نام پژوهشگر: محمد امیدیان

بررسی تأثیر ابعاد معنویت بر استفاده از شهود در تصمیم گیری مدیران و رابطه آن با عملکرد مالی بانک های استان خوزستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1389
  محمد امیدیان   بهمن حاجی پور

تصمیم گیری یکی از محوری ترین فرایند ها در سازمان محسوب شده و به عنوان وظیفه اصلی تمامی سطوح مدیریت مطرح می باشد. در واقع یک شرکت امروزه زمانی به موفقیت خواهد رسید که بتواند بهترین تصمیمات را اتخاذ کرده و آن را به سرعت عملی نماید در عین حال آنچنانکه برخی از محققین اشاره کرده اند استفاده از مدل عقلایی در تصمیم گیری موجب کاهش بهره وری و کیفیت شده است . نتیجه بررسی سازمان های ممتاز نشان می دهد که تصمیم گیری های موفق بیشتر حالتی الهامی و نه عقلایی داشته اند. لذا در سال های اخیر، مسئله شهود ( و تصمیم گیری شهودی) به عنوان یک عامل موثر مدیریت، توجه فزاینده ای را به خود جلب کرده است. از سویی در سال های اخیر مبحثی نوین مطرح گردیده است که شاید بتوان از آن به عنوان پارادایم نوین در مدیریت یاد کرد.این پارادایم معنویت نام دارد. به عقیده برخی از محققین معنویت در کار موجب فراهم آمدن آگاهی شده که این امر به نوبه خود شهود و بینش را منجر میشود. در نتیجه به نظر می رسد معنویت قادر است قدرت شهود افراد و مخصوصاً مدیران و تصمیم گیری افراد دارد را تحت تاثیر قرار دهد. این مطالعه تلاش دارد تا به بررسی تاثیر ابعاد معنویت بر استفاده از شهود در تصمیم گیری مدیران و رابطه آن با عملکرد مالی بانک بپردازد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران شعب بانک ملت در سراسر استان خوزستان تشکیل می دهند. نتایج نشان می دهند که معنویت هم با سبک تصمیم گیری شهودی مدیران و هم با سبک تصمیم گیری عقلایی آنها رابطه مستقیم و معناداری دارد. در عین حال بین سبک های تصمیم گیری شهودی و عقلایی با عملکرد مالی شعب رابطه معناداری یافت نشد.

تعیین رابطه بین کهیر مزمن ایدیوپتیک و سطح سرمی ige در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) و یک مطب خصوصی در اهواز از سال 1386 تا 1388
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی تهران - دانشکده پزشکی 1389
  احسان امیدیان   محمد امیدیان

مطالعه حاضر بصورت تحلیل، مقطعی بر روی بیماران مراجعه کندده به بخش پوست بیمارستان امام خمینی (ره) اهواز که مبتلا به کهیر ایدیوپاتیک مزمن بودند انجام شد. حجم نمونه در حدود 45 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری بصورت در دسترس و آسان بوده و تمامی بیمارانی که مبتلا به کهیر مزمن ایدیوپاتیک بودند وارد مطالعه گردیدند. بیمارانی که تمایلی به شرکت در مطالعه نداشته و یا علتی برای ایجاد کهیرشان یافته شد از مطالعه خارج شدندو همچنین بیمارانی که مبتلا به آتوپی بودند. (رینیت آلرژیک، آتوپیک و آسم) نیز از مطالعه حذف شدند. روش انجام مطالعه به این صورت بود که بیمارانی که با کهیر مزمن مراجعه کردند مورد آزمایشهای اولیه قرار گرفته تا علت ایجاد بیماری در ایشان یافته شود. در صورتیکه تمام آزمایشات اولیه انجام شده منفی بوده و علتی برای ایجاد کهیر در بیماران یافت نشد بیماران تحت عنوان کهیر مزمن ایدیوپاتیک شناخته شده و سطح سرمی ige در ایشان اندازه گیری می شد. یافته ها : جامعه آماری از 47 بیمار به تشخیص کهیر ایدیوپاتیک مزمن تشکیل شده بود. که میانگین سنی ایشان 83/30 با حداکثر 68 و حداقل 14 سال بدست آمد. 24 نفر از بیماران ما مرد بودند (1/51%) و 18 نفر (3/38) سابقه کهیرمزمن را در خانواده درجه اولشان داشتند. در بررسی سطح ige سرمی این بیماران حداقل این میزان u28 و حداکثر u 3280 با میانگین u 326 بدست آمد. نتیجه گیری : به نظر می رسد که بین کهیر مزمن ایدیوپاتیک و افزایش سطح سرمی ige یک رابطه وجود دارد که به نظر می رسد افرادی که هیچ علتی برای کهیر مزمنشان پیدا نشود و سطح ige از حد نرمال بالاتر است احتمالا در زمینه آتوپی می باشد.