نام پژوهشگر: سورا مردپور

مقایسه رشد، تمایز و پیری سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی سفید، قهوه ای و مغز استخوان موش صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - پژوهشکده رویان 1388
  سورا مردپور   محمد رضا باغبان اسلامی نژاد

مقدمه: سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان (bm-msc) ظرفیت نوزایی و تمایز به دودمان های سلولی متعددی از بافت های مزانشیمی را دارند. این سلولها علاوه بر مغز استخوان از بافت هایی چون خون بند ناف، استخوان ترابکولار ، جفت، پانکراس، بافت چربی ، نیز جدا شده اند. تاکنون مطالعات محدودی در زمینه جداسازی این سلولها از بافت چربی سفید انجام شده است، ولی این مطالعات، بیشتر توصیفی بودند. لذا سلولهای بنیادی مزانشیمی بدست آمده از بافتهای مختلف مغز استخوان، چربی سفید و قهوه از لحاظ تکثیر و تمایز و پیری در محیط کشت مورد بررسی قرار گرفتند. روشها: سلولهای بنیادی مزانشیمی از بافت چربی سفید و قهوه ای و مغزاستخوان جدا شده و به رده های سلولی استخوان، غضروف و چربی تمایز داده شدند. سلولهای جدا شده از هرسه منبع در ویژگیهای رشد، تمایز و پیری با محاسبه جذب نوری رنگ،mtt ، تعداد و قطر کلونی، زمان دوبرابر شدن جمعیت، آلیزارین رد در تمایز به استخوان و محاسبه سلولهایی که برای تست بتاگالاکتوزیداز مثبت هستند و نیز اندازه گیری فعالیت آنزیم تلومراز مقایسه شدند. نتایج: در این مطالعه سلولهای بنیادی مزانشیمی موش صحرایی(رت) از بافتهای چربی سفید، قهوه ای و مغزاستخوان به طور موفق آمیزی جدا سازی و کشت شدند. سلولهای جدا شده از هر سه منبع توانایی تمایز به هر سه رده استخوان، غضروف و چربی در شرایط اختصاصی کشت را داشتند. براساس نتایجmtt ، جذب رنگ فورمازان در سلولهای چربی سفید، قهوه ای و مغزاستخوان اختلاف معنی داری نشان نداد. تعداد و قطر کلونی های ایجاد شده در محیط کشت در سلول های جداشده از بافت چربی بخصوص چربی قهوه ای بالاتر از مغزاستخوان می باشد و نیز میانگین تعداد و قطر کلنی ها در مغز استخوان، چربی سفید و چربی قهوه ای به ترتیب (20/09±6/9،70/9±1537/4) و (5/2±34/62،78/37±2570) و (7±36/9،21/93±982) می باشد. در تحقیق حاضر زمان دوبرابر شدگی جمعیت در بافت چربی به خصوص بافت چربی قهوه ای نسبت به همتای مغزاستخوان خود کمتر است(9/6±45 در مقابل 24±177/33). در بین این سه منبع، با استفاده از جذب رنگ آلیزارین رد مشخص شد که سلول های مغز استخوان از توان تمایزی بالاتری نسبت به دو گروه چربی برخوردار بودند که خود بیانگر کاربرد این سلول ها در ترمیم شکستگی های استخوانی است(p<0/05). همچنین با توجه به پیری سلولی، تعداد سلولهای چربی سفید وقهوه ای به ترتیب در پاساژهای3، 5 و7 که برای تست بتاگالاکتوزیداز مثبت بودند، نسبت به همتای مغزاستخوان خود کمتر بوده و این تفاوت در سطح 95 درصد معنی دار است. علاوه براین، بررسی آنزیم تلومراز در هر سه گروه در پاساژهای 3، 5، 7 نشان داد که سطح فعالیت آنزیم تلومراز در گروه چربی بخصوص چربی سفید نسبت به عمتای مغزاستخوان خود بیشتر است(p<0/05). بحث: روی هم رفته، باتوجه به اینکه بافت چربی یک منبع غنی از سلول های بنیادی مزانشیمی مطرح است و نیز ویژگیهای رشد و تکثیر و زنده مانی آنها در محیط کشت بهتر از مغزاستخوان است، می تواند به عنوان منبع مناسبی برای سلول های بنیادی مزانشیمی در درمان بیماریها و طب ترمیمی مورد اسفاده قرار گیرد.