نام پژوهشگر: محمدحسن سرایلو

مدیریت تلفیقی سه آفت کلیدی در تولید توت‏فرنگی ارگانیک در شرایط گلخانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  لیلا کیانی   بهرام تفقدی‏نیا

در سال‏های اخیر، کشت ارگانیک میوه‏ها و سبزیجات در سراسر جهان افزایش یافته است. کشاورزی ارگانیک نوعی کشاورزی است که گیاهان، به ویژه میوه‏ها و سبزیجات، را بدون استفاده از آفت‏کش‏ها، علف‏کش‏ها و کودهای مصنوعی یا تنظیم‏کننده‏های رشد گیاهی پرورش می‏دهد. در این تحقیق، مدیریت تلفیقی سه آفت کلیدی در تولید توت‏فرنگی ارگانیک بررسی گردید. آزمایش‏ها روی توت‏فرنگی رقم سلوا در گلخانه‏های آزمایشی سازمان پژوهش‏های علمی و صنعتی ایران انجام شدند. آفات مورد بررسی در این تحقیق شامل کنه‏ی تارتن دونقطه‏ای، tetranychus urticae koch، تریپس غربی گل، frankliniella occidentalis (pergande) و شته‏ی توت‏فرنگی،chaetosiphon fragaefolii (cockerell) بودند. صفات مورد بررسی نیز عبارت بودند از: مقایسه‏ی جمعیت‏های آفات در گلخانه‏های ارگانیک و شاهد؛ مقایسه‏ی عملکرد بوته‏ها و کیفیت محصول (متوسط وزن یک میوه) در گلخانه‏های ارگانیک، شاهد و تجاری؛ تاثیر حشره‏کش‏های آلی در کنترل تریپس غربی گل و کنه‏ی تارتن دونقطه ای و ارزیابی کارایی توری‏های‏ ضدحشره در جلوگیری از ورود آفات توت‏فرنگی به داخل گلخانه در شرایط آزمایشگاهی. آزمایش‏های انجام شده در قالب طرح کاملا تصادفی و به صورت طرح‏های فاکتوریل معمولی و نیز روش تاگوچی با استفاده نرم افزارهای mstatc، qualitek و minitab مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که فراوانی جمعیت‏های این آفات در گلخانه‏ی ارگانیک از گلخانه‏ی شاهد کم‏تر بود. همچنین، میزان محصول در گلخانه‏ی تجاری از گلخانه‏ی ارگانیک بیش‏تر بود. با این وجود، در متوسط وزن یک میوه بین این دو گلخانه اختلاف معنی‏داری وجود نداشت. نتایج ارزیابی کارایی حشره‏کش‏های آلی در کنترل تریپس غربی گل و کنه‏ی تارتن دونقطه‏ای نشان دادند که به ترتیب عصاره‏ی سیر، پیاز و فلفل و عصاره‏ی گیاهی نیم به خوبی توانستند این آفات را کنترل کنند. نتایج این آزمایش همچنین نشان دادند که توری 23 × 13، عبور شته ی c. fragaefolii را به میزان 94 درصد کنترل کرد، با این وجود، این توری نیز نتوانست مانع عبور تریپس f. occidentalis و کنه‏ی t. urticae شود. توری 34 × 30 عبور شته ی c. fragaefolii، تریپس f. occidentalis و کنه‏ی t. urticae را به ترتیب به میزان 100، 60 و 8/13 کنترل کرد.

شناسایی مهم ترین پارازیتوییدهای سپردار توت pseudaulacaspis pentagona (targ.-tozz.) (hem., diaspididae) و بررسی میزان تاثیر آن ها بر جمعیت آفت در استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان 1390
  پردیس علی اکبر آقادخت   محمدحسن سرایلو

سپردار توت (pseudaulacaspis pentagona) آفتی با دامنه ی میزبانی وسیع از جمله توت، گردو، هلو، گیلاس و کیوی است. این حشره یکی از آفات مهم درختان توت در استان های شمالی کشور و از جمله موانع مهم در تولید ابریشم می باشد. در این تحقیق، شناسایی پارازیتوییدهای سپردار توت در چند منطقه از استان گلستان و بررسی تاثیر آن ها بر جمعیت آفت در شرایط صحرایی و آزمایشگاهی انجام شد. آزمایش ها روی گونه ی غالب موجود در استان انجام شدند. جهت شناسایی پارازیتوییدهای سپردار توت و تعیین گونه ی غالب، از در دو نسل پاییزه و بهاره ی 1387 و 1388 از مناطق انجیراب، مینودشت، کردکوی و توشن نمونه برداری شد. برای بررسی تاثیر گونه ی غالب در شرایط صحرایی از دو نسل پاییزه و بهاره ی 1388 و 1389 در مناطق کردکوی، انجیراب و مینودشت نمونه برداری انجام شد. و به منظور بررسی تاثیر این گونه، آزمایش های زیر انجام شد: 1- بررسی درصد پارازیتیسم به تفکیک مرحله ی نشو و نمایی میزبان (آزمون بدون قدرت انتخاب و آزمون با قدرت انتخاب)؛ 2- بررسی طول عمر, میانگین روزانه و میانگین کل پارازیتیسم؛ 3- واکنش تابعی به تغییرات تراکم میزبان. آزمایش های انجام شده در قالب طرح کاملا تصادفی، تجزیه ی مرکب در مکان و آزمون t، با استفاده از نرم افزار آماری sas مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. زنبورهای شناسایی شده عبارت بودند از: encarsia berlesei،aphytis proclia وablerus perspeciosus (این گونه برای اولین بار از ایران گزارش شد). e berlesei با فراوانی نسبی 68/77 درصد گونه ی غالب استان معرفی شد. بیش ترین میانگین درصد پارازیتسم در منطقه ی کردکوی در دو نسل پاییزه و بهاره به ترتیب 49/44 و 86/46 درصد، درمنطقه ی انجیراب 95/49 و 14/53 درصد و در منطقه ی مینودشت 37/57 و 41/54 درصد بود. در آزمون بدون قدرت انتخاب، میانگین پارازیتیسم در حضور پوره ی سن اول صفر درصد، پوره ی سن دوم 02/11 درصد و شپشک ماده 84/3 درصد و در آزمون با قدرت انتخاب در حضور پوره ی سن دوم 26/10 درصد و شپشک ماده 2 درصد محاسبه شد. میانگین طول عمر در صورت عدم حضور میزبان 10 روز و در حضور میزبان 4 روز بررسی شد. تخمگذاری در روزهای اول روندی افزایشی و در روزهای آخر روندی کاهشی را نشان داد. میانگین کل پارازیتیسم 4/28 عدد محاسبه شد. واکنش تابعی زنبور از نوع سوم، قدرت جستجوگری 000057/0 ± 0003/0 و زمان دستیابی به میزبان 520/0 ± 695/3 ساعت به دست آمد.

بررسی فون سخت بالپوشان خانواده coccinellidae در شهرستان بجنورد، استان خراسان شمالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده تولیدات گیاهی و دامی 1392
  الناز حمیدی   محمدحسن سرایلو

مشکلات ناشی از کاربرد وسیع و مداوم آفت کش ها، شامل مقاومت آفات به سموم آفت کش، نابودی دشمنان طبیعی آفات و به خصوص آلودگی محیط زیست، موجب شده است که پژوهشگران هر گونه نظریه ی کنترل آفات را که سموم پرمصرف را در بر نمی گیرد با دقت بیش تری مطالعه کنند. تاریخچه ی استفاده از کفشدوزک های شکارگر به عنوان عامل مهار زیستی بسیاری از آفات قابل توجه می باشد. تا کنون حدود 6000 گونه ی کفشدوزک شناسایی شده اند که بیش تر آن ها شکارگر و کم تر از 10 درصد گونه ها گیاه خوار می باشند، که گروه دوم جزو آفات محصولات کشاورزی محسوب می شوند. کفشدوزک های شکارگر از مهم ترین حشرات مفید در بوم سامانه های کشاورزی هستند که در ایجاد تعادل جمعیت آفات مانند شته ها، پسیل ها، شپشک ها، سفیدبالک ها، کنه ها، تخم ها و لاروهای حشرات نقش مهمی دارند. اولین اصل در مهار زیستی آفات، جمع آوری و شناسایی فون دشمنان طبیعی منطقه ی مورد نظر می باشد تا در اقدام های بعدی با انتخاب بهترین عامل کنترل، مراحل تکثیر و رهاسازی آن ها امکان پذیر گردد. در تحقیق حاضر فون کفشدوزک های شهرستان بجنورد طی سال های 1391 تا 1392 مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع 24 گونه و 16 جنس از 7 قبیله و 5 زیرخانواده از بخش های مختلف شهرستان بجنورد جمع آوری و شناسایی گردیدند. از این تعداد یک گونه گیاه خوار، دو گونه قارچ خوار و بقیه ی گونه ها شکارگر آفاتی چون شته ها، مگس های سفید و کنه ها می باشند. علامت دو ستاره (**) مربوط به گونه هایی می باشند که برای اولین بار از ایران گزارش می شوند و علامت سه ستاره (***) مربوط به کفشدوزک هایی می باشند که فقط در حد جنس شناسایی شده اند و احتمال داده می شود که برای فون دنیا جدید باشند. بررسی ها جهت شناسایی گونه ها ادامه دارد و نتایج نهایی بعدا اعلام خواهد شد. 1. (scymnus flagellisiphonatus (fursch, 1969** 2. (harmonia quadripunctata (pontoppidan, 1763** 3. .scymnus sp*** 4. .exochomus sp***

اثر نوع غله روی خواص حشره کشی سپیدان (کائولن فراوری شده) علیه سوسک کشیش، rhizopertha dominica f. (coleoptera: bostrychidae) در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده تولیدات گیاهی و دامی 1392
  مصطفی غلامی فضل آباد   محمدحسن سرایلو

در این پژوهش اثر حشره¬کشی کائولن فرآوری شده (سپیدان) روی گندم، جو، برنج و ذرت علیه سوسک کشیش، rhizoperta dominica در 5 دز 0/125، 0/25، 0/5، 1 و 1/5 گرم بر کیلوگرم از هر محصول، در شرایط آزمایشگاهی (دمای 26 درجه¬ی سانتی¬گراد، رطوبت نسبی 65 درصد و تاریکی مداوم) به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار تکرار ارزیابی گردید. میانگین مرگ و میر حشرات کامل پس از 1، 2، 7 و 14 روز محاسبه گردید. پس از 14 روز جهت ارزیابی تولید نتاج، حشرات مرده و زنده از نمونه¬ها حذف و به مدت 45 روز دیگر در ژرمیناتور و شرایط آزمایشگاهی فوق قرار داده شدند. پس از گذشت 45 روز، تعداد حشرات کامل ظاهر شده شمارش گردیدند. نتایج نشان داد که میزان مرگ و میر حشرات کامل روی هر محصول به دز مصرفی و زمان در معرض¬گذاری بستگی دارد. نتایج بررسی¬ها نشان داد که بیش¬ترین میانگبن مرگ و میر و کم¬ترین میانگین تولید نتاج در جو، گندم، برنج و ذرت به ترتیب 39/87 درصد و 73/38حشره¬ی کامل، 34/45 درصد و 75/1 حشره¬ی کامل، 30/78 درصد و 96/6 حشره¬ی کامل، 15/35 درصد و 114/5 حشره¬ی کامل در دز 1/5 گرم بر کیلو گرم غله مشاهده گردید. همچنین بررسی¬های حاضر نشان دادند که با افزایش دز مصرفی و طول زمان در معرض¬گذاری، میزان مرگ و میر سوسک کشیش افزایش و میزان تولید نتاج آن کاهش می¬یابد. بیش¬ترین درصد مرگ و میر و کم¬ترین میانگین تولید نتاج در اثر استفاده از این فرمولاسیون در جو و گندم و پس از آن در برنج و ذرت مشاهده شد.

ارزیابی عصاره‎ی چند گیاه دارویی در کنترل نماتود مولد گره ریشه ی خیار meloidogyne incognita
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  نفیسه کتولی   عبدالحسین طاهری

نماتودهای انگل گیاهی یکی از عوامل بازدارنده ی رشد محصولات زراعی و باغی هستند و خسارت های ناشی از آن ها بر محصولات از نظر اقتصادی بسیار قابل توجه است. یکی از مهمترین جنس های بیماریزای نماتودهای مولد گره ریشه meloidogyne می باشد. تاکنون برای کنترل این نماتود روش‎های متعددی پیشنهاد شده است. یکی از این روش ها، بکارگیری عصاره گیاهانی است که اثر ضد نماتودی دارند، اما در ایران کار چندانی در این زمینه صورت نگرفته است. در این تحقیق تعدادی از گیاهان بومی استان گلستان انتخاب شده و فعالیت ضد نماتودی آنها علیه نماتود مولد گره ریشه خیار meloidogyne incognita در آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تحقیقی در قالب طرح آزمایشی فاکتوریل در پایه کاملاً تصادفی در سطح های عصاره یا روغن، دز و زمان در شرایط آزمایشگاه و طرح کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه به اجرا در آمد. برای این منظور، ابتدا در آزمایشگاه اثر عصاره الکلی برگ و روغن دانه های گیاهان کرچک، زیتون تلخ، درمنه و کلزا در دزهای 0، 50، 100، 200، 300، 400، 500 و 1000 میکرولیتر روی درصد عدم تحرک لاروهای سن دو و تفریخ تخم های نماتود مورد بررسی قرار گرفت. پس از اثبات فعالیت ضدنماتودی، این فعالیت در گلخانه به دو صورت بررسی شد: حالت اول، اضافه کردن عصاره و روغن گیاهان ذکر شده به گلدان حاوی نشای خیار آلوده به نماتود و حالت دوم، غوطه ور کردن نشاء خیار در عصاره الکلی و سپس کشت در گلدان آلوده به نماتود. نتایج نشان داد که تمام گیاهان آزمایش شده دارای فعالیت ضدنماتودی بودند و در مجموع عصاره‎های الکلی درمنه، زیتون تلخ و کرچک، وروغن‎های زیتون تلخ و کرچک بیشترین تاثیر را در عدم تحرک لاروهای سن دوم نماتود، و عصاره الکلی درمنه، روغن زیتون تلخ و روغن کرچک بیشترین اثر را در عدم تفریخ تخم های نماتود مولد گره ریشه در شرایط آزمایشگاه داشتند. نتایج آزمایش های گلخانه ای در دو حالت نشان داد که عصاره الکلی و روغن زیتون تلخ و کرچک علاوه بر این که تعداد گال ها و جمعیت نماتود در خاک را به خوبی کاهش دادند، موجب رشد طولی گیاه نیز شدند. همچنین مشاهده شد که غوطه ورکردن نشاها در عصاره بیش از حالت اول، در کاهش تعداد گال‎ها و جمعیت نماتود تاثیر داشته است. نتایج حاصل از این تحقیق نویدبخش به کارگیری عصاره و روغن این گیاهان در کنترل نماتد مولد گره ریشه به جای سموم شیمیایی می باشد.

تاثیر چهار غذای مختلف بر برخی از شاخص های زیستی بالتوری سبز,chrysoperla carnea (steph) (neur.,chrysopidae) در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  مرتضی بری دیزج   محمدحسن سرایلو

در این تحقیق تأثیر چهار غذای مختلف (تخم بید غلات، لاشه‏ی حشرات کامل بید غلات، شته‏ی سبز پنبه و شپشک آردآلود مرکبات) در قالب یک طرح کاملا تصادفی و در شرایط آزمایشگاهی بر برخی از شاخص‏های زیستی بالتوری سبز مورد بررسی قرار گرفت. تخم های بالتوری سبز از مزارع گوجه‏فرنگی و کدوی اطراف گرگان جمع آوری شدند و بعد از تفریخ به منظور خالص‏سازی، 5 نسل متوالی روی تخم شب‏پره‏ی مدیترانه ای آرد پرورش یافتند. لاروهای به دست آمده به صورت انفرادی و در دمای 2 ± 26 درجه‏ی سانتیگراد، رطوبت نسبی 5 ± 60 درصد و دوره‏ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی نگهداری و با طعمه‏های مورد نظر تغذیه شدند. حشرات کامل نیز به صورت یک نر و یک ماده در داخل لوله های پولیکا با غذای مصنوعی شامل مخلوطی از مخمر و ساکارز تغذیه گردیدند. نتایج نشان داد که تغذیه از تخم بید غلات و شته‏ی سبز پنبه در مقایسه با لاشه‏ی حشرات کامل و شپشک آرد‏آلود مرکبات باعث کاهش طول دوره‏ی لاروی و شفیرگی، افزایش وزن لاروها و شفیره ها و نیز کاهش میزان مرگ و میر لاروها گردید و لذا، جهت پرورش بالتوری سبز مناسب‏تر تشخیص داده شدند. نوع طعمه ی مورد استفاده در دوره ی لاروی، بر شاخص های زیستی حشرات کامل تأثیر معنی داری نداشت. نامطلوب بودن حشرات کامل بید غلات از نظر فیزیکی (مانند وجود فلس روی بدن) و یا چسبناک بودن سطح بدن پوره های شپشک آردآلود مرکبات باعث عدم توانایی لاروها در تغذیه از آنها شد و در نتیجه، دوره‏ی لاروی شکارگر طولانی تر گردید و میزان مرگ و میر آنها افزایش یافت و لذا به عنوان غذای مناسب برای پرورش انبوه شکارگر تشخیص داده نشد.