نام پژوهشگر: اسداله جلال آبادی

نااطمینانی در مدل های تجربی رشد: رابطه بازبودن تجاری و رشد اقتصادی در کشورهای منتخب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده اقتصاد 1389
  اسداله جلال آبادی   جاوید بهرامی

چکیده نظریه های رشداقتصادی، در رابطه با اینکه چه متغیرهایی واقعاً بر رشداقتصادی در کشورهای مختلف اثرگذار هستند، صراحت ندارند. این مسئله سبب شده است محققین تجربی رشد، در مطالعات خود متغیرهای متعدد را که گمان می رود بر رشداقتصادی موثر هستند، وارد نموده و به تحلیل های رگرسیونی بپردازند که استفاده از معیارهای متعدد برای مفاهیم یکسان و نیز تصریح مدل های مختلف، نوع دیگری از ناطمینانی را بوجود آورده و سبب اخذ نتایج متفاوت شده است. برخی از محققین حتی با تفکیک گروه کشورها و نیز دوره های زمانی در مطالعات خود و استفاده از رگرسیونهای تک معادله ای و یا یک سیستم محدود از معادلات تلاش کرده اند نشان دهند عوامل اثرگذار بر رشداقتصادی در گروههای مختلف کشورها، می تواند تا حدودی متفاوت از یکدیگر باشد. این موارد در اثر بازبودن تجاری بر رشداقتصادی نیز وجود دارد و انجام مطالعه جامعی که نااطمینانی مدل را در این رابطه بررسی نماید حائز اهمیت است. بنابراین، این تحقیق با رویکردی نو به نااطمینانی مدل در رگرسیونهای تجربی رشد و استفاده از روش متوسط گیری مدل بیزی از برآوردهای کلاسیکی(bace) به بررسی جنبه های مختلف نااطمینانی مدل در اثر بازبودن تجاری بر رشد در 80 کشور منتخب برای دو دوره زمانی 2006-1970 و 2006-2002 پرداخته است. استفاده از جایگزین های آماری متفاوت برای مفهوم بازبودن تجاری، بکارگیری یک معیار جدید برای بازبودن تجاری، تفکیک گروه کشورها{به گروه کل کشورها، گروه کشورهای درحال توسعه(و یا دارای درآمد سرانه اول دوره پایین تر از 905 دلار برای سال 1970)، گروه کشورهای پیشرفته(و یا دارای درآمد سرانه اول دوره بالاتر از 906 دلار برای سال 1970)}، تفکیک دوره های زمانی مورد مطالعه به بلندمدت و کوتاه مدت(پویایی گذار)، از جمله موارد مورد بررسی در این تحقیق بوده که آنرا از تحقیقات مشابه متمایز می نماید. برای بررسی موضوع در این تحقیق، با بکارگیری شیوه های نمونه گیری و شبیه سازی بیش از 5/7 میلیون مدل مختلف انتخاب و برازش شده که نتایج حاصل بیانگر حتمیت اثرگذاری شدت تجاری ترکیبی به عنوان یک معیار برای بازبودن تجاری، در دوره بلندمدت و در تمام گروه های مورد استفاده کشورها و نیز حتمیت اثر آن در دوره کوتاه مدت(پویایی گذار) تنها برای گروه کشورهای دارای درآمد سرانه اول دوره بالا(پایین) می باشد. معیار سالهای بازبودن اقتصاد، تنها برای گروه کل کشورها در بلندمدت و برای گروه کشورهای دارای درآمد سرانه اول دوره بالا، در کوتاه مدت حتمیت دارد و متوسط غیروزنی تعرفه ها نیز تنها برای گروه کشورهای پیشرفته(و یا دارای درآمد سرانه اول دوره بالا) در کوتاه مدت دارای حتمیت اثرگذاری بر رشد است. دو نتیجه مهم از این مطالب آن است که اولاً حتمیت اثرگذاری معیارهای بازبودن تجاری بر رشد به گروه بندی کشورها و نیز دوره های زمانی حساس است و دوم اینکه دو معیار آخر، جایگزین های دقیقی برای بازبودن تجاری نیستند. بنابراین این فرضیه که حتمیت اثرگذاری بازبودن تجاری بر رشداقتصادی در گروههای مختلف کشورهای غیر توسعه یافته و کل کشورهای منتخب متفاوت است و نیز این فرضیه که اثر بازبودن تجاری بر رشداقتصادی در دوره های زمانی مختلف، متفاوت می باشد را نمی توان رد نمود. نتایج مرتبط با حتمیت اثرگذاری متغیرهای دیگر بالقوه موثر بر رشداقتصادی نیز مشابه است و نشان می دهد در بیشتر موارد گروه بندی مختلف کشورها و دوره های زمانی مورد استفاده در اخذ نتایج متفاوت، موثر هستند.