نام پژوهشگر: شیدا احمدی

اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر اساس رویکرد شناختی – رفتاری بر صمیمیت زناشویی زوجین جانباز مراجعه کننده به بنیاد شهید شهر جوانرود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  شیدا احمدی   -

اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر اساس رویکرد شناختی-رفتاری بر صمیمیت زناشویی زوجین جانباز مراجعه کننده به بنیاد شهید شهر جوانرود ارتباط و مهارت های ارتباطی در نظام خانواده به عنوان چارچوبی برای ثبات آن و تحکیم روابط زن و شوهر است.به خصوص در روابط خانواده های آسیب پذیری همچون خانواده های جانبازان که ارتباط و اصلاح آن از اهمیت بسیاری بر خوردار است.بنابراین هدف کلی از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارتهای ارتباطی با رویکرد شناختی-رفتاری بر میزان صمیمیت زناشویی جانبازان است.پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی ،پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش شامل:کلیه زوجین مراجعه کننده به واحد مددکاری بنیاد شهید جوانرود در طول چهار ماه(فروردینفاردیبهشت،خرداد،تیر) می باشد.نمونه آماری شامل 20 زوج جانباز بود که از نمونه های در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند.زوجین گروه آزمایش به مدت 8 جلسه(16 ساعت)تحت آموزش مهارت های ارتباطی با رویکرد شناختی-رفتاری قرار گرفتند و در پایان از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد.ابزار به کار رفته در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه صمیمیت در ازدواج استفان وندن بروک(1995)،با پنج مولفه (صمیمیت،توافق،ابراز محبت،پایبندی به تعهدات،صادق بودن)می باشد،که برای زوج ها اجرا شد.یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل کوواریانس با نرم افزار spssتجزیه و تحلیل شد.نتایج به دست آمده نشان می دهد که آموزش مهارت های ارتباطی در صمیمیت زناشویی کلی تاثیر مثبت داشته و کاربرد آموزش مهارتهای ارتباطی مبنی بر نظریه شناختی-رفتاری،میزان صمیمیت زناشویی جانبازان را افزایش داده است. کلید واژه ها:مهارت های ارتباطی،رویکرد شناختی-رفتاری،صمیمیت زناشویی،جانباز.

خوانش های فردی در نثر ادبی فارسی نگاهی به آثار صادق هدایت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  شیدا احمدی   کورش صفوی

الف: موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف) : موضوع اصلی پژوهش حاضر معرفی رویکرد"ادراکی" یا "تعاملی" است که به تعامل "نویسنده"،"متن" و"خواننده" در جریان تحلیل اثر ادبی توجه دارد. به این منظور در فصل اول رساله ی حاضر چهار رویکرد مسلط "نویسنده مدار"، "متن مدار" "خواننده مدار" و "متن- خواننده مدار" در نقد ادبی را معرفی و سپس داستان سگ ولگرد صادق هدایت را با هر چهار رویکرد تحلیل کردیم. علاوه بر این توضیح دادیم که هر یک ا ز این چهار رویکرد به چه دلیل در عرصه ی نقد ادبی نارسا تلقی می شوند؛ برای مثال رویکرد "نویسنده مدار" به دلیل نادیده انگاشتن نقش "متن" و "خواننده" در تحلیل اثر ادبی نارسا باقی می ماند وبه همین ترتیب رویکرد "متن مدار" به علت نادیده گرفتن نقش "نویسنده" و "خواننده" در تحلیل اثر ادبی نارسا است. با در نظر گرفتن کاستی های این رویکرد ها در فصل چهارم رساله ی حاضر رویکرد "ادراکی" یا "تعاملی" را معرفی کردیم ونشان دادیم که این رویکرد در تحلیل اثر ادبی به تعامل هر سه عامل "نویسنده"، "متن" و"خواننده" توجه دارد و به همین دلیل نسبت به سایر رویکردها کاملتر می نماید. اهمیت پژوهش حاضر در این نکته نهفته است که برای هر سه عامل"نویسنده"، "متن" و"خواننده" در جریان تحلیل اثر ادبی اهمیت قائل است و از این رهگذر رویکردی را در عرصه ی نقد ادبی معرفی می کند که بر اساس تعامل این سه عامل شکل گرفته است. رویکرد "ادراکی" با در نظر گرفتن نقش "نویسنده" به عنوان خالق اثر ادبی در جریان خوانش آن منتقد رویکرد "خواننده مدار" است که صرفاً ذهنیات مخاطب متن را در تحلیل آن موثر می داند؛ این رویکرد همچنین با مد نظر قرار دادن نقش "متن" در تحلیل اثر ادبی بر خود اثر به عنوان مخلوقی که در جریان خوانش خود نقش دارد تأکید می کند و از این جهت انتقادی را متوجه رویکرد"نویسنده مدار" و "خواننده مدار" می نماید و سرانجام چنین رویکردی با در نظر گرفتن نقش "خواننده" در تحلیل اثر ادبی بر ذهنیات مخاطب و روحیات او به عنوان عاملی موثر در تحلیل اثر ادبی تأکید داشته و به این ترتیب منتقد رویکردهای "نویسنده مدار" و "متن مدار" است که صرفاً بر نقش خالق اثر وخود متن در تحلیل آن تأکید می ورزند. ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: چارچوب نظری پژوهش حاضر را ساخت گرایی تشکیل می دهد. می توان گفت ساخت گرایی جنبشی فکری است که زمینه های پیدایش آن زمانی فراهم شد که دانشمندان و نظریه پردازان در عرصه های مختلف علمی به ایده ی نظام رسیدند و ضرورت مطالعه ی نظام مند پدیده ها را آشکارا لمس کردند. ساخت گرایی روش نوینی در مطالعه ی پدیده های علمی، فرهنگی، هنری و اجتماعی است که این پدیده ها را در چارچوب نظامی از ارزش ها و قراردادها و بر اساس روابط و تقابل هایشان در این نظام ارزشی بررسی می کند. بر اساس نگرشی ساخت گرا هیچ پدیده ای فی نفسه دارای مفهوم نیست بلکه هویت و مفهوم خود را در چارچوب نظامی که در آن قرار دارد وبر اساس روابطش با سایر عناصر موجود در آن نظام کسب می کند. لازم به ذکر است که ضرورت وجود چنین نگرش نظام مندی به جهان و پدیده های آن به دنبال تفکیک حوزه های مختلف دانش از یکدیگر- پدیده ای که از تبعات مدرنیته است- و در نتیجه بیگانه شدن این حوزه ها با یکدیگر واز بین رفتن انسجام پیکره ی دانش به وجود آمد. ساخت گرایی در زبان شناسی از نیمه ی دوم قرن نوزدهم پدیدار شد و نخستین جلوه های خود را در مطالعه ی آواهای گفتاری یافت که قرار بود براساس یک نظام واج شناختی تعبیر شوند. بر اساس نگرشی ساخت گرا عناصر زبانی فی نفسه مفهومی ندارند بلکه مفهوم و هویت خود را در قالب نظام زبان وبر اساس روابط و تقابل هایشان با سایر عناصر زبانی در این نظام به دست می آورند؛ بنابراین آن چه در زبان شناسی ساخت گرا اهمیت دارد مطالعه ی تک تک عناصر زبان نیست بلکه مطالعه ی روابط موجود میان این عناصر است که اهمیت دارد. زبان شناسی ساخت گرا به دو مکتب اروپایی و آمریکایی تقسیم می شود و بنیان گذارش سوسور است. مکتب اروپایی خود به سه شاخه ی پراگ، کپنهاگ و لندن قابل تقسیم است. دو زبان شناس برجسته ی مکتب پراگ عبارتند از: تروبتسکوی و یاکوبسن؛ در مکتب کپنهاگ، یلمسلف زبان شناس شاخص است و در مکتب لندن هم جونز، سوئیت و فرث چهره های ممتازند. در رساله ی حاضر آرای سوسور را به دلیل اهمیتشان درپی ریزی مبانی زبان شناسی ساخت گرا بررسی کرده ایم وسپس از آنجایی که موضوع پژوهش حاضر نقد ادبی است به آرای یاکوبسن به دلیل شاخص بودنشان در بوطیقای ساخت گرا پرداخته ایم؛ در ادامه به اختصار آرای صاحب نظرانی را مطرح کرده ایم که از نظریه های زبان شناختی در مطالعات ادبی بهره گرفته اند. برخی از این صاحب نظران عبارتند از: لیچ، آبرکرومبی، هاورانک و موکارفسکی. در ادامه پرسش ها و فرضیه های رساله ی حاضر را مرور می کنیم. پرسش های پژوهش: الف: آیا عدم قطعیت مدلول ها و در نتیجه باز و نامتناهی بودن مطلق معنی قابل قبول است؟ ب: آیا می توانیم در تدوین نظریه ای برای خوانش متون ادبی به تعامل سه عامل "نویسنده"، "متن" و "خواننده" قائل شویم و در نهایت تفسیر متون را حاصل برآیند این سه عامل بدانیم؟ پ: آیا کیفیت نگارش اثر ادبی بر خوانش آن تأثیر می گذارد؟ فرضیه های پژوهش: الف: عدم قطعیت مدلول ها و در نتیجه نامتناهی و باز بودن مطلق معنی قابل قبول نیست. ب: در تدوین نظریه ای برای خوانش متون ادبی می توان به تعامل سه عامل "نویسنده"، "متن"و "خواننده" قائل شد و درنهایت تفسیر متون را حاصل برآیند این سه عامل دانست. پ: کیفیت نگارش اثر ادبی را می توان عاملی تأثیر گذار بر خوانش آن دانست. ت. یافته های تحقیق، نتیجه گیری و پیشنهادات: پژوهش حاضر چهار نتیجه ی مهم را در بر داشت؛ نخست آنکه با توجه به اشتراکات موجود میان خوانش های خوانندگان مختلف از متن سگ ولگرد می توان نتیجه گرفت که عدم قطعیت مدلول ها و در نتیجه باز و نامتناهی بودن مطلق معنی آن گونه که منتقدان پسا ساخت گرا مطرح کرده اند در عرصه ی نقد عملی پذیرفته نیست و صرفاً در مقام نظریه ای فلسفی قابل تأمل است. دومین نتیجه ای که پژوهش حاضر در پی داشت این بود که توانستیم با معرفی نقد "ادراکی" درادبیات نشان دهیم که هر سه عامل "نویسنده"،"متن" و "خواننده" به یک میزان در خوانش اثر ادبی دخالت دارند و بنابراین روش نقد "ادراکی" به دلیل در نطر گرفتن تعامل این سه عامل در جریان تحلیل اثر ادبی نسبت به سایر روش های نقد ادبی کامل تر می نماید. سومین نتیجه ای که پژوهش حاضر در بر داشت این بود که کیفیت نگارش اثر ادبی بر خوانش آن تأثیر گذار است. این نتیجه با توجه به دو خوانش "نویسنده مدار" و"نمادین" که از متن داستان ارائه شد تأیید می شود. سبک نگارش سگ ولگرد به گونه ای بود که توانستیم از دو منظر "نویسنده مدار" و "نمادین" آن را تحلیل کنیم بنابراین می توان گفت که کیفیت نگارش اثر ادبی بر خوانش آن تأثیر گذار است. آخرین تتیجه ی به دست آمده از پژوهش حاضر این است که آن چه در چارچوب نقد "ادراکی" امکان طرح می یابد محصول تعامل میان سه نوع نقد "نویسنده مدار" "متن مدار" و "خواننده مدار" است و بنابراین تحلیلی که ورای اشتراکات این سه نوع نقد قرار گیردرا شامل نمی شود. برای اینکه یک رویکرد انتقادی از حوزه ی صرفاً نظری خارج شده وکارکرد عملی بیابد لازم است که در تحلیل آثار ادبی مختلف به کار گرفته شود. پیشنهاد نگارنده برای تبدیل روش نقد "ادراکی" به روشی کاربردی در عرصه ی نقد ادبی این است که منتقدین ادبی این روش را برای تحلیل آثار داستانی دارای سبک های متفاوت به کار برند و از این رهگذر مشخص کنند که این روش نقد تا چه میزان کارآمد است. پیشنهاد دیگر نگارنده این است که منتقدین ادبی در تحلیل شعر نیز از این روش بهره گیرند و از این رهگذر مشخص کنند که آیا این رویکرد انتقادی در تحلیل شعر نیز مانند نثر کارایی دارد یا نه.

محاسبه خواص بحرانی مدل آیزینگ آنیزوتروپیک بر روی شبکه ی کاگومه ی دولایه ای با رویکرد اتوماتای سلولی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده شیمی 1390
  شیدا احمدی   مهرداد قایمی

در این پایان نامه در فصل اول نگاهی اجمالی روی خود مدل آیزینگ شامل تاریخچه، معادلات انرژی، برخی تقریب های مهم جهت حل این مدل و پدیده ی مغناطش خودبخودی که درک آن جهت مطالعه مدل آیزینگ ضروری است، صورت گرفته است. و همینطور مساله ی انتقال فاز که توسط این مدل قابل بررسی و مطالعه است به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.در فصل دوم به روش شبیه سازی اتوماتای سلولی پرداخته شده است. و نهایتا در فصل سوم الگوریتم های ارائه شده در این پروژه جهت محاسبه ی نقاط بحرانی بطور کانل و دقیق توضیح داده شده است. و در قسمت پایانی این فصل داده های بدست آمده توسط این روش که برای اولین بار و با دقت بالا محاسبه شده اند، جدولبندی شده و یک معادله ی عمومی بصورت تابعی از برهمکنش های درون لایه ای و برهمکنش های بین لایه ای، برای مدل های آیزینگ تک لایه ای و دولایه ای روی شبکه ی کاگومه پیشنهاد شده است.