی های عضلانی در درجه اول باشرح حال ، معاینه بالینی و ترسیم شجره خانوادگی آنها و در درجات بعدی مبنی بر تائید پارا کلنیک است. اندازه گیری حداقل یک آنزیم عضلانی (ck)کراتین کیناز و الکترومیوگرافی( emg) برای حدس یک دیستروفی عضلانی لازم است. در مرحله بعد نیاز به انجام بیوپسی عضلانی است که با اینکه در ایران سابقه نسبتا طولانی دارد ، ولی انجام تکنیک صحیح بیوپسی در درجه اول و در درجه دوم رنگ آمیزیهای اختصاصی عضله با اعمال تکنیک ایمینوهیستوشیمی (immunohistochemistry) که از روشهای ضروری برای تشخیص هستند تا سال 1384 در کشور انجام نمی شدند. از آنجا که در اینگونه بیماریها نقص در ژن مسئول تولید یک نوع پروتئین وجود دارد پروتئین محصول ژن باید کم ساخته شود یا اساسا ساخته نشود . لذا جستجوی بافت عضله بیماران میتواند راهگشای مهمی برای تشخیص قطعی بسیاری از بیماریهای فوق باشد. تلاش در جهت راه اندازی رنگ آمیزی های ایمینوهیستوشیمی یا رنگ آمیزی با واسطه آنتی بادی بروی برشهای نازک بافت عضلانی در مرکز تحقیقات ژنتیک از سال1381 شروع شد و در نیمه دوم سال1384 به نتیجه رسید . از آنجا که شایعترین بیماریهای گروه دیستروفی عضلانی دیستروفینوپاتی ها هستند اقدام اول راه اندازی رنگ آمیزی دیستروفین بود که شایعترین نقص پروتئینی جدار سلولهای عضلانی را در بین پروتئین های تشکیل دهنده جدار این سلولها تشکیل می دهد. در گروه دیستروفینوپاتی ها نقص ژنتیکی که منجر به ساخته شدن پروتئین دیستروفین میشود روی باند 21 بازوی کوتاه کروموزومx (xp21) باعث بیماری دیستروفی عضلانی دوشن (dmd) می گردد و این نقص ژنتیکی ممکن است منجر به کمبود دیستروفین یا نقص ساختار این پروتئین شود که باعث بیماری خفیف تری به نام دیستروفی عضلانی بکر(bmd) میشود . حذف ها یا مضاعف شدگی های dna در محل(xp21)توسط بسیاری از مراکز تحقیقاتی دولتی و خصوصی در ایران شناخته می شود ولی متاسفانه به علت بزرگی این ژن تمام بیماران مبتلا حذف مذبور را نشان نمی دهند و تنها در65% آنها این حذف ها قابل شناسایی است. لذا بدون انجام ایمینوهیستوشیمی (ihc)جستجو جهت حذف xp21 نا کامل بوده و همچنان 30% بیماران مشکوک بهdmd بدون تشخیص قطعی رها می شوند. لذا با توجه به فراوان بودن دیستروفینوپاتی ها کار با آنتی بادی وجستجو برای پروتئین غشاء سلولهای عضلانی بیمارانی که از نظر بالینی مشکوک به دیستروفینوپاتی بودند ولی در جستجوهای ژنتیکی حذف ژنی را نشان نداده اند آغاز شد و در مورد بیمارانdmd به دلیل بالا بودن حساسیت و ویژگی روش در این گونه بیماران تشخیص قطعی انجام گرفت. اما در مورد بیماران مشکوک به bmd چنانچه حذف ژنی را نشان ندهند با انجام تکنیکهای رنگ آمیزی بافتی تشخیص قطعی امکانپذیر نیست و با روشهای رنگ آمیزی ایمینوهیستوشیمی برای دیستروفین تنها می توان به وجود بیماری bmd مشکوک شد? چون ضعیف رنگ شدن بافتی و یا شواهد رنگ آمیزی on/off قطعیت تشخیصی نداشته وبرای bmd پاتوگنومونیک نمی باشد . در اینگونه موارد در اغلب مراکز معتبر دنیا با روش آنالیز وسترن بلات پروتئین دیستروفین را مورد بررسی دقیق قرار میدهند که روش گران قیمتی است و بهره جویی از آن به علت دشواری و هزینه بالا در تمامی مراکز امکانپذیر نمی باشد. در چند سال اخیر پروتئینی به نام یوترفین (utrophin) در بافت عضله مورد توجه قرار گرفته است که ژن کد کننده آن روی باند 24 بازوی بلند کروموزم 6 (6q24) قرار گرفته است و هومولوگ پروتئین دیستروفین بوده وبه نام drp (dystrophin-related protein) یا پروتئین وابسته به دیستروفین شناخته میشود.در بافت عضله نرمال،یوتروفین محدود به جانکشن عصب و عضله (neuromuscular junction) و محل اتصال عضله ای – وتری (myotendinus)می شود? در حالی که در عضله دچار کمبود یا نبود دیستروفین بیان یوتروفین بیشتر شده (upregulation) و مارکه شدن در اطراف یا محیط بیشتر فیبرهای عضله دیده می شود. دراین مطالعه ابتدا با انتخاب بیمارانی که با توجه به علائم بالینی وپاراکلینیکی مشکوک به دیستروفینوپاتی خفیف یا bmd بودند بیوپسی عضلانی انجام شد که از نظر وجود یا عدم وجود پروتئین یوتروفین بررسی شدند که نتایج حاصله با سنجش همین پروتئین به روش وسترن بلات قابل مقایسه خواهد بود . بعلاوه در این طرح بر آن برآمدیم که: 1-رنگ پذیری یوتروفین در عضله مبتلایان به bmd را در کنار کنترل های مثبت (بیماران dmd) و منفی (افراد نرمال) بررسی کنیم. 2-بیماران bmd را به طور قطعی شناسایی کنیم که با این تشخیص و استفاده از تشخیص قبل از تولد? معلولیت ناشی از دیستروفینو پاتیها کاهش یابد. 3-باتوجه به ارزش تشخیصی آنتی بادی یوتروفین درغشاء سلولهای عضلانی بتوانیم در مواردی این روش را جایگزین روش وسترن بلات? که هزینه بر و وقتگیر است? نموده ویا در پانل تشخیص دیستروفینوپاتی ها وارد کنیم.

تاثیر پپتیدوگلیکان-لیپوپلی ساکارید بر میزان تولید نیتریک اکساید و القا آپوپتوزیس در سلول های t فعال شده توسط سلول های بنیادی مزانشیمال موش msc
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده دامپزشکی 1391
  الهام دارابی   امیر توکمه چی

سلول های بنیادی مزانشیمال، سلولهای بنیادی بالغی هستندکه به بعنوان سلول های پیش ساز غیر خون ساز وچند توانی معرفی می شوند که در طیف وسیعی از بافتهای بالغ بدن یافت می شوند. toll like receptor(tlr) یکی از گیرنده های ها ایمنی بیان شده در سطح سلول های بنیادی مزانشیمال می باشد که می تواند طیف وسیعی از عملکرد های سلول را تحت الشعاع قراردهند.اخیراً مشخص شده است تحریک ویژه tlrدر سطح سلول های بنیادی مزانشیمال می تواند پاسخ های ایمنی ناشی از این سلول ها را به سمت فنوتیپ های پیش التهابی(msc-1) یا ضدالتهابی (msc-2)جهت دهی کند.بنابراین در مطالعه حاضر اقدام به تیمار سلولهای بنیادی مزانشیمال با آگونیست های tlr در برنامه زمانی و دوز متفاوت گردید تا تاثیر دوز و زمان تحریک با آگونیست tlr را بر پاسخ های سلول های بنیادی مزانشیمال بررسی شود. در این مطالعه از 40سر موش سوری استفاده گردید. بعد از بیهوشی از استخوان فمور و تیبیا سوسپانسیون سلولی تهیه شد. پس از 24 ساعت از اولین انکوبه کردن سلول های بنیادی مزانشیمی مایع رویی دور ریخته شدو سلول های بنیادی مزانشیمی به کف فلاسک چسبیده باقی ماندند. پس از رسیدن سلول ها به تراکم 70%، با آگونیست tlr، شامل پپتیدوگلیکان-لیپوپلی ساکارید در دو دوز بالا و پایین ودر دو زمان 1و12 ساعت تیمار شدند. سپس مایع رویی سلول ها جهت اندازه گیری نیتریک اکساید جمع آوری شد.آپوپتوز در سلول های tمجاور شده باسلول های بنیادی مزانشیمی به روش فلو سایتومتری و با رنگ آکریدین – اورنج pi اندازه گیری شد. یافته ها افزایش معنی داری (p?0.05)در آپوپتوز سلولهایt مجاور شده با سلول های بنیادی مزانشیمی تیمار شده با پپتیدو گلیکان – لیپوپلی ساکارید در دوز پایین و مدت زمان 12 ساعت در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند. و همجنین افزایش معنی داری(p?0.05) در میزان نیتریک اکساید تولید شده در دوز بالا و زمان 1ساعت نسبت به گروه کنترل نشان دادند. کلمات کلیدی: آگونیست ، سلولهای بنیادی مزانشیمال،tlr، آپوپتوز

بررسی و محاسبه عددی طیف بهره برای لیزرهای نقطه کوانتومی iii-n
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم پایه 1390
  هما سادات حسینی   الهام دارابی

لیزرهای نیم رسانا از مهمترین ابزارهای کلیدی در مخابرات نوری به شمار می روند. پیشرفت های روز افزون در زمینه تکنولوژی ساخت لیزرهای نیم رسانا به خصوص در طول موج 3/1و 55/1 میکرومتر موجب توجه بیشتر به تحقیقات در این زمینه شده است. که در این طول موج ها اتلاف و پراکندگی در فیبر نوری کمترین میزان خود را دارد. رایج ترین ترکیبات مورد استفاده جهت گسیل طول موج های فوق ترکیبات-?? فسفر دار می باشند که تحت عنوان ترکیبات ایندیم فسفر/ایندیم گالیم آرسنیک فسفر شناخته می شوند و از آنجا که ترکیبات -?? نیتروژن دار در طول موج های مخابراتی 3/1و 55/1 میکرومتر با توجه به برتری های خود به تدریج جایگزین ترکیبات ایندیم فسفر/ایندیم گالیم آرسنیک فسفر می شوند در این پایان نامه بکارگیری سیستم آلیاژی نیتروژن دار ایندیم گالیم آرسنیک/ایندیم گالیم آرسنیک نیتروژن در ناحیه فعال لیزر بررسی می شود. همچنین توجه ویژه ای نسبت به بکارگیری ساختار نقطه کوانتومی نسبت به دو ساختار چاه کوانتومی و سیم کوانتومی در ناحیه فعال لیزر داریم. ساختارهای نقطه کوانتومی -n? بهترین گزینه برای استفاده در محیط فعال لیزرهای نیم رسانا هستند تا باز ترکیب تششعی به حد کافی بالا باشد و در محدوده طول موج های مخابرات نوری قرار گیرد و بدین وسیله می توان بهره بالایی از این ساختارها در لیزرهای نیمه رسانا به دست آورد. در حالیکه از پایداری دمایی بهتری نسبت به ترکیبات فسفر دار نیز برخوردارند. لذا در این پایان نامه یک لیزر نیم رسانا با ساختار نقطه کوانتومی از ترکیبات -?? نیتروژن دار در ناحیه مخابراتی 55/1 میکرومتر طراحی می شود و طیف بهره آن محاسبه می گردد. همچنین اثر تغییر شکل نقطه کوانتومی از مکعبی به کروی و استوانه ای در طیف بهره و طول موج گذار مورد بررسی قرار می گیرد و مقایسه ای بین طیف بهره چاه کوانتومی و نقطه کوانتومی انجام می پذیرد. جهت محاسبه طیف بهره ابتدا برای هر ساختار نقطه کوانتومی مورد نظر معادله شرودینگر حل عددی و ترازهای انرژی الکترون در باند رسانش و حفره ها در باند ظرفیت به دست می آید و با استفاده از نتایج به دست آمده و فرض پهن شدگی لورنتسی، طیف بهره برای ساختارهای نقطه کوانتومی محاسبه می شود

مدل سازی و تحلیل دینامیک vcsel با ساختار هدایت شونده با ضریب شکست
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1386
  مهتاب آقایی پور   وحید احمدی

چکیده ندارد.