نام پژوهشگر: محمد کاظم سوری

اثر آمونیوم و نیترات بر پاسخ لوبیا سبز به قلیائیت در سیستم آبکشت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1389
  نجمه رسولی   حمید رضا روستا

نیتروژن، یکی از اصلی ترین عناصر مورد نیاز گیاه می باشد که چگونگی رشد و بازدهی گیاهان به آن بستگی دارد. از طرفی دیگر بیشتر منابع آب و خاک ایران قلیایی هستند. بنابراین، این پژوهش به منظور بررسی اثر متقابل غلظت های مختلف بی کربنات سدیم و نوع نیتروژن بر لوبیا سبز در سیستم آبکشت در قالب آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور، یکی غلظت بی کربنات سدیم (0، 1، 5 و 15 میلی مولار) و دیگری دو فرم نیتروژن (آمونیوم و نیترات) انجام گرفت. نتایج نشان داد که آمونیوم در مقایسه با نیترات رشد رویشی را کاهش داد و بی کربنات سبب تشدید اثر سمّیّت آمونیوم و کاهش رشد رویشی شد. از طرف دیگر آمونیوم میزان گلدهی و تولید نیام را نسبت به نیترات افزایش داد. در محلول غذایی حاوی نیترات اضافه شدن بی کربنات باعث کاهش رشد زایشی گیاهان لوبیا سبز شد که می تواند به دلیل اثر تجمعی بی کربنات و نیترات بر روی افزایش ph محلول غذایی باشد. در این آزمایش اگرچه نوع نیتروژن بر کلروفیل a، b و کارتنوئیدهای برگ اثر نداشت ولی میزان شاخص spad در گیاهان تغذیه شده با آمونیوم بالاتر بود. بی کربنات مخصوصا در غلظت بالا (15 میلی مولار) شاخص spad و غلظت رنگیزه های گیاهی را در برگ کاهش داد. غلظت پرولین در تیمار آمونیوم با افزایش بی کربنات بطور خطی افزایش یافت، در حالی که در تیمار نیترات و در غلظت 1 میلی مولار بی کربنات، کمی کاهش یافته ولی با افزایش غلظت بی کربنات (مخصوصا در 15 میلی مولار) دوباره به شدت افزایش یافت. میزان فتوسنتز، بازده مزوفیل و کارآیی مصرف آب در تیمار آمونیوم با افزایش قلیائیت کاهش یافت، در صورتی که در تیمار نیترات، بی کربنات (مخصوصا در غلظت 1 میلی مولار) باعث افزایش آن ها شد. با وجود بالا بودن غلظت نیتروژن برگ ها در غلظت صفر میلی مولار بی کربنات و شکل آمونیومی نیتروژن نسبت به نیترات، افزایش غلظت بی کربنات به 5 میلی مولار میزان آن را در گیاهان تغذیه شده با آمونیوم به شدت کاهش داد. در تیمار آمونیوم میزان پتاسیم در اندام های هوایی و ریشه کاهش یافت ولی در تیمار نیترات نتایج معکوس بود. غلظت سایر عناصر پرمصرف مثل کلسیم و منیزیم و همچنین سدیم در هر دو تیمار نیتروژن با افزایش غلظت بی کربنات در محلول غذایی افزایش یافت. با افزایش غلظت بی کربنات برگ های جوان علائم زردی نشان دادند. این در حالیست که غلظت عناصر آهن، منگنز و روی در اندام های هوایی و ریشه گیاهان تغذیه شده با آمونیوم با افزایش غلظت بی کربنات در محلول غذایی افزایش یافت، در صورتی که این افزایش در گیاهان تغذیه شده با نیترات بطئی بوده و با افزایش بیشتر قلیائیت کاهش یافت. علت افزایش غلظت ریزمغذی ها با بی کربنات احتمالا پدیده ای است که به پارادوکس کلروزه شدن به علت غیرفعال شدن آهن در گیاه مشهور است. بنابراین، از این آزمایش نتیجه گیری می شود که در تیمار آمونیوم، بی کربنات در تمام غلظت ها باعث کاهش بازدهی فتوسنتزی و استفاده از آب توسط گیاه لوبیا سبز می شود، در صورتی که در گیاهان تغذیه شده با نیترات، بی کربنات در غلظت پایین (1 میلی مولار) احتمالا به دلیل تامین مقداری دی اکسید کربن برای فتوسنتز گیاهان مفید نیز می باشد. همچنین غلظت عناصر نیز در گیاهانی که آمونیوم دریافت می کنند بیشتر تحت تاثیر بی کربنات قرار می گیرد.

ارزیابی صفات مورفولوژیکی و میزان گلیسیریزین گیاه شیرین بیان (glycyrrhiza glabra l.) برای معرفی برترین اکوتیپ در 5 استان ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1390
  سید محمد احمدی حسینی   رضا امید بیگی

شیرین بیان گیاهی است از تیره پروانه آساها، علفی، چند ساله و ایران یکی از کشورهای صادر کننده ریشه آن محسوب می شود. این گیاه در مناطق مختلف ایران رویش دارد از این رو بررسی کیفیت محصول مناطق مختلف حائز اهمیت است. مهمترین معیار تعیین کیفیت ریشه شیرین بیان بر اساس منابع معتبر، میزان گلیسیریزین و درصد عصاره محلول در آب است. به همین منظور در این بررسی این دو فاکتور و صفات مورفولوژیکی آن اندازه گیری شدند. هدف اصلی این تحقیق یافتن بهترین اکوتیپ از نظر درصد گلیسیریزین و عصاره محلول در آب بود. نمونه برداری از دوازده منطقه که در پنج استان کرمانشاه، خراسان رضوی، خراسان شمالی، گلستان و فارس پراکنده بودند انجام گردید. اندازه گیری گلیسیریزین به وسیله دستگاه hplc انجام گرفت و حلال مورد استفاده متانول هفتاد درصد بود. آزمایشات با چهار تکرار بر روی ریشه هایی با قطرهای کمتر از یک و بین یک تا دو سانتی متر انجام گردید. تجزیه آماری داده های مربوطه در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. وجود اختلاف معنی دار در صفات مورفولوژیکی در سطح یک درصد، نشان دهنده دامنه خوب تنوع ژنتیکی در ژرم پلاسم موجود در مناطق تحت مطالعه را بیان می کند. نتایج نشان داد که کیفیت خاک در میزان مواد موثره نقش مهمی دارد همچنین میزان گلیسیریزین در چهار منطقه ده سرخ خاک خوب، عراقی محله، دشمن زیاری و کوه سرخ در هر دو قطر مورد بررسی و همچنین در منطقه هاشم آباد در قطرهای بین یک تا دو سانتی متر، و در منطقه مملجه در قطرهای کمتر از یک سانتی متر و میانگین دو قطر، در ح استاندارد فارماکوپه ایالت متحده آمریکا بودند. از نظر میزان عصاره محلول در آب مناطق دشمن زیاری، عراقی محله، کوه سرخ و ده سرخ دارای بالاترین درصد بودند ولی کمتر از حد استاندارد فارماکوپه بودند. بهترین مناطق مورد بررسی از نظر بالا بودن درصد هر دو صفت، چهار منطقه ده سرخ، عراقی محله، دشمن زیاری و کوه سرخ بودند و می توان این مناطق را به عنوان اکوتیپ های برتر معرفی کرده و در روند اهلی سازی مورد توجه قرار داد. این تحقیق با همکاری پژوهشکده علوم و فنون نوین اتکا انجام گردید. کلمات کلیدی: شیرین بیان، گلیسیریزین، عصاره محلول در آب، کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا

تاثیر زمان های مختلف کاشت بر خصوصیات مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی و فیزیکوشیمیایی گیاه کرچک (ricinus communis l.) در منطقه غرب تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1390
  نسرین فرهادی   محمد کاظم سوری

به منظور مطالعه تاثیر تاریخ کاشت بر صفات مورفولوژیکی، رشدی و کمیت و کیفیت مواد موثره بذر کرچک، آزمایشی با شش تاریخ کاشت (15 فروردین، 30 فروردین، 15 اردیبهشت، 30 اردیبهشت، 15 خرداد و 30خرداد) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در سال 1390-1389 انجام گردید. در طول این تحقیق مراحل فنولوژیکی، فاکتورهای رشدی و مورفولوژیکی، فاکتورهای عملکردی، فاکتورهای فیزیکوشیمیایی و اسیدهای چرب روغن بذر کرچک اندازه گیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که تاریخ کاشت تاثیر معنی داری روی خصوصیات رشدی، مورفولوژیکی و عملکردی گیاه دارویی کرچک دارد. بیشترین ارتفاع گیاه، تعداد برگ، طول گل آذین، تعداد خوشه برداشت شده، عملکرد بوته و عملکرد کل از تاریخ کاشت 15 فروردین حاصل شد. بیشترین وزن هزار دانه در تاریخ کاشت 30 فروردین و بیشترین تعداد شاخه در تاریخ کاشت 15 اردیبهشت ماه بدست آمد. نتایج همچنین نشان داد که تاریخ کاشت تاثیر معنی داری بر میزان رطوبت، کلروفیل، عدد اسیدی، عدد صابونی روغن کرچک دارد اما این اثر بر میزان روغن، ضریب شکست، عدد یدی و پروکسید معنی دار نبود. در نمونه های آنالیز شده محتوای روغن (67/49-45/34%)، رطوبت (12/2-97/0%)، ضریب شکست (473/1-470/1)، میزان کلروفیل (mg pheophytin/kg oil 40/0-26/0)، عدد اسیدی (mg naoh/g oil 62/0-28/0)، عدد پراکسید (meq o2/kg oil 0)، عدد صابونی (mg koh/g oil 34/181-62/165) و عدد یدی (g i2/100 g oil 22/89-43/82) تعیین شدند. نتایج حاصل از تجزیه اسیدهای چرب توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی (gc) نشان داد که ترکیب اسیدهای چرب روغن کرچک در این آزمایش تحت تاثیر تاریخ کاشت قرار گرفت و ریسینولئیک اسید عمده ترین اسید چرب شناخته شده روغن بود که مقدار آن بین 63/80-40/77% گزارش شد. بیشترین میزان ریسینولئیک اسید در تاریخ کاشت 30 خرداد و کمترین مقدار آن در تاریخ کاشت 15 اردیبهشت ماه ثبت شد. به طور کلی این تحقیق نشان داد که تاریخ کاشت تاثیر عمده ای بر خصوصیات رشدی، مرفولوژیکی، عملکردی، فیزیکوشیمیایی و ترکیب اسیدهای چرب بذر کرچک دارد.

بررسی سطوح مختلف ازت و هرس گل بر عملکرد گیاه دارویی ماریتیغال( silybum marianum cv. budakalazi) در منطقه پیکان شهر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1390
  احمد استاجی   محمد کاظم سوری

ماریتیغال از گیاهان دارویی مطرح در کشت و صنعت اکثر کشورهای توسعه یافته است، که نقش مهمّی در صنایع دارویی کشور ما پیدا کرده است. ماریتیغال متعلق به جنس سیلیبوم و گونه ماریانم از تیره کاسنی است ماده موثره ای که ازبذرهای این گیاه استخراج می شود سیلی-مارین نام دارد که از 3 فلاونوئید ارزشمند سیلی بین، سیلی دیانین و سیلی کریستین تشکیل شده است. جهت بررسی اثرات ازت و هرس گل بر صفات مورفولوژیکی و عملکرد گیاه ماریتیغال آزمایشی به صورت کرت های خردشده بر پایه طرح کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتور اصلی (نیتروژن) در سه سطح 0 (n0)، 50 (n50) و 100 (n100) کیلوگرم در هکتار و فاکتور فرعی (هرس) در سه سطح بدون هرس (p0)، هرس تک گل (p1) و هرس دوگل (p2) مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد افزایش ازت به طور معنی داری زمان تشکیل ساقه و گل را به تأخیر انداخت. با افزایش میزان هرس تعداد بذر هر کاپیتول کاهش یافت، به طوری که تعداد بذر هرکاپیتول در تیمار p0، 92/19 درصد بیشتر از تیمار p2 بود. اثر متقابل ازت و هرس بر ارتفاع گیاه، تعداد ساقه گل دهنده (تعداد شاخه جانبی و تعداد کاپیتول) و عملکرد بذر تاثیر معنی دار دارد. حداکثر ارتفاع گیاه در تیمارn100p0، بیشترین تعداد ساقه گل دهنده و عملکرد بذر در تیمار n50p2 بدست آمد. کمترین مقدار متغییرهای ذکر شده به ترتیب در تیمارهای n50p1، n0p0) و n100p2) و n0p0 بدست آمد. ولی ازت و هرس و اثر متقابل آنها تاثیری بر وزن هزار دانه بذر نداشت. مقدار سیلی مارین و سیلی دیانین تحت تاثیر ازت و هرس و اثر متقابل آنها قرار گرفت به طوری که بیشترین و کمترین متغیرهای ذکر شده به ترتیب در تیمارهای n50p0و n0p0 مشاهده گردید. ازت و هرس بر میزان سیلی کریستین معنی-دار بود ولی اثر متقابل آنها تاثیری بر مقدار سیلی کریستین نداشت. ولی مقدار سیلی بین تحت تاثیر سطوح ازت و هرس قرار نگرفت. ازت و هرس و اثر متقابل آنها تاثیری بر میزان روغن، استئاریک اسید و لینولئیک اسید ندارد. ولی بر مقدار اولئیک، پالمتیک اسید، اسیدهای چرب اشباع و اسیدهای چرب غیر اشباع معنی دار بود. حداکثر و حداقل اولئیک اسید به ترتیب در تیمارهای n50p0 وn50p2، بیشترین مقدار پالمتیک اسید و اسید های چرب غیر اشباع در تیمار n50p2 و کمترین مقدار اسید های چرب غیر اشباع در تیمار n0p1 بدست آمد و بین سایر تیمارها تفاوتی مشاهده نگردید.

اثر محلول پاشی کلرید کلسیم و اسید بوریک بر روی خواص کیفی و عمر انباری دو رقم گلابی آسیایی(pyrus serotina rehd)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1390
  کبری خلج توپراق فلعه   محمد کاظم سوری

گلابی آسیایی(pyrus serotina rehd.)متعلق به خانواده rosaceae می باشد، کهیکی از مهمترین گروههای گلابی محسوب می گردد. پژوهش حاضر به منظور مطالعه اثر کلریدکلسیم (cacl2) و اسید بوریک (h3bo3) بر افزایش ماندگاری و کیفیت دو رقم زودرس گلابی آسیایی‘ks10’و ‘ks7’اجراء شد. این پژوهش در قالب آزمایش فاکتوریل و بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی انجام گرفت. محلول پاشی کلرید کلسیم با غلظت های صفر، 5 و 7 در هزار و اسید بوریک با غلظت-های صفر و 5 در هزار با سه تکرار انجام شد. در این آزمایش تعداد 36 اصله از درختان ارقام ذکر شده، شش مرتبه با محلول کلرید کلسیم و سه مرتبه با محلول اسید بوریکمحلول پاشی شدند. نتایج نشان داد که محلول پاشی کلرید کلسیم و اسید بوریکباعث افزایش وزن تر و خشک میوه ها شد، ولی اثری بر روی افزایش طول و قطر میوه ها نداشت. تأثیرعنصرکلسیمبر سفتیبافتمیوهمعنی دار بود، بطوریکه در موقع برداشت و در طول دوره انبارداری سفتی میوه در تیمارهای محلول پاشی شده بیشتر از رقم شاهد بود، هرچند که درطولدورهانبارداری،سفتیبافت میوه کاهشیافت. اسیدیته قابل تیتراسیون هم در مدت انبارداری کاهش یافت.طی مدت انبارداری مواد جامد محلول نمونه ها افزایش یافت، اگر چه کاربرد کلسیمباعثجلوگیری از افزایشموادجامدمحلولدرمیوهشد. در این تحقیق در طول دوره انبارداری میزان فنل کل کاهش یافت، اما این میزان کاهش در نمونه های شاهد بیشتر از میوه های تیمار شده بود. همچنین میوه های شاهد بیشترین فعالیت پلی فنل اکسیداز را نسبت به سایر تیمارها نشان دادند. داده های ما نشان داد، که محلول پاشی کلرور کلسیم سبب به تاخیر افتادن زمان رسیدن و پیری میوه گلابی آسیایی می گردد، که این احتمالا به خاطر کاهش سرعت تنفس میوه و کاهش مقدار اتیلن تولیدی آنمی باشد.

ارزیابی صفات مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی برخی از جمعیت های گیاه بومادران (achillea millefolium l.) برای معرفی بهترین اکوتیپ در آذربایجان شرقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1390
  مهدی قنبری   محمد کاظم سوری

گیاه بومادران هزار برگ achillea millefolium l. از خانواده آستراسه گیاهی چند ساله و بومی مناطقی از ایران می باشد. اسانس پیکر رویشی و گل این گیاه دارای خواص ضد تشنج، ترمیم کننده زخم، ضدعفونی کننده و بهبود وضعیت سیستم گوارشی می باشد. در این تحقیق به منظور ارزیابی تنوع صفات مورفولوژیکی برخی از جمعیت های بومادران هزاربرگ، آزمایشی روی 35 ژنوتیپ مربوط به هفت جمعیت از این گونه در شمال غرب کشور (آذربایجان شرقی) انجام گرفت. در این تحقیق اثر اقلیم به منظور تعیین میزان تاثیر تنوع، جهت بکارگیری در برنامه های اصلاحی آتی و اهداف دارویی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه 14 صفت کمی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج نشان دهنده تنوع، بین صفات مهم اصلاحی بومادران هزاربرگ در بین جمعیت های مورد بررسی بود. نتایج همبستگی ساده، وجود همبستگی های مثبت و منفی معنی داری بین برخی صفات مهم را نشان داد. همچنین تجزیه کلاستر، هفت جمعیت بومادران هزار برگ را در چهار گروه مستقل تقسیم بندی کرد. جمعیت های پیربالا، کندلج و جلفا دارای بیشترین تشابه بودند و در یک گروه جای گرفتند در حالیکه جمعیت های شبستر و زنوز از دیگر جمعیت ها جدا و در گروه هایی مجزا قرار گرفتند. همچنین جمعیت های بناب و باسمنج در یک گروه جداگانه دیگر قرار گرفتند. گیاهان رشد کرده در رویشگاه های زنوز، باسمنج و جلفا دارای بیشترین عرض برگ روی ساقه گلدهنده، قطر چتر گل، قطر کاسه گل و طول گل آذین بودند. این صفات از نظر اصلاحی بسیار مطلوب برای این گیاه به حساب می آیند. اسانس گیری از پیکر رویشی جمعیت های جمع آوری شده توسط روش تقطیر با آب بوسیله دستگاه طرح کلونجر انجام و درصد وزتی وزنی میزان کمی اسانس تعیین گردید. آنالیز کیفی اسانس های حاصله توسط دستگاه های گاز کروماتوگرافی و گاز کروماتوگرافی متصل به طیف سنج جرمی صورت گرفت و در مجموع در اسانس سرشاخه های گلدار به همرا پیکر رویشی این گونه در هفت رویشگاه پیربالا، جلفا، کندلج، شبستر، بناب، زنوز و باسمنج به ترتیب 48، 42، 37، 45، 43، 35 و 38 ترکیب شناسایی شدند. ترکیبات اصلی سازنده عبارتند از: توریول (7/3- 3/23 درصد)، 1و 8 سینئول (7/7- 5/18 درصد)، ترانس نرولیدول (65/2- 3/11 درصد)، ژرماکرین دی (7/2- 9/10 درصد)، آلفا پینن (6/1- 44/9 درصد)، بورنئول (0/00- 5/6 درصد) و پینوکارون (8/2- 3/6 درصد). به کمک تجزیه کلاستر و با احتمال زیاد پنج تیپ شیمیایی تریول/ 1و 8 سینئول، تریول/ آلفا پینن، تریول/ ترانس نرولیدول، 1و 8 سینئول/ ژرماکرین دی و 1و 8 سینئول/ آلفا پینن شناسایی گردید.

تاثیر غلظت های مختلف نیتروژن و پتاسیم بر رشد و نمو، عملکرد و درصد اسانس گیاه مرزه (satureja hortensis l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1393
  مرضیه حاجی عبدالرحیم خباز   محمد کاظم سوری

گیاه مرزه با نام علمی satureja hortensis از مهم ترین و عمومی ترین گیاهانی است که به صورت سبزی و همچنین دارویی از قدیم الایام استفاده های وسیعی داشته است. امروزه با توسعه ارقام و توده های مورد کشت این گیاه، و از طرف دیگر نقش مواد موثره آن در بهداشت و سلامت انسان، توجه به تغذیه و نیازهای غذایی در پرورش این گیاه ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش نقش سطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم بر رشد و نمو گیاه مرزه طی دو آزمایش کشت گلدانی در 5 تکرار و کشت مزرعه ای در 3 تکرار به صورت فاکتوریل مورد بررسی قرار گرفت. سطوح نیتروژن و پتاسیم به صورت کود اوره و سولفات پتاسیم اعمال شد. غلظت های مورد استفاده در کشت گلدانی شامل 0، 100، 200 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم برای هر دو عنصر بود. در کشت مزرعه ای سطوح مورد کاربرد نیتروژن و پتاسیم به صورت 0، 100، 200 و 300 کیلوگرم بر هکتار بود. نتایج پژوهش نشان داد که اثرات متقابل سطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم بر بسیاری از صفات مرتبط با رشد و نمو گیاه در هر دو کشت گلدانی و مزرعهای در مقایسه با شاهد معنی دار بود. به طور کلی در این تحقیق با افزایش سطوح نیتروژن و پتاسیم بسیاری از صفات مورد مطالعه مانند ارتفاع گیاه، شاخص کلروفیل، تعداد برگ، شاخه جانبی، طول میانگره و ویتامین ث افزایش نشان داد. بیش ترین ارتفاع گیاه در کشت گلدانی در تیمار n2k2 و در کشت مزرعه ای در تیمار n3k3 مشاهده شد. در کشت گلدانی بیش ترین میزان کلروفیل در تیمار n3k3 و در کشت مزرعه ای در تیمار n3k0 بدست آمد. در هردو کشت گلدانی و مزرعه ای با افزایش کاربرد نیتروژن شاخص کلروفیل در گیاهان افزایش یافت ولی این روند در مورد کاربرد پتاسیم در کشت مزرعه ای مشاهده نگردید. از نظر تعداد شاخه های جانبی در گیاه در کشت گلدانی تیمار n0k1 و در کشت مزرعه ای تیمار n3k2 بیش ترین تعداد را داشتند. بیش ترین وزن تر بوته در کشت گلدانی در تیمار n3k2 و در کشت مزرعه ای در تیمار n3k3 بدست آمد. بطور مشابهی از نظر وزن خشک بوته در کشت گلدانی تیمار n3k2 و در کشت مزرعه ای تیمار n3k3 دارای بیش ترین مقادیر بودند. همچنین نتایج نشان داد که وزن تر و خشک گیاه مرزه رابطه مستقیم تری با سطوح کاربردی نیتروژن نسبت به پتاسیم در هردو کشت گلدانی و مزرعه ای نشان داد. بیش ترین مقدار ویتامین ث در کشت گلدانی در تیمار n2k3 بدست آمد و در اثر ساده نیتروژن و پتاسیم بیش ترین مقدار ویتامین ث به ترتیب در غلظت ppm200 و ppm 300 مشاهده گردید. در کشت مزرعه ای بالاترین درصد اسانس در تیمار n3k1 و کم ترین میزان آن در تیمار n1k3 مشاهده گردید. از نظر سطوح نیتروژن، بیش ترین درصد اسانس در تیمار شاهد و برای پتاسیم در تیمارkg/ha100 بدست آمد. بیش ترین مقدار عملکرد اسانس نیز مربوط به تیمار n3k1 بود. افزایش سطوح کاربرد نیتروژن تا 300 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش عملکرد اسانس گردید ولی از نظر سطوح پتاسیم غلظت kg/ha100بیش ترین عملکرد اسانس را تولید کرد، و کم ترین عملکرد مربوط به غلظتkg/ha300پتاسیم بود که با تیمار شاهد اختلاف معنی داری نداشت. از نظر میزان فنل کل نتایج نشان داد که تیمار n3k2 دارای بیش ترین میزان فنل کل بود. سطوح مختلف پتاسیم بر این صفت اثر معنی داری نداشتند و سطح چهارم نیتروژن یعنی مقدارkg/ha300 منجر به ایجاد بیش ترین مقدار فنل در گیاه گردید.