مجید طاوسی ینگابادی

دانشجوی دکتری حکمت متعالیه دانشگاه اصفهان

[ 1 ] - میانی اندیشیِ صدرایی در هستی شناسی، متّکی بر وجود منبسط

فلاسفۀ مسلمان به منظور تبیین نحوۀ ارتباط میان مراتب هستی، اموری را به مثابۀ میانی­ها مطرح ساخته­اند. در فلسفۀ ملاصدرا، وجود منبسط، به عنوان صادر اول، میان هویت غیبیه و ماهیات قرار دارد. این وجود مجرای مبانی هستی­شناختیِ اصالت، وحدت و تشکیک در وجود است. بنابراین هستی­شناسیِ مبتنی بر نقش میانی این وجود، ظهور مبسوطی است از میانی­اندیشیِ صدرایی. بر اساس این ساختار میانی‌اندیشانه، امکان بی­نهایت امور م...

[ 2 ] - پیوند فرهنگ و فرزانه در فلسفه سهروردی

«نظریة فرهنگی» میراث اندیشة مدرن است، ولیکن غلبه زیست‌وارة مدرن ما را بر آن می‌دارد تا از خاستگاه حکمی خویش، راجع به امکانِ نوعی طرحِ بحث از آن، اندیشه کنیم. به نظر می‌رسد در فلسفة سهروردی، مؤلّفه‌هایی وجود دارند که امکان نوعی گفت‌وگوی معنادار را برای ما در این حوزه فراهم می‌سازد. فلسفة اشراق سهروردی از آغاز خود، در پی آن است که ضرورت هستی‌شناختی خویش را در نسبت با علم الهی تأمین سازد. طرح سهروردی...

[ 3 ] - ملاحظات درباب نقدهای ملاصدرا بر نظریه‌ی ابصار سهروردی

نظریه‌ی ابصار در سازواره‌ی اندیشه‌ی سهروردی از‌آن‌جهت اهمیت دارد که نه‌تنها مجالی برای بسط نظریه‌ی خاص او درباب علم اشراقی براساس نظام نوری است، بلکه تلاش‌های او را برای طبیعیاتی از جنس دیگر موجه می‌سازد. نظریه‌ی ابصار سهروردی به‌واقع بنیانی مابعدالطبیعی برای تعیین جایگاه خاص نفس در هستی و نیز جایگاه خاص علم‌النفس اشراقی در میان یک انسجام الهیاتی است. نگارنده‌ی این مقاله بر آن است تا با نگاه دو...

[ 4 ] - نمود انسان‌شناسی اشراقی سهروردی در رساله‌های آواز پر جبرئیل، عقل سرخ و مونس العشاق

انسان در نظر شهاب الدین سهرودی حقیقتی نورانی است که در عوالم مختلف و از جمله در عالمِ برازخ، ظهورهای گوناگون داردواز این روی، حیثیت و گاه حتی نامِ این حقیقت نورانی در این عوالم یکسان نیست. اما انسان سالک در عالم برازخ، با چشم بستن بر امور محسوس، رو سوی عالم مثال می­نهد و در آن­جا با طباع تام (یا خویشتنِ ازلیِ) خویش به مثابه راهنما و نیز غایت کمال خویش رو به رو می­شود و زین پس همراهی مربی­گونه و معر...