نام پژوهشگر: محسن الیاسی

تحلیل هندسی - جنبشی و تنش دیرین پهنه گسله بمو در شمال شیراز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم زمین 1393
  علی بندگانی   علی یساقی

چکیده منطقه مورد مطالعه در قسمت شمالی بخش چین خورده ساده از کمربند چین خورده - رانده زاگرس قرار دارد و در شمال شهرستان شیراز است. ساختار های اصلی منطقه شامل گسل های امتدادلغز sf1 تا sf10و گسل های معکوس tf1 تا tf6 و تاقدیس های باباکوهی وصوفیا است. با توجه به اینکه گسل های امتدادلغز با روند ne در کمربند چین خورده – رانده زاگرس سازوکار راستالغز چپ بر دارند ولی در این منطقه در مطالعات صورت گرفته برای گسل عرضی بمو سازوکار راستالغز راست بر در نظر گرفته شده است بدین منظور برای درک بهتر وضعیت ساختاری منطقه تحلیل ساختاری و تحلیل تنش دیرین نیز صورت گرفت که براساس تحلیل های تنش دیرین که در این منطقه صورت گرفت دو فاز دگر شکلی در منطقه با روندهای 050n و n029تعیین گردید. با توجه به تحلیل های ساختاری دو مرحله دگر شکلی در منطقه تعیین گردیده است که در یکی از آن ها با جهت 048n باعث ایجاد گسل عرضی بمو و گسل های مرتبط با آن شده است و مرحله دیگر دگر شکلی با روند 030n چین خوردگی ها و گسل های معکوس ایجاد کرده است. با توجه به تعیین توالی زمانی مراحل دگرشکلی، ابتدا جهت تنش دیرینه در منطقه به صورت ne بوده است که باعث ایجاد گسل عرضی بمو با سازوکار راستالغز چپ بر در منطقه شده است سپس جهت تنش با چرخش پادساعتگرد بصورت nne تغییر می کند که این مرحله باعث چین خوردگی و گسلش معکوس در منطقه شده است. با توجه به برازش های آماری که برای گسل های عرضی بمو صورت گرفت الگوی fault parallel contraction برای گسل عرضی بمو در نظر گرفته شد که باتوجه به این الگو، گسل های امتدادلغز چپ بر با روند های 048n و 078n به ترتیب به عنوان pdz و ،p و گسل امتدادلغز راست بر با روند 020n به عنوان p و گسل معکوس با روند320 n به عنوان c برای این الگو در نظر گرفته شده است.

ارزیابی تنسورهای تنش دیرین و نوع دگرریختی بر پایه تحلیل خش لغزهای گسلی در دامنه جنوبی البرز مرکزی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  محسن الیاسی   میرعلی اکبر نوگل سادات

با اندازه گیری سطوح برش دارای خش لغزش در 28 محدوده در بخش جنوبی البرز مرکزی وضعیت تنش دیرین و تیپ دگرریختی تعیین گردید. برای تشخیص موقعیت محورهای اصلی تنش دیرین از روشهای دو وجهی های عمود بر هم، روش آلکساندروسکی و والبرکر، گسل های مزدوج و ارتباط بردارهای ویژه با محورهای اصلی تنش استفاده گردید که در مورد اخیر معلوم شد بردارهای ‏‎v3, v2, v1‎‏بترتیب با محورهای‏‎,q3‎‏ ‏‎q1,q2 انطباق دارند. برای تعیین زاویه اصطکاک داخلی توده سنگ () به هنگام فعالیت گسل ها از گسل های مزدوج استفاده گردید که یا بطور مستقیم روی زمین برداشت شدند و یا با رسم دوایر مور سه بعدی بدون مقایس شناسایی شدند. در تعیین زاویه مزبور همچنین با رسم هیستوگرام تغییرات ( ) و نمودار ‏‎%r‎‏ و نیز انطباق نتایج حاصل از تحلیل صفحه گسل که با حل تنسور تنش بدست آمد حدود تغییرات آن بین 25 تا 60 درجه در محدوده های مختلف تعیین گردید. شکل هندسی بیضوی تنش دیرین با استفاده از روش مثلثی مقادیر ویژه، رابطه ریاضی، روش گفرت و نیز رسم دوایر مور سه بعدی بدون مقیاس مشخص گردید. با توجه به طیف تغییرات پارامتر ‏‎k‎‏ شکل بیضوی تنش بیشتر از تیپ یک بشکل تحت شناسایی گردید که نشان می دهد با توجه به مقاطع دایره ای بیضوی موقعیت متفاوت خش لغزشها میتواند بدون ارتباط به فازهای مختلف باشد. با رسم بهترین خط آماری در نمودار طبقه بندی سه بعدی بیضوی تنش، بیضوی تنش معادل تقریبا از نوع بیضوی های مسول زایش گسل های مزدوج شناسایی گردید.با رسم کنتول دیاگرام با فاصله 5/0 روی توزیع محورهای ‏‎t, p‎‏ در هر محدوده و مقایسه آنها نوع دگرریختی در این بخش از البرز تراکمی شعاعی با تحمل کمی مولفه انتقال تراکمی شناسایی شد که عامل بسیار مهمی در برپائی این بخش از کوهزاد البرز میباشد. بکمک دیاگرام های استاندارد و با توجه به داده های بدست آمده از حل تنسور تنش دیرین میزان تمایل به لغزش در کل ناحیه مورد مطالعه تعیین گردید و مشخص شد بطور کلی مناطق با ارتفاع بیشتر تمایل بیشتر و نقاط پست تمایل کمتری به لغزش داشته که مناطق اخیر از لرزه خیری بیشتری نیز برخوردار میباشند.در پایان باتوجه به اینکه برخی از محققین معتقدند، در زمان فعالیت گسل ها یکی از تنش های اصلی قائم است و با توجه به حاکمیت رژیم زمینساخت فشاری در ترشیر در این ناحیه، با قائم نمودن کوچک ترین محور اصلی تنش دیرین کلیه داده ها را چرخش داده و کلیه مراحل قبلی دوباره مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت که به نتایج تقریبا مشابهی در مقایسه با حالت قبل از چرخش منتهی گردید.