نام پژوهشگر: بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

ارتباط بین پلی مورفیسم ژن گیرنده ی آلفای استروژن با صفات تولیدمثلی در گاو هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1388
  آزاده زحمت کش   حمیدرضا رحمانی

تولید پروتئین حیوانی با بازدهی بالا برای تأمین تمامی نیاز های بشر امری حیاتی است و تولید مقادیر بیشتری شیر و گوشت از تعداد کمتری دام بسیار حائز اهمیت است. بهبود عملکرد تولید مثلی با افزایش تولید شیر در هر روز از عمر تولیدی دام همراه است. برای افزایش تولیدات دامی بهره مندی از علم ژنتیک و اصلاح دام نقش مهمی دارد. با توجه به این که ژن های بسیاری بر صفات کمی موثرند، انتخاب مستقیم برای این صفات کاری پیچیده خواهد بود. به همین دلیل یافتن یک نشانگر ژنتیکی که با شرکت در فرایند های فیزیولوژیک در بیان این صفات اثر بگذارد و یا با ژن های عمده ی موثر بر این صفات پیوستگی داشته باشد، می تواند اثر مهمی بر پیشرفت صفات تولید مثلی از طریق افزایش صحت انتخاب داشته باشد. هورمون استروژن یکی از هورمون های موثر بر رشد، تمایز و عملکرد بسیاری از بافت ها از جمله بافت های تولید مثلی است و به دلیل نقش مهم این هورمون در تنظیم تولید مثل، ژن گیرنده ی نوع آلفای آن (er∝)، به عنوان یکی از کاندیداهای نشانگر های ژنتیکی مطرح شده است. در این تحقیق، چند شکلی این ژن در ناحیه ی ?5 به صورت جانشینی a با g و ارتباط آن با صفات تولید مثلی، تولیدی و وزن تولد مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، نمونه های dna از خون 200 رأس گاو شیری هلشتاین از چهار گاو داری واقع در استان اصفهان به روش نمکی میلر استخراج شدند. به کمک روش pcr-rflp تعیین ژنوتیپ انجام شد. بدین صورت که توالی دارای جهش، به کمک آغازگر های اختصاصی تکثیر شد و عمل هضم با آنزیم bgl? انجام شد. قطعه ی 245 بازی نشان دهنده ی آلل a و قطعات 168 و 77 بازی نشانه ی آلل g بودند. فراوانی آلل ها به ترتیب، 0/0742 و0/9257 و فراوانی ژنوتیپ های aa، ag و gg به ترتیب 0/010، 0/129 و 0/861 بودند. با توجه به محاسبات انجام شده، مشخص شد که جمعیت مورد نظر در تعادل هاردی-واینبرگ است. پس می توان گفت که احتمالاً ژن er? در راستای اهداف اصلاحی دام ها، مورد انتخاب قرار نگرفته است. برای تعیین اثرات این ژن بر صفات تولید مثلی، صفات تولیدی و وزن تولد، از نرم افزار sas ورویه ی glm استفاده شد. اثرات گله و ژنوتیپ به عنوان اثرات ثابت و روز های شیردهی، روز های خشک و روز های باز به عنوان متغیر های کمکی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اثر گله بر طول آبستنی، وزن تولد، شیر خام و همه ی اجزای مربوط به تولید چربی و پروتئین معنی دار شد، در حالی که ژنوتیپ، تنها بر چربی تصحیح شده و درصد چربی اثر معنی دار داشت. ژنوتیپ ag تولید چربی تصحیح شده و درصد چربی شیر را به طور معنی داری افزایش داد (p<0/05). با در نظر گرفتن همبستگی بین صفات ، می توان با انتخاب این ژنوتیپ در راستای اهداف اصلاحی و برنامه های بهنژادی اقدام کرد.

اثر ریز نمونه و تنظیم کننده های رشد در تولید گیاهچه های آلاله (ranunculus asiaticus)از طریق in vitro
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1388
  زهره پورشفیعی   سیروس قبادی

آلاله (ranunculus asiaticus l.)از گیاهان علفی چند ساله است که علاوخ بر کاربرد آن به عنوان گیاه گلدانی وگل بریده ، بیشتر برای تزیین حاشیه ها در فضای سبز مورد استفاده قرارمی گیرد. آلاله از گونه های آلوگام است وحفظ خصوصیات آنها از طریق تکثیر رویشی امکان پذیر می باشد. روش متداول تکثیر در گیاه آلاله استفاده از بذر به ویژه بذر هیبرید است که از تلاقی لاینهای والد انتخاب شده بدست می آید. در ایران به دلیل عدم تولید بذر f1 هر ساله مقدار زیادی بذرهیبرید از خارج به کشور وارد می گردد. استفاده ازتکنیک های کشت بافت و ریزازدیادی می تواند روش مناسبی برای ازدیاد سریع و تولید انبوه در این گونه زینتی باشد. در این تحقیق ریز نمونه های برگ لپه ای (cotyledonary leaf)، جوانه جانبی تحریک شده (axillary bud) ، برگ (leaf) و تالاموس (musalath) از گیاه آلاله رقم مجیک تهیه گردید و در محیط کشت ms همراه با غلظت های مختلف 2,4-d ،bap و kin کشت گردید. غلظت های بکار رفته جهت باززایی ساقه از ریز نمونه برگ لپه ای شامل ترکیب چهار غلظت0، 9، 13 و 17 میکرومولار bap و چهار غلظت 0، 2/2، 4/4 و 8/8 میکرومولار 2,4-d بود. جهت تحریک جوانه های جانبی ترکیبی از پنج غلظت 0 ، 1/1، 2/2، 3/3، 4/4 و 5/5 میکرومولار bap و سه غلظت 3/7، 3/9 و 3/11 میکرومولار kin استفاده شد. ریز نمونه های برگ در محیط حاوی ترکیب چهار غلظت 0، 2/2 ، 4/4 و 8/8 میکرومولار bap و غلظت صفر و 2/2 میکرومولار 2,4-d کشت شدند. به منظور تحریک ریز نمونه های تالاموس از غلظت های 0، 2/2، 4/4 و 6/6 میکرومولار bap در ترکیب با غلظت های 45/0، 95/0 و 45/1 میکرومولار 2,4-d استفاده گردید. کلیه آزمایش ها به صورت فاکتوریل ودر قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا شد. محاسبات آماری توسط نرم افزار sas آنالیز گردید و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون کمترین اختلاف معنی دار صورت گرفت. همه ریز نمونه ها ( برگ لپه ای، برگ و جوانه جانبی تحریک شده) به جز تالاموس گیاهچه های (plantlets) کامل تولید کردند. نتایج نشان داد کشت ریز نمونه برگ لپه ای در محیط ms که با 2 /2 میکرومولار 2,4-d و 13 میکرومولار bap تکمیل شده بود دارای پرآوری زیاد و بیشترین تعداد شاخساره را تولید نمود. بیشترین جوانه جانبی از کشت جوانه انتهایی در محیطms به همراه 3 /11 میکرومولار kin و4/4 میکرومولار bap تولید شد. بیشترین باززایی از ریز نمونه برگ آلاله در محیط ms حاوی 2/2 میکرومولار bap بدست آمد و همچنین بهترین محیط استقرار، رشد و انگیزش تالاموس در جهت اندام زایی مستقیم، محیط کشت ms حاوی 45/1 میکرومولار 2,4-d همراه با 6/6 میکرومولار bap بود. در مجموع نتایج آنالیز آماری داده ها و مقایسه رشد و نمو ریز نمونه ها درin vitro نشان داد برای تولید بیشترین تعداد شاخساره، مناسبترین ریزنمونه جوانه جانبی تحریک شده و بهترین محیط کشت ms+ 4.4 µm bap +11.3 µm bap می باشد. شاخساره های تولید شده از کلیه ریز نمونه ها در محیط ms فاقد هورمون به میزان 95 درصد ریشه دار شدند.

اثر آنتوسیانین های پوست انار بر تشکیل پلاک آترواسکلروسیس در رگ خرگوش و بررسی پروتیومیکس آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1388
  مولود احمدی   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

انار یکی از غنی ترین منابع ترکیبات زیست فعال بوده که مصارف فراوانی در تغذیه? صنعت و مواد دارویی داشته و قدمت استفاده از آن در طب سنتی به قرن ها پیش باز می گردد. انار حاوی مقادیر زیادی از ترکیبات فنلی می باشد که خاصیت آنتی اکسیدانی? ضد سرطان? ضد تصلب شرائین و زیست تغذیه ای بسیاری از آن ها شناخته شده است. آنتوسیانین ها به عنوان زیر گروهی از فلاونوئیدها (از گروه ترکیبات فنلی) دارای خاصیت آنتی اکسیدانی قابل توجهی می باشند. با توجه به تائید سرطان زا بودن آنتی اکسیدان های سنتزی? هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر عصاره غنی از آنتوسیانین پوست انار در کاهش تشکیل پلاک آترواسکلروسیس در رگ و آنالیز پروتیومیکس آن در نظر گرفته شد. استخراج از پوست انار به روش اتانول اسیدی انجام شد. محتوای فنولی این عصاره با روش فولین-سیوکالتو به میزان 14/90 به دست آمد. خاصیت آنتی اکسیدانی این عصاره با استفاده از روش dpph اندازه گیری شد و این عصاره در غلظت 3 میکروگرم بر میلی لیتر 50 درصد خاصیت آنتی اکسیدانی از خود نشان داد. خرگوش ها به طور تصادفی به مدت دو ماه در سه گروه کنترل منفی با جیره غذایی استاندارد? هیپرکلسترول با یک درصد کلسترول و تیمار با یک درصد کلسترول و 1/0 درصد عصاره آنتوسیانینی نگهداری شدند. نتایج هیستولوژی نشان داد که تشکیل پلاک آترواسکلروسیس در گروه تیمار نسبت به گروه هیپرکلسترول به طور قابل توجهی کاهش یافت و در گروه تیمار بر خلاف گروه کلسترول کلسیفیکاسیون مشاهده نشد. تغییر در میزان ماتریکس متالوپروتئیناز ها با استفاده از ژلاتین زیموگرافی بررسی شد. نتایج زیموگرافی نمایانگر افزایش میزان mmp2 و mmp9 در گروه هیپر کلسترول نسبت به گروه تیمار و کنترل منفی بود. سلول های اندوتلیال پروجنیتور توسط flowcytometry ارزیابی شدند. میزان این سلول ها در گروه تیمار نسبت به گروه کلسترول به میزان قابل توجهی افزایش یافت و تفاوت در سطح p< 0/05 معنی دار بود. در این تحقیق تفاوت ها در الگوی پروتئینی رگ با استفاده از الکتروفورز دو بعدی بررسی شد و تفاوت های زیادی در بین گروه کنترل منفی و دو گروه دیگر مشاهده شد که احتمالاً تفاوت های موجود مانند دیگر بررسی های انجام شده مربوط به بررسی الگوی پروتئینی رگ آئورت در طول آترواسکلروسیس مربوط به فرایند های التهابی و آنزیم های آنتی اکسیدانی و پروتئین های مربوط به سنتز چربی می باشد.در این مطالعه برای نخستین بار اثرات مفید آنتوسیانین های پوست انار در جلوگیری از تصلب شرائین و تغییرات مفید فاکتورهای وابسته به این بیماری گزارش شد.

انتقال و بیان موقت مولکول های کاندیدای موثر albugo candida در چند گیاه مدا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1389
  جواد میرزابیگی   محمد حسین برهان

شبه قارچ albugo candida (pers) roussel از خانواده albuginaceae ، راسته albuginales و رده peronospromycetes از oomyceta و عامل بیماری زنگ سفید کلزا می باشد. این شاخه از قارچ ها برای ایجاد بیماری در گیاه میزبان دو نوع فاکتور بیماری زایی تولید می کنند؛ گروهی در فضای بین سلولی و گروهی به صورت داخل سلولی عمل می کنند. برای مطالعه فاکتورهای بیماری زا لازم می باشد که ژن هایی که این پروتئین ها را کد می کنند، در درون گیاه بیان گردند. به علت فقدان اطلاعات در زمینه فاکتورهای بیماری زا و ژن های موثر در بیماری در این شبه قارچ، انجام تحقیقی در این مورد، مفید به نظر می رسد. در این تحقیق تعداد 50 دستواره حاوی ژن های کاندید به تولید مولکول های موثر شبه قارچ a.candida که از کتابخانه cdna این شبه قارچ توسط دکتر برهان از دانشگاه ساسکاتون جداسازی شده بودند، برای انجام انتقال و بیان موقت بر روی گیاه آرابیدوپسیس مورد استفاده قرار گرفتند. پس از انجام انتقال موقت در گیاه آرابیدوپسیس با استفاده از اگرواینفیلتراسیون هیچکدام از نمونه ها علائم مورفولوژی در گیاه تولید نکرد، از این جهت دستواره ها به دو گیاه کلزا و توتون نیز انتقال داده شد که در گیاه کلزا دو دستواره علائم بیماری شامل زردی برگ را بروز داد و در گیاه توتون نشانه ای دیده نشد. سپس تعداد هشت دستواره برای توالی یابی فرستاده شد. دو توالی که علائم بیماری زایی را نشان داده بودند بعد از انجام آنالیزهای blastx,p وtblastn با دیگر پروتئین های بیماری زا که دارای دومین nep1 بودند همخوان شدند. با استفاده از نرم افزار signalp وجود پپتید نشانه در این دو توالی تایید شد که به پروتئین خاصیت ترشحی بودن را می دهد. سپس توالی هایی که پس از انجام blast با دو تدالی بیماری زا همخوان شده بودند برای مقایسه روابط فیلوژنتیکی با استفاده از نرم افزار mega4 انتخاب شدند، که در درخت قیلوژنتیکی رسم شده توالی های مربوط به قارچ a.candida در دو دسته متفاوت به این صورت که یکی از آن ها با قارچ sclerotinia sclerotiorum و دیگری با قارچ neosartorya fischeri هم گروه شدند به مانند همخوان سازی حاصل از blast که در آن ها نیز این دو قارچ بیشترین شباهت را با توالی های شبه قارچ a.candida داشتند. پس از این، نمونه برگ هایی از گیاه کلزا تهیه شد و برای انجام الکتروفورز دو بعدی استفاده گردید که بعد از رنگ آمیزی مشخص شد که پروتئین بسیار کمی استخراج شده است که مشاهده تفاوت بین نمونه تیمار و نمونه شاهد امکان پذیر نبود. بر اساس آنچه که مشاهده گردید می توان به این نتیجه رسید که احتمالاً در مرحله استخراج پروتئین پروتکل کارآمد نبوده و نیاز به بهینه سازی پروتکل برای گیاه کلزا ضروری است.

بررسی تنوع ژنتیکی در توده های ایرانی بومادران(achillea millefolium)با استفاده از نشانگر مولکولی issr
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1389
  شیما غریبی   محمد مهدی مجیدی

بومادران (achillea l.) یکی ازجوانترین جنس های خانواده کاسنی می باشد که در سراسر جهان گسترش دارد. امروزه کاربردهای مختلف بومادران ان را به عنوان یک گیاه دارویی مهم مطرح نموده است. نوزده گونه بومادران در ایران شناسایی شده است که در نواحی مختلف جغرافیایی و اکولوژیکی کشور پراکنده اند. در بین گونه ها، گونه بومادران هزار برگ (achillea millefolium l) به طور وسیعی در نیمکره شمالی که شامل کشور نیز می باشد گسترش دارد و دارای کاربردهای مختلف در داروسازی است. بر اساس فلور ایران، جمعیت های مختلف گونه بومادران هزار برگ در نواحی شمال(n)، غرب(w)، شمال غرب(nw) و غربی-مرکزی(cw) پراکنده اند. ددو زیر گونه اصلی با نام های a. millefolium subsp. millefolium و a. millefolium subsp. elbursensis در کشور شناسایی شده اند که زیر گونه دومی انحصاری کشور ایران و متعلق به رشته کوه های البرز در شمال کشور می باشد. اطللاع از تنوع بین و درون گونه ای دیدگاههای پایه در زمینه فرایند های تکاملی و ارایه راهکارهای حفاظت ژنتیکی برای جمعیت های کوچک و درحال انقراض فراهم می نماید. استفاده از نشانگرهای مولکولی به همراه نشانگرهای مورفولوژیک در مطالعه تنوع ژتیکی بسیاری از گونه های گیاهان دارویی و در حال انقراض استفاده شده است. استفاده از نشانگرهای مولکولی به همراه نشانگرهای مورفولوژیک طبقه بندی و مطالعات تکاملی را در بیساری از گیاهان توسعه داده است. از نشانگر issr به طور وسیعی در مطالعات تنوع ژنتیکی استفاده شده است به این دلیل که آنها نیاز به اطالاعات از توالی اولیه dna ندارند، کم هزینه بوده و اطلاعات به دست امده در آزمایشگاه به راحتی به آزمایشگاههای دیگر قابل انتقال می باشد. در این تحقیق چهل نمونه جمعیتی از هشت جمعیت که توزیع مناسب جغرافیایی در کشور داشتند بر اساس فلور ایران جمع اوری شدند. جمع آوری نمونه ها به نحوی بود که بیشترین پراکنش را شامل می شد. علاوه بر این سیزده نمونه از کشورهای مختلف از نیمکره شمالی اضافه شدند. نشانگرهای مولکولی issr به همراه نشانگرهای مورفولوژیک برای بررسی چندشکلی ژنتیکی در در این گیاه دارویی که از مناطق مختلف جمع آوری شده بودند ، استفاده گردید. 14 آغازگر برای تکثیر 228 نوار استفاده شد که از میان آنها 199 (%28/87) نوار چندشکل بودند. پس از تجزیه داده ها نمودار خوشه ای سه گروه اصلی را مشخص نمود: گروه اول شامل ژنوتیپ های ایرانی (جنوب غربی آسیا)، در حالیکه گروه دوم از ژنوتیپ های اروپایی و امریکایی تشکیل شده بود. گروه سوم مربوط به ژنوتیپ ژاپن (آسیای شرقی) بود. نمونه های جمعیتی ایرانی در گروه اول خود به سه زیرگروه اصلی دیگر بر اساس توزیع جغرافیایشان تقسیم شدند، در بین جمعیت های ایرانی تنوع ژنتیکی بالاتری در جمعیت های شمالی و غربی مرکزی در مقایسه با جمعیت های جمع آوری شده از نواحی غربی و شمال غرب مشاهده شد. نتایج مولکولی و مورفولوژیک نشان دادند که ژنوتیپ آسیای شرقی دارای فاصله ژنتیکی بیشتری از بومادران های اروپایی در مقایسه با نمونه های جمعیتی شمال امریکا هستند و در بین ژنوتیپ های اروپایی نمونه جمعیتی اسپانیا شباهت بیشتری به ژنوتیپ های امریکایی داشت. نتایج تجزیه و تحلیل نمودار خوشه ای و تجزیه به مولفه های اصلی تعدیل شده نشان دادند که اکثر ژنوتیپ ها بر اساس عرض جغرافیایی و توزیع جغرافیایی گروه بندی شدند. تجزیه واریانس مولکولی (amova) بین جمعیت های ایرانی بر اساس نواحی جغرافیایی خاص کشور نشان دادند که اکثر واریانس ژنتیکی بین گروه های جغرافیایی در جمعیت ها وجود دارد.

مطالعه تنوع پذیری ژنوم a در گونه های جتس triticum در ایران با استفاده از نشانگرهای ملکولی و سیتوژنتیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1389
  محمد حسین اهنمام   حجت الله سعیدی

تنوع ژنتیکی 55 نمونه بذر جمعیتی گندم متعلق به 8 گونه (t. durum, t. boeoticum, t. urartu,t. monococcum, t. turgidum, t. dicoccum, t. dicoccoides, t. aestivum). و یک نمونه بذر گندم بهاره چینی (chines spring) به عنوان برون گروه و تعداد 31 نشانگر ssrs اختصاصی ژنوم a مورد استفاده قرار گرفت. در مجموع 410 نوار (آلل) ایجاد گردید که تعداد 316 نوار (77/0) چند شکل و مابقی (23/0) تک شکل بودند. تعداد آلل های تولید شده برای هر نشانگر از 5 xgwm 512) و (xgwm17 تا 22 آلل (xgwm 666) با میانگین 8/12 آلل در هر لوکوس متغیر بود. میانگین pic برای تمام نشانگرها 77/. بود. نشانگر xgwm427 با 20 آلل بیشترین (92/0) و xgwm136 با 6 آلل کمترین (63/0) مقدار pic را دارا بودند. تحلیل های amova واریانس ژنتیکی معنی داری (56/75%) را در بین این جمعیت ها نشان دادند. نتایج ssr خویشاوندی نزدیکی را بین گونه های دیپلوئید triticum به نمایش گذاشت. تحلیل های حاصل از کلاستر upgma جمعیت ها را بر پایه سطوح پلوئیدی و نواحی جغرافیایی آنها تقسیم بندی نمود. کاریوتیپ نمونه ها طبق روش agayev تهیه شد. میانگین کمترین و بیشترین میزان tcl بترتیب در t. urartu و t.aestivum (m? 002/241) مشاهده گردید. طول کروموزوم ها درگونه t. urartu (m? 606/7) از سایر گونه های triticum مورد مطالعه کوتاهتر بود. میانگین طول بازو ها (mcl) در t. aestivum (m? 475/11)، t.durum (m? 157/11) و نیز در t. monococcum (m? 515/8) بیشتر از سایر جمعیت ها بود. حداکثر میزان tf% و بالاترین سطح اندیس سانترومری متعلق به گونه t. monococcum و حداقل آن در گونه t. turgidum مشاهده می شود. نسبت بازو ها (r) و نیز ضریب عدم تقارن (asi%) در گونه t. monococcum پائین ترین مقدار و گونه t. turgidum بالاترین میزان را دارا بود. میزان a1 (عدم تقارن درون کروموزومی کاریوتیپ ها) برای t. aestivum بیشترین مقدار و برای t. monococcum کمترین میزان می باشد. علیرغم شباهت بالا بین دو گونه t .durum & t. turgidum بر اساس نتایج بدست آمده آنها به عنوان دو گونه مستقل از هم تشخیص داده شدند. این نتایج بوسیله مطالعات ریخت شناسی نیز تائید می شوند. براساس نتایج بدست آمده و مطالعات قبلی می توان نتیجه گیری کرد که monococcum t. دهنده ژنوم a به t .durum و t. turgidum و نیز t. aestivum باشد. با توجه به نتایج amova غرب ایران احتمالاً مرکز تنوع گونه های گندم ایران می باشد.

ارزیابی چند شکلی ژن کاپا کازئین با استفاده از روش pcr-rflp و ارتباط آن با صفات تولیدی مهم گاوهای شیری هلشتاین استان اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  خداویردی جوان سیاه بیگدیلو   محمدعلی ادریس

ژن?های کازئین?های شیر(آلفا اس1، آلفا اس2، بتا و کاپاکازئین) به صورت مجموعه ژنی به طول kb200 درناحیهq31-33 کروموزوم 6 گاو قرار دارد. این چهار ژن، به هم پیوسته می?باشند و به ترتیب ژن?های آلفا اس1 کازئین، بتاکازئین، آلفا اس2 کازئین و کاپاکازئین قرار دارند. سه ژن اول بسیار به هم نزدیک بوده ولی ژن کاپاکازئین حدود kb 70 دورتر از آن ها قرار دارد. پروتئین کاپاکازئین حدود 12% از کل کازئین شیر گاو را تشکیل می?دهد 169 اسید آمینه داشته و وزن مولکولی 19000 دالتون دارد. دو نوع مولکول کاپاکازئین در شیر گاوهای هلشتاین وجود دارد آلل a دارای ترئونین و آسپارتیک? اسید در موقعیت 136 و 148 و آلل b دارای ایزولوسین و آلانین در این موقعیت?ها می?باشد. جهت بررسی چند شکلی ژن کاپاکازئین از تعداد 408 گاو شیری در پنج گاوداری انتخاب شده به صورت تصادفی به عنوان نمونه خونگیری به عمل آمد. سپس استخراج dna به روش نمکی از نمونه خون های به دست آمده انجام گرفت و کیفیت و خلوص dna به دست آمده با روش الکتروفورز و اسپکتروفتومتری تعیین گردید. سپس قطعه 633bp از ژن کاپاکازئین با یک جفت پرایمر اختصاصی و به وسیله pcr تکثیر شد و محصول pcr جهت تعیین اندازه و کمیت روی ژل آگارز یک درصد tae الکتروفورز شد. قطعه تکثیر شده به وسیله آنزیم برشی hind iii به مدت 10 الی 14 ساعت در دمای 37 درجه سانتی گراد هضم گردید و روی ژل آگارز 5/1 درصد tbe الکتروفورز و تعیین ژنوتیپ گردید. فراوانی سه ژنوتیپ aa، ab و bb به ترتیب برابر 667/0، 229/0 و 033/0 به دست آمد. همچنین فراوانی آلل های a و b به ترتیب برابر 817/0 و 183/0 به دست آمد. در میان گله ها گله 1 با فراوانی 91/0 بیشترین و گله 3 با 771/0 کمترین فراوانی آلل a را داشتند. همه گله ها در تعادل هاردی واینبرگ قرار داشتند. همچنین شاخص شانون و نئی نشان داد که گله یک دارای کمترین و گله سه دارای بیشترین تنوع ژنتیکی در بین گله های مورد بررسی بود. مقدار picبرابر 254/0 به دست آمد که نشانگر توانایی متوسط نشانگر برای تفکیک ژنوتیپ ها می باشد. در مرحله بعد با نرم افزار آنالیز داده sas رویه mixed ارتباط بین ژنوتیپ و صفات مهم اقتصادی دام ها بررسی شد. آنالیزهای آماری صورت گرفته روی تاثیر ژنوتیپ های مختلف این ژن روی صفات مهم تولیدی و تولید مثلی نشان داد که چندشکلی این ژن با صفات درصد چربی، درصد پروتئین و طول دوره شیردهی ارتباط معنی داری داشت (05/0p<). ولی با صفات تولید شیر تصحیح شده، طول آبستنی، تعداد تلقیح و scs ارتباط معنی داری نداشت (05/0p>). هر چند تمایل به معنی داری با scs دوره اول مشاهده شد (07/0p=). افراد ab دارای درصد چربی و پروتئین بالاتری نسبت به افراد aa بودند. طول دوره شیردهی ژنوتیپ ab به طور میانگین بیشتر از ژنوتیپ aa بود (01/0p<). بنابراین اگر هدف، انتخاب به منظور بهبود این صفات باشد، می توان با تعیین ژنوتیپ گوساله در هنگام تولد نسبت به نگه داری یا حذف آن دام اقدام و در زمان و هزینه صرفه جویی نمود.

تاثیر تنوع ژنتیکی ژن دی آسیل گلیسرول آسیل ترانسفراز 1(k232a dgat1) بر امتیاز سلول های بدنی و عملکرد تولید شیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  ملیحه پیرزاد   محمد علی ادریس

از آنجایی که تاثیر چند شکلی جایگاهk232a پروتئین حاصل از ژن dgat1 در واریانس چربی شیر به اثبات رسیده است، این مطالعه به ارزیابی فراوانی این چند شکلی در گاو های هلشتاین ایران پرداخت. بعلاوه هدف دیگر در این مطالعه تخمین ارتباط بین چند شکلی جایگاه k232a ژن dgat1با عملکرد صفات تولید شیر و همچنین امتیاز سلول های بدنی شیر در این جمعیت بود. ژن dgat1 در انتهای سانترومر کروموزم 14 گاوی، نقشه یابی شده است و آنزیم آسیل کوا: دی آسیل گلیسرول آسیل ترانسفراز را کد می کند که در مرحله نهایی ساخت تری گلیسرید نقش دارد. چون بیش از 98 درصد محتوای چربی شیر از تری گلیسرید تشکیل شده است پس این آنزیم در ساخت تری گلیسرید شیر در غده پستانی یک آنزیم کلیدی است. چند شکلی مورد نظر از جایگزین شدن دو نوکلئوتید aa بجای gc در اگزون 8 ژن dgat1 ایجاد می شود. بنابراین باعث تغییر اسید آمینه آلانین به لایزین در محصول پروتئینی ژن می شود. ژن dgat1 در جمعیت مورد نظر (408 گاو) توسط تکنیک pcr-pflp مورد مطالعه قرار گرفت. یک قطعه 411 جفت بازی شامل چند شکلی مورد نظر تکثیر شد و با آنزیمcfri هضم گردید. هر دو آلل a وk در جمعیت مشاهده شد. سه نوع ژنوتیپ kk، ka و aa پس از هضم با آنزیم برشی تشخیص داده شد. افراد aa آلل جهش یافته نداشتند، افراد ka دارای یک آلل جهش یافته و افراد kkدارای دو آلل جهش یافته بودند. فراوانی ژنتیکی aa، ka و kk به ترتیب 3578/0، 5515/0 و 0907/0 و فراوانی آلل k و a به ترتیب 37/0 و 63/0 بود. بمنظور آنالیز آماری ارتباط بین چند شکلی جایگاه k232a ژن dgat1 با صفات تولید شیر و امتیاز سلول های بدنی شیر در دوره اول شیردهی از نرم افزار sas، رویه glm استفاده شد. در مدل آنالیز اثر ژنوتیپ و اثر تصادفی گله، سال و فصل زایش به عنوان اثر ثابت و روز های باز، طول دوره شیردهی و تولید شیر به عنوان واریانس مشترک در نظر گرفته شد. آنالیز آماری اثر معنی دار ژنوتیپ را بر صفت تولید شیر تصحیح شده، میانگین تولید شیر روزانه، درصد چربی شیر و ارزش اصلاحی تولید چربی در سطح احتمال 5 درصد (05/0>p) نشان داد. ولی ژنوتیپ اثر معنی داری بر صفت درصد پروتئین، امتیاز سلول های بدنی و ارزش اصلاحی تولید شیر نشان نداد. اثر متوسط جایگزینی آلل لایزین به جای آلل آلانین برای رکورد تولید شیر تصحیح شده، میانگین تولید شیر روزانه، درصد چربی شیر، درصد پروتئین و امتیاز سلول های بدنی و همچنین برای ارزش اصلاحی تولید شیر و ارزش اصلاحی تولید چربی شیر تخمین زده شد و مقدار آنها به ترتیب برابر با 56/115-، 5/1-، 1978/0، 0452/0، 0848/0-، 98/102- و 39/3 بود. این نتایج نشان می دهند که آلل k در افزایش چربی شیر و آلل a در افزایش تولید شیر اثر دارد. درنتیجه فراوانی پایین تر آلل k نسبت به آلل a در این پژوهش احتمالا ناشی از روند انتخاب گاو ها برای تولید شیر در سال-های اخیر باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که چند شکلی جایگاه k232a ژن dgat1 می تواند بیانگر پیوستگی با qtl شناسایی شده بر صفت درصد چربی شیر روی کروموزم 14 باشد.

ارزیابی چند شکلی ژن لاکتوفرین با استفاده از روش pcr-rflp و ارتباط آن با صفات تولیدی در گاو شیری هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  حجت اسدالله پورنعنایی   سعید انصاری مهیاری

شیر گاو شامل 5/3 درصد پروتئین می باشد که از این مقدار حدود 80 درصد کازئین و 20 درصد دیگر آن پروتئین آب پنیر می باشد. پروتئین آب پنیر شامل 50 درصد بتالاکتوگلوبولین، 20 درصد آلفالاکتالبومین و همچنین مقادیر مختلفی از سرم آلبومین، ایمونوگلوبولینها، لاکتوفرین، پروتئین های جزئی و آنزیم ها می باشد. لاکتوفرین یک گلیکوپروتئین مهم و چندکاره ای است که عمدتاٌ در شیر به عنوان یکی از فاکتورهای دفاعی بدن علیه عوامل عفونی نقش ایفا می کند. این گلیکوپروتئین در جهت پاسخ به افزایش غلظت مواد محرک عفونت در بدن، بوسیله گرانول های ثانویه نتروفیل ها و سلول های اپیتلیال ترشح می شود. ژن لاکتوفرین با داشتن 17آکسون، 1122 جفت باز پروموتر و 5/34 کیلو جفت باز طول، روی کروموزوم 22 ژنوم گاو قرار دارد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی ژنی و ژنوتیپی ژن لاکتوفرین در گاوهای شیری هلشتاین و ارزیابی ارتباط چند شکلی های موجود در این ناحیه از ژن با صفات تولیدی شیر و همچنین صفات عملکردی می باشد. بدین منظور از 404 رأس گاو شیری مربوط به پنج گاوداری استان اصفهان نمونه های خون جمع آوری شد. تعداد نمونه های خون جمع آوری شده از پنج گاوداری مورد مطالعه بین 64 تا 96 رأس دام متغیر بود. جهت تهیه dna از خون از روش استخراج dna نمکی استفاده شد. کیفیت و کمیت dna استخراج شده توسط الکتروفورز و اسپکتوفتومتری مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از دستگاه pcr و پرایمرهای اختصاصی قطعه ای به طول 301 جفت باز از نمونه های dna تکثیر و توسط ژل آگاروز 1 درصد مورد شناسایی قرار گرفته شد. قطعه تکثیر شده بوسیله آنزیم محدودگر ecori درمدت زمان 8 تا 14 ساعت و تحت دمای 37 درجه سلسیوس مورد هضم قرار گرفت. فراوانی ژنوتیپی مشاهده شده aa و ab به ترتیب برابر با 606/0 و 394/0 بود. در کل جمعیت مورد مطالعه فراوانی ژنوتیپ bb برابر با صفر بود. در این جمعیت فراوانی آلل a نسبت به b بیشتر بود بطوریکه فراوانی آلل a و b به ترتیب 806/0 و 193/0 محاسبه گردید. آزمون کای اسکوار انحراف معنی دار از تعادل هاردی واینبرگ در گله های 1، 2، 3، 5 و همچنین کل جمعیت را نشان داد. شاخص های شانون و نی که نشانگر تنوع ژنتیکی ژن موجود در جمعیت می باشد به ترتیب در گله های 4 و 1 کمترین و بیشترین میزان را نشان داد. جهت بررسی ارتباط سطوح مختلف ژنوتیپ با صفات تولیدی و عملکردی از نرم افزارsas ، رویه glm استفاده گردید. نتایج، ارتباط معنی داری سطوح مختلف ژنوتیپ با درصد چربی، تعداد تلقیح منجر به آبستنی و همچنین میزان شاخص سلول های بدنی موجود در شیر را نشان داد. ارتباط ژنوتیپ با دیگر صفات تولیدی و عملکردی مانند تولید شیر تصحیح شده برای 305 روز شیردهی، طول آبستنی، طول دوره شیردهی و همچنین درصد پروتئین شیر معنی دار (05/0p>) نبود.

سنجش میزان تغییر بیان ژن‏های موثر در تولید آلکالوئیدهای دارویی گیاه پروانش در واکنش به فیتوهورمون‏ها از طریق real time pcr
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  ابوالفضل پاک نیت   احد یامچی

گیاه پروانش (catharanthus roseus) به دلیل دارا بودن خواص درمانی بسیار ارزشمند است. در این گیاه بیش از 130 آلکالوئید از نوع ایندول ترپنوئیدی (tias) وجود دارد که بعضی از آنها کاربرد مهم دارویی دارند. وین بلاستین و وین کریستین دو ماده فعال زیستی می باشند که به عنوان داروهای ضد سرطان در درمان لنفوم و لوسمی استفاده می شوند. این ترکیبات به مقدار کم در اندام هوایی تولید شده و استخراج و خالص سازی آنها هزینه بر است. تلاش زیادی برای افزایش تولید tias انجام شده است که از آن جمله می توان به بهینه سازی محیط کشت، تغذیه مناسب و دستورزی ژنتیکی ژن های مسیر بیوسنتز این مواد اشاره کرد. با وجود تلاش های صورت گرفته، موفقیت چندانی با استفاده از کشت سوسپانسیون سلولی و کشت ریشه مویی پروانش حاصل نشده است. افزایش تقاضای جهانی برای مصرف این داروها موجب شده تا از روشهای بیوتکنولوژی برای افزایش این آلکالوئیدهای مهم در گیاه استفاده شود. مسیر tia بسیار تنظیم پذیر است، به طوری که تغییر در غلظت پیش ماده ها و یا غلظت پروتئین می تواند توسط فیتو هورمون های گیاهی مانند سالیسیلیک اسید(sa) و جاسمونیک اسید(ja) تنظیم شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر القایی دو فیتو هورمون sa و ja بر بیان ژنهای dat، d4h، g10h و str در بافت ساقه و ریشه و تاثیر آن در تجمع آلکالوئیدهای وین کریستین و وین بلاستین است. به این منظور، rna کل از ریشه و برگ گیاهان تیمار شده با 50 میلی مولار ja و 100 میلی مولارsa در زمان صفر ، 6، 24، و 72 ساعت پس از تیمار استخراج شد. cdna با استفاده از آغازگرهای اختصاصی سنتز شد و الگوی بیان ژن به روش pcr rt- مورد سنجش قرار گرفت. این مطالعه نشان داد که وین بلاستین و وین کریستین در ریشه تولید نمی شوند و دلیل آن عدم بیان ژنهای dat و d4h در این بافت است. بنابراین به نظر می رسد این ژن ها نقش مهمی در تولید آلکالوئیدهای وین بلاستین و وین کریستین داشته باشند. ژن های str و g10h در هر دو بافت ریشه و ساقه بیان شدند اما بیان آنها در ریشه بیشتر از ساقه بود. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که هر دو فیتو هورمون ja و sa بر بیان این چهار ژن تاثیر مثبت دارند ، هر چند اثر sa به میزان قابل توجهی بیشتر از ja است. آلکالوئیدهای وین بلاستین و وین کریستین ازگیاهان تیمار شده به وسیله روش ریز استخراج مایع با فیبر، خالص سازی شد و توسط روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا(hplc) آنالیز گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان دهنده افزایش میزان وین بلاستین و وین کریستین پس از تیمار با فیتو هورمون ها بود. علاوه بر این مشخص شد که تاثیر sa در افزایش تولید این آلکالوئیدها، همانند افزایش بیان ژنها بیشتر ازja است. بیشترین افزایش در بیان ژن و تولید آلکالوئیدها در 72 ساعت پس از تیمار مشاهده شد. بر اساس نتایج به دست آمده از pcr - rt و hplc، می توان نتیجه گرفت که تیمار با فیتو هورمون ها بیان ژن های دخیل در مسیر tias را افزایش داده و در نتیجه تولید آلکالوئیدهای ضد سرطان وین بلاستین و وین کریستین را تحت تاثیر قرار می دهد.

جداسازی و تعیین مشخصات in silico راه انداز ژن کلیدی تاکسادین سینتاز مسیر تولید تاکسول در سرخدار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  محمد علی تقدس   اسماعیل ابراهیمی

تاکسول یکی از موثرترین داروی های ضدسرطان در سال های اخیر می باشد که غالباً از گیاه سرخدار استخراج می شود. این ماده در حال حاضر به عنوان مهم ترین ترکیب طبیعی ضدسرطان با مکانیسمی متفاوت از سایر داروهای مشابه در این زمینه، در سراسر دنیا برای درمان انواع سرطان ها از جمله سرطان پوست، ریه، مجاری ادرار، مری، غدد لنفاوی و غیره به طور موثر مورد استفاده قرار می گیرد. تلاش های فراوانی برای سنتز کامل و سنتز نیمه مصنوعی تاکسول و همچنین استخراج آن از کشت های سلولی صورت گرفته که هر کدام از این روش ها مشکلات خاصی را به دنبال دارند. با توجه به مصرف فراوان این ماده در پزشکی و همچنین محدودیت تولید آن از منابع گیاهی لازم است تا مکانیسم بیوسنتز آن و همچنین عوامل موثر در افزایش تولید تاکسول به طور کامل مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. همکاری مشترک بین الیسیتورهای محیطی و عناصر تنظیمی موجود در راه اندازهای ژن های دخیل در مسیر سنتز تاکسول نقش بسزایی در میزان تولید این ماده دارند. لذا مطالعه ی حاضر، با هدف شناسایی و جداسازی راه انداز ژن کلیدی تاکسادین سینتاز در مسیر سنتز تاکسول در گیاه t. baccata و همچنین آنالیز این ناحیه به منظور شناسایی عناصر تنظیمی و عوامل رونویسی درگیر با راه انداز انجام شد. در این تحقیق از روش پیمایش dna جهت شناسایی و جداسازی راه انداز و از نرم افزارهای utrdb، plantcare و plantpan برای بررسی این ناحیه استفاده گردید که طی آن راه انداز ژن تاکسادین سینتاز به طول 1578 نوکلئوتید جداسازی و علاوه بر آن، تعدادی از عوامل رونویسی مانند erf1، tbp و myb و همچنین عناصر تنظیمی پاسخ دهنده به الیسیتورهای داخلی و خارجی شناسایی شدند. مطالعه ی راه انداز این ژن نشان می دهد که افزایش اتیلن که در شرایط تنش محیطی نظیر خشکی و شوری حاصل می گردد، موجب بیان عامل رونویسیerf1 شده و ژن تاکسادین سینتاز را فعال کرده و در نتیجه تاکسول تولید می گردد. همچنین، عامل myb نیز با دریافت پیام تنش اسمزی حاصل از افزایش آبسزیک اسید، بیان ژن های پاسخ دهنده به این هورمون را کنترل می کند. نتایج حاصل از آنالیز ناحیه ی راه انداز ژن تاکسادین سینتاز در سرخدار بر حضور چندین عنصر تنظیمی ویژه نظیر توالیmbs، جعبه ها یg و p دلالت دارد که سیگنال تنش های محیطی را دریافت و بیان این ژن را در شرایط مختلف تنظیم می نمایند. وجود موتیف های متعدد القاء شونده توسط نور بیانگر اهمیت این الیسیتور در افزایش تاکسول در سرخدار می باشد. از این رو، افزایش بیان این ژن توسط الیسیتورهای داخلی و خارجی موثر در فعال کردن عناصر تنظیمی راه انداز ژن تاکسادین سینتاز امکان پذیر است؛ که درنهایت منجر به افزایش سنتز تاکسول در گیاه می شود. این نکته حائز اهمیت است که نتایج بدست آمده در این پژوهش حاصل آنالیزهای نرم افزاری بوده و به مطالعه و کاربرد الیسیتورها در شرایط طبیعی گیاه به منظور افزایش این ماده، نیاز دارد. انتظار می رود که فراهم شدن عوامل محیطی موثر در القای ناحیه ی راه انداز ژن تاکسادین سینتاز، موجب بیان بیشتر این ژن کلیدی و در نتیجه موفقیت در تولید تجاری تاکسول گردد.

معرفی ژنهای مرجع برای تجزیه و تحلیل qrt-pcr در بافت های مختلف برخی از گونه های جنس artemisia
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  اعظم موسوی   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

جنس آرتمیزیا شمار زیادی از گیاهان معطر را شامل می شود که مصارف گوناگون داروئی و تغذیه ای دارند و حتی در فضای سبز نیز کاربرد دارند. گونه های مختلف آرتمیزیا دامنه وسیعی از اثرات شامل اثر ضد مالاریایی، فعالیت سیتوتوکسیک، ضد باکتریایی، ضد قارچی و خاصیت آنتی اکسیدانی دارند، که بدلیل وجود سزکوئی ترپن در آنهاست. در دهه های اخیر artemisia annua به خاطر دارا بودن آرتمیزینین که یک لاکتون سز کوئی ترپن است و خاصیت ضد مالاریایی دارد، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. میزان تولید آرتمیزینین در گونه های مختلف متفاوت است اخیراً آرتمیزینین برای استفاده در برابر عامل مولد مالاریای مقاوم به داروهای چندگانهplasmodium flasiparum استفاده می شود. متاسفانه تولید آرتمیزینین در گیاه بسیار پایین است و سنتز شیمیایی آن نیز بسیار مشکل و پرهزینه است. در سالهای اخیر کوششهای زیادی در زمینه افزایش بیان ژنها و آنزیمهای دخیل در بیوسنتز آرتمیزینین صورت گرفته است. به جهت بررسی میزان تغییرات بیان ژنهای تولید کننده آرتمیزینین در اثر عوامل یاد شده از واکنش زنجیره ای پلیمراز کمی در زمان حقیقی استفاده می گردد. این تکنیک حساسیت کافی برای اندازه گیری تعداد کم نسخه های mrna را دارد. در واکنش real time pcr، خطاهای ناشی از تجزیه شدن احتمالی rna، تفاوت غلظتrna در نمونه های مختلف، کارایی واکنشrt-pcr و همچنین خطاهای تکنیکی در مراحل انجام آزمایش ممکن است ایجاد شود. در نتیجه به منظور کنترل این خطاها انتخاب روش دقیقی برای نرمال سازی اهمیت دارد. در میان روشهای متعدد نرمال سازی، استفاده از ژنهای خانه دار به عنوان کنترل کننده های داخلی در آنالیز بیان ژن عمومیت دارد. سطوح بیان این ژن ها باید در بافت یا سلول مورد آزمایش نسبتا ثابت باشد و نباید تغییر معنی داری تحت شرایط آزمایش رخ دهد. اما میزان بیان این ژنهای مرجع در میان بافتها و اندامهای مختلف متفاوت است و برای هر نوع ژنوتیپ و بافتی، باید یک یا چند ژن کنترل کننده داخلی مناسب به دقت انتخاب شود. در مطالعه حاضر ثبات بیان هفت ژن ubq ,ef1? ,18s rrna ,cpr ,pal ,act و rps9 در بافتهای مختلف گونه های a. annua، a. absinthium، a. sieberi، a. dracunculusو artemisia sp بررسی شد. پس ازاستخراج rna از سه بافت برگ، ساقه و ریشه، ساخت cdna انجام گرفت. داده های حاصل از واکنش real time pcr بوسیله نرم افزار norm finder به منظور ارزیابی مناسب بودن ژن های مورد نظر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که در میان بافت های گونه های مختلف آرتمیزیا، ژن rps9 معتبرترین ژن کنترل داخلی است. استفاده از ژن های ترکیبی 18s rrna و ubq بهترین ترکیب برای نرمال سازی ژن ها در میان گونه های آرتمیزیا شناخته شد. این نتایج نشان می دهند که ژن های خانه دار به صورت کاملا متفاوتی در بین گونه های مختلف گیاهی تنظیم می شوند و الگوی بیانی متفاوتی دارند. بنابراین یک ژن مرجع با بیان ثابت در یک موجود ممکن است برای نرمال سازی بیان ژن در دیگر موجودات تحت شرایط آزمایش مناسب نباشد و اعتبارسنجی آن قبل از استفاده ضروری به نظر می رسد. تجزیه و تحلیل این ژنها در میان بافتهای مختلف، باز هم پایداری ژن rps9 را اثبات نمود. همچنین ترکیب ژن های rps9 و 18s rrna در بافت های مختلف گیاهان جنس آرتمیزیا می تواند به کار رود. همچنین اندازه گیری میزان آرتمیزینین چند گونه آرتمیزیای موجود در ایران، که به روش ریز استخراج با فیبر تو خالی انجام گرفت نشان داد آرتمیزینین در برگها بیشتر از ساقه وجود دارد و نیز مقدار این ماده ارزشمند در گونه a. annua از گونه های دیگر بیشتر می باشد.

ارزیابی تنوع درختان چنار (platanus orientalis)با استفاده از خصوصیات مورفولوژیک و نشانگر srap
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  میلاد ارجلو   مجید طالبی

چکیده فضای سبز به ویژه در مناطق شهری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد. از جمله درختان پهن برگی که نقش عمده ای در تامین فضای سبز دارد می توان به چنار اشاره نمود. این درخت از خانواده platanaceae می باشد. انتشار جغرافیایی این جنس از شرق مدیترانه تا امریکای شمالی و گروئنلند را در بر می گیرد. از میان گونه های چنار گونه p. orientalis l. تنها گونه ای است که احتمالاً بومی ایران می باشد. با توجه به اهمیت درخت چنار در فضای سبز شهری، بررسی تفاوت های احتمالی موجود بین درختان چنار مناطق مختلف بر حسب خصوصیات ظاهری و ژنتیکی، پیش از انجام هر اقدامی در جهت یافتن ژنوتیپ یا ارقام برتر ضروری به نظر می رسد. جهت شناسایی تنوع درون و بین گونه ای در جمعیت های گیاهی، مطالعه ی خصوصیات مورفولوژیک یکی از ابزارهای کارآمد است. در همین راستا به بررسی صفاتی چون تعداد لب هر برگ، شکل برگ، میزان شادابی، تعداد میوه و شکل ریزش پوست درخت در بین نمونه هایی از درختان گونه p. orientalis l. شهرهای اصفهان، اراک، کرج، محلات، کاشان و نطنز و نیز نمونه هایی از درختان گونه p. occidentalis l. اقدام گردید. روابط بین و درون گونه ای چنارهای مورد مطالعه با استفاده از داده های کیفی حاصل از صفات ظاهری ترسیم شد. بدین منظور از ضریب تشابه جاکارد و الگوی upgma با ضریب همبستگی کوفنتیک استفاده گردید که نشان دهنده مناسب بودن الگوی upgma برای گروه بندی نمونه ها بود. نتایج نشان دادند که صفات مورد بررسی، قابلیت جدا سازی گونه ها را از هم داشته ولی تفاوت درون گونه ها به شکلی نبود که بتوان آنها را به طور کامل جداسازی نمود. از آنجا که صفات ظاهری می توانند تحت تاثیر عوامل محیطی قرار بگیرند، بنابراین استفاده از روش های مولکولی جهت شناسایی و طبقه بندی گونه ها و ارقام از اهمیت زیادی برخوردار است. برای تشخیص تنوع بین و درون گونه ای از نشانگر srap که نواحی بیان شونده ژنوم را مورد هدف قرار می دهد، استفاده شد. با استفاده از سیزده ترکیب آغازگری مورد استفاده بر روی 79 ژنوتیپ چنار، 237 نوار تکثیر شد که از میان آنها 61 نوار چند شکلی نشان دادند. میانگین محتوای اطلاعات چند شکلی برای کل ترکیبات آغازگری 153/0 محاسبه شد. که نشان دهنده شباهت ژنتیکی بالا در بین نمونه های مورد مطالعه می باشد. تجزیه خوشه-ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و الگوریتم upgma با ضریب همبستگی کوفنتیک 995/0 انجام گرفت. تجزیه خوشه ای انجام شده گونه هایp. orientalis l. وl. p. occidentalis را به خوبی از یکدیگر جدا نمود، ولی نمونه های p. orientalis l. را در یک شاخه قرار داد. تجزیه به مولفه های اصلی (pca) نیز نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای را مورد تایید قرار داد. همچنین fst در این پژوهش برابر صفر محاسبه گردید که بیانگر عدم تمایز درون گونه ای می باشد. به نظر می رسد که نوع تکثیر این گیاه که از طریق قلمه می باشد، باعث شباهت بالای ژنتیکی در این گونه گردیده است.

تعیین تنوع ژنتیکی توده های بومی پیاز ایران با استفاده از نشانگرهای ریز ماهواره ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1387
  زهرا کریمی نافچی   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

جهان می باشد. ایران به عنوان یکی از مراکز تنوع و کشت پیاز در نواحی مختلف آن، از تنوع زیادی برای این محصول برخودار است. اکثرتوده های پیاز در نواحی مختلف کشور با اسامی محلی نام گذاری شده اند و علیرغم مطالعات مورفولوژیکی فراوان کـه روی آنـها صورت گرفــته است، اطلاعات چنـدانی از روابط ژنتیــکی آنـها در دست نمی باشد. در این پژوهـش به منظورارزیابی تنوع ژنتیکی درون و بیـن توده هـای بومی پیاز ایران و نیـــز مــقایـسه روابط ژنتیـکی آنــها بــا برخـی از ارقـام خارجی از دو روش مبتنی بـر آغازگر هـای ریـز ماهــواره ssr(simple sequence repeat) و issr (inter simple sequence repeat ) استفاده شد. 12 جفت آغازگر از میان 15 جفت آغازگر ssr انتخاب شدند. تعداد آلل های تکثیر شده توسط این جفت آغازگر ها از دو تا شش آلل متغیر بود و متوسط تعداد آلل در هر مکان ژنی 3/3 و میانگین هتروزیگوسیتی در توده ها و ارقام خارجی مورد بررسی 76/0 برآورد شد. بر اساس داده های حاصل از نشانگر ssr دندروگرام مربوطه با استفاده از نرم افزار power marker v. 3. 25 و mega3 رسم گردید. نتایج حاصل نشان داد که توده های ایرانی و ارقام خارجی پیاز مورد بررسی در شش گروه و یک ژنوتیپ مستقل تقسیم بندی شدند. بر اساس نشانگر ssr بیشترین میانگین سطح تنوع در توده سفید گرگان (28/0) و کمترین آن در رقم خارجی یلو سوییت اسپانیش (12/0) مشاهده شد. همچنین در نتایج تجزیه واریانس مولکولی، 42 درصد و 58 درصد از کل تنوع به ترتیب به تنوع بین و درون توده های بومی و ارقام خارجی مربوط گردید. بر اساس نشانگر های issr از 25 آغازگر به کارفته، 14 آغازگر تکثیر شده و 163 باند چند شکل (96%) تولید نمودند. بر اساس دندروگرام حاصل از الگوی باندی issr با استفـاده از دو نـــرم افـزار arlequin v 3.1 و ntsys v. pc-2.02e، توده ها و ارقام خارجی مورد بررسی در پنج گروه و چهار ژنوتیپ مستقل تقسیم بندی شدند. در نشانگر issr بیشترین سطح تنوع در توده محلی طارم (31/0) و کمترین آن در هیبریدها (08/0) مشاهده شد. همچنین در نتایج تجزیه واریانس مولکولی، 94/39 درصد و 36/58 درصد از کل تنوع به ترتیب به تنوع بین و درون توده های بومی و ارقام خارجی مربوط شد. در کل می توان اظهار داشت که در هر دو نشانگر تنوع درون توده ها و ارقام خارجی بیشتر از تنوع بین آنها می باشد و می توان از توده هایی که تنوع درون آنها زیاد می باشد در برنامه های اصلاحی استفاده کرد. همچنین مطابق نتایج حاصل از دو روش، توده های پیاز که خصوصیات مورفولوژیکی و جغرافیایی مشابه داشتند در گروه های متفاوت قرار گرفتند اما در دندروگرام حاصل از ادغام دو نشانگر ssr و issr گروه بندی توده های بومی و ارقام خارجی به نحو بهتری صورت پذیرفت و دندروگرام ترسیم شده با اطلاعات مورفولوژیکی و جغرافیایی توده ها و ارقام خارجی مطابقت بیشتری را نشان داد. در نهایت می توان عنوان داشت که با وجود مشاهده چند شکلی بیشتر در نشانگر های issr نسبت به نشانگر های ssr، کاربرد نشانگر های ssr به دلیل توارث هم بارز و دارا بودن آلل های چند گانه از توانایی بالاتری برخوردار هستند.

جداسازی و طراحی نشانگرهای ریزماهواره و مطالعه تنوع ژنتیکی در گیاه بومادران یا استفاده از خصوصیات مورفولوژیک و مولکولی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1387
  مهدی رحیم ملک   احمد ارزانی

چکیده در این مطالعه تنوع ژنتیکی جمعیت های بومادران ایرانی از لحاظ مورفولوژیک، اسانس و مولکولی مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا خصوصیات مورفولوژیک 38 ژنوتیپ بومادران از شش گونه (a. millefolium، a .filipendulina ، a. tenuifolia ،, a. santolinabiebersteinii a.و a. pachycephala) بررسی شد. نتایج تجزیه واریانس تنوع بسیار معنی داری (p < 0.01) بین ژنوتیپ های مورد مطالعه برای صفات رویشی و زایشی نشان داد. در مجموع چهار گونه a. millefolium ، a. filipendulina ، a. biebersteinii و a. pachycephala در رابطه با بسیاری از صفات رویشی از دو گونه a. tenuifolia و a. santolina متمایز شدند. ضمن اینکه ژنوتیپ های مناسب از لحاظ ویژگی های زینتی به فضای سبز برای بررسی های تکمیلی پیشنهاد شدند. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای و تجزیه به مولفه های اصلی نیز به خوبی گونه ها را از یکدیگر متمایز ساخت. محتوا و ترکیبات اسانس در نوزده نمونه جمعیتی با گسترش جغرافیایی مناسب از شش گونه millefolium a.، a. filipendulina، a. tenuifolia، a. santolina، biebersteinii .a و a. eriophora مورد مطالعه قرا گرفت. محتوای اسانس برگها در محدوده %1/0 در ژنوتیپ شماره 12 (as46) از گونه a. santolina تا %7/2 در ژنوتیپ شماره 17 (ab38) از گونه a. biebresteinii متغیر بود. انتخاب گونه های با سطح برگ بزرگتر با درصد اسانس بیشتر و با ترکیبات مطلوب تر دارویی از اهداف این مطالعه بود. در مجموع نود و چهارترکیب شیمیایی در این گونه ها شناسایی و بر اساس ترکیبات اصلی اسانس، چهار تیپ شیمیایی معرفی شد. همبستگی منفی بین ترکیب سزکویی ترپن ها و مونوترپن ها وجود داشت.نوع تیپ خاک یکی از عوامل افزایش یا کاهش نوع و محتوای اسانس مرتبط با نوع اقلیم بومی بومادران بود. تیپ خاکی مالی سولز با توجه به غنی بودن از مواد آلی، باعث افزایش محتوای اسانس یا ترکیبات خاص در برخی گونه ها شد. در بخش بعدی مطالعات ، سطح پلوییدی ژنوتیپ مورد مطالعه از گونه a. millefolium هگزاپلویید (54 = x6 = n2) تعیین گردید. طراحی آغازگرهای ریزماهواره (ssr) با استفاده از روش همیلتون و همکاران (1999) و با استفاده ازسه کتابخانه ژنومی غنی شده برای سه تکرار(ag)15 یا (ac)15 یا (atg)10 انجام شد. از بین 928 همسانه حاصل، هشتاد همسانه از مجموع سه کتابخانه توالی یابی شدند که از این بین پنجاه همسانه حاوی ریزماهواره بودند. در نهایت، سی همسانه مناسب طراحی آغازگر بودند؛ از سی آغازگر طراحی شده پس از بهینه سازی در پایان شانزده آغازگر چند شکل بودند. شانزده آغازگر چند شکل در بانک ژن جهانی (ncbi) ثبت و به منظور بررسی کارآیی نشانگرهای طراحی شده روی ژنوتیپ های انتخابی بومادران بررسی شدند. آغازگرهای چند شکل طراحی شده تنوع بین ودرون جمعیت قابل قبولی از خود نشان دادند. تعداد آللها در هر مکان، بین 2 تا 7 آلل با میانگین 2/4 متغیر بود. هتروزیگوسیتی مشاهده شده (ho) بین مقادیر 0 تا 96/0 با میانگین 52/0 و هتروزیگوسیتی مورد انتظار (he) بین مقادیر 07/0 تا 49/0 و با میانگین 39/0 متغیر بود. در این مطالعه، تنوع ژنتیکی بین و درون پنجاه و هفت ژنوتیپ از پنج گونه بومادران با استفاده ازنشانگرaflp نیز بررسی شد. این تکنیک بر اساس روش ووس و همکاران (1995) با تغییرات اندک انجام شد. نه ترکیب آغازگری در مجموع 301 نوار چند شکل در محدوده 500-50 جفت باز و با متوسط درصد چند شکلی %1/96 ایجاد نمودند. میانگین محتوای اطلاعات چند شکلی (pic) در حدود 319/0 بود. نمودار خوشه ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و الگوریتم upgma ترسیم شد. بر اساس نمودار خوشه‏ای ترسیم شده، پنج گروه اصلی حاصل شد، که مطابق با پنج گونه مورد مطالعه بود.تجزیه به مولفه های اصلی تعدیل شده نیز نتایج تجزیه خوشه ای را تأیید نمود. نتایج نشان داد که سه مولفه اصلی تعدیل شده در مجموع %5/49 کل تنوع را توجیه نمودند. در مجموع، نتایج مطالعات aflp در اکثر موارد با نتایج گیاهشناسی و سیتوژنتیک گزارش شده در بومادران هماهنگی داشت.

ریز ازدیادی سماق .rhus coriaria l و ارزیابی تنوع سوماکلونال در گیاهان باززا شده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  عذرا عرب   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

گیاه دارویی سماق با نام علمی rhus coriaria l. متعلق به خانواده پسته، یک گیاه بومی ایران می باشد و سابقه طولانی در طب سنتی دارد. خصوصیت آنتی اکسیدانی در بسیاری از گونه های آن گزارش شده که در تعویق فرآیند پراکسیداسیون لیپید در روغن وغذا های چرب نقش دارد و برای بیماران دیابتی توصیه می شود. سماق از طریق پاجوش وقلمه تکثیر می یابد و تکثیر آن از طریق بذر با مشکل مواجه است؛ زیرا بذرهای این گونه فاقد قوه نامیه بوده و با تیمارهای مختلف هم قادر به جوانه زنی نمی باشند. کشت بافت گیاهی ، راه حلی برای جلوگیری از انقراض این گونه وتکثیر آن است. علاوه بر این، با توجه به اهمیت ترکیبات و آنتی اکسیدان ها، بررسی ترکیبات و فعالیت آنتی اکسیدان در این خانواده ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق تکثیر گونه سماق ایرانی با استفاده از بهترین ترکیب و غلظت هورمون های رشد، در محیط کشت بافت انجام شد. نتایج نشان داد که بهترین رشد و شاخه زایی مربوط به تیمار دارای هورمون های bap mg/l 1 ، naa mg/l 1/0 و ga3 mg/l 1 به همراه g/l 5/1 زغال فعال است که در مدت زمان 30- 25 روز انجام گرفت. بهترین غلظت هورمونی برای ریشه دهی، bap mg/l 1 و naa mg/l 1 به همراه mg/l 1 اسید آسکوربیک در محیط حاوی g/l 5/1 زغال فعال در مدت زمان 14- 20 به دست آمد. به دلیل فراوانی فنول موجود در سماق، حضور زغال فعال در تمامی مراحل کشت بافت الزامی بود. با توجه به اهمیت حفظ یکپارچگی ژنتیکی گیاهان باززا شده نسبت به گیاهان مادری، تنوع سوماکلونال با نشانگر srap با 10 آغازگر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که گیاهان باززا شده تفاوت چندانی با گیاهان مادری ندارند و میزان تنوع سوماکلونال در آن ها کم است. بیشترین تعدا نوار در آغازگر m1e6 و بیشترین مقدار چند شکلی با 4/38% در همین آغازگر مشاهده شد. به نظر می رسد به دلیل اینکه نمونه-های باززا شده از ریز نمونه گره بودند میزان شباهت در آن ها بالا بود. مشاهده شدن میزان تنوع سوماکلونال موجود، احتمالاً مربوط به تفاوت ساختاری در محصول ژن و فعالیت ها بیولوژیکی است و تأثیر فنوتیپی چندانی ندارد. بررسی کلروفیل ها و کارتنوئیدها در برگ های سماق نشان داد که اختلاف معنی داری در غلظت کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و کارتنوئیدها بین دو فصل مورد مطالعه وجود دارد. در انتهای فصل رشد سماق، برگ ها به همراه میوه ها قرمز می شوند، بنابراین میزان کارتنوئید که در آن مشاهده شد نسبت به کلروفیل بالاتر بود. در گیاه سماق میزان کل ترکیبات فنولی با توجه به منحنی استاندارد mg/gdw 04/ 95 برآورد شدکه با توجه به بررسی های انجام شده، نشان دهنده ی مقدار زیاد فنول در گیاه سماق می باشد. میزان فعالیت آنتی اکسیدانی با توجه به استاندارد bht در چهار غلظت 50، 100، 300 و 500 قسمت در میلیون به طور معنی داری افزایش یافت. به دلیل میزان آنتی اکسیدان و فنول بالا در سماق این فعالیت نسبت به استاندارد بیشتر بود. در مقدار فلاوونوئیدها و آنتوسیانین ها دارای اختلاف معنی داری بین زمان نمونه برداری و مقدار متفاوت طول موج ها بودند (05/0 >p). به طور کلی روند تغییرات در میزان ترکیبات فلاونوئیدی به طور چشمگیری نسبت به روند تغییرات در مقدار ترکیبات آنتوسیانینی متفاوت است که میزان آنتوسیانین در اواخر فصل رشد بیشتر بود و رنگ قرمز را در برگ ها ایجاد نمود. استفاده از روش های بیوتکنولوژی مبتنی بر کشت بافت به منظور تکثیر و افزایش توان ژنتیکی گیاهان دارویی و همچنین افزایش متابولیت های ثانویه، می-تواند بسیار کارآمد و از لحاظ تجاری سودآور باشد.

ریز ازدیادی گل انگشتانه ای و ارزیابی تنوع سوماکلونال در گیاهان باززا شده با استفاده از نشانگرهایsrap
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  محمود تقیئی   مجید طالبی

چکیده گل انگشانه ای (digitalis sp.) متعلق به خانواده scrophulariacae و شامل 12 گونه و هفت زیر گونه و بومی اروپا، شمال آفریقا و آسیای غربی می باشد. گونه های مختلف این جنس حاوی ترکیبات گلیکوزیدی قلبی هستند و در درمان نارسایی های احتقانی قلب و اخیراً نیز شیمی درمانی برخی سرطان ها کاربرد دارند. تهیه این مواد موثره که درصنایع دارویی اهمیت بسیاری دارند به طور مصنوعی امکان پذیر نیست. زمانی که این ترکیبات به طور شیمیایی سنتز می شوند، مقداری از فعالیت خود را از دست می دهند. تولید تجاری متابولیت های ثانویه فعال به وسیله کشاورزی سنتی فرایندی ناکافی بوده و محدودیت های زیادی دارد؛ همچنین محتوای گلیکوزیدهای قلبی حاصل از روش های سنتی به مقدار زیادی تحت تأثیر شرایط اقلیمی و خاک قرار می گیرند. با توجه به این موارد وجود جایگزینی معقول که تولید پایدار را همگام با رهایی از محدودیت های فصلی، موانع جغرافیایی و تولید راحت تر به همراه داشته باشد، ضروری به نظر می رسد. از جمله روش های توسعه یافته برای این منظور، کشت بافت و کشت سلولی می باشد. در این پژوهش با هدف تعیین بهترین محیط کشت جهت ریز ازدیادی گونه های digitalis purpurea و d. lanata ، 25 ترکیب هورمونی جهت کالوس زایی، 42 ترکیب جهت باززایی کالوس ها و 15 ترکیب جهت باززایی مستقیم ریز نمونه های گره آزمایش شدند. نتایج نشان داد که تعداد شاخه های حاصل از ریز ازدیادی مستقیم در هر دو گونه بسیار بیشتر از روش باززایی غیر مستقیم می باشد. همچنین مشخص شد که جنبه های مختلف رشدی این دو گونه در محیط in vitro (تعداد شاخه های حاصل از روش مستقیم، میزان کالوس زایی و باززایی غیرمستقیم) با یکدیگر متفاوت اند. میزان شاخه زایی حاصل از کشت گره و نیز میزان کالوس زایی در گونه d. purpurea بسیار بیشتر از گونه d. lanata بود؛ از سوی دیگر قدرت جوانه زنی در کالوس های حاصل از d.lanata بیشتر از d.purpurea بود و جوانه زنی در کالوس های گونه d.purpurea رخ نداد. از آن جا که ثبات ژنتیکی در گیاهان باززا شده از کشت بافت اهمیت زیادی در تولید گیاهان یکنواخت از نظر تولید متابولیت های ثانویه دارد، لذا تشخیص این تنوع در گیاهان حاصل از کشت بافت ضروری به نظر می رسد. تعداد 10 عدد از گیاهان حاصل از کشت بافت (روش مستقیم) جهت ارزیابی ثبات ژنتیکی انتخاب شدند. بررسی تنوع سوماکلونی توسط 6 جفت آغازگر srap صورت گرفت. متوسط تعداد نوار تولید شده از هر آغازگر از 6 (m2e6) تا 30 نوار (m5e4) متغیر بود. آغازگرهای m5e4 و m3e3 بیشترین نوار هم شکل را ایجاد کردند و حداکثر نوارهای چند شکل نیز در آغازگر m2e6 حاصل شد و احتمال داده شد که این میزان چند شکلی مربوط به تعداد زیاد واکشت و قرار گرفتن در محیط حاوی bap بالا باشد. با توجه به موارد فوق به نظر می رسد استفاده از ریز نمونه گره جهت ریز ازدیادی گل انگشتانه با ثبات ژنتیکی بالا در مقیاس وسیع مناسب باشد.

شناسایی و توالی یابی ژن های لینالول سینتاز و اوژنول سینتاز در رز(rosa hybrida) و گل محمدی ( r. damascena)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  مریم دوستی   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

رز از مهمترین گیاهان زینتی و معطر دنیا محسوب می شود و به دلیل دارا بودن ترکیبات معطر؛کاربردهای فراوان در صنایع غذایی، داروسازی، آرایشی بهداشتی و عطرسازی دارد. عطر گل رز متشکل از بیش از 500 ترکیب مختلف است که متعلق به سه گروه ترپنوئیدها، فنیل پروپانوئیدها و مشتقات اسید چرب می باشند. مطالعه تفاوت ژن های بیان شده در رز های معطر و غیر معطر منجر به شناسایی چندین ژن کد کننده آنزیم های دخیل در سنتز مواد معطر فرار شد. اسانس رز از ارزشمندترین اسانس ها می باشد و فرآیند تولیدآن طولانی، پیچیده وکم بازده است. بنابراین شناسایی و ردیابی ژن های دخیل در سنتز ترکیبات معطر جهت بهبود کیفیت اسانس و افزایش تولید آن در جنس رز ضروری بنظر می رسد. به همین منظور در این پژوهش سه ژن دخیل در مسیر سنتز ترکیبات معطر شامل دو ژن لینالول سینتاز (lis) و جرماکرین دی سینتاز (gds) متعلق به گروه ترپنوئیدها و ژن اوژنول سینتاز(egs) متعلق به گروه فنیل پروپانوئیدها مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه ابتدا همردیف سازی توالی های پروتئینی و توالی نوکلئوتیدی متناظر با آن ها مربوط به سه ژن مذکور در خانواده های مختلف گیاهی صورت گرفت و بر اساس نواحی با بیشترین شباهت آغازگرهای اختصاصی طراحی شد و تکثیر آن ها در سه گونه rosa hybrida، r. canina و r. damascena بررسی گردید. آغازگرهای مربوط به ژن lis قطعاتی با طول تقریبی 450 و 1000 جفت نوکلئوتید و آغازگرهای مربوط به ژن egs نیز قطعاتی با طول 1100 و 1200 در سه گونه مذکور تکثیر کردند. تکثیر قطعات 2300 و 2000 جفت نوکلئوتیدی نیز در دو گونه r. hybrida و r. damascena با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن gds انجام گرفت. نتایج حاصل از جستجو با ابزار blast در پایگاه اطلاعاتی ncbi و همچنین همردیف سازی چند تایی برای توالی نوکلئوتیدی و آمینواسیدی مربوط به ژن های lis، egs و gds با توالی های همتای خود در سایر گیاهان موجود در پایگاه اطلاعاتی ncbi برای توالی های بدست آمده، صحت توالی های مذکور را تأیید نمود. بررسی تنوع از طریق محاسبه میانگین pairwise distance بر مبنای مدل k2p و p-distance و همچنین درصد تنوع بر مبنای جایگزینی همجنس و ناهمجنس بین گونه های مورد مطالعه و دیگر خانواده های گیاهی برای سه ژن مذکور صورت گرفت. محاسبه pairwise distance بر اساس مدل k2p برای دو ژن lisو egs نشان داد که دو گونه r. damascena و r. canina فاصله کمتری با یکدیگر دارند و r. hybrida دارای تنوع بیشتری با دو گونه دیگر است. با توجه به اینکه که رز هیبرید از رزهای مدرن محسوب می شود و در اثر تلاقی بین گونه های قدیمی و وقوع جهش، کراسینگ اور و گزینش، بیشتر دستخوش تغییرات بوده، بنابراین تنوع بیشتری را با رزهای قدیمی و وحشی نشان می دهد. داده های حاصل از محاسبه میانگین کل بر مبنای مدل k2p و p-distance برای ژن های lis (085/0)، egs (051/0) )gds 317/0) و در صد تنوع بر اساس جایگزینی هم جنس و ناهمجنس (97/1 = lis، 28/1 = egs و 15/10 =gds ) نشان داد که بیشترین تنوع مربوط به ژن gdsمی باشد و جنس های خانواده rosaceae از نظر ژن egs حفاظت شدگی بیشتری دارند. طبق خوشه بندی حاصل از ترسیم نمودار فیلوژنی بر اساس ضریب maximum parsimony برای هرسه ژن مذکور جنس های خانواده rosaceae در کنار یکدیگر گروه بندی شدند و نتایج حاصل از گروه بندی برای ژن های lisو egs با نتایج حاصل از گروه بندی جنس های خانواده rosaceaeبر اساس ژن های کلروپلاستی همسو بود و این نشان دهنده شباهت بیشتر جنس های خانواده گل سرخیان از نظرژن های lisو egs می باشد.

ردیابی ملکولی ویروس های onion yellow dwarf potyvirus (oydv) و (leek yellow stripe potyvirus (lysv با روش rt-pcr در سیر جندق allium sativum jandagh و تولید گیاهان عاری از ویروس با استفاده از کشت گنبد طبق ساقه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1386
  مرضیه افاضل   سیروس قبادی

سیر (allium sativum) یک سبزی مهم اقتصادی با کاربردهای دارویی و غدایی مختلف است که در اکثر نقاط دنیا کشت مر شود. این گیاه به علت عقیم بودن گلها و عدم امکان تولید بذر، به صورت غیر جنسی و بوسیله کاشت سیرچه های بذری تکثیر می گردد. تکثیر سیر به صورت رویشی، باعث تجمع ویروس ها در مواد گیاهی می شود. از جمله مهم ترین این ویروس ها دو ویروس onion yellow dwarf potyvirus (oydv و leek yellow stripe potyvirus (lysv می باشند. در این تحقیق، گیاهان سیر آلوده دارای برگ هائی با خطوط نواری سبزرد از مزارع منطقه جندق (شمال شرق اصفهان) جمع آوری شدند. از برگ های دارای علائم ویروسی mrna کل، استخراج شد و به عنوان الگو در واکنش rt-pcr به کار رفت. در این واکنش از آغازگرهای دژنره طراحی شده از ناحیه انتهای 3 ژن nib و ناحیه میانی ژن پروتئین پوششی پوتی ویروس ها (جفت آغازگر pi و p2) و آغازگرهای اختصاصی ژن پروتئین پوششی lysv (جفت آغازگر p3 و p4) تکثیر قطعاتی با اندازه تقذیبی 500bp , 600bp با استفاده از جفت آغازگر p1 و p2 ، آلودگی نمونه های جمع آوری شده را به ترتیب به ویروس های oydv و lysv تایید نمود. آلودگی این نمونه ها به ویروس lysv، با تکثیر باند حدود 350bp با استفاده از جفت آغازگر p3 و p4 مجددا به اثبات رسید. محصولات pcr، همسانه سازیو توالی شدند. مقایسه توالی نوکلئوتیدی جدایه های oydv و lysv جندق به کمک ابزار جستجوی blast با توالی های موجود در بانک ژن، تشابه بالای آن ها با توالی های گزارش شده این دو ویروس از سایر نقاط جهان نشان داد. مقایسه توالی آمینواسیدی نواحی 5 و میانی ژن پروتئین پوششی جدایه های oydv و lysv جندق با توالی نواحی متناظر تعدادی از جدایه های موجود در بانک ژن، تشابه بالای این ویروس ها را به ترتیب با جدایه jinxiang چین (2/93%) و جدایه تایوان (1/80%) مشخص نمود. به منظور حذف ویروس های oydv و lysv از روی کشت گنبد طبق روی محیط پایه ls استفاده شد. نتایج بهینه سازی کشت طبق، اختلاف معنی داری در سطح 1% بین تیمار تنظیم کننده های رشد 1- نفتالین استیک اسید و 6- بنزیل آمینوپورین به ترتیب با غلظت های 1/0 و یک میلی گرم در لیتر با سایر تیمارها، روی رشد گیاهچه های درون شیشه ای، نشان داد. پنج هفته پس از کشت درون شیشه، گیاهچه های تولیدی با استفاده از rt-pcr به کمک آغازگرهای p1/p2 و p3/p4 مورد آزمون قرار کرفتند. نتایج rt-pcr حذف ویروس های فوق را از گیاهان آلوده اثبات نمود و نشان داد که کشت گنبد طبق روشی کارا و مطمئن برای حذف ویروس های lysv و oydn و احتمالا سایر ویروس ها در سیر و جایگزین مناسبی برای روش مشکل و زمان بر کشت مریستم انتهائی می باشد.

ارزیابی تنوع ژنتیکی درون و بین گونه های اسپرس ایرانی (onobrychis vicifolia)با استفاده از نشانگر srap
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد بیگی   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

اسپرس (onobrychis vicifolia, l) گیاهی چندساله و از خانواده بقولات بوده و ایران یکی از مهمترین مراکز تنوع جنس اسپرس به شمار می رود. با وجود اهمیت این گیاه در مراتع ایران، با این حال، تحقیقات بر روی توده های بومی اسپرس در کشور محدود و عمدتا به صورت منطقه ای صورت گرفته است. بررسی تنوع ژنتیکی توده های مختلف گیاه اسپرس می تواند در حفظ ذخایر ژرم پلاسم این گیاه و کمک به برنامه های اصلاحی موثر باشد. استفاده از نشانگرهای مولکولی می تواند در بررسی تنوع ژنتیکی توده های مختلف گیاه اسپرس کمک موثری نماید. بر همین اساس در این تحقیق ازنشانگر مولکولی sarp که ترکیبی از سادگی، قابلیت اطمینان بالا، پوشش متوسط سرتاسری ژنوم و با قابلیت تکثیر نواحی کد کننده در ژنوم است استفاده شد. تعداد 17 توده مختلف گیاه اسپرس متعلق به چهار گونه o.vicifolia (تعداد 13 توده)، o.vicifolia (تعداد یک توده)، o.vicifolia (تعداد یک توده) و o.vicifolia (تعداد یک توده) از مناطق مختلف کشور جمع آوری گردید و پس از استخراج dna از برگ تازه و تعیین کمیت و کیفیت، dna استخراج شده در واکنش های pcr استفاده گردید. از مجموع 10 ترکیب آغازگری مورد استفاده 88 نوار حاصل شد که از این تعداد، 73 نوار (95/82 درصد) چندشکل بودند. میانگین مقدار 45/0 = pic نشان دهنده قدرت مناسب نشانگر srap در بررسی تنوع ژنتیکی در گیاه اسپرس می باشد. در بررسی تنوع ژنتیکی بین توده ها، دامنه فاصله ژنتیکی بین توده های مورد مطالعه بین 124/0 و 349/0 بدست آمد. از نظر پراکنش استانی توده ها، کمترین فاصله ژنتیکی بین توده های مربوط به کشور روسیه (کدهای p و q) و بیشترین فاصله ژنتیکی بین توده های مربوط به مناطق دماوند و نجف آباد (کدهای g و m) محاسبه گردید. مقدار عددی 33/1 بدست آمده برای جریان ژنی بین گروه ها (nm) نشان داد که در جمعیت های مورد مطالعه جریان ژنی وجود دارد ولی این جریان تا حدی نیست که بتواند موجب همگن شدن جمعیت ها شود. دامنه میزان شاخص اطلاعات شانون برای ترکیبات آغازگری بین 31/0 تا 52/0 محاسبه گردید. در تجزیه خوشه ای داده هایsrap، دندوگرام ترسیم شده با استفاده از نرم افزار ntsys-sp, ver 2.02e. نتوانست ژنوتیپ های مورد استفاده در این تحقیق را در گروه های جداگانه قرار دهد. به عبارت دیگر اختلاط توده ها در یکدیگر نشان دهنده تنوع ژنتیکی اندک بین توده ای می باشد. تجزیه هماهنگ اصلی نیز نشان داد که سه مولفه اول در مجموع 629/45 درصد از کل تغییرات را توجیه می-کنند، بنابر این روش تجزیه خوشه ای به عنوان بهترین روش برای ارزیابی تنوع ژنتیکی بین توده های اسپرس با استفاده از داده های srap می باشد.

ارزیابی تنوع ژنتیکی درون و بین چند توده تره ایرانی با استفاده از نشانگر مولکولی srap و اندازه گیری فعالیت آنتی اکسیدانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  مهرنوش میرحکاک اصفهانی   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

تره (allium ampeloprasum) گیاهی تک لپه و از خانواده لیلیاسه می باشد. از نظر گیاهشناسی دوساله محسوب شده ولی در تولید تجاری به عنوان گیاهی یکساله با طول عمر کوتاه کشت می گردد. تره ایرانی یک سبزی برگی پرمصرف با خواص غذایی و دارویی است. بخشی از این خواص به محتوای فنول کل و میزان فعالیت آنتی اکسیدانی آن نسبت داده می شود. علیرغم اهمیت اقتصادی و دارویی این گیاه، مطالعات مولکولی بسیار محدودی به منظور بررسی تنوع ژنتیکی تره ایرانی صورت گرفته است. به نظر می رسد ارزیابی روابط مولکولی توده های اهلی و وحشی با استفاده از نشانگرهای ژنتیکی، می تواند در شناسایی ویژگی های ارزشمند این گیاه بومی اثرگذار باشد. علاوه بر این، اندازه گیری فعالیت آنتی اکسیدانی این گیاه به انضمام مقایسه های مولکولی، دیدگاهی جامع تر و درکی عمیق تر راجع به این گیاه فراهم می آورد. در پژوهش حاضر، توده های زراعی دستگرد، زاینده رود، شادگانی و شهرضا، و توده های وحشی ایلام، بابل، ساری و جهرم و یک توده تره فرنگی به عنوان توده خارج گروهی با استفاده از نشانگر srap مورد ارزیابی قرار گرفت. ده ترکیب آغازگری استفاده شده در این توده ها 397 نوار تکثیر کرد که همگی چندشکل بودند. میانگین محتوی اطلاعات چندشکل برای کل ترکیبات آغازگری 232/0 محاسبه شد. تجزیه خوشه ای با استفاده ازماتریس تشابه دایس و روش upgmaبا ضریب همبستگی کوفنتیک 916/0 انجام گرفت. نمودار خوشه ای حاصل، توده های زراعی و وحشی را به خوبی از هم تفکیک کرد و توده وحشی ایلام نیز از همه توده ها جدا شد. با توجه به اینکه توده های زراعی و وحشی ایرانی هرکدام از زیرگونه ای متفاوت معرفی شده اند، می توان احتمال داد که توده ایلام زیرگونه متمایزی داشته باشد. نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی (pca) توزیع یکنواخت نشانگر در سراسر ژنوم را نشان داد. به منظور بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی در این تحقیق پس از استخراج عصاره متانولی توده های مذکور، اندازه گیری کل ترکیبات فنولی توسط اسپکتروفوتومتری با روش فولین - سیوکالتو انجام شد و خاصیت آنتی اکسیدانی توسط مدل سیستم dpph (2,2-diphenyl-1-picrylhydrazyl) ارزیابی گردید. میزان ترکیبات فنولی در توده های تره ایرانی چندان بالا نبود و از 535/6 تا 716/19 میلی گرم تانیک اسید/ گرم ماده خشک متغیر بود. توده دستگرد و پس از آن توده ساری و توده ایلام بیشترین مقدار فنول کل را به خود اختصاص دادند. نتایج dpph به صورت درصد ممانعت کنندگی رادیکال آزاد dpph گزارش شد. توده ایلام بیشترین فعالیت را از این منظر به خود اختصاص داد. توده وحشی ایلام که در تجزیه خوشه ای داده های srap از سایر توده ها به طور جداگانه دسته بندی شده بود، بالاترین فعالیت آنتی اکسیدانی را به خود اختصاص داد؛ بطوریکه فعالیت آنتی اکسیدانی آن تفاوت زیادی با استاندارد bhtنداشت. نتایج حاصل نشاندهنده ویژگی های خاص و منحصربفرد این توده وحشی است.

شناسایی و جداسازی راه انداز القایی rd29a از گیاه آرابیدوپسیس (arabidopsis thaliana) و ارزیابی عملکرد آن در گیاه تراریخت اطلسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  مهرنوش شکوهی   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

همکاری مشترک محرک های محیطی و عناصر تنظیم کننده (cis-acting elements) موجود در راه انداز ژن ها، نقش بسزایی در بیان ژن ها در شرایط متغیر محیطی دارد. راه انداز rd29a، یک راه انداز القاشونده(inducible promoter) با تنش است که استفاده از آن به جای راه انداز های دائمی(constitutive promoter)، اثرات منفی بر روی رشد و نمو گیاه را به حداقل می رساند. در این پژوهش به منظور شناسایی و جداسازی راه انداز rd29a از گیاه آرابیدوپسیس، dna کل از این گیاه استخراج شد. آغازگر های اختصاصی بر اساس توالی بالادست ژن rd29aتوسط oligo analyser طراحی و دو ناحیه از راه انداز rd29a با طول های 899 و 1260 جفت باز از آرابیدوپسیس جدا و در ناقل ptz57r همسانه سازی گردید. عناصر تنظیم کننده موجود بر روی ایندو توالی توسط پایگاه داده یplantcare شناسایی شد. بررسی توالی های مورد مطالعه نشان داد که 100% مشابهت، با راه انداز rd29a گزارش شده در پایگاه داده ncbi وجود دارد. به منظور بررسی فعالیت راه انداز rd29a در گیاه اطلسی، شش دستواره شامل ژن gus، dreb1b و nptii تحت راه انداز القائی rd29a با دو توالی به طول 899 و 1260 جفت باز در ناقل دوگانه pbi121 تهیه شد. دستواره های pbi121:rd29a-1260:nptii و pbi121:rd29a-899:nptii و همچنینpbi121:nos:nptii به عنوان شاهد، توسط باکتری agrobacterium tumefaciens سویه gv3101 به اطلسی منتقل شد. گیاهان تراریخت رشد یافته در محیط حاوی کانامایسن 100mg/ml، تحت تنش شوری (nacl 200 میلی مولار) قرار گرفتند و گیاهان متحمل انتخاب شدند. حضور و فعالیت راه انداز rd29a در گیاهان تراریخت توسط روش های مولکولی، pcr و rt-pcr تایید گردید. القای راه انداز rd29a در گیاهان تراریخت منجر به افزایش تحمل به کانامایسین تحت شرایط تنش شوری در مقایسه با گیاه غیر تراریخت شد. نتایج حاصل از بررسی های مولکولی و فیزیولوژی راه انداز rd29a نشان داد که راه انداز rd29a برخلاف راه انداز دائمی nos تنها در شرایط تنش در گیاهان تراریخت اطلسی القا می گردد. همچنین نتایج فیزیولوژی حاصل از انتقال دستواره های pbi121:rd29a:nptii، نتایج زیست رایانه ای مبنی بر بیان بیشتر ژن nptii تحت تنش شوری در گیاه تراریخت حاوی دستواره pbi121:rd29a-1260bp:nptii را تأیید کرد. با توجه به اینکه بیان دائمی ژن های مقاومت به تنش تحت کنترل راه انداز دائمی غالبا مانع از رشد طبیعی گیاهان تراریخت می شود، بنابراین راه انداز القایی rd29a می تواند جایگزین مناسبی برای تراریختی گیاهان متحمل به تنش باشد. کلمات کلیدی: راه انداز القائی rd29a، راه انداز nos، عناصر تنظیم کننده، plantcare، ژن gus، ژن dreb1b، ژن nptii

بررسی تنوع ژنتیکی توده های بومی پیاز ایران با استفاده از نشانگر های ریز ماهواره ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1387
  زهرا کریمی نافچی   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

در این مطالعه تنوع ژنتیکی 18 توده بومی پیاز ایران به همراه پنج رقم خارجی با استفاده از دو نشانگر ssr و issr به منظور بررسی دقیقتر موقعیت توده های بومی و در نهایت بهره گیری از توده های مناسب در کترهای اصلاحی صورت پذیرفت.

آنالیز ملکولی تحمل تنش خشکی در انگور عسکری (vitis vinifera ‘askari) بااستفاده از ژن p5cs و regulon biotechnology
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1387
  سیروس قبادی   مرتضی خوشخوی

انگور (vitis vinifera l.) یکی از مهمترین درختان ریز میوه در دنیا است که از دیر باز مورد استفاده بشر قرار می گیرد. درخت انگور از نظر اقتصادی بسیار حائز اهمیت و به علت تنوع مصرف میوه و داشتن متابولیت های ثانویه جایگاه خاصی در تجارت جهانی دارد. درخت انگور گیاهی چوبی ، دائمی و کم و بیش سازگار با مناطق مختلف آب و هوایی است. درخت انگور در طول چرخه زندگی در معرض انواع تنش های محیطی به خصوص خشکی ناشی از کمبود آب قرار می گیرد و از طریق بیان ژن ها و تغیر در مسیرهای متابولیکی، رشد و نمو گیاه را با حداقل اختلال تحت کنترل دارد. تا کنون درخت انگور علیرغم تحمل خشکی و مقاومت در برابر شرایط نامطلوب محیطی، از نظر ملکولی به طور گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته است و هیچ نوع گزارشی در منابع علمی در زمینه ژن های تنظیم کننده حاوی فاکتورهای رونویسی (dre-binding transcription factors) موثر در واکنش به خشکی در انگور دیده نشده است. در این پژوهش دو ژن کد کننده [dehydration responsive element-binding (dreb) genes] پروتئین های تنظیم کننده بیان ژن های مقاوم به خشکی به نام های vvdreb2a و vvdreb2b با استفاده از روش رونویسی معکوس (rt-pcr) از برگ های درخت انگور ژنوتیپ " عسکری" تحت شرایط تنش خشکی (21 روز بی آبی) جداسازی، کلون ، شناسایی و آنالیز گردید. طول قطعه cdna ژن vvdreb2b در حدود 2017 جفت باز با وزن ملکولی تخمینی82/623 کیلو دالتون برای dna تک رشته (ssdna) و 60/1243 کیلو دالتون برای dna دو رشته ای (dsdna) بود. طول قطعه cdna ژن vvdreb2a در حدود 1219 جفت باز بود که یک رشته پروتئینی به طول 400 آمینو اسید(amino acid residues) با جرم ملکولی 267/45 کیلو دالتون را کد می کند. پروتئین کد شده توسط ژن vvdreb2a دارای یک توالی آمینو اسیدی از نوع dreb به نام سیگنال هسته ای (nuclear localization signal) قبل و یک c-terminal اسیدی با دو موتیف به نام های nnsr و rtkq بعد از ap2-domain میباشد. پروتئین ژن vvdreb2a نیز دارای یک ناحیه کاملاً حفاظت شده 58 آمینواسیدی و منحصر به فرد به نام ap2-domain که خاص گیاهان مقاوم به تنش های محیطی از جمله تنش خشکی است می باشد. ap2-domain پروتئین کد شده توسط ژن vvdreb2a، نوعی پروتئین اتصال به dna است که شامل یک ناحیه غنی قلیایی و آب گریز 20 آمینواسیدی در بخش n-terminal به نام yrg element و ناحیه آمینواسیدی دیگر به نام rayd element در ناحیه c-terminal است که از اجزای تشکیل دهنده مارپیچ amphipathic ?-helix در ساختمان کاربردی پروتئین می باشد. اتصال پروتئین به dna نیز بر فعالیت آمینواسیدهای ناحیه yrg element منطبق است در صورتی که آمینواسید های ناحیه rayd element علاوه بر شرکت در واکنش های اثر متقابل اتصال پروتئین بهdna ، زمینه اتصال پروتئین به پروتئین را نیز فراهم میکند. پروتئین کد شده توسط ژن vvdreb2a دارای توالی های آمینواسیدی خاصی مانند sfr، gtfpta، taqe وsayd در داخل ap2-domain است که به هنگام دریافت سیگنال کم آبی باعث اتصال فاکتور رونویسی (transcription factors) به عناصرdre/c-repeat در پروموتور ژنهای مقاوم به تنشهای محیطی به خصوص ژن های مقاوم به خشکی می شود. نتایج به دست آمده از آنالیز ملکولی پروتئین vvdreb2a نشان داد که 58 آمینو اسید حفاظت شده اتصال پروتئین به dna درap2-domain کاملاً شبیه به فاکتور رونویسی dreb2a متعلق به پروتئین های اتصال به dna زیر خانواده dreb2a در گیاهان بویژه گیاه مدل arabidopsis thaliana است. همردیف سازی، مقایسه و آنالیز ملکولی درخت همولوژی و فیلوژنی پروتئین ژن vvdreb2a با 15 توالی پروتئینی ژن های dreb2a از گیاهان مختلف موجود دربانک ژن ncbi ، بیشترین سطح تشابه (67%) بین ژن vvdreb2a و ژن های atdreb2a درکالتیوار های مختلف arabidopsis و کمتری تشابه (35%) با ژنهای dreb2a در غلات به ویژه گندم، جو، ذرت و برنج مشاهده گردید. بنابراین، از آنجایی که تاکنون هیچ نوع گزارشی در خصوص ژن های dreb2-like در انگور در منابع علمی گزارش نشده است و همچنین به دلیل نتایج بدست آمده در رابطه با نقش مهم فاکتورهای رونویسی (transcription activators) فعال کننده و همچنین تنظیم کننده vvdreb2sبه خصوص vvdreb2a در مقاومت به تنش خشکی در انگور، پیشنهاد می گردد دو ژن vvdreb2a و vvdreb2b در زیر خانواده dreb2 طبقه بندی گردد. اضافه می نماید که دو ژن فوق و جدا شده ازدرخت انگور ژنوتیپ ‘عسکری’ برای اولین بار به بانک ژن ncbi گزارش گردیده است