نام پژوهشگر: سهیلا جلالی

مقام معنوی حضرت مریم (س) از منظر قرآن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1388
  فاطمه سلیمی   فاطمه علایی رحمانی

برابری زن و مرد در دستیابی به ارزشهای اخلاقی و کمالات انسانی از اصول نگرشی اسلام است .بنابراین اسلام ضمن حمایت از جایگاه و شخصیت انسانی زن میان زن و مرد در دستیابی به درجات والای انسانی تفاوتی قائل نشده است . در همین راستا خداوند در قرآن کریم بالاترین ستایش ها را از حضرت مریم(س) به عمل آورده و با ذکر اوصافی همچون : محدثه ، صدیقه ،مطهره ، قانته به ابعاد والای انسانی و برگزیدگی او اشاراتی داشته است. صاحب نظران در مورد مقام اصطفای حضرت مریم(س) نظرات مختلفی ارائه داده اند . برخی ، چگونگی بار دار شدن مریم و ارتباط این رویداد را با نفخ روح الهی ، دلیل اصلی برتری آن حضرت می دانند . برخی دیگر معتقدند که اصطفای ایشان به جهت مقام نبوت بوده است . با ارائه چنین دیدگاه هایی می توان گفت موضوع نبوت زنان با سه رویکرد روبرو بوده است : 1- زنان در دستیابی به مقام نبوت قابلیت ندارند و نبوت مختص مردان است . 2-زنان می توانند به مقام نبوت دست یابند و مریم چنین بود . 3- برخی دیگر هیچ گونه نظری ارائه نداده اند . در این پژوهش با بررسی ادله ی این صاحب نظران چنین برداشت می شود که زنان می توانند نبی باشند ؛ اما از آن جا که رسالت امری است اجرایی و مردم باید رهبر را تلقی به قبول کنند ؛ بنابراین حکمت باری تعالی اقتضا ء می کند که رسالت در اختیار مردان باشد ؛ اما این دلیل بر نقص معنوی زن نیست و خدشه ای به مقام ایشان وارد نمی کند . در بخش پایانی با بررسی ابعاد نقش مادرانه ی مریم در پرورش عیسی (ع) چنین به نظر می رسد که مقام و منزلت آن حضرت ، صرفاً به دلیل " مادر عیسی بودن" او نیست ، بلکه وی از آن جهت که بر گزیده ی خداوند و دارای صفت اصطفاء بوده ، مادر عیسی روح الله شده است . بنابراین مقام اصطفاء و بر گزیدگی آن حضرت ، بر مقام مادر عیسی بودن او ، برتری دارد .

روش شناسی جلاءالاذهان و جلاء الا حزان ابوالمحاسن جرجانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1392
  اکرم آبیار   پروین بهارزاده

مفسران در طول تاریخ تفسیر با روش های گوناگون به تفسیر قرآن پرداخته و هر یک به مراد خداوند نزدیک و گاه از آن دور شده اند، از این رو شناخت روش هایی که مفسر را به کشف مراد حقیقی خداوند نزدیک می سازد دارای اهمیت است. شیخ "ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانی"فاضل، عالم، متکلم، محدث و مفسّر معروف از مشاهیر علمای امامیّه در قرن هشتم یا نهم و صاحب تفسیر "جلاء الاذهان و جلاء الاحزان فی تفسیر القرآن" می باشد که به زبان فارسی نگاشته شده است. مهم ترین مبانی که ابوالمحاسن در تفسیر خود لحاظ نموده است عبارتند از: تفاوت تأویل و تفسیر، محکم و متشابه، نسخ، اعتقاد به جزئیت بسم الله الرحمن الرحیم، ارتباط آیات و وحدت تألیفی سوره ها. از مهم ترین مشخصه های این تفسیر، ضمن ترتیبی بودن، ادبی و مختصر بودن آن است؛ تفسیر ضمن آنکه دارای فصاحت و بلاغت است عاری از اطناب مملّ و ایجاز مخلّ است. بهره گیری از اخبار ائمه(ع) و روایات امامیه در تفسیر آیات؛ اشاره به برخی شواهد تاریخی؛ ذکر پاره ای از قراءات در آیات؛ استشهاد به اشعار عربی و فارسی و استفاده از مباحث کلامی استنادهای تفسیری وی را تشکیل می دهد. از آنجا که این تفسیر را در شمار تفاسیر کلامی و ادبی شمرده اند یکی از مهم ترین مباحث کلامی شیعه یعنی مبحث امامت و ولایت حضرت امیرالمومنین و اولاد معصومین ایشان(ع) جایگاه والایی در آن دارد، نویسنده از هر فرصتی برای اثبات شوون ائمه و ولایت ایشان استفاده می کند. از جمله کاستی های جرجانی استفاده ی وی از اسرائیلیات و ذکر فراوان و تفصیل داستان های تاریخی است. کلید واژه: ابوالمحاسن جرجانی، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، سید گازر، سبک واعظانه، مبانی تفسیری، استنادات تفسیری

پنج قاعده فلسفی مستقاد در تفسیر المیزان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1387
  صغری رجایی زاده   زهره توازیانی

چکیده ندارد.