نام پژوهشگر: راضیه دهقانی

بررسی رابطه بین ابعاد توانمند سازی با بهره وری کارکنان در دادسرای جرائم پزشکی ،داروئی و بهداشتی شهر تهران
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت 1391
  راضیه دهقانی   محمود رضایی زاده

: بررسی رابطه بین ابعاد توانمند سازی بابهره وری کارکنان به عنوان هدف اصلی تحقیق و بررسی سطح ایجاد روانشناختی توانمند سازی شامل : احساس معنا دار بودن ، احساس داشتن شایستگی ، احساس موثر بودن ، احساس داشتن حق انتخاب و احساس اعتماد به همکاران به عنوان اهداف فرعی تحقیق در نظر گرفته شده است. ارائه راهکارهای جهت بهبود بهره وری کارکنان با استفاده از مولفه های توانمندسازی ازدیگر اهداف تحقیق بوده است . پژوهش حاضر در فاصله زمانی اول اردیبهشت ماه سال 91 تا پایان همین ماه صورت پذیرفته است . این تحقیق یک پژوهش زمینه یابی می باشد که به صو ت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) انجام شده است .برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک های آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است . نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق به شرح ذیل میباشد : 1-بین توانمندسازی وبهره وری کارکنان جرائم پزشکی رابطه معنا داری وجود دارد. 2-بین احساس معنا داری و توانمندسزای کارکنان رابطه معناداری وجود دارد. 3- بین احساس شایستگی وتوانمند سازی کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد . 4- بین احساس موثربودن و توانمندسازی کارکنان رابطه معنا دارای وجود دارد. 5-بین احساس حق انتخاب و توانمندسازی کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد. 6-بین احساس اعتماد به همکاران و توانمندسازی کارکنان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که کارکنان جرائم پزشکی آمادگی لازم برای اجرای فرایند توانمندسازی را داشته و میزان مولفه های روانشناختی توانمندسازی در آنها از سطح خوبی که این مهم می تواند بیانگر آن باشد که مدیران جرائم پزشکی با اجرا و پیاده سازی فرایند توانمندسازی می توانند بهره وری کارکنان را به نحو شایسته ای افزایش دهند.

نسبیت گرایی در مدل لائودن از عقلانیت علمی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - پژوهشکده ادبیات 1392
  راضیه دهقانی   مهدی دهباشی

مساله عقلانیت علم موضوعی است که همواره مورد توجه فیلسوفان علم است و همه سعی در ارائه مدلی برای عقلانیت علم بوده اند که براساس آن امکان داوری و ارزیابی نظریه های علمی را بدست آورند. اما در این میان لاری لائودن در واقع با دو رویکرد کاملاً متفاوت به علم و تاریخ و فلسفه آن مواجه بود. یک رویکرد می کوشید واقع گرایی و تقرب به ساختار واقعی جهان را هدف پژوهش های علمی معرفی کند و راه رفته علم را در بازسازی های عقلانی از آن بازنماید و به این ترتیب عقلانیت نهفته در آن را آشکار نماید. رویکرد دوم ، برعکس، می کوشید نشان دهد که چندان عقلانیتی در تاریخ علم وجود ندارد و تحولات تاریخی به گونه ای است که نه می توان آنها را بازسازی عقلانی کرد و نه می توان به طور قاطع پیشرفت را به آن نسبت داد. در این میان لائودن می کوشد که ارزش های هر دو رویکرد ، عقلانیت علم و پیشرفت آن از یک سو، و پذیرش نقش پارادایم ها و جامعه شناسی علم از سوی دیگر ، را حفظ کند. وی نه تفسیر پوزیتیویست ها و پوپری ها از عقلانیت علمی را می پذیرد و نه نسبیت گرایی تاریخی کوهن و نه به هرج و مرج طلبی معرفت شناختی فایرابند تن در می دهد. لائودن در پی ارائه مدلی از عقلانیت است که تغییر و دگرگونی های نظریه های علمی، روش شناسی ها و اهداف علمی را امکان پذیر و عقلانی بنماید. لائودن ابتدا در کتاب « پیشرفت و مسائل آن» مدل سلسله مراتبی را ارائه می دهد که طبق این مدل، اجماع عقلی در علم با توافق نظر در سه سطح مشخص می شود. اما ایراد جدی مدل سلسله مراتبی در نبودن اهداف مشترک آشکار می شود. از این رو، لائودن در کتاب «علم و ارزش ها» به جای مدل سلسله مراتبی یک مدل شبکه ای را پیشنهاد می کند که در آن نظریه ها، اصول روش شناختی و اهداف شناختی متقابلاً به یکدیگر وابسته اند و به این نتیجه رسید که هر یک از مراتب ارزشیابی در معرض تغییر قرار دارد و هیچ پله بالایی غیر قابل تغییر وجود ندارد. امتیاز مدل شبکه ای بر مدل سلسله مراتبی این است که این مدل، ارزیابی عقلی اهداف شناختی را امکان پذیر و تغییرات هر سه سطح را تبیین می کند. اما از نظر منتقدان چنین مدلی به سبب رد اصول و قواعد روش شناختی ثابت علمی و پذیرش دگرگونی و تنوع در اهداف علمی و وابسته دانستن تغییرات هر یک از سطوح به ملاحظات مربوط به سطوح دیگر سرانجامی جز نسبیت گرایی ندارد. کسانی مانند جان وارل در نقدی بر کتاب «علم و ارزش ها» کوشید تا دوباره مدل سلسله مراتبی را احیاء کند. از نظر وارل تنها جایگزین برای نسبیت گرایی همانا وضع اصول ثابت ارزیابی نظریه علمی است و بدون وجود یک روش شناسی ثابت، دیدگاهی عینی برای داوری درباره ی پیشرفت علمی نخواهیم داشت. لائودن در پاسخ به این انتقادات مدعی است راه حل نسبیت گرایی این نیست که نشان دهیم معیارها و استاندارد های روش شناختی از لحاظ تاریخی ثابت و تغییر ناپذیر است. زیرا، او اساساً نسبیت گرایی را به ثبات یا دگرگونی و تنوع روش شناسی مرتبط نمی داند. از نظر او آن چیزی که مستقیماً با ماهیت چالش نسبیت گرایی ارتباط دارد و می تواند از پس آن برآید، این است که نشان دهیم معیارهای روش شناختی به رغم تنوع و دگرگونی تاریخی همچنان از توجیه مقبولی برخوردار است. بنابراین، اختلاف لائودن و مخالفان او بر سر چالش نسبیت گرایی است. لائودن این چالش را متوجه توجیه عقلانی اصول و قواعد روش شناختی می داند، خواه آن اصول ثابت و یکسان باشند، خواه متغیر و متنوع. و دیدگاه طبیعت گرایی دستوری را برای توجیه اصول روش شناسی پیشنهاد می کند. از دیدگاه مخالفان چنین توجیهی پاسخگوی چالش نسبیت گرایی نیست. زیرا اگر این چالش همان چیزی باشد که لائودن می پندارد، بنابراین بدون داشتن پایه و مبنایی ثابت، آزمون و مقایسه روش شناختی از عینیت لازم برخوردار نخواهد بود و نتیجه ای جز پذیرش نسبیت گرایی در پی نخواهد داشت. لائودن مدعی است که طبیعت گرایی دستوری اش میدان را برای توجیه معرفتی معیارهای روش شناختی باز نگاه می دارد و به همین دلیل گرفتار نسبیت گرایی نمی شود. اما گویی این پاسخ لائودن به چالش های نسبیت گرایانه ، مخالفان او را کاملاً خرسند نمی کند. کلید واژه ها: لاری لائودن، فرا روش شناسی ، عقلانیت سلسله مراتبی، عقلانیت شبکه ای، طبیعت گرایی دستوری.