نام پژوهشگر: محمد رضا داورپناه

سنجش میزان استفاده و تحلیل هزینه-سودمندی منابع اطلاعاتی الکترونیکی کتابخانه مرکزی دانشگاه فردوسی مشهد بر اساس شاخص های ایی متریک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1389
  نیره دادخواه   محمد رضا داورپناه

هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان استفاده، تعیین میزان نفوذ و بررسی هزینه ـ سودمندی منابع الکترونیکی کتابخانه مرکزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال2009 می باشد. استفاده از روشهای علمی تثبیت شده در زمینه ارزشیابی منابع اطلاعاتی الکترونیکی و شناسایی مناسبترین آنها، گامی موثر جهت برآوردن نیازهای اطلاعاتی مراجعان و استفاده کنندگان از کتابخانه هاست. جامعه آماری پژوهش، منابع اطلاعاتی الکترونیکی اشتراکی کتابخانه مرکزی دانشگاه فردوسی مشهد، شامل مجلات الکترونیکی و پایگاههای اطلاعاتی دسترس پذیر از طریق سرورهای مرکزی شش پایگاه اطلاعاتی ابسکو، الزویر، پروکوئست، امرالد، آکسفورد و اشپرینگر در سال 2009 می باشد. برای گردآوری اطلاعات از دو شیوه بسامد استفاده و تحلیل هزینه ـ سودمندی که دو شیوه علمی در ارزیابی منابع می باشند، استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که فراوانی میزان استفاده بر اساس شاخصهای ایی متریک(تعداد دانلود مقاله با فرمت اچ.تی.ام.ال و پی. دی.اف، تعداد دانلود چکیده، تعداد انجام جستجو و نشست) در پایگاه های مختلف اختلاف معناداری دارد بطوریکه در بین شش پایگاه مورد مطالعه؛ پایگاه الزویر دارای بالاترین میزان استفاده و پایگاه آکسفورد دارای پایین ترین میزان استفاده بود. یافته ها نشان داد که گزارشات سرور با گزارشات ناشران در گزارش تعداد دانلود مقاله با فرمت اچ.تی.ام.ال و پی. دی.اف در پایگاه های منتخب با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند. پایگاه الزویر، نسبت به سایر پایگاه ها با 3/72 درصد کل جلسات جستجو، بیشترین جلسات جستجو را در سال 2009 به خود اختصاص داده است. میزان استفاده در حوزه های مختلف موضوعی نیز با یکدیگر تفاوت معناداری داشتند. هزینه-سودمندی پایگاههای مورد مطالعه در حوزه های مختلف موضوعی نیز با یکدیگر تفاوت داشتند و مشخص شد که هزینه سودمندی حوزه کشاورزی از همه بالاتر می باشد. بین ضریب تأثیر و میزان استفاد از مجلات حوزه علوم و علوم انسانی، رابطه ای مشاهده نشد. میزان استفاده دو گروه کاربران (اعضای هیأت علمی و کارکنان، دانشجویان)، از پایگاه های مورد بررسی تقریباً یکسان بود. با توجه به مدت زمان حدود یک ساعت و نیم، استفاده کاربران دانشگاه فردوسی مشهد از منابع اطلاعاتی الکترونیکی مورد بررسی در طول سال 2009 می توان نتیجه گرفت که میزان استفاده کاربران جامعه مورد مطالعه پایین بوده است. ویژگی داده های آماری استفاده از منابع الکترونیکی کتابخانه ایجاب می کند تا تجزیه و تحلیل داده ها به صورت مستمر و پیگیر صورت پذیرد. در غیر این صورت، اطلاعات به دست آمده از تحلیل گزارش تراکنش، به صورت الگوی استفاده در طول سالیان متمادی قابل نتیجه گیری نخواهد بود و روند استفاده از منابع الکترونیکی، سنجیده نخواهد شد.

بررسی میزان استفاده و اعتبار سنجی منابع وبی در پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  سارا شمس آرا   رحمت الله فتاحی

این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی به بررسی میزان استفاده و اعتبار منابع وبی در پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد، در چهار حوزه علوم، علوم انسانی، کشاورزی و مهندسی پرداخته است.جامعه آماری پژوهش را پایان نامه های دانشجویان فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد بین سالهای 1385-1381 تشکیل می دهد. تعداد 313 پایان نامه از مجموع 1738 مورد با استفاده از نمونه گیری طبقه ای یا سهمیه ای و تصادفی منظم انتخاب شد. یافته ها حاکی از آن است که بطور کلی میزان استفاده از منابع وبی در پایان نامه های چهار حوزه تحصیلی 33/1% می باشد. و میانگین نمره اعتبار سنجی در چهار حوزه تحصیلی (288/9) بوده است. بیشترین درصد منابع وبی مورد استناد حوزه های علوم انسانی و علوم پایه مربوط به مقالات بوده و در حوزه های تحصیلی کشاورزی و مهندسی بیشترین درصد منابع وبی مورد استناد مربوط به سایر منابع (وب سایتهای دانشگاهی، خبری، گزارش گردهمایی ها و...) می باشد. روند استناد دهی به منابع وبی در طول پنج سال مورد مطالعه، به استثنای حوزه علوم انسانی ، صعودی نبوده و یک روند تقریبا ثابتی را طی می کند و در همه حوزه های تحصیلی منابع وبی خارجی بیشترین درصد استناد دهی را به خود اختصاص می دهند. استناددهی به منابع وبی داخلی در مقام دوم قرار دارد. در همه حوزه های تحصیلی نسبت استناددهی به منابع چاپی در برابر استناددهی به منابع وبی 98 به 2 می باشد.

بررسی الگوی رشد علم ایران در حوزه علوم و مقایسه آن با الگوی جهانی رشد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  حسین مرادی مقدم   محمد رضا داورپناه

هدف از این پژوهش شناسایی الگوی رشد علم ایران در حوزه علوم طی سالهای 2010-1980 (سه دهه) و مقایسه آن با الگوی جهانی رشد علم طی همین سالها بوده است. این پژوهش از نوع کاربردی است و با استفاده از روش روندپژوهی و بر اساس تحلیل سری های زمانی انجام گرفته است. در این پژوهش از شیوه سرشماری استفاده شده و نمونه گیری انجام نشده است. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه تولیدات علمی نمایه شده ایران و جهان در نمایه استنادی علوم (sci) در سالهای 2010-1980، بوده، همچنین آمار کلیه دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی و اعضای هیات علمی تمام وقت دانشگاهها در دو وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری، و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، و نیزآمار مربوط به میزان تولید ناخالص ملی ایران طی سالهای مذکور مورد بررسی قرار گرفته است. موضوعات برتر، نویسندگان برتر، کشورهای همکاری کننده برتر، زبانهای پربسامد و مدارک پربسامد در تولید علم ایران و جهان طی سال های مورد بررسی شناسایی گردید. بر اساس تحلیل سری های زمانی و با استفاده از نرم افزار آماری r الگوی رشد علم ایران و جهان همراه با نمودار الگوی رشد این دو شناسایی گردید و بر اساس الگوی حاکم، تولید علم ایران و جهان پیش بینی شد. یافته ها نشان داد الگوی رشد علم ایران لجستیکی و الگوی رشد علم جهان نمایی بوده است. در طی سال های مورد بررسی تولید علم ایران روند رشد سالیانه یکنواختی نداشته و نرخ رشد سالیانه تولید علم ایران در دهه اول منفی و در دهه دوم مثبت و پایین، ولی در دهه سوم مثبت و بالا بوده است. متوسط نرخ رشد سالیانه تولید علم ایران در این مدت %15 و جهان 15/3 درصد بوده که بر این اساس، متوسط نرخ رشد سالیانه تولید علم ایران تقریبا 5 برابر جهان بوده است. بیشترین تولید علم ایران (هشتاد درصد) در سال های 2004-2010 انجام گرفته است. برخی از عوامل موثر بر تولید علم ایران بررسی و تحلیل گردید. یافته ها همچنین نشان داد همبستگی بین تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی، تعداد اعضای هیأت علمی و میزان تولید ناخالص ملی با تولید علم ایران مثبت و معنادار بود. نتایج نشان داد افزایش تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی، اعضای هیات علمی دانشگاهها و میزان تولید ناخالص ملی ایران افزایش تولید علم ایران را به دنبال داشته اند. همچنین فرضیه پرایس مبنی بر رشد نمایی علم با مقدار ثابت دوبرابری تولید علم هر پانزه سال یک بار، در مورد تولید علم ایران و جهان تایید نشد. مقدار ثابت رشد مورد نظر پرایس مبهم بوده و نیاز به تجدیدنظر دارد. همانگونه که در مورد تولید علم ایران دیده شد، شرایط متغیر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سطح ملی باعث تفاوت الگوی رشد علمی ملی و بین المللی می شود. الگوهای رشد علم و کاربرد آنها در سطوح ملی و بین المللی و نیز عوامل اثرگذار بر فراز و فرود این رشد نیازمند تحقیقات بیشتری است.