نام پژوهشگر: سیدموسی کافی ماسوله

نیمرخ روانی افراد چاق براساس mmpi-2
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1389
  مریم داوران   سیدموسی کافی ماسوله

چاقی یک بیماری است که اثرات مخربی برسلامت انسان دارد. در ایران اطلاعات کمی در زمینه عوامل و پیامدهای روان شناختی چاقی وجود دارد. هدف این پژوهش شناسایی ویژگی های روان شناختی زنان و مردان چاق ایرانی است. به طور کلی 113 نفر(94 زن، 19 مرد) با نمایه توده بدنی بالاتر از 25 انتخاب شدند. ویژگی های روان شناختی آزمودنی ها با پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا (mmpi-2) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نمره مقیاس خودبیمارانگاری در زنان و مردان چاق و مقیاس ضعف روانی درمردان چاق بیشتر بود. شدت چاقی با مقیاس های mmpi-2 مرتبط نبود. آزمون mmpi-2 نشان داد که نیمرخ روانی مردان و زنان چاق بهنجاراست. با توجه به اینکه نمرات t در مقیاس خودبیمارانگاری(hs) در زنان و مقیاسهای خودبیمارانگاری (hs)وضعف روانی(pt) در مردان بیشتر از 65است، این نمونه در ابتلای به خودبیمارانگاری و اضطراب آسیب پذیر است. دراین پژوهش وزن بالا پیش بینی کننده اختلالات روانی نبود اما نتایج از فرضیه چاق خوشحال حمایت نمی کند.

مقایسه اثربخشی آموزش نظریه ذهن در مهارت های اجتماعی و خودپنداره کودکان با نارساخوانی و بدون آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  معصومه ساکت محجوب   مهناز خسرو جاوید

تحول نظریه ذهن در کودکان، به عنوان یکی از جنبه های شناخت اجتماعی، در سال های اخیر پژوهشگران متعددی را به خود متوجه کرده است. هدف پژوهش، تعیین تاثیر آموزش نظریه ذهن در مهارت های اجتماعی و خودپنداره کودکان نارساخوان شهر رشت بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات شبه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با دو گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان پایه سوم تا پنجم ابتدایی (9 تا 11 سال) مراکز ناتوانی های یادگیری شهر رشت (100نفر) و تمامی دانش آموزان عادی پایه سوم تا پنجم ابتدایی مدارس دولتی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه پژوهش شامل 24 دانش آموز دختر و پسر نارساخوان و 24 دانش آموز دختر و پسر عادی است که از طریق غربالگری انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایشی (12نفر نارساخوان، 12نفر عادی) و کنترل (12نفر نارساخوان، 12نفر عادی) به صورت برابر قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده مقیاس هوشی وکسلر کودکان، آزمون خواندن و نارساخوانی، آزمون نظریه ذهن، خودپنداره بک و آزمون مهارت های اجتماعی ماتسون بود. آموزش نظریه ذهن در 9 جلسه 20 دقیقه ای (به مدت یک ماه) به طور انفرادی در گروه آزمایشی انجام گرفت. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش نظریه ذهن توانسته است، میزان مولفه ی اطمینان در مقیاس مهارت های اجتماعی کودکان نارساخوان را افزایش دهد و همچنین باعث افزایش نمرات دانش آموزان نارساخوان در خرده مولفه های مهارت اجتماعی و جذابیت فیزیکی در مقیاس خودپنداره و همچنین باعث افزایش مولفه ی مسایل اخلاقی در کودکان عادی شد. بنابراین می توان گفت آموزش نظریه ذهن، موجب بهبود مهارت های اجتماعی و خودپنداره می شود، در نتیجه تقویت نظریه ذهن می تواند به عنوان یکی از محورهای اصلی آموزش، مورد توجه متخصصان و مربیان قرار گیرد.