نام پژوهشگر: کریم خان محمدی
سید حسین فخرزارع محمدرضا جوادی یگانه
در این رساله مقوله فمینیسم با نگاهی جامعه شناختی در ادبیات ایران معاصر (از مشروطه تا انقلاب اسلامی) مورد بررسی قرار گرفته است. این مقوله اگرچه به طور غالب دستخوش افراط و تفریط های زیادی شده و در هدف و موضوع دچار سردرگمی های زیادی بوده است، اما در این میان طیف هایی از فمینیست ها نیز بوده اند که موضع گیری های و مطالبات خود را در چارچوب دانشی پی گرفته اند. ادبیات یکی از بهترین و در عین حال ساده ترین استراتژی برای اظهار چنین مطالباتی بوده است که قابلیت آن را دارد که حجم گسترده ای از اطلاعات را در خود جای دهد. با پیدایش مدرنیته در ایران، جلوه های فمینیسم نیز به تبع آن در ادبیات ایران به ویژه در داستان کوتاه رخ نمود که در آن توجه به جنبه های فرهنگی جنسیت و زبان و جنسیت و ذهنیت(تحت عنوان زنانه نویسی) اهمیتی فوق العاده یافت. ازجمله دغدغه های اصلی این تحقیق میزان و نوع تأثیراتی است که مبانی نظری و اصول فکری این حرکت تحت شرایط و تغییرات مهم سیاسی و اجتماعی در این دست از ادبیات نهاده است. و اگرچه نمی توان نام فمینیسم را بر همه حرکت هایی که در دفاع از حقوق و مسائل زنان و یا ستیهندگی با مردان صورت گرفته، نهاد، اما در این جا اجمالا و با مسامحه، هر حرکت، نهضت یا قیامی که با هدف ارتقای اوضاع و شرایط زنان و جامعه صورت گرفته، صبغه ای فمینیستی داده شده است و تأثیرات یا واکنش های نسبت به آن، در چند اثر که بر اساس قابلیت پژوهش انتخاب شده، در سه ساحت آفرینشگری، آثار ادبی و ناظر و مخاطب اثر، مورد کاوش قرار گرفته است. در این میان تلاش بر این بوده که ضمن تحلیل محتوای آثار، آن ها در حکم ساختاری منسجم و چند وجهی قرار گیرد و در رویکردی کلی محتوای پنهان داده ها از ورای نوشته ها، کشف، و پیام ها و رمز محتوای پنهان آن ها که نشانگر قصد واقعی آفرینشگر آن است در روش و نظریه ای ساختگرایانه با تأکید بر نظریه گلدمن در ساختارگرایی تکوینی تحلیل شود. نیز سعی بر این بوده که مقوله فمینیسم در رابطه متقابل و دیالکتیک ذهن و عین چنین توصیف شود که هرگروه اجتماعی آگاهی و ساختارهای ذهنی خود را در پیوند با عمل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خویش در درون مجموع جامعه پروده است و ساختار آگاهی جمعی حکایت گر ساختار اثر و حاصلی از دگرگونی های اجتماعی جامعه بوده است. بر این اساس در آثار مورد بررسی، به لحاظ قرار داشتن در موقعیت جغرافیایی و تاریخی خاص، تأثیرات گفتمان فمینیسم در ابعاد ذهنی و عینی و نیز احیانا واکنش هایی که نسبت به این گفتمان در لفافه قلم خالقِ برخی آثار آمده را می توان مشاهده کرد. آن چه در خوانش این آثار قابل توجه است این که تلقی جنس دومی از زنان و یا بازنمود ستمدیدگی آنان و یافتن ریشه های آن در فرهنگ جامعه درک صحیحی نیست، بلکه باید ریشه این ستمدیدگی های تاریخی را در استبداد جنسیتی و کنش های افراد دید، چرا که فرهنگ جامعه که ریشه در مبانی دینی دارد انسان را فارغ از هرگونه فاکتورهای جنسیتی می بیند.
امیر پرچمی محمود تقی زاده داوری
هدف این تحقیق، شناسایی آسیب های شکل گرفته در عزاداری و میزان آن دربین جوانان شهراصفهان و بررسی رابطه متغیرهای اجتماعی نظیر: سن، تحصیلات، میزان دینداری و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با میزان آسیب پذیری در عزاداری است. این تحقیق به روش پیمایشی انجام شده و تکنیک گرداوری اطلاعات، پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق کلیه جوانان ساکن شهراصفهان درسنین 18الی 30 سال بوده اند که تعدادآنها براساس سرشماری سال 1385، 455352 نفر بوده است. و براساس فرمول کوکران 275 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری سهمیه ای استفاده شده است. از جمله نتایج این تحقیق می توان به این موارد اشاره کرد: میانگین آسیب پذیری در عزاداری در بین جوانان شهر اصفهان متوسط به پایین می باشد. میانگین نمره آسیب پذیری در عزاداری در بعد محتوایی آن بیشتر از بعد شکلی آن می باشد و بیشترین نمره آسیب پذیری در عزاداری مربوط به شاخص عدم پرداختن به مسائل سیاسی، اجتماعی روز در راستای عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر، و کمترین نمره آسیب پذیری در عزاداری مربوط به شاخص دروغ و نقل مطالب فاقد مدرک و دلیل معتبر می باشد، که هر دو شاخص مربوط به بعد محتوایی آسیب پذیری در عزاداری می باشند. همچنین میانگین آسیب پذیری در عزاداری در گروه سنی 18الی 24 سال بیشتر از گروه سنی 25 الی 30 سال بوده است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار و معکوس بوده است. از دیگر نتایج این تحقیق می توان به اختلاف میانگین و معنادار بودن رابطه متغیر تحصیلات با میزان آسیب پذیری در عزاداری اشاره کرد، ضمن اینکه رابطه متغیر دینداری و آسیب پذیری در عزاداری معکوس و معنی دار بوده است. و این در حالی است که رابطه متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی و میزان آسیب پذیری در عزاداری معنادار نبوده است. از مجموع متغیرهای وارد شده در معادله رگرسیون، میزان دینداری، سن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده به ترتیب بیشترین تاثیر را بر متغیر آسیب پذیری در عزاداری داشته اند.
lمحمدکاظم کریمی حمید پارسانیا
این مطالعه، مشتمل بر سه بخش اصلی، تنظیم و ارائه گردیده است. در بخش اول به معرفی مکتب تضاد پرداختیم و طی آن ضمن مفهوم شناسی تضاد، آن را معادل مفاهیم تعارض، تقابل، کشمکش و دگرگونی دانستیم. مفهوم تضاد، گرچه دارای پیشینه ای طولانی در میان اندیشمندان و فیلسوفان از گذشته تاکنون بوده است، ولی شکل گیری آن در قالب یک مکتب، بیش از همه، متأثر از اندیشه های گئورک هگل فیلسوف آلمانی می باشد و آن چه امروز به نام مکتب تضاد متداول است، ریشه در افکار و اندیشه های او دارد. با توجه به گرایش های فکری متعددی که ذیل این مکتب وجود دارد، آنها را به دو دسته مارکسیستی و غیرمارکسیستی تقسیم کردیم. در گرایش غیرمارکسیستی، به اندیشه گئورک هگل، ابن خلدون، جورج زیمل و سی رایت میلز اشاره گردید و در گرایش مارکسیستی به معرفی اندیشه کارل مارکس و وابستگان فکری او نظیر مکتب انتقادی، مارکسیسم هگلی، مارکسیسم ساختاری و مارکسیسم جدید پرداختیم. ویژگی عمده همه این گرایش ها در این است که تغییرات اجتماعی را غیرمنظم و دارای آهنگ سریع می دانند، منطق رسیدن به قدرت در جامعه را از طریق غلبه گروه هایی از جامعه بر دیگر گروه ها توجیه می کنند، و نظم اجتماعی موجود را متأثر از اراده طبقه حاکم تلقی می کنند. روش مورد قبول آنان برای مطالعه پدیده ها و وقایع تاریخی، دیالکتیکی است و بر اساس آن اشیاء و موجودات دارای یک پیوستگی دایمی هستند و برای رسیدن به تکامل، طی یک فرایند مشخص، هر شیئ، پس از ایجاد، حامل ضد خود نیز می باشد و این مراحل تبدیل و جایگزینی تا رسیدن به وضع مطلوب در حال شدن است. بخش دوم، به معرفی حکمت ملاصدرا اختصاص یافته است و در بیان وجه تمایز آن از حکمت متعالیه، عنوان شد که منظور از آن منحصراً آراء و اندیشه های ملاصدرا، بدون توجه به آراء و انظار پیروان و وابستگان فکری این حکمت است که در بسط و گسترش آن نقش داشته اند. اندیشه بنیادین ملاصدرا و وجه تمایز آن از سایر مکاتب فلسفی، «اصالت وجود» است و مطابق آن، «وجود» همان واقعیت و حقیقت اشیاء و موجودات است، و در مقابل آن «ماهیت» است که امری عرضی است و در حکم حکایت و سایه وجود است. از نظر صدرالمتألهین آن چه اصیل است، وجود است و ماهیت، صرفاً به واسطه وجود و به تبع آن، موجود است و لذا هستی آن اعتباری و تابع وجود است. در چارچوب این اندیشه بنیادین، ملاصدرا دست به ابتکاراتی زده است که تا قبل از ایشان، جزء مشکلات فلسفه بوده است. یکی از آنها حرکت در جوهر است. تا پیش از ملاصدرا، اعتقاد بر این بود که حرکت فقط در حالات و أعراض اشیاء و موجودات اتفاق می افتد و حرکت در جوهرِ اشیاء را موجب فساد آنها تلقی می کردند. اما ملاصدرا اثبات کرد که اگر حرکتی هست- که هست- باید در جوهر اشیاء اتفاق بیفتد و حرکتی که در أعراض مشاهده می شود، در واقع نتیجه آن حرکت اساسی است که در جوهر آنها اتفاق افتاده است و اگر حرکت در جوهر اتفاق نیفتد، محال است که حرکت در أعراض رخ دهد. از دیگر نظریه های ویژه ایشان که منجر به حل مشکل دوگانه انگاری نفس و بدن در فلسفه گردید، مسأله جسمانیه الحدوث و روحانیهالبقاء بودن نفس است. او با استناد به آیات متعددی از قرآن کریم، ثابت کرده است که نفس انسانی در مرحله ایجاد و شکل گیری اولیه، در قالب جسم قرار می گیرد و از طریق آن رشد و نمو می یابد تا به مرحله رشد کامل برسد و هر چه بر رشد آن افزوده می شود، به همان نسبت از درجه وابستگی آن به جسم کاسته می شود، تا جایی که به طورکلی از آن بی نیار می شود و در قالب روح از آن جدا می شود و به عالم تجرّد صعود می کند. از نظر ملاصدرا، آن چیزی که امروز به عنوان «روح» وارد عالم تجرّد می شود، دقیقاً همان چیزی است که روزی همراه جسم بوده است، یعنی به لحاظ صورت تغییر نکرده است، گرچه به لحاظ ماده متفاوت است. بر اساس اندیشه ملاصدرا، جامعه و اجتماع وجود حقیقی دارد و چون دارای وجود است، واجد خیر و کمال نیز هست و انسان ها برای رسیدن به کمال، باید در اجتماع زندگی کنند، چون به تنهایی امکان رسیدن به کمال برای شان میسور نیست، البته کمال واقعی از نظر ایشان، در مدینه فاضله محقق می گردد. از نظر ملاصدرا گرچه نفس انسانی دارای برترین مرتبه وجودی است و شناخت آن دارای اهمیت اولی و اساسی است، اما چون قوام و دوام آن تنها در قالب بدن امکان پذیر است، از این رو، حفظ و مراقبت از بدن، به ویژه تأمین نیازهای فیزیولوژیک آن، دارای اولویت اصلی بعد از شناخت آن است. در بخش سوم، به نقد و ارزیابی مکتب تضاد از منظر حکمت صدرایی پرداختیم و از دو منظر نقدمبنایی و نقدبنایی این مکتب مورد ارزیابی قرار گرفت. از منظر نقدمبنایی، مبادی معرفتی و پیش فرض های مکتب تضاد مورد نقد قرار گرفت. از این منظر، به لحاظ هستی شناسی، اصل علیّت یگانه اصل هستی آفرین و وحدت بخش عالم هستی است و منطق حاکم بر پدیده های عالم، روابط علت و معلولی است که بر اساس آن تمام موجودات عالم در یک سیر دایمیِ علت و معلولی، به مبدأ أعلی که علت العلل تمام موجودات عالم است، مرتبط می باشند و تمام حرکات و تغییرات عالم به محرک اول ختم می گردد. مطابق این دیدگاه، تمام موجودات جلوه-هایی از فیض منبسط اند که در جریان یک سیر صعودی، به سوی مبدأ نخستین در حرکت و در سیلان دایمی هستند. بر اساس هستی شناسی صدرایی، هیچ گاه از شیئ ضد آن زاده نمی شود و سپس با آن ترکیب نمی شود، بلکه بر اساس حرکت اشتدادی و تئوری صور متراکبه، از هر مقطع حرکت جوهر، یک ماهیت جدید انتزاع می شود. به لحاظ معرفت شناسی، منشأ اختلاف در نوع حیات اجتماعی، آگاهی است و نه موقعیت طبقاتی و بر همین اساس، آن چه مقدم خواهد بود فرهنگ است و نه اقتصاد، و اساساً در فلسفه ملاصدرا دوگانگی هایی مثل زیربنا و روبنا، نفس و بدن، ذهن و عین رخت برمی بندد. از این دیدگاه، اساس وجود انسان به معرفت نفس است و نه شرایط اجتماعی او. به لحاظ انسان شناسی، مطابق دیدگاه ملاصدرا، وجود و هستی انسان، مقدم بر جامعه و تاریخ است. دلیل این امر آن است که این دو ساخته انسان اند و از مجرای وجود او شکل گرفته اند و از این رو، ساخته او همواره در رتبه بعد از او قرار می گیرد. از نظر ملاصدرا، انسان در نتیجه حرکت جوهری از ماده و طبیعت فاصله میگیرد و جنبههای انسانی او تقویت میشود و بر اثر این تکامل، وارستگی او از شرایط مادی و اجتماعی بیشتر میشود و وابستگی او به ایمان و ایدئولوژی فزونی میگیرد، یعنی بر شرایط مادی حاکم میشود. به لحاظ روش شناسی، برخلاف مکتب تضاد که بر روابط دیالکتیکی در چارچوب جهان مادی تأکید می ورزد و بر اساس آن، پدیده های طبیعت طی فرآیند تز، آنتی تز و سنتز در یک جدال دایمی به رشد و تکامل می رسند، در تفکر ملاصدرا که مبتنی بر اصالت وجود و حرکت جوهری است، شناخت حقایق موجودات، از طریق شهود حاصل می شود، و با بهره مندی از ذخایر عقل ناب تأیید و آن دو را با محوریت وحی با یکدیگر ارتباط می دهد. از منظر نقد بنایی نیز برخی استدلال های مکتب تضاد در زمینه مفهوم تضاد، رابطه تضاد و حرکت، ماتریالیسم تاریخی، اصول دیالکتیک، اصل علیت، تفسیر واحد برای جوامع، خودآگاهی، ازخودبیگانگی، جبرتاریخی، اصالت اقتصاد، رابطه متافیزیک و دیالکتیک و نیز رابطه حرکت جوهری و دیالکتیک از منظر حکمت صدرایی مورد نقد و بررسی قرارگرفته است.
روح الله عباس زاده شمس الله مریجی
انتخاب شیوه مناسب تبلیغی همواره از دغذغه های اصلی مبلغین دین بوده است با ظهور فناوری های نوین ارتباطی، این سوال ایجاد می شود که آیا با وجود رسانه های جدید، ادامه تبلیغ به شیوه سنتی کارآمد هست؟ یا بر مبلغین لازم است که سراغ شیوه های نوین رفته و با تبلیغ سنتی وداع نمایند. ما معتقدیم تبلیغ سنتی دین به دلیل برخورداری از ارتباط چهره به چهره و مستقیم همچنان بهترین شیوه تبلیغی محسوب می شود که بر پایه فرهنگ و ارزش های های موجود جامعه بوده و به دلیل ویژگی های منحصر به فرد آن در مقایسه با تبلیغ رسانه ای از اثرگذاری عمیق تر و ماندگارتر برخورداراست. در این تحقیق به روش تحلیلی توصیفی و با مراجعه به کتاب ها، پایان نامه ها و مقالاتی که ارتباط مستقیم با تبلیغ داشته اند و همچنین بهره گیری از متون جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی و ارتباطات که امکان بهره گیری از آن ها در جریان فعالیت تبلیغی فراهم بود؛ عمل نموده و همچنین با بهره گیری از مشاهدات عینی نگارنده که در طول چندین سال تجربه تبلیغی، و برای یافتن راهکارهای کارآمدتر نمودن و آسیب شناسی تبلیغ صورت گرفته است به تدوین تحقیق اهتمام نمودیم. در این تحقیق به دست آمد که تبلیغ سنتی دین به دلیل ویژگی ارتباطی چهره به چهره، تناسب بیشتری برای انتقال پیام های دینی داشته و اقتضائات رسانه ها، زمینه کمتری برای تبلیغ مستقیم فراهم می نماید.و این شیوه همچنان دارای کارکردهای فراوان در عرصه فردی، گروهی و سازمانی می باشد. با نگاهی دوباره به کارکردها و بایسته های این شیوه و آموزشی نمودن تبلیغ، زمینه بهره گیری از پتانسیل های عظیم آن در فعالیت های گروهی و جنبش های اجتماعی و همچنین مقابله با جنگ نرم دشمنان فراهم خواهد شد. بنابراین پیشنهاد می شود که حوزه های علمیه تمرکز اصلی خود را بر تبلیغ سنتی قرار داده و با ارائه آموزش های لازم به مبلغین و برنامه ریزی جامع جهت ایجاد جریان های فرهنگی در کشور که در نهایت به صیانت و تقویت ارزش های اصیل اسلامی منجر خواهد شد؛ اقدام نمایند.
احمد سالمی شمس الله مریجی
از آنجا که انسان موجودی مرکب از جسم و جان و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارد، در درون هوس ها و خواهش های نفسانی و در بیرون ابلیس دشمن قسم خورده را دارد. لذا همواره در معرض خطا و انحراف قرار دارد. از طرف دیگر هم انسان موجودی اجتماعی است که به فعلیت رسیدن استعدادهایش فقط در جامعه میسر است . قطعا عقل هر عاقلی حکم می کند که باید درون جامعه ، یکسری قواعد و الزاماتی باشد تا افراد بر اساس آنها به زندگی جمعی خود نظم بدهند. که افراد جامعه طی فرایند جامعه پذیری این اسلوب را یاد می گیرند. منحرف کسی است که این قالب ها و هنجارهای پذیرفته شده را نقض کند. پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر انحرافات اجتماعی از دیدگاه امام علی 7 می پردازد. دغده ی اصلی در این تحقیق، پیدا کردن علل و عواملی است که می تواند انسان را به انحراف و گمراهی بکشاند اینکه آیا این عوامل را درون فرد یا محیط یا هر دو باید جستجو کنیم. با واکاوی سخنان امام علی 7، به عنوان یک انسان معصوم که دانشش الهی و لدنی وهمچنین کسی که قریب پنج سال رهبری جامعه ی اسلامی را برعهده داشته ؛ به این نتیجه رسیدیم که ، حضرت نگاهی جامع به پدیده ی انحراف دارند. به این معنا که، پدیده ی انحراف را تک عاملی نمی داند، بلکه هم فرد و اراده ی او و هم ساختارهای سیاسی ، اقتصادی وفرهنگی را در منحرف شدن افراد دخیل می داند. به همین جهت برای اصلاح جامعه، در حوزه فردی توصیه های فراوانی به تقوی و مسائل اخلاقی ( نظیر خطبه متقین) و تبعیت از دستورات رسول خدا 6 می کند و در عرصه اجتماعی اصلاح ساختارهای سیاسی ، اقتصادی و... و رفتار کارگزاران و حاکمان با را رعیت را توصیه می کنند.
امیر مسلم کاشانی زاده کریم خان محمدی
در این پژوهش به وضعیت کنونی مساجد ایران با رویکردی آسیب شناختی پرداخته شده است. آسیب شناسی فرایندی است که با شناخت آسیب شروع و با بیان علت و پیامد آسیب ها ادامه می یابد و در آخر با ارائه راه کار سرانجام می گیرد. در این تحقیق از روش میدانی و تکنیک مصاحبه ژرف استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل نخبگان حوزوی و دانشگاهی است. از میان جامعه آماری، تعداد 23 تن از اساتید و نخبگان قابل دسترس حوزه و دانشگاه، به روش غیراحتمالی هدفمند گزینش شده اند. در تحلیل اطلاعات، از روش تحلیل مضمون بهره گیری شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد آسیب های مسجد در سه گونه قرار می گیرند؛ گونه نخست: آسیب های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران؛ گونه دوم: عناصر، سازمان ها و نهادهای مرتبط و بعضاً دخیل در اداره مسجد و گونه سوم: نهادها و مراکز موازی با مسجد در عرصه فعالیت های مذهبی و فرهنگی. علل بروز آسیب ها نیز به علل داخلی و علل خارجی تقسیم شده اند؛ علل داخلی به مدیریت کلان جامعه و مدیریت مسجد مرتبط می شود و علل خارجی به تلاش هایی از سوی دشمنان برای از بین بردن فرهنگ مسجد در جامعه اطلاق می شود. این آسیب ها پیامدهایی نیز به دنبال دارند. پیامد آسیب ها در دو گونه کلی قرار می گیرند: 1- پیامدهای مربوط به جامعه 2- پیامدهای مربوط به مسجد. راه کارهای بنیادین و راه کارهای مربوط به حوزه های مختلف جامعه، از مهم ترین پیشنهادهایی است که برای برون رفت از آسیب های وضع کنونی مساجد ایران توسط مصاحبه شوندگان ارائه شده است. در پایان نگارنده تلاش کرده است، جامعه ای را ترسیم کند که در آن مسجد محور تمامی فعالیت ها قرار دارد.
مجتبی سلطانی نعمت الله کرم اللهی
پژوهش حاضر به بررسی انتقادی ارزش های خبری بر اساس مبانی معرفتی اسلام می پردازد. این پژوهش به روش اسنادی انجام شده و توصیفی- تحلیلی و داده های آن کیفی است. این تحقیق به فرایند گزینش رویدادها برای تبدیل شدن به خبر و دروازه بانی اخبار در مراحل پیش از انتشار می پردازد. و بیان می دارد که در مراحل یاد شده، گزینش اخبار بر اساس ملاک هایی صورت می گیرد. این ملاک ها «ارزش های خبری» نامیده می شوند که اگر در رویدادی باشند آن رویداد خبر و آن خبر منتشر می شود. در این پژوهش فهرست هفت گانه ارزش های خبری شامل دربرگیری، شهرت، استثناء و شگفتی، بزرگی و فراوانی تعداد و مقدار، مجاورت، تازگی و برخورد به عنوان فهرست استاندارد مورد استفاده رسانه های دنیا از جمله ایران مبنا قرار گرفته است. بررسی نظریه استفاده و خشنودی و کالبد شکافی مستقیم ارزش های یاد شده این نتیجه را در پژوهش بیان می کند که ارزش های مذکور تحت تأثیر تفکرات غربی نظیر کاپیتالیسم، دموکراسی، قشر بندی، الیناسیون، تجربه گرایی، ناسیونالیسم و مدرنیسم هستند و این ها همه محصول سه نگرش بنیادین غربی یعنی سکولاریسم، اومانیسم و راسیونالیسم هستند. پس انتشار اخبار دارای این ارزش ها یعنی اشاعه این مبانی و اسلام با مبانی فوق مخالف است. در نوشتار حاضر پس از نقد این مبانی و طرح مبانی سه گانه اسلام، اصول خبر رسانی اسلام که برگرفته از این مبانی است مطرح شده و سپس شش ارزش خودباوری، خداباوری، احساس آفرینی، خود سازی، جامعه سازی و اندیشه سازی به عنوان ارزش های خبری اسلامی مطرح می گردد که باید در رسانه های اسلامی ملاک انتخاب اخبار باشند و در مطالعات ارتباطی ـ اسلامی به عنوان موضوعی جدید مطرح شوند.
رفیع الدین اسماعیلی کریزی سید حسین شرف الدین
یکی از بهترین شاخص ها در ارزیابی عملکرد فرهنگی یک نظام الگو هایی است که هر نظام یا فرهنگی از طریق تولیدات فرهنگی مثل سینما ارائه می دهد. تلقی هر فرهنگ، از شخصیت زن و مرد در تولیدات فرهنگی و خصوصا سینما یکی از بهترین شاخص ها در ارزیابی عملکرد فرهنگی آن نظام به حساب می آید.سینما به عنوان یکی از مهمترین رسانه های مدرن در عصر حاضر علاوه بر اینکه به بازنمایی جامعه می پردازد، خود نیز الگوهایی را به جامعه ارائه می دهد. بسیاری از فیلم های سینمایی خواه آشکار، خواه نهان مملو از گفتمان های جنسیتی است. سینما باید بر اساس خاستگاه و مبانی برگرفته از فرهنگ اسلامی- ایرانی به ارائه الگوی مناسب از شخصیت زن و مرد بپردازد. بر این اساس تلاش شده است ویژگی های شخصیت مرد در سینما، با الگوی شخصیتی مرد در فرهنگ اسلامی_ایرانی تطبیق داده شود. جهت بازنمایی شخصیت مرد در سینما با روش نشانه شناسی به بررسی چهار فیلم پس از انقلاب پرداخته شده است. در این پژوهش تلاش شده است تا از «تحلیل روایت» که جزء روش های نشانه شناسی است در راستای غنی شدن کار پژوهشی خود و مشخص شدن سیر روایت فیلم، و از روش«تحلیل رمزگانِ» جان فیسک جهت معلوم کردن لایه های مختلف معانی رمزگذاری شده در فیلم ها استفاده شود. در تحلیل روایت به پنج عنصر اصلی فیلم شامل: پاره ابتدایی، نیروی تخریب کننده، پاره میانی، نیروی سامان دهنده، پاره انتهایی اشاره شده و در تحلیل رمزگان سه رمزگان مهم شامل «رمزگان اجتماعی»، «رمزگان فنی»، «رمزگان ایدئولوژیک» توضیح داده شده است و عناصر مختلف این رمزگان جهت واکاوی معانی پنهان فیلم به کار رفته است. در ادامه با بررسی منابع اسلامی، آیات و روایات شناسایی، استخراج و دسته بندی شد که بتوان ادعا کرد مرد در متون اسلامی از این ویژگی ها برخوردار می باشد. همچنین اشعار سعدی به عنوان نمونه ای از فرهنگ ایرانی بررسی شده است. در پایان نتیجه گرفته شده است که اکثر فیلم های سینمایی بررسی شده با معیار های فرهنگ اسلامی- ایرانی مطابقت ندارد و الگو های غیر خودی در آنها بسیار تاثیر گذار بوده است و اکثر فیلم ها تحت تاثیر رویکرد های فمینیستی در ایران می باشند.
عبدالستار الجابری (ناصری) کریم خان محمدی
در این اثر با استناد به آموزه های اسلامی برگرفته از قرآن و سنّت، اهمّیت عایله و خانواده تعلیل شده است. این نوشتار در سه فصل و یک مقدّمه سامان یافته است. نویسنده در مقدّمه با تعریف علم جامعه شناسی و ضرورت آن، ارتباط علوم اجتماعی با مسأله خانواده را بررسی کرده است. در فصل اوّل دیدگاه های مختلف درباره خانواده و عایله و تنظیم خانواده و نیز ابعاد عاطفی و حقوقی مربوط به خانواده و زن و فرزند از منظر متفکّران اسلامی و غربی بیان گردیده است. در این دیدگاه ها همچنین عناصر تشکیل دهنده خانواده و خویشاوندان، ویژگی های ازدواج و آثار آن، عوامل تشکیل دهنده قرابت و فامیلی در اروپای امروز، وضعیت اَسفبار خانواده و زن و فرزندان در جوامع غربی به ویژه امریکا، نقش زن و مرد در خانواده برای تربیت فرزندان و اداره خانه، تفاوت جوامع غربی و شرقی در زمینه عایله و خانواده در قبل و بعد از اسلام، تعدّد زوجات در دین اسلام، حقوق زن و حقوق اجتماعی وی و خانواده و فرزندان را می خوانیم. در فصل دوم اهمّیت عایله و رسیدگی به زن و فرزندان و تأمین حقوق آنان در قوانین اسلامی واکاوی شده و ابعادی از اهمّیت ازدواج و وجوب و ضرورت آن، حُرمت زنا و روابط غیر شرعی جنسی زن و مرد در اسلام، توجّه فراوان اسلام به رعایت اخلاق در خانواده و سخت نگرفتن بر زن و فرزندان، اهمّیت کسب مال حلال برای تأمین خانواده، تأثیر انجام عبادات، همچون نماز، روزه و حج بر عایله بررسی و به آیات و روایاتی در این زمینه استناد گردیده است. برخی احکام مربوط به امور زناشویی در دین اسلام، مانند قیمومیت مرد بر زن و تفسیر صحیح آن، ادلّه، پاسخ شبهه های مربوط و تحلیل برخی روایات در این زمینه، اهمّیت ازدواج و احکام آن در شرع اسلام و شروط ازدواج، از جمله کفویت از مباحث فصل سوم و پایانی محسوب می شود
مهدی آقابابایی شمس الله مریجی
« نقش انقلاب اسلامی در تغییر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ایران» عنوان تحقیق حاضر است .بر اساس چارچوب نظری تحقیق، زمانی که عناصر نا مناسب وارد یک نظام اجتماعی شوند تعادل آن نظام بر هم می خورد و با تعارضی که میان ساختار سیاسی و اجتماعی به وجود می آید رفتارهای جمعی اعتراضی آغاز می شود ، در این زمان باورها و ارزش های مورد پذیرش جامعه ، رفتارهای جمعی را به هم پیوند می زند که نتیجه آن شکل گیری رفتارهای جمعی معطوف به ارزش تحت یک رهبری واحد و حرکت جامعه به سمت دگرگونی بنیادین بر اساس الگوی انقلابی است ، انقلابی که هدفش نفی وضعیت موجود و ایجاد وضعیتی جدید و به دنبال آن ، تغییراتی متناسب با مولفه های معنا بخش می باشد .شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران هم بر اساس همین فرایند بود زیرا با نگاهی به نظام اجتماعی ایران از دوره باستان تا دوره معاصر مشاهده می شود دو مولفه و عنصر اساسی که عبارت از هویت دینی و هویت ایرانی باشند شکل دهنده ساختار های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی هستند به گونه ای که در تمام دوره ها ،مردم و حاکمیت سیاسی خود را متعهد به عمل و رفتار در چارچوب این دوهویت دانسته اند و به همین خاطر تا پایان دوره قاجار جامعه ایران از یک تعادل نسبی برخوردار است اما با روی کار آمدن حکومت پهلوی و طرح شعار نوسازی ایران و معرفی فرهنگ و تمدن غرب به عنوان راه برون رفت از عقب ماندگی و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت ، سیاست ها و برنامه هایی در ایران اجرا می شود که نتیجه آن ورود عناصر نا مناسب با هویت اسلامی و ایرانی به نظام اجتماعی و بر هم خوردن تعادل جامعه ایران است. این حرکت مورد اعتراض مردم که پایبند به هویت اسلامی و ایرانی خود هستند ، واقع می شود و در نتیجه آن انقلاب اسلامی به پیروزی می رسد ، انقلابی که بر اساس ماهیت خود هدف اصلیش را احیای هویت دینی و ملی مردم ایران معرفی میکند و در عمل با ایستادن در مقابل تهاجم همه جانبه غرب و متوقف کردن آن ، به بازسازی ساختارهای ایران در تمام ابعاد فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی بر اساس ظرفیت های هویت اسلامی و ایرانی می پردازد و نقطه آرمانی خود را رسیدن به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می داند . کلید واژه ها : انقلاب ، انقلاب اسلامی ، تغییر ، تغییر اجتماعی ، تغییر فرهنگی ، ساختار ، ساختار فرهنگی ، ساختار اجتماعی ، هویت ، هویت دینی ، هویت ایرانی ، هویت ملی .
طاهره فاطمی ابراهیم فتحی
امروزه موضوع اینترنت، مسئله مهمی برای بیشتر کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه، برخی از بررسی ها نشان داده اند که اینترنت منجر به افزایش انزوای اجتماعی و پیوندهای اجتماعی ضعیف و کاهش کیفیت ارتباط خانواده ها و دوستان می شود. هدف اصلی در این پژوهش بررسی تأثیر میزان استفاده از اینترنت بر روابط خانوادگی(زن وشوهری) می باشد، و از روش پیمایشی استفاده شده است . جامعه آماری آن دانشجویان متأهل دانشگاه های قم که از تعداد11398 دانشجو ، 235 نفر به روش نمونه گیری انتخاب شدند. برای تحلیل اطلاعات از نرم افزارspss16 استفاده شده است و در آن از آزمون های کای اسکور، دی سامرز، تی استیودنت، تحلیل واریانس، پیرسون استفاده شده است و نتایج زیر بدست آمده است: میان متغیرها رابطه معنادار نیست، اما رابطه معکوس را نشان می دهد و به نظر نگارنده علت آن ناشی از این است که جامعه آماری این پژوهش محدود به افراد تحصیل کرده در دانشگاهها می باشد. همچنین میان انسجام روابط خانوادگی با کنترل متغیر میزان استفاده از اینترنت درخانواده رابطه معناداری نیست. اما میان متغیرهای انسجام روابط خانوادگی ، میزان همدلی اجتماعی درخانواده ، توجه به نیازهای فردی درخانواده ،داشتن همراه واقعی در زندگی ، و متغیرحمایت اجتماعی در زندگی با میزان استفاده از اینترنت رابطه معکوس وجود دارد، یعنی باکاهش یک متغیر دیگری افزایش می یابد وبرعکس. کلید واژه: اینترنت،انسجام روابط خانواده، فضای عاطفی وهیجانی درخانواده.
سید عباس حسینی کریم خان محمدی
از آنجا که ارتباط مطلوب روحانیت با نسل جوان می تواند در تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی دینی کشور سرنوشت ساز باشد. این پژوهش تلاش دارد تا با کمک گرفتن از الگوهای ارتباطی موجود درباره نسل جوان و همچنین با الهام از اندیشه های ناب دینی حضرت آیت الله جوادی آملی به ارائه الگوی مطلوب ارتباط روحانیت با نسل جوان بپردازد. برای دستیابی به چنین الگویی از روش تحلیلی(تحلیل به مولفه های معنایی) استفاده شده است؛ به این معنا که ابتدا مولفه های معنایی روحانیت و نسل جوان در اندیشه آیت الله جوادی، استخراج و سپس با قرار دادن آنها در کنار یکدیگر الگوی ارتباطی آنها ارائه شد. برپایه انسان شناسی ایشان، در ارتباطات انسانی سه الگوی ارتباطی شناسایی شد: الگوی ارتباطی متدانی، متعارف و متعالی. در راستای الگوی ارتباط متعالی، ارتباط روحانیت و نسل جوان که هدف این پژوهش است، مورد واکاوی قرار گرفت. ایشان در این الگو، علاوه بر توجه به ساخت شخصیت روحانی بر پایه الگوی ارتباط متعالی و عضویت گروهی آنها، ویژگی های دوران جوانی را نیز مورد توجه قرار می دهند و بر این باورند که روحانیت با مراعات دو عنصر محوری یعنی عقلانیت(حرف خوب زدن) که ناظر به محتوای پیام است و صداقت(خوب حرف زدن) که ناظر بر نحوه ارائه پیام است، می تواند با نسل جوان ارتباط مطلوب برقرار کند. در این الگو، با توجه به رسالت های روحانیت و ویژگی های نسل جوان، عقلانیت اقتضا می کند روحانی در ارتباط با نسل جوان، به مولفه های زیر توجه کند: سعی کند محتوای ارتباطش شناساندن هویت جوان، ترغیب به عقل مداری، شناساندن آموزه های دینی، ترغیب به علم آموزی و مطالعه، توجه به آسیب های مدرن، توجه به شبهات ذهنی، ترغیب به مراقبت از نفس و ارائه الگوهای سازنده باشد. همچنین با توجه به معنای صداقت، شایسته است روحانی، مواردی که به ارائه پیام مربوط می شود؛ مراعات نماید که از جمله می توان به این موارد اشاره کرد: فصاحت بیان، ادب در گفتار، عطوفت و مهربانی در ارائه دین، بلاغت در کلام، برخورد محبت آمیز.
حسین حاج محمدی کریم خان محمدی
یکی از مکاتب مهم علوم اجتماعی، مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام است. مطالعات فرهنگی دربرگیرنده مجموعه ی قابل توجهی از پژوهشها، نظریات، روش ها و فعالیتهای انتقادی است که به تحلیل اَشکال و فرایندهای فرهنگی می پردازد و امروزه به یکی از رشتههای مهم در مراکز علمی تبدیل شده است. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی انتقادی مبانی معرفت شناختی مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام است. با توجه به تأثیری که این مکتب بر مطالعات فرهنگی داشته است، هدف از انجام این پژوهش، بازخوانی مبانی معرفتی آن، برای فهم ریشه های بنیادین اندیشمندی و لوازم و دلالت های آن در ساحت های گوناگون مطالعات فرهنگی است. در این پژوهش با بهره وری از روش تحلیلی-عقلی، نخست مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام معرفی گردیده، سپس به شناسایی مبانی معرفت شناختی پرداخته شده و مشخص گردیده است که مطالعات فرهنگی در مبانی معرفتی خود متاثر از رویکرد پساساختارگرا، معتقد به شکل گیری دانش و حقیقت در ارتباط با گفتمان و قدرت و قائل به نفی بازنمایی است. سپس به نقد مبانی معرفت شناختی این مکتب پرداخته شده و این نتیجه حاصل شده است که پایبندی به لوازم معرفتی آن، سبب نفی کاشفیت معرفت و تقلیل آن به ساحت های فرهنگی و اجتماعی است و نسبی گرایی معرفتی را به همراه می آورد.
حامد اهتمام کریم خان محمدی
چکیده: در ارتباطات میان فرهنگی که به عنوان فرایند مبادل? اندیشه ها، معانی و کالاهای فرهنگی میانمردمانی از فرهنگ های مختلف، تعریف شده است، توسل به الگویی ضروری می نماید که بتواند زندگی اجتماعی انسانها را برای رسیدن به مفاهیم مشترک و زندگی مسالمتآمیز همراه با احترام متقابل معرفی کند. در دنیای امروز که به عصر اطلاعات و ارتباطات شهرت یافته است، با عنایت به لزوم ارتباط ادیان توحیدی برای انسجامبخشی و وحدت هرچه بیشتر در مقابل دنیای سکولاریسم، شناخت و تبیین الگوی ارتباطی از منبع وحیانی (قرآن) میتواند در تعالی و ارتقاء روابط مومنین (اسلام) با سایر ادیان الهی حائزاهمیت باشد. در این تحقیق گردآوری مطالب بهصورت اسنادی و فیشبرداری و طبقه بندی صورت گرفته و همچنین با بهره گیری از روش توصیفی است. در این پژوهش با توجه به فاصل? نزدیک فرهنگی اسلام و مسیحیت، با بررسی بیش از 157 آیه از آیات قرآن که ناظر به ارتباط با مسیحیان است، شیوه های متعدد تعامل با پیروان این دین به دست آمد. یافتهها و نتایج تحقیق الگوی قرآنی در موضوع ارتباط میانفرهنگی اسلام و مسیحیت، حاکی از آن است که برای ارتباطی کارآمد و موثر با مسیحیت میبایست براساس کلم? توحید و نفی شرک رابطه برقرار نمود. قرآن کریم الگو و ملاک اصلی در ارتباط با مسیحیان را در یگانگی خداوند میداند و هرکجا که مسیحیان به این اصل نزدیک شدند با بشارت و احترام از ایشان یاد میکند و هرجا که از کلم? توحید فاصله گرفتند با هشدار و گاه تهدید و گاه نفرین و مباهله با آن ها برخورد میکند. براساس این الگو، قرآن کریم هفت شیوه و راهکار ارائه میدهد که هرکدام بهترتیب و پس از هم محقق میشود. این راه کارها عبارت است از: تایید برخی از مبانی مسیحیان، دعوت به وحدت، بشارت به مسیحیان حقیقی، هشدار و تهدید مسیحیان، دعوت به تفکر مسیحیان، بیان ویژگی های مسیحیان کافر و وعده عذاب ، دستور به مباهله و جنگ با مسیحیان. واژگان کلیدی: ارتباطات میان فرهنگی، قرآن، اسلام، مسیحیت، الگو
سجاد عرفان علیرضا آل بویه
سنت¬های الهی قوانینی هستند که هیچ¬گونه تغییر و تحولی در آنها راه ندارد و براساس اراده الهی و در ارتباط با اعمال اختیاری انسان جاری می¬شوند. شناخت سنت¬های الهی بسیار مهم است، به ویژه آن گروه از سنت¬هایی که در مورد انحرافات اخلاقی انسان جاری هستند، زیرا جریان این گروه از سنت¬ها در کیفیت زندگی انسان و رسیدن او به سعادت واقعی، تأثیر بسیار زیادی دارند. قرآن به عنوان کتاب خدا و راهنمای واقعی انسان، این سنت¬ها را بیان کرده، جریان آنها را به گونه¬ای می¬داند که یک سنت الهی، ممکن است چند سنت دیگر را به همراه داشته باشد. در این پژوهش با استفاده از آیات الهی، نگرشی نو به جریان سنت¬های الهی ناظر به انحرافات اخلاقی شده است، به صورتی که جریان آنها را در سه مرحله شروع، تداوم و سرانجام انحرافات اخلاقی دنبال می¬کند. این سنت¬ها در هر یک از مقاطع سه¬گانه، ممکن است در زندگی فردی و یا اجتماعی انسان جاری شوند و او می¬تواند با استفاده از شناخت سنت¬های هر مرحله، از جریان سنت-هایی که دارای آثار سوء هستند، جلوگیری کند. در هنگام شروع انحرافات اخلاقی، سنت¬هایی مانند امداد و هدایت الهی و در تداوم انحرافات اخلاقی سنت¬هایی مانند گرفتاری تنبیهی و استدراج جاری هستند. در مورد سرانجام انحرافات اخلاقی نیز سنت¬های الهی مانند مواخذه و جایگزینی جاری می¬شود. در این پژوهش از منابع تفسیری شیعه و سنی استفاده شده ولی تأکید بیشتر بر تفسیر المیزان است. کلید واژه: سنت¬های الهی، انحرافات اخلاقی، قرآن، تفسیر المیزان.
آفرین قائمی محمدعلی شمالی
اخلاق و منش و روش هر انسانی، در هر عرصه¬ای که به فعالیّت بپردازد، جلوه¬های مبانی عقیدتی و گرایش¬های قلبی و درونی او است. بدین ترتیب شعار جدایی رسانه و عرص? هنر و تخیّل از اخلاق و عقل و دین، جز حربه¬ای برای سکولاریزاسیون نمودن نهاد رسانه نبوده و نیست. طبق آموزه¬های اسلامی یک مسلمان متعهّد در همه-جا و در هر حال خود را در محضر ربوبی دیده و هم? همّ و غمّ خود را مصروف جلب رضای إلهی و کسب توشه برای آخرت خود با تبلیغ و دفاع از حریم دین و انسانیّت می¬نماید. حال چه در فضای رسانه ایفای نقش بنماید یا هر عرص? دیگر فردی، خانوادگی یا اجتماعی. «رسانه» به معنی پیامی است که از طریق وسائل ارتباط جمعی به جهت اطّلاع رسانی و القاء فرهنگ و معارف و اخلاق، در قالب¬های خبری، فیلم و سریال سینمایی یا مستند، مسابقات و موسیقی و مانند این¬ها، با محتواهای متنوّع و آمیخته با نوعی زیبایی و هنر و جذّابیّت، به مخاطبان در گستر? جهانی، ارائه می¬گردد. لکن به جهت تغلیب استعمال امروزه به خود وسائل ارتباطی و پیام¬رسانی اعمّ از الکترونیکی مثل: سینما، رادیو و تلویزیون، ماهواره؛ یا مطبوعاتی مثل: روزنامه¬ها، مجلّات، گاه¬نامه¬ها اطلاق می¬گردد. نقش رسانه¬ها در تبلیغات، الگوسازی رفتاری، سبک¬زندگی، اخلاقیّات، فرهنگی و حتّی تأثیرات سیاسی در عرص? داخلی و بین¬المللی بسی برجسته شده است. سرمایه¬داران سودجوی غربی عمد? رسانه¬های غربی را تحت سیطره داشته و صهیونیزم بین¬الملل در پی جهانی¬سازی، بلکه آمریکایی¬سازی دنیا، یعنی سیطر? فرهنگ لیبرال محافظه¬کار آمریکایی بر سراسر جهان از طریق همین رسانه¬ها می¬باشند. از این سو جهانی¬شدن، یعنی بهره¬وری از صنایع و فنون جدید دنیا و در تعامل قرار گرفتن بین¬المللی، برای جهانیان یک ضرورت شده است. رسانه¬های فعّال در ایران اسلامی، به جهت نبود متون و کارگاه¬های آموزشی متناسب با فرهنگ اسلامی، در اغلب موارد با آموزه¬های غربی دمساز شده، نظریّه¬های ارتباطی آنان را أخذ و عملکرد رسانه¬ای غرب را الگوی خود قرار داده؛ با همان سبک به آموزش مخاطبین می¬پردازند. ثمر? این روند، تعارض و تضادّ داده¬ها و عملکرد رسانه¬ها با آموزه¬ها و داده¬های شیعی و فرهنگ ملّی ایرانی در بسیاری از موارد است. استفاد? مدام و بی¬رویّه و الگوگیری شدید مخاطبان از رسانه¬ها، سبب خودباختگی یا دوگانگی هویّت در مخاطبان و بخصوص نسل نو، چه در حیط? بینش¬ها و گرایش¬ها و چه در حیط? عملکردها و رفتارها و حالات شده است. بدین جهت، از آن¬جا که فرهنگ حاکم بر نوع رسانه¬های جهان، حتّی ایران اسلامی، لیبرالیزم غربی می¬باشد، در این رساله بطور فشرده به بررسی مبانی و اصول اخلاق از منظر لیبرالیزم پرداخته شده تا با شناسایی دشمن، شاخصه¬های آن اخلاق منحطّ مثل: فردگرایی، آزادی حیوانی، اقتدار و خشونت¬گرایی، نژادپرستی و طبقه-گرایی، انسان¬محوری، تجمّل¬گرایی و مصرف¬زدگی و بالاخره سکولاریزم از عرص? رسان? اسلامی زدوده شوند. سپس با شناسایی مبانی اسلامی اخلاق رسانه مانند خدامحوری، آخرت¬گرایی، اصالت روح و معنویّت، تمسّک به آموزه¬های وحیانی و الگوهای برین انسانیّت برای وصول به قلّ? رفیع خلافت إلهی؛ نیز با بکارگیری اصول و قواعد اخلاق اسلامی، مثل: زهد و قناعت، رعایت حریم خصوصی افراد و مصالح امّت اسلامی و جامع? ایرانی، رعایت امانت و صداقت و مانند این¬ها، اخلاق کریمانه جایگزین اخلاق غربی گردد. کلید واژه¬ها: اخلاق، اسلام، رسانه، مبانی اخلاق، اصول اخلاق، اخلاق رسانه و لیبرالیزم .
سمانه قربانی کریم خان محمدی
در گذشته انتشار معارف و آموزه های دینی تنها از طریق رسانه های سنتی و منابر صورت می گرفته است. پس از انقلاب اسلامی رسانه های جدید مانند رادیو و تلویزیون، نقش مهمی در ترویج و انتشار دین بر عهده گرفتند. یکی از انواع برنامه هایی که در طی این سال ها در رسانه ی تلویزیون تولید شده است؛ گفتگوهای مذهبی است. این گفتگوها با توجه به تعداد مجری و کارشناس، نقش مجری در برنامه(مجری کارشناس، مجری و یا صرفا اعلام کننده سرفصل های گفتگو) و موضوعات برنامه، قالب های متفاوتی به خود می گیرد. در این پژوهش، سه برنامه گفتگوی مذهبی تلویزیونی برای سه قالب گفتگوی دو نفره(مجری و کارشناس)، میزگرد(دو مجری و یک کارشناس) و بحث(یک مجری و استفاده از دو کارشناس) انتخاب شده است و به پرسش چگونگی خوانش مخاطبان از قالب گفتگوهای مذهبی تلویزیون با روش ترکیبی پاسخ داده شده است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق با بهره گیری از تکنیک مصاحبه ی گروه های متمرکز گردآوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شده اند. مضمون اصلی(ویژگی های قالب گفتگوی مذهبی در تلویزیون) این پژوهش، شامل شش مضمون فرعی: تعداد مجری و کارشناس در برنامه های گفتگوی مذهبی، موضوعات برنامه های گفتگویی مذهبی در تلویزیون، توانایی های مجری برنامه های گفتگوی مذهبی، ویژگی های ظاهری مجری برنامه های گفتگوی مذهبی در تلویزیون، ویژگی های میهمانان برنامه های گفتگوی مذهبی و عادات تماشا در مخاطبین برنامه های گفتگوی مذهبی می شود. در نهایت با تحلیل اطلاعات، این نتیجه حاصل شد که در میان برنامه های گفتگومحور مذهبی تلویزیونی قالب گفتگوی دو نفره جذایت بیشتری برای مخاطبان مورد نظر دارد، زیرا در قالب های دیگر(میزگرد و بحث) مخاطب به جمع بندی و نتیجه گیری نمی رسد و به علاوه بحث میان چند کارشناس مناسب برنامه های سیاسی است نه مذهبی. تسلط، توانایی و ظاهر مجری، فن بیان و سخنوری میهمان و موضوع برنامه تاثیر زیادی بر جلب این مخاطبان به برنامه دارد. در نهایت می توان با الگوبرداری از برنامه سمت خدا به عنوان نمونه ای موفق در میان گفتگوهای مذهبی تلویزیون که با استقبال در میان این گروه سنی (دبیرستانی ها) مواجه شده است، در رشد و اعتلای این گونه برنامه ها برای قشر جوان جامعه کوشید.
محمد جواد غفوری کریم خان محمدی
در این پژوهش نگارنده بامفروض گرفتن عدم محدودیت دین برای استفاده از فن¬آوری¬های نو مانند اینترنت برای تبلیغ دین، و «به مثابه مسیر بودن» و نگاه توسعه¬ای نهاد دین به اینترنت برای تبلیغ دینی، طی مصاحبه ژرف با مبلّغین و مدیران فضاهای دینی اینترنت و بررسی اسنادی، بهبررسیفرصت ها و چالش های تبلیغ دین در اینترنت از سه زاویه مبلّغ، مخاطب و پیام دینی پرداخته است.برای تحلیل اطلاعات مصاحبه¬ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. طبق یافته های تحقیق داشتن مخاطب جهانی، هدف گیری دقیق مخاطب، بازنشر آسان، ایجاد موج تبلیغی، رصد آسان، تبلیغ همه زمانی و همه مکانی، توسعه ابزار تبلیغ، ارائه خدمات دینی آنلاین مهمترین فرصت های اینترنت برای مبلّغین به شمار می رود. همچنین دسترسی همزمان به چند کارشناس دینی، ارتباط چند به چند، دریافت پاسخ به فراخور حال، جمع بندی راحت تر و ارزان بودن اطلاعات مهمترین فرصتهای اینترنت برای مخاطبان به شمار می رود. از سوی دیگر وجود اشکال قالب¬های مختلف پیام، ماندگاری پیام، ظرفیت بالای نگهداری و انتقال پیام دینی و امکان پالایش پیام قبل از ارسال مهمترین فرصتهای موجود برای پیام دینی هستند. علاوه بر این در بعد چالشهای تبلیغ دین در اینترنت ، مبلّغین با چالش ها و مشکلاتی از قبیل عدم ارتباط مستقیم با مخاطب، تاثیر مبلّغ از پیام های غیر دینی، آسیب های اخلاقی، عدم انسجام بین مراکز تبلیغی، مواجهه با سوالات زیاد، گویا نبودن نمونه مخاطبان، مختل شدن تبلیغ با مواردی مانند نقص فنی یا هک، مواجه هستند. با بررسی چالشهای مخاطبان از زاویه تبلیغ دینی در اینترنت می توان گفت مواردی مانند عدم انجام مناسک واقعی، فراوانی شبهات، عرفی شدن، مواجه شدن با محتواهای غیر اخلاقی و پنهان بودن هویت کاربر از مهمترین چالشهای پیش روی مخاطبان است. معنا زدایی از جهان واقعی، غیر دینی بودن ابزار پیام رسانی، هژمونی دولتها، عدم تفکیک سنی، پایین آمدن سطح پیام های دینی هم از جمله چالشهای پیام دینی در تبلیغ دینی اینترنت است. در بخش پایانی هم با بیان بایسته های تبلیغ دینی درفضای مجازی برای مبلّغین،تأسیس شورای تبلیغ دینی مجازی کشور را برای تبلیغ دین در اینترنت پیشنهادشده است.
ایوب نورالهی حسین فلاح زاده
عصر صفوی به عنوان دوره ای مهم و تعیین کننده در بستر تاریخ ایران، دارای متغیرات مختلف فرهنگی است، که اوج تبلور آنها در اصفهان، پایتخت صفویان به منصه ی ظهور رسیده است. در این بین نهاد خانواده از جمله نهادهای حیاتی در جامعه ی عصر صفوی است، که به فراخور حال خود در کنار دیگر نهادهای اصلی همچون حکومت، اقتصاد، مذهب و آموزش و پرورش مشتغل به ایفاء کارکردهای خود بوده است. پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که وضعیت نهاد خانواده در زمان و مکان مورد بحث چگونه بوده است؟ پاسخ به این سوال در یک رویکرد پژوهش محور توصیفی-تاریخی و نیز با بهره مندی از مطالعات اجتماعی، فقهی و حقوقی نتایجی را رقم می زند. بر این اساس خانواده در دوره مذکور، متأثّر از نظام فقهی حقوقی حاکم بر آن و نیز سایر عناصر فرهنگی دارای الگوها، کارکردها و سبک زندگی خاص خود است. لذا از این رهگذر با پیروی از الگوهای خانوده گسترده، پدر سالار، کامل و ناقص، ازدواج دائم و موقّت، تک همسری و چند همسری به ایفاء کارکردهای اساسی خود، همانند تربیت، جامعه پذیری، تولید مثل و تعیین پایگاه اجتماعی پرداخته است. نظام حقوق خانواده که با تغییر عنصر سنی گری به شیعه گری تبدّلاتی یافته، اثرش را در ساختار و برخی کارکردهای خانواده می گذارد. همچنین سبک زندگی در مقیاس خانوادگی به عنوان مجموعه ی نظام مند کنش های مرجح، شامل ریز موضوعات متنوعی است، که با لحاظ وجه انتخابی گری اش گویای حال عمومی خانواده ها در وادی تاریخی مورد بحث است.
راضیه زارعی نجف لکزایی
سرمایه اجتماعی که در هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به شدت بالا رفته بود، تا سال¬های پایانی جنگ نیز در حد قابل قبولی بوده است، اما پس از آن به¬طور تدریجی کاهش پیدا کرده است. با کاهش سرمایه اجتماعی انتظار می¬رود ناهنجاری¬ها، بزهکاری¬ها و منازعات اجتماعی افزایش پیدا کند. فقدان سرمایه اجتماعی یا کمبود آن، آثار مخربی بر نظم و توسعه سیاسی می¬گذارد. و عموماً راهکارهایی که برای آن ارائه شده، زاده متن¬های اجتماعی غرب است. در حالی¬که اهمیت نظری و کاربردی سرمایه اجتماعی اقتضای تلاش برای درک بومی آن را دارد. لذا هدف این رساله، پرداختن به سرمایه اجتماعی در ایران با توجه به مبانی دینی این سرزمین است. بدین¬منظور این رساله به دنبال بررسی ظرفیت¬های اندیشه سیاسی اسلام برای تولید سرمایه اجتماعی در ایران است. روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی جهت¬دار است. که بر اساس الگوی تحلیل علل اربعه محورهای مورد نیاز از اندیشه سیاسی اسلام استخراج شده است و مصادیق آن بر ایران معاصر نیز تطبیق داده شده است. مهمترین یافته پژوهش این است که سرمایه اجتماعی که اندیشه سیاسی اسلام تولید می¬کند متعالیه است؛ یعنی جهت¬گیری الهی دارد. کارگزاران و نهادهای سرمایه اجتماعی متعالی همه رویکردی توحیدی دارند. بین قدرت و هدایت، هدایت محور می¬باشند. قرب الهی غایت سرمایه اجتماعی متعالیه است.
حسن یوسف زاده ابراهیم فیاض
با بررسی مفهومی ارتباط میان فرهنگی در یک شبکه مفهومی به این نکته تاکید شد که ارتباط میان فرهنگی به ارتباط میان افرادی اطلاق می شود که به دو فرهنگ تعلق دارند. قرارگرفتن در دو جغرافیای فرهنگی سبب می شود دو طرفِ ارتباط در فهم همدیگر با دشواری مواجه گردند. بنابراین چیزی که بیش از همه در ارتباط میان فرهنگی با اهمیت می شود، تمایز فرهنگی است. تمایز فرهنگی ممکن است از زبان، قومیت، نژاد یا جغرافیای سیاسی ناشی گردد؛ اما بررسی ها نشان داد که می توان دین را مهم ترین عامل تمایز فرهنگی تلقی کرد. این نگاه در رویکرد اسلامی به ارتباطات میان فرهنگی پررنگ تر می شود. در این صورت چنانچه یک طرفِ ارتباط «مسلمان» باشد، ارتباط میان فرهنگی به ارتباط مسلمان با غیرمسلمان اطلاق می گردد و عواملی همچون زبان، قومیت و نژاد و جغرافیا کمرنگ می گردند. به خصوص این که دین به طور عامدانه تلاش دارد مرزهای عقیدتی را برجسته و دیگر مرزها را نادیده بگیرد. الگوی ارتباط میان فرهنگی در اسلام رویکردی هنجاری و ارزشی به ارتباطات میان فرهنگی است. تتبع ادبیات موجود درباره الگو نشان داد که دست کم شش تلقی از الگو وجود دارد لکن هیچ کدام از آنها به تنهایی در این پژوهش مطمح نظر نیستند. الگوی ارتباط میان فرهنگی ترسیم چارچوب کنش میان فرهنگی از نگاه اسلامی است. چارچوب کنش میان فرهنگی بر پایه شش اصل مستخرج از آموزه های اسلامی استوار است. در پاسخ به این پرسش اصلی که «دین اسلام چه الگویی برای ارتباطات میان فرهنگی ارائه می دهد» و از آنجا که در پژوهش پیش رو تلاش شده به مسائل موجود در این عرصه نیز توجه شود، «روش مقایسه ای نامتوازن پیوسته» به عنوان رویکرد کلی در پیش گرفته شد. در حاشیه این رویکرد، از ظرفیت روش های تحلیل محتوای کیفی(از جمله: حوزه معنایی، تحلیل مضمون، تفسیری و اجتهادی) برای فهم مطلوبیت ها و نیز استخراج اصول حاکم بر ارتباط میان فرهنگی استفاده شد. حاصل بحث آن است که الگوی ارتباط میان فرهنگی، الگویی هنجاری است و کنشی که با الهام از این الگو صورت گیرد، کنش دعوتی نام می گیرد. کنش دعوتی گفتگوی مبتنی بر حکمت با هدف دعوت به راه خداست که در قالب مشترکات ادیان، فطرت بشری و نیز دین اسلام تجلی می یابد. کلیدواژه: ارتباط میان فرهنگی، الگوی ارتباط میان فرهنگی، کنش میان فرهنگی، کنش دعوتی، نظام ارتباطی
محمد مهدوی کریم خان محمدی
چکیده در مراسم حج که با احرام آغاز می شود و اجتناب از محرّمات احرام یکی از مهم ترین ارکان آن می باشد، جای این پرسش است: که محرّمات احرام که حج گزاران، از آن اجتناب می کنند، چه معنایی دارند؟ و برای کنش گران چه کارکرد یا کارکرد های ارتباطی ای می تواند داشته باشند؟ برای یافتن «معانی، و کارکردهای ارتباطی محرّمات احرام» با بررسی منابع و معارف اصیل و غنی اسلامی همچون قرآن و احادیث، معلوم می شود، انسان در زندگی خویش با چهار گونه ارتباط مواجه می گردد که عبارت اند از: ارتباط انسان با خویشتن، همنوعان، طبیعت و خدا که «ارتباط با خدا» دایره گسترده تری داشته و به عنوان عامل اساسی و جهت دهنده است. یعنی مرجع و محور سایر ارتباطات انسان می باشد و آن ها را تحت پوشش خود قرار می دهد. بر این اساس ارتباط انسان با خود، از آن جهت اهمیت دارد که به ارتباط با خدا ختم می شود. همچنین ارتباط با انسان های دیگر اگر در جهت مصالح اجتماعی باشد، زندگی اجتماعی او از نظر کیفی ارزش مثبت پیدا می کند و اگر ارتباطات انسان، به سمت رفاه مادی بدون معنویت باشد، به عملی ناپسند پرداخته و منفی است. پس وقتی بحث ارتباطات مثبت انسان با همنوعان خویش مطرح می شود، این ارتباط نیز در چارچوب ارتباط با خدا و قوانین الهی تعریف می شود. ارتباط با طبیعت نیز از آن جهت اهمیت پیدا می کند که طبیعت مقدمه ای برای رسیدن انسان به کمال مطلوب یعنی ارتباط با خدا است. پس همه ی گونه های ارتباطی به یک نظام ارتباطی منسجم منجر می شود که در این تحقیق از آن با نام «نظام ارتباطِ توحیدی در محرّمات احرام» یاد می کنیم. مدل نظام ارتباط توحیدی در رابطه ی با محرّمات احرام بر مبنای سه ضلع مثلث (خدا، انسان، محرّمات) شکل می گیرد. با معناشناسی محرّمات احرام در این مدل، درمی یابیم که هر میزان تقید انسان به الگوگیری از ترک محرّمات احرام بیشتر باشد، ارتباط مثبت او با طرف مقابل (خویشتن، دیگران، طبیعت و خدا) دارای انسجام بیشتری می شود؛ و برای انسان کارکردهایی از قبیل تهذیب نفس، مدارا با همنوعان، عدم احساس برتری، عدم تخریب طبیعت، آمرزش گناهان، تقویت ایمان و ... را در پی دارد. کلیدواژه ها: معناشناسی، محرّمات احرام، کارکردهای ارتباطی
مریم جوکار کریم خان محمدی
چکیده ندارد.