علی‌اصغر مصلح

استاد فلسفه، دانشگاه علامه طباطبایی

[ 1 ] - پولی‌لوگ (گفت‌وگوی چندجانبۀ میان‌فرهنگی) به مثابۀ الگویی برای پژوهش‌های فلسفی و گذر از فلسفۀ تطبیقی

در سالیان اخیر، با توجه به رشد فزایندۀ تحقیقات میان‌فرهنگی در حوزه‌های گوناگون علوم انسانی به‌ویژه فلسفه در جامعۀ ایرانی و طرح مسائل جدی در روش این تحقیقات و اعتبار آن‌ها، دو مطلب بسیار ضروری می‌نماید: نخست بررسی روش و اعتبار فلسفۀ تطبیقی به مثابۀ الگوی رایج در این تحقیقات و دیگری ارائۀ الگویی متناسب برای انجام دادن تحقیقات منطبق با اهداف این پژوهش‌ها، یعنی تعامل و گفت‌وگوی میان‌فرهنگی. فلسفۀ م...

[ 2 ] - هردر و فلسفه فرهنگ

اندیشه یوهان گوتفرید فون هردر دامنه وسیعی دارد و برای سیر در اندیشه‌های وی باید به مباحثی مانند انسانیت، تاریخ و فلسفه تاریخ، انسان‌شناسی، فرهنگ و فلسفه فرهنگ آن‌گونه که او طرح کرده است پرداخت. با توجه به شرایط عالم معاصر و اهمیت یافتن پرسش‌هایی چون سرشت فرهنگ، نسبت میان فرهنگ‌ها و آینده فرهنگ، بازخوانی آثار هردر به‌خصوص اندیشه‌های وی درباره فرهنگ لازم به نظر می‌رسد. حداقل فایده بازخوانی اندیشه...

[ 3 ] - زیباشناسی بنیادی در فلسفۀ هیدگر و حکمت دائویی

زیباشناسی دائویی مبتنی بر نیروی خلاقانۀ دائو است که منشأیی پیشاوجودشناختی دارد. زمینۀ خاستگاهی خلاقیت که از دائو ناشی می‌شود، شالودۀ هنر را در تفکر دائویی تشکیل می‌دهد. معنابخشی در هنر و زبان در اندیشۀ دائویی با ادراک دائو و یگانگی با آن میسر است. هیدگر در آثار متأخرش در تحلیل خویش از زبان، تفکر و شعر، مسائل زیباشناختی ویژه‌ای را مورد توجه قرار می‌دهد و بر درونی بودن تعلق تفکر و شاعری به یکدیگر...

[ 4 ] - خاستگاه‌های واسازی در نیچه

واسازی دریدا در نسبت با جریان‌های فلسفی مختلفی شکل گرفته که اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و ساختارگرایی از آن جمله است. این پژوهش می کوشد خاستگاه‌های واسازی را در آثار و فلسفه‌ نیچه جستجو کند و نشان دهد که تفکر دریدا تا حد زیادی بسطی از تفکر نیچه است. می‌توان پروژه‌ واسازی را دنباله‌ای از نقد متافیزیک نیچه دانست. مفاهیمِ دریدایی متافیزیکِ حضور، دیفرانس و نقد لوگوس‌محوری، ریشه‌ای نیچه‌ای دارند. وی ...

[ 5 ] - بررسی نقد هیدگر درباره مفهوم زمان هگل

یکی از موارد مواجهه هیدگر با فلسفه هگل، نقد مفهوم زمان اوست. از نظر هیدگر، زمان هگل زمان گذشته، عرفی و متعارف (vulgar)و بازخوانی صرف فیزیک ارسطوست. شارحان متعددی از جمله دریدا، ملابو، ترایورز و دیگران نقدهایی بر این نحوه تفکر هیدگر وارد دانسته‌اند. یکی از مهمترین نقدها در تفسیر هیدگر از زمان هگل این است که نقد او صرفاً مبتنی بر فلسفه طبیعت هگل و نه بر اساس تمامی دقائق فلسفه اوست. در این بررسی نش...

[ 6 ] - واسازی به‌منزله یک استراتژی

مفهوم واسازی ژاک دریدا در بیشتر موارد مورد بدفهمی قرار گرفته و اکثراً در درک درست آن ناکام بوده‌اند. معمولاً واسازی را نقد ساختارشکنانه یا شالوده‌شکنانه‌ متون فلسفی به حساب می‌آورند و این امر در ترجمه‌های فارسی این اصطلاح دریدا نیز دیده می‌شود. این گونه دریافت با اینکه بخشی از حقیقت را بیان می‌کند اما از بیان بخش مهمتر حقیقت غافل است. در این تحقیق این ادعا را مطرح می‌کنیم که واسازی یک روش یا یک ن...

[ 7 ] - مفهوم «نیستی» در اندیشۀ هایدگر و فلسفۀ چین

 تحلیل بحث نیستی در فلسفۀ هایدگر به خصوص در آثار متأخر وی، و جایگاهی که وی برای نیستی در وصول به حقیقت هستی و آشکارگی قائل است، اهمیتی به سزا در تاریخ فلسفۀ غرب دارد. هایدگر این بحث را در فرازهای مختلف، از جمله در تبیین دازاین و اگزیستانس و در راهیابی به نسبت­های انتولوژیک به صورتی ایجابی و نه سلبی مطرح می­کند. وی دازاین را در سیر به سوی نیستی و در حالت ترس­آگاهی(Angst) به تصویر می­کشد. از طرف ...

[ 8 ] - نظریة انتقادی فرانکفورت و نقد فرهنگ جدید

موضوع فرهنگ همواره مورد توجه متفکران زیادی بوده و گروهی از این افراد را متوجه نقد اوضاع جامعه کرده است. "صنعت فرهنگ­سازی" اصطلاحی است که از سوی تعدادی از اعضاء مؤسّسة پژوهش اجتماعی فرانکفورت، در خصوص نقد فرهنگ سرمایه­داری آن زمان، وضع شد. این مؤسسه در سال 1923، به­طور رسمی آغاز به کار کرد و از برجسته­ترین اعضای آن می­توان هورکهایمر(M. Horkheimer) (1895 -1973)، آدورنو (T. W. Adorno) (1903 - 1969)...

[ 9 ] - هایدگر و نقد بنیان‌های نظری هرم بزرگ هستی

تلقی‌های سنتی از هرم بزرگ هستی، هر یک به نحوی در دوران جدید تفکر غربی به ویژه پس از قرن هیجدهم رو به ضعف و اوفول نهاد و موجب شد تا این بنیان وجودشناختی تفکرپیشامدرن، در معرض نسیان، نادیده انگاشتن و یا انکار قرار گیرد. در میان نقض و انکارهای ناظر به هرم بزرگ هستی در دوران جدید، نقد بنیادین هایدگر به این نحوه تلقی از هستی و مراتب آن، تفاوتی بنیادین با رویکرد سایر منتقدان داشت. او برخلاف اغلب منتق...

[ 10 ] - مرگ‌اندیشی در پرتو دیدگاه‌های اسلامی و غربی: مقایسة تطبیقی دیدگاه‌های ملاصدرا و هیدگر با توجه نظرات هانری کربن

ملاصدرا با تکیه بر چشم‌اندازی وجودی به عالم و اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه، مرگ را استکمال نفس و استقلال وجودی‌اش از بدن می‌داند. در نظر صدرالمتألهین مرگ پایان زندگی نیست، بلکه تولدی است دوباره برای تکامل و تعالی و فراتررفتن از آنچه انسان تاکنون در دنیای مادی بدان مشغول بوده است. طرف دیگر مارتین هیدگر به عنوان یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان اگزیستانس، با تکیه بر روش پدیدارشناسی هر...

[ 11 ] - بحثی دربارۀ آیندۀ حکمت اسلامی

  حکمت اسلامی با همۀ تنوعاتش گونه‌ای از مفهومی‌کردنِ دریافت متفکران اسلامی از عالم و آدم است. این سنت به‌مثابة یک مشرب فکری در کنار سایر مشارب فکری در برخی از سرزمین‌های اسلامی، به‌خصوص ایران، پدید آمده و بسط پیدا کرده است. این سنت از آغازِ رویارویی کشورهای اسلامی با عالم جدید، از‌طریق برخی از نمایندگانش با مسائل تفکر جدید درآویخته است. بر‌اساس همین تجارب و افق‌هایی که برای آیندة فرهنگ معاصر قابل...

[ 12 ] - نقد دازین‌کاوانة رویکردهای مبتنی بر علوم طبیعی در روان‌پژوهی

از دستاوردهای مشارکت هیدگر در طرح رویکرد دازین‌کاوانه در روان‌پژوهی، نقد بنیادین رویکردهای مبتنی بر علوم طبیعی در این حوزه است. مسئلة کانونی در این زمینه، الگو قرار گرفتن علوم طبیعی برای پژوهش‌هایی است که روان‌پژوهان بدان اشتغال دارند. در این مقاله، با تکیه بر رویکرد مدارد باس، به وجوه مختلف چنین نقدی به‌عنوان زمینه‌ساز پدیدآمدن تحولات ایجابی در علوم روانی می‌پردازیم. محدودیت محاسبه‌گرایی، مسئل...

[ 13 ] - هیدگر و پرسش از بیماری انسانی: چشم اندازی دازین‌کاوانه

این مقاله، پرسش از طبیعت بیماری انسانی نزد هیدگر با تکیه بر رویکرد دازین­کاوانه در پژوهش­های روانی مورد بررسی قرار می­دهد؛ موضوعی که با وجود اهمیت تاریخی و جایگاه برجسته­ آن در طرح نقش تحلیل وجود انسانی در فهم تجارب آسیب­شناختی، در مقایسه با سایر ابعاد اندیشه­ هیدگر چنان­که باید مورد توجه قرار نگرفته ­است. در این زمینه،‌ ابتدا توضیح داده ­می­شود که چگونه پرسش از طبیعت بیماری به­عنوان امری نقصان...

[ 14 ] - فلسفة ‌میان‌فرهنگی بر مبنای فلسفۀ ‌فرهنگ هردر

آیا می‌توان از فلسفۀ فرهنگ هردر، الگویی(مدلی) برای آنچه امروزه فلسفۀ ‌میان ‌فرهنگی ‌‌‌می‌‌‌‌نامند برداشت کرد؟ از آنجا که فلسفۀ میان فرهنگی، اندیشه‌‌ای است که در دنیای معاصر مطرح می‌شود، برای آن که بتوانیم هردر را در راستای این اندیشه بازخوانی کنیم، ناگزیر باید به مولفه‌های فلسفۀ میان فرهنگی در جهان معاصر توجه یابیم؛ تلقی رام ادهر مال و در یک مورد ویمر به همین مقصود مطرح خواهد شد. مهم‌ترینِ این م...

[ 15 ] - بررسی و نقد فلسفه میان فرهنگی به‌مثابه رویکرد بینادینی در نگاه ادهر مال

ادهرمال براساس مبنای «دیگری» و قبول «غیریت» از رویکرد میان فرهنگی سخن گفته و با نفی انحصارطلبی در فلسفه و فرهنگ خاص به دنبالِ تئوری گفتگوی بین فلسفه‌ها و فرهنگ‌ها برای درک بهتر «حقیقت» می‌باشد. او با همین مبنا با «ادیان» نیز مواجه شده و رویکرد «بینا دینی» را نظیر «رویکرد میان فرهنگی» برای درک بهتر «حقیقت متعالی» مطرح می‌نماید. در مقاله حاضر با روش «توصیفی» و براساس مبنای «دیگری» نظریه «فلسفه میا...

[ 16 ] - «دیگری» از نظرگاه ابن‌عربی

هر چند موضوع «دیگری»، در بین اندیشمندان مسلمان به عنوان یک مسئلۀ مستقل مطرح نبوده است لکن ظرفیت طرح این بحث بین همه نحله‌های فکری در جهان اسلام به ویژه عرفان وجود دارد. بر این اساس می‌توان برای نمونه پرسش از «دیگری» را به آثار ابن‌عربی به عنوان نمایندۀ عرفان اسلامی عرضه کرد و مبانی فکری او را در این زمینه جستجو کرد. مبانی‌ای همچون بحث مظهریت اسماء الهی، گسترده پنداشتن عرصۀ سعادت و نیز دست-نیافت...