نام پژوهشگر: فرج الله شهریاری

تشخیص مولکولی فعالیت آنزیم پلی فنول اکسیداز در تعدادی از ارقام گندم رایج در ایران با استفاده از مارکر sts
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  امیر امینی   فرج الله شهریاری

گندم مهمترین محصول غذایی برای بیش از یک سوم جمعیت جهان است که نگهداری و حمل و نقل آن آسان است و می تواند به انواع مختلف مواد غذایی فرآوری شود. بیشتر فرآورده های گندم به خصوص ماکارونی به شفافیت نیاز دارند و تیرگی آنها یک خصوصیت نا مطلوب به حساب می آید. آنزیم پلی فنول اکسیداز (ppo) یکی از مهمترین آنزیم های درگیر در پدیده ی تیرگی در فرآورده های غذایی گندم می باشد. ارقام گندم از لحاظ فعالیت پلی فنول اکسیداز متفاوت می باشند و اصلاح ارقام گندم با فعالیت پایین ppo یکی از بهترین راهکارها برای کاهش تیرگی نامطلوب در محصولات نهایی آن می باشد. نشانگرهای مولکولی می تواند کارآمدی انتخاب در برنامه های اصلاحی را افزایش دهد. در مطالعه ی حاضر فعالیت ppo و شاخص های رنگ (l ،a ،b و ci) آرد و بذور 30 رقم گندم نان و 5 رقم گندم دوروم از ارقام رایج در ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین چهار نشانگر sts( ppo05 ،ppo18 ،ppo16 و ppo29 ) برای فعالیت ppo در ارقام ایرانی بررسی شدند. رقم پیشتاز بالاترین فعالیت ppo و رقم تابان بیشترین شاخص رنگ (ci) آرد و بذر را داشتند. ماراکو کمترین فعالیت ppo، سیوند کمترین شاخص رنگ بذر و کرخه کمترین شاخص رنگ آرد را دارا بودند. بین فعالیت ppo و شاخص های a و ci دانه و شاخص a دانه همبستگی معنی داری بود و همچنین بین فعالیت ppo و شاخص l بذر همبستگی منفی معنی داری وجود داشت. ppo05 و ppo18 پلی مورفیسمی بین ارقام با فعالیت ppo ی پایین و بالا نشان ندادند. ppo16 یک قطعه ی bp713 در ارقام با فعالیت پایین ppo و ppo29 یک قطعه ی bp490 در ارقام با فعالیت بالای ppo تکثیر نمود. نتایج نشان می دهند که ppo16 و ppo29 نشانگرهای مولکولی کارآمدی برای فعالیت ppo می باشند و می توانند در برنامه های اصلاحی گندم به منظور کاهش تیرگی در محصولات نهایی به کار گرفته شوند.

مهندسی متابولیک و بررسی الگوی بیان ژن و متابولیت های مسیر آلکالوئیدهای تروپانی در گیاهان و کشت های این ویترو hyoscyamus senecionis و h. muticus
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  اسماعیل دهقان   احمدرضا بهرامی

آلکالوئیدهای تروپانی مخصوصا هیوسیامین و اسکوپولامین از متابولیت های ارزشمند ثانویه گیاهی با کاربردهای دارویی گسترده می باشند. استخراج از گیاهان تنها منبع اقتصادی تولید این ترکیبات می باشد. شناسایی ژن های مسیر بیوسنتزی این ترکیبات و مطالعه الگوی بیان آن ها و تولید و تجمع متابولیت های مسیر در اندام های مختلف، نقش موثری در افزایش دانش ما از مسیر بیوسنتزی این ترکیبات، جهت موفقیت پروژه های مهندسی متابولیک به منظور تولید تجاری آن ها در شرایط این ویوو و این ویترو دارد. در این تحقیق علاوه بر مطالعه مسیر بیوسنتزی آلکالوئیدهای تروپانی، راه کارهای مختلف بیوتکنولوژیک جهت افزایش تولید هیوسیامین و اسکوپولامین در گونه های h. muticus و h. senecionis مورد بررسی قرار گرفت. همسانه سازی و تعیین توالی ژن کلیدی مسئول کاتالیز هیوسیامین به اسکوپولامین، هیوسیامین 6-بتا هیدروکسیلاز (h6h)، موید وجود توالی جدیدی از آن در گونه h. senecionis بود. آنالیزهای بیان ژن های مسیر موید تجلی hsh6h و سایر ژن ها در تمام اندام های مورد مطالعه گیاه و کشت های این ویترو h. senecionis، بر خلاف سایر گونه های تولید کننده آلکالوئیدهای تروپانی بود. همراستا با بیان ژن های مسیر، تجمع اسکوپولامین، محصول فعالیت h6h، از پیش ساز آن در اندام های هوایی بیشتر بود. بر خلاف دانش قبلی ما، نتایج پیشنهاد کننده فعالیت مسیر و تبدیل هیوسیامین به اسکوپولامین در اندام های هوایی علاوه بر ریشه می باشد. در این تحقیق همچنین h. senecionis به عنوان گونه مهمی جهت تولید اسکوپولامین از اندام های هوایی آن و هیوسیامین در ریشه و ریزوم های ضخیمش معرفی می گردد. مطالعات انجام شده به روی گونه h. muticus تاثیر چشمگیر سطح پلوئیدی، محیط کشت و غلظت ساکارز را بر میزان رشد و تولید آلکالوئیدهای تروپانی در کشت-های ریشه مویین آن نشان داد. هر چند هیوسیامین آلکالوئید اصلی گونه h. muticus می باشد، با دستورزی سطح پلوئیدی و شرایط کشت می توان این ترکیب را به فرآورده با ارزش تجاری بیشتر اسکوپولامین تبدیل نمود. مهندسی متابولیک مسیر آلکالوئیدهای تروپانی با بیش بیان دو ژن کلیدی pmt وh6h در کشت های ریشه مویین h. senecionis و h. muticus افزایش چشمگیر تولید هیوسیامین و اسکوپولامین را به همراه داشت. کاربرد الیسیتور متیل جاسمونات با تاثیر شدید بر الگوی بیان ژن و افزایش تولید آلکالوئیدهای تروپانی در کشت های ریشه مویین h. senecionis همراه بود. بر اساس نتایج کشت های ریشه مویین اتوتتراپلوئید h. muticus به عنوان منبع موفق تری جهت بیش بیان h6h و تولید بیشتر اسکوپولامین، نسبت به نمونه های دیپلوئید خود، در مطالعات مهندسی متابولیک معرفی می گردند.

بررسی برنامه درسی پنهان با رشد اعتقادی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان پسر پایه سوم دوره متوسطه شهر خرامه در سال تحصیلی 92-93
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فرج الله شهریاری   حجت اله فانی

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین برنامه درسی پنهان با رشد اعتقادی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان پسر سوم دوره متوسطه شهر خرامه به روش توصیفی - همبستگی انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر سوم دوره متوسطه شهر خرامه در سال تحصیلی 93-92 متشکل از 400 دانش آموز بود. که با شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ایی 196دانش آموز ، یه عنوان نمونه انتخاب شدند،. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های برنامه درسی پنهان(فتحی واجارگاه(1385)، رشد اعتقادی( معنوی پور و شریفی،1383)و انگیزه ی پیشرفت هرمنس(1970) استفاده شد.. نتایج پژوهش نشان داد بین برنامه درسی پنهان با رشد اعتقادی و انگیزه پیشرفت رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین رشد اعتقادی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان رشته های مختلف تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد.

مهندسی ژنتیک ریزجلبک chlamydomonas reinhardtii به منظور بررسی پتانسیل تولید amorpha-4,11-diene پیش ساز عامل ضد مالاریایی آرتمیزنین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  افسانه محکمی   حسن مرعشی

مالاریا بیماری خطرناکی است که بیش از یک سوم جمعیت کره زمین را تهدید می کند و امروزه از آرتمیزنین و مشتقات آن به عنوان مهم ترین داروی ضد مالاریا استفاده می شود. آرتمیزنین یک سسکوئی ترپن اندپروکسیدی می باشد که به میزان بسیار اندک در گیاه artemisia annua تولید می شود. برای دستیابی به تولید بیشتر این متابولیت ارزشمند از روش های مهندسی ژنتیک استفاده شده و از آن جا که ریزجلبک ها قابلیت استفاده به عنوان یک سکوی مناسب تولید فرآورده های نوترکیب می باشند، این تحقیق با هدف مهندسی ژنتیک جلبک به منظور بررسی تولید آمورفا دی ان، پیش ساز آرتمیزنین پایه گذاری و انجام شد. این مطالعه در دو آزمایش مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله نخست دو ژن کلیدی ads و fpps، از مسیر بیوسنتزی این متابولیت انتخاب و بر اساس ترجیح کدونی کلروپلاست جلبک کلامیدوموناس و سازه کلروپلاستی طراحی شده، سنتز شدند. در آزمایش اول به منظور تراریزش هسته ای، ژن ads داخل ناقل pbi121 همسانه سازی شد. پس از هم کشتی کلامیدوموناس با نژادهای آگروباکتریوم حاوی ناقل pbi121-ads کلون های تراریخت جلبک مشاهده شد. در این آزمایش تعداد کلون های مشاهده شده در محیط گزینشی در هم کشتی با نژاد gv3101 بیش از نژادlba4404 بود. همچنین در این آزمایش بیان پایداری در انتقال با آگروباکتریوم مشاهده نشد و کلون ها بعد از چند روز رشد در محیط گزینشی از بین رفتند. ناپایداری بیان می تواند در نتیجه عدم استفاده از عناصر تنظیمی مناسب جلبک، عدم وجود بهینه سازی کدونی برای هسته و احتمالاً وجود بیان موقت انتقال با آگروباکتریوم باشد. در آزمایش دوم نخست سازه کلروپلاستی طراحی شده سنتز شد. برای این منظور ناحیه 3utr ژن rbcl در انتهای ژن fpps و پیشبر atpa در ابتدای ژن ads قرار گرفت. سپس دو ژن سنتزی و عناصر تنظیمی همراه آنها درکنار یکدیگر قرار گرفته و کاست بیانی موردنظر بدست آمد. در مرحله بعد این کاست بیانی در داخل ناحیه fr(flanking region) ژنوم کلروپلاست کلامیدوموناس قرار گرفت. سپس ناقل کلروپلاستی ایجاد شده از طریق تفنگ ژنی به ریز جلبک کلامیوموناس شلیک شد. تعداد کلون های بدست آمده از طریق شلیک با تفنگ ژنی بسیار کم بود و بین این کلون ها تنها در دو کلون نتایج pcr و rt-pcr آنها مثبت بود. بررسی میزان تولید متابولیت موردنظر در کلون های تراریخت در حال بررسی می باشد.

بررسی بیان ژن fro2 (کلات فریک ردوکتاز- عامل جذب آهن) در حضور و عدم حضور آهن در محیط invitro در ریشه کلزا (brassica napus l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  راحیل دولت آبادی   علی رضا آستارایی

گیاه کلزا (brassica napus l.) به عنوان یکی از مهمترین گیاهان روغنی بوده و سطح زیرکشت کلزا در سال های اخیر در حال افزایش است. آهن یکی از عناصر کم مصرف ضروری و کم تحرک برای گیاهان است. این عنصر بخشی از گروه کاتالیزوری بسیاری از آنزیم های اکسیداسیون واحیا بوده و برای سنتز کلروفیل مورد نیاز می باشد. تأمین آهن مورد نیاز این گیاه در مزارع رو به گسترش یکی از ضرورت های آتی بشمار می رود. مطالعه مکانیسم جذب آهن و بررسی ژن های دخیل در مسیرهای مرتبط به شناخت بهتر روش تأمین این یون ضروری منجر می گردد. دو لپه ای ها برای افزایش حلالیت آهن در خاک، با اسیدی تر کردن خاک، آهن فریک را به آهن فرو در سطح ریشه تبدیل کرده و سپس آهن فرو را از عرض غشای پلاسمایی عبور می دهند. ژن fro2 عضوی از خانواده ی fros بوده که در آرابیدوپسیس نقش تبدیل آهن فریک به فرو را بر عهده دارد. بیان این ژن در شرایط کمبود آهن افزایش می یابد. در این تحقیق ابتدا شناسایی ژن fro2 در گیاه کلزا با استفاده از گیاه مدل آرابیدوپسیس تالییانا انجام گرفت، سپس میزان بیان آن در محیط کشت ms فاقد آهن و دارای آهن با روش real time pcr اندازه گیری شد. نمونه گیری ها از ریشه و هر 12 ساعت یک بار تا 36 ساعت انجام گرفت. نتایج نشان داد که 12 ساعت پس از انتقال به محیط کشت فاقد آهن افزایش معنی داری (p <0/05) در سطح بیان ژن نسبت به نمونه کنترل وجود داشت و در 36 ساعت به حداکثر خود رسید. و 12 ساعت پس از انتقال به محیط کشت دارای آهن کاهش معنی داری (p <0/05) در سطح بیان ژن نسبت به نمونه کنترل مشاهده شد و این کاهش بیان در 36 ساعت پس از انتقال به حداکثر خود رسید.

تحلیل فیلوژنتیکی دو جدایه ایرانی ویروس موزائیک شلغم (tumv) و آنالیز پروتئوم گیاه آلوده به این ویروس با استفاده از الکتروفورز دوبعدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد علی سبک خیز خیاط   بهروز جعفرپور

تعداد 436 نمونه مشکوک به آلودگی ویروسی در طول ماه های اسفند 89 و فروردین 90 از مزارع کلزا جمع‎آوری و با آزمون الایزا و آنتی سرم‎های اختصاصی tumv، tcv و tymv مورد سنجش قرار گرفت که از میان آن ها 117 نمونه به tumv و هفت نمونه به tcv آلودگی داشتند. خالص سازی بیولوژیکی یکی از نمونه‏های آلوده (جدایه گوارشک) انجام شد و پس از استخراج rnaی کل گیاه، ژن پوشش پروتئینی ویروس با آزمون rt-pcr تکثیر (bp 986) و تعیین ترادف گردید. بررسی‎های فیلوژنتیکی جدایه گوارشک نشان داد که این جدایه به همراه دو جدایه دیگر ایرانی (irn tra6 و irn ss5) در گروه based-b قرار دارد. جدایه گوارشک (irn gsk) در سطح آمینواسیدی بیشترین تشابه (65/99 درصد) را با جدایه‎ای از ایران ( irn tra6) داشت. در فروردین 1391 علایم یک بیماری مشکوک ویروسی در خردل کاذب مشاهده و آلودگی آن به tumv با آزمون rt-pcr به اثبات رسید. آنالیزهای فیلوژنتیکی مربوط به توالی ژن پروتئین پوششی جدایه خردل کاذب نیز نشان داد که این جدایه (irn hfi) به همراه سه جدایه ایرانی (irn tra6، irn ss5 و irn gsk) در گروه basal-b قرار دارد و درصد تشابه آن در سطح آمینواسیدی 73/93 (با irn gsk)، 08/94 (با irn tra6) و 38/93 (با irn ss5) است. همچنین در بررسی توالی اسیدآمینه جدایه‎های مورد بررسی، جایگاه برشی گلوتامین-آلانین (gln-ala) نیز به عنوان جایگاههای برش برای پروتئاز nia شناسایی شد که باعث جدا شدن پروتئین پوششی از nib می‎شود. با توجه به اینکه tumv از شیوع بالایی در منطقه برخوردار بود لذا این ویروس جهت مطالعات پروتئومیکس انتخاب شد. آلوده سازی گیاه مدل n. benthamiana با سازه عفونت‎زای این ویروس (p35tunos) انجام گردید و پس از حدود 28 روز از زمان آلودگی و مشاهده علایم، صحت آلودگی گیاهان با آزمون rt-pcr تأیید و استخراج پروتئین کل گیاه از دو گیاه آلوده و غیرآلوده انجام شد. در آزمون الکتروفورز دوبعدی پروفایل پروتئینی دو گیاه آلوده و غیرآلوده با هم مقایسه و با وجود بیش از 200 لکه پروتئینی تکرار پذیر، حداقل 96 لکه تغییر بیان داشتند که از این میان تعداد 15 لکه جهت بررسی طیف سنجی جرمی انتخاب شدند. مقایسه دو ژل مربوط به گیاه غیرآلوده و آلوده نشان داد که تولید بسیاری از پروتئین‎هایی که در گیاه غیرآلوده وجود داشت، در گیاه آلوده در اثر آلودگی به ویروس کم شده بود. در این بین آنزیم های رابیسکو از پروتئین هایی بود که در پروفایل پروتئینی گیاه آلوده تولید آن کاهش یافته بود. با توجه به اینکه آنزیم رابیسکو در فتوسنتز نقش به سزایی دارد و عمل فتوسنتز در گیاه آلوده مختل شده بود، بنابراین می‎توان این مهم را با علایم کم رشدی گیاه نسبت داد. تولید آنزیم‎های کیتیناز، اندوکیتیناز و اسموتین نیز که در دفاع گیاه در برابر ویروس نقش دارند کم شده بود که این می تواند باعث حساس تر شدن گیاه به ویروس و یا سایر پاتوژن ها شود. از دیگر پروتئین هایی که تولید آنها در گیاهان آلوده کاهش یافته بود می توان به عامل رونویسی myb و زیرواحد بتای آنزیم atp سینتاز اشاره کرد که با ظهور علایم گیاه مرتبط بود. آنالیز پروتئومیکی ثابت کرد که فعالیت گیاه در واکنش به tumv بسیار کاهش می یابد. این اولین آنالیز پروتئوم سلول آلوده به یک ویروس گیاهی در مقایسه با سلول غیرآلوده در ایران می باشد.

شناسایی مولکولی باکتری های اسیدلاکتیک جدا شده خمیرهای ترش محلی استان خراسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  الهام اسحاق آبادی   محمد رضا نصیری

بررسی ژنتیکی فلور میکروبی خمیرترش سبب شناخت اکولوژیکی و خصوصیات کارکردی می گردد و رقابت، تطابق، متابولیسم و پاسخ تنشی میکروارگانیسم ها را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از روش های سنتی در شناسایی فلور میکروبی، آزمون های بیوشیمیایی وتست تخمیر قند می باشد. روش های مستقل از کشت، همچون واکنش زنجیره ای پلیمراز نیز به منظور تعیین تنوّع میکروارگانیسم ها در اکوسیستم های طبیعی و نمایه نمودن آنها جهت بررسی سیر تکامل جمعیت های میکروبی، توسعه یافته اند. با این هدف، شناسایی مولکولی لاکتوباسیل جدا شده از نمونه خمیر ترش محلی تربت جام، خواف، قوچان، مشهد و دو نمونه صنعتی آلمان و بنگلادش با استفاده از روش کشت و روش مولکولی انجام شد. بدین منظور خمیر ترش براساس خصوصیات ارگانولپتیکی (عطر و طعم) جمع آوری گردید و جدایه های میکروبی بر روی محیط کشت های mrs و m17 از آن تکثیر شد. آزمون تخمیر قندها برای شناسایی زیرگونه هر جدایه انجام شد. پس از استخراج dna از خمیر ترش، واکنش زنجیره ای پلی مراز به منظور شناسایی هر گونه و زیرگونه صورت گرفت. نتایج نشان داد که محیط کشت mrs محیط بسیار مناسب تری جهت رشد لاکتوباسیل ها می باشد. آنالیز نتایج آزمون قندها سه زیر گونه لاکتوباسیلوس فرمنتوم، لاکتوباسیلوس پلانتورم و لاکتوباسیلوس سانفرانسیس را مشخص کرد. همچنین نتایج واکنش زنجیره ای پلی مراز با تکثیر قطعه253، 333 و 156 جفت بازی از ژن 16s rna ریبوزومی توسط آغازگرهای اختصاصی آزمون بیوشیمیایی را تایید نمود. نتایج این تحقیق نشان که واکنش زنجیره ای پلیمراز می تواند به خوبی جایگزین آزمون های بیوشیمیایی در شناسایی زیر سویه های موجود در فلور میکروبی خمیر ترش شود.

بررسی امکان انتقال ژن gus به ریشه موئین hyoscyamus muticus
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1386
  ناجیه السادات قدمی   حسن مرعشی

چکیده ندارد.

بررسی افزایش بیان ژن های sat و cor در گیاهان تراریخته شقایق روغنی papaver somniferum (rence)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1388
  بهمن حسینی خلیفانی   فرج الله شهریاری

شقایق الی فرا papaver somniferum منبع اقتصادی مسکن های نارکوتیک، کدئین و مرفین می باشد. در کنار این دو مرفینان، گیاه شقایق الی فرا تقریبا" 80 آلکالوئید متعلق به خانواده های متنوع تتراهیدروبنزیل ایزوکوئینون را تولید می کنند. آلکالوئیدهای بنزوایزوکوئینی گروه متنوعی از ترکیبات ازت دار هستند که در 20 درصد گونه های گیاهی یافت می شوند. جداسازی ژن های موثر دخیل در بیوسنتز مرفین در گیاهان شقایق الی فرا جهت تولید آلکالوئیدهای ویژه دارای اهمیت بسیار می باشد. مهندسی متابولیک مسیرهای آلکالوئید گیاهی عموما" بدلیل محدودیت دسترسی به ژنهای بیوسنتزی کلون شده و عدم توانایی تراریختی گونه های تولیدکننده آلکالوئید محدود می باشد. اکنون مسیر سنتز آنزیمی مرفین در شقایق الی فرا بصورت کامل تشریح شده است. در مسیر بیوسنتزی، دو آنزیم کلیدی سالوتاردینول 7- اُ- استیل ترانسفراز یا sat که در تبدیل سالوتاردینول به سالوتاردینول 7-اُ- استات که پیش ماده اولیه تبائین است و کدئینون ردوکتاز یا (cor) که آنزیم ماقبل آخر و آنزیم نهایی در دو مسیر متناوب بین تبائین و مرفین می باشد دخیل می باشند. آنزیم کدئینون ردوکتاز، واکنش احیاء وابسته به nadph کدئینون به کدئین را نیز کاتالیز می کند. در این پروژه، ژن های کدکننده این آنزیم ها با استفاده از آغازگرهای طراحی شده بر اساس توالی ژن ها در بانکهای اطلاعاتی برای شقایق الی فرا جداسازی گردید. rnaی کل جهت سنتز cdna استخراج و cdna کدکننده آنزیمهای sat و cor با استفاده از رونویسی معکوس mrna استخراج شده از گیاهان 6 هفته ای تولید گردید. این ژن ها ابتدا در ناقل همسانه سازی ptz57rit مستقر گردیدند. پلاسمیدهای نوترکیب جهت تراریختی سویه dh5? باکتری e. coli به کار گرفته شد. پس از انتخاب همسانه های مثبت در محیط انتخابی، استخراج پلاسمیدها انجام گردید. پلاسمیدهای نوترکیب با استفاده از روش هضم آنزیمی و pcr تأیید گردیدند. dnaی بازیابی شده از ژل آگارز 1% جهت همسانه سازی بعدی در پلاسمید بیانی pbi121 بین جایگاه های برشیbamhi وsaci به منظور بیان ژن ها تحت کنترل پیش برنده camv 35s مورد استفاده قرار گرفت. پلاسمید نوترکیب در سویه dh5? باکتری e. coli منتقل شد. نتایج این همسانه سازی با استفاده از روشهای مختلف ملکولی نظیر هضم آنزیمی و pcr تأیید گردید. سازه های ساخته شده جهت تراریخت سویه c58 باکتری آگروباکتریوم تومفسینس مورد استفاده قرار گرفت. از روش آگرواینفیلتراسیون جهت بیان موقت ژن های sat و cor در برگهای گیاهان شقایق الی فرا استفاده گردید. این سازه ها به منظور بیان دایم در ریزنمونه های هیپوکوتیلی گیاهان شقایق الی فرا استفاده شد. بیان ژن ها با استفاده از آنالیزهای بیوشیمیایی کروماتوگرافی لایه نازک tlc و کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (hplc) عصاره برگ و مولکولی pcr تأیید گردید. نتایج ارزیابی نشان داد که مرفین، کدئین، پاپاورین و نوسکاپین تنها در برگ های گیاهان تراریخت تولید می گردد.

تعیین الگوی بیان ژن pepck در مراحل مختلف پرشدن ونمو دانه در برخی از ژنوتیپهای نخود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1387
  ماریا بیهقی   عبدالرضا باقری

ژن pepck، پروتئین فسفو انول پیروات کربوکسی کیناز را کد می کند که در طی واکنش گلوکونئوژنز نقش اساسی دارد. اخیراً معلوم شده است که این آنزیم علاوه بر تأمین گلوکز، دارای وظایف دیگری نیز می باشد. با توجه به اینکه یکی از عوامل مهم در ارزش غذایی بقولات، درصد پروتئین موجود در دانه آن ها می باشد، لذا توجه محققان به بررسی نقش احتمالی آنزیم pepck در متابولیسم نیتروژن و ترکیبات نیتروژنه به فرم های پروتئین در دانه این گیاهان معطوف شده است. در این تحقیق، بیان ژن pepck در رشد و نمو گیاه نخود و تأثیر آن در پرشدن و افزایش میزان پروتئین دانه مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور مطالعه بیان ژن pepck در افزایش میزان پروتئین دانه گیاه نخود، ابتدا پس از اندازه گیری درصد پروتئین دانه در 20 ژنوتیپ از نخود زراعی، تعدادی بذرسالم و یکنواخت از ژنوتیپ های دارای حداقل (mcc291 وmcc373) و حداکثر (mcc053 و mcc458) مقدار پروتئین انتخاب و میزان بیان ژن pepck در آن ها با روش rt-pcr مشخص شد. با توجه به تکثیر باندهای 400 و 500 جفت بازی، در ژنوتیپ های حداکثر پروتئین، احتمال می رود این آنزیم دارای دو ایزوفرم بوده که هردو فرم آن، در ژنوتیپ های با پروتئین بالا بیان می شوند در حالی که در ژنوتیپ های با حداقل پروتئین، هیچ کدام از این دو فرم بیان نمی شوند. همچنین یافته های مقدماتی rt-pcr نشان می دهد که بیان این ژن در مراحل مختلف رشد و نمو نخود متفاوت بوده و این تفاوت بیان در مراحل بعد از گلدهی تا مرحله رسیدگی کامل دانه مشهودتر است. بنحوی که در مراحل شروع گلدهی و تشکیل دانه بیان کمتری را نسبت به تشکیل غلاف و رسیدگی کامل دانه نشان می دهد و بیان آن در مرحله چند برگی و پیش از گلدهی چندان قابل ملاحظه نیست. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده، می توان تفاوت در بیان را به نقش احتمالی این آنزیم در پرشدن و افزایش ظرفیت دانه نسبت داد.