نام پژوهشگر: وحید توسلی

بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی، ویژگیهای شخصیتی و سبک شوخ طبعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه خلیج فارس - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  وحید توسلی   علی پاکیزه

زمینه: دلبستگی پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد است، نظریه های مختلفی در مورد دلبستگی وجود دارد. زیر بنای نظریه دلبستگی، در واقع همان مبحث روابط موضوعی است که در روان تحلیل گری مطرح شده است. بنابر نظریه دلبستگی بالبی(1988)، ناکامی در برقراری رابطه ایمن در سالهای اولیه زندگی به مشکلات روانی وسیعی در کودک می انجامد که در تمام دوران رشد ادامه دارد. دلبسته ایمن از متغیر های مهم پیش بینی کننده سبک های شوخ طبعی سازش یافته می باشد، که این سبک ها در ویژگی های شخصیت دخیل بوده و سلامت روانی افراد را تحت تأثیر قرار می دهند. هدف: با توجه به رابطه تنگاتنگ بین کیفیت دلبستگی و ویژگیهای شخصیتی از یک طرف و سبک شوخ طبعی و ویژگیهای شخصیتی از طرف دیگر، این تحقیق بر آن است تا رابطه بین این سه متغیر را مورد مطالعه قرار دهد. یافته های این تحقیق می تواند راهگشا و پاسخ دهنده سئوالات مربوط به نوع رابطه بین شیوه زندگی و سبک دلبستگی با ویژگیهای شخصیتی و سبکهای شوخ طبعی بوده و ایجاد کننده مباحث جدیدی پیرامون عوامل مرتبط با سلامت روان باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از حیث شیوه جمع آوری داده ها از نوع توصیفی – همبستگی می باشد.جامعه آماری در این پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه خلیج فارس، با نمونه 400 نفری بودند. برای آزمون فرضیه های تحقیق از آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: بررسی ها نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و سبک شوخ طبعی خودافزاینده و تیپ های شخصیتی برونگرا، توافق پذیری، وجدانی بودن و گشودگی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد و بین دلبسته ایمن با سبک های شوخ طبعی سازش نایافته(خودآزارنده و پرخاشگرانه) و تیپ شخصیتی روان رنجوری رابطه منفی معنی داری وجود دارد. همچنین بین سبک های دلبستگی اضطرابی و بیمناک با سبک های شوخ طبعی سازش نایافته و تیپ شخصیتی روان رنجوری رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. و بین سبک های دلبستگی اضطرابی و بیمناک با سبک شوخ طبعی خود فزاینده و تیپ های شخصیتی برونگرایی ، وجدانی بودن ، گشودگی و توافق پذیری رابطه منفی معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج حاصله برای آگاه سازی از عوامل اثرگذار ، به خصوص نقش دلبستگی ایمن و شوخ طبعی سازش یافته در سلامت روانی ، می تواند به دست اندرکاران تعلیم وتربیت با استفاده از برنامه ریزی های صحیح و والدین با استفاده از سبک های صحیح فرزند پروری، توجه ویژه نمایند

بررسی نظام برنامه ریزی شهرومنطقه درافق چشم انداز(1404)ایران اسلامی(با تأکید بردومفهوم هویّت و مشارکت)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  وحید توسلی   شریف مطوف

سند چشم انداز کشورمان، ایران اسلامی، در راستای تحقق قانون اساسی ابلاغ شده و با توجه به اینکه اسلامیت و جمهوریت در تدوین قانون اساسی و در تاسیس نظام جمهوری اسلامی دو رکن اساسی بودهاند بنابراین در کلیه عرصه های برنامه ریزی کشور دو مولفه مردم سالاری و دین محوری اصل خواهد بود . در نظام برنامه ریزی معطوف به شهر ومنطقه، متناظر دو مولفه یادشده از نظر مفهومی؛ واژه های مشارکت(مردمی) و هویت(دینی) قرار می گیرد و از آنجا که سیاست های کلی به عنوان راهبردهای کلان برای تحقق چشم انداز است در نتیجه برای بررسی نظام برنامه ریزی شهر و منطقه در افق چشم انداز (1404) بایستی جایگاه دو مفهوم هویت و مشارکت در سیاست های کلی مرتبط (امور شهرسازی و آمایش سرزمین) ارزیابی شود. ازسوی دیگر با عنایت به گستردگی معنایی هویت و مشارکت چه در دانشهای پایه نظیر فلسفه و علوم اجتماعی و چه در دانش میان رشته ای برنامه ریزی شهری و منطقه ای، برای این ارزیابی نیاز به انتخاب تعریف مشخص و دسته بندی معین از این مفاهیم است تا بتوان میزان و نوع توجه به آنها را در اسناد و قوانین سنجید. دراین تحقیق پس از جمع بندی و تحلیل، 4 کلان نظام و 9 بخش اساسی برای نظام برنامه ریزی شهری و منطقه ای شناسایی و احصاء و همچنین 4 دسته بندی از مفهوم هویت ارایه می گردد تا در سیاست های کلی شهرسازی و آمایش سرزمین بر مبنای تطبیق با آنها، امکان بررسی(ارزیابی پیش از اجرا) و دستیابی به هدف تحقیق هموار شود. اصل تحقیق به لحاظ ماهیت، کیفی و نوع تحقیق به لحاظ هدف بنیادی(در مفاهیم) و توسعه ای(در ارزیابی) است. روش تحقیق برای فصول ابتدایی پژوهش (مبانی و مفاهیم)، توصیفی و سپس روش تحلیلی برای استدلال در تنظیم چارچوب نظری و فرآیند تحقیق استفاده شده است.گردآوری اطلاعات بصورت اسنادی (کتابخانه ای) و مصاحبه (به عنوان یکی از ابزارها) بوده و در فصول پایانی، تحلیل محتوا (و فراتحلیل) بکار گرفته شده است. در پایان با تکیه برنتایج این تحقیق از جمله: فقدان نگاه نظام مند و جامع به شهر و منطقه، عدم لحاظ مفاهیم هویت و مشارکت به طور کامل یا فراگیر در سیاست های کلی(در امور شهرسازی و آمایش سرزمین) و نارسایی اسناد برای تحقق اهداف قانون اساسی و چشم انداز؛ توصیه هایی ساختاری و مبنایی با توجه به یافته های تحقیق بانضمام بیان راهبردهایی درمدیریت شهر و منطقه ارایه و در نهایت موضوعاتی برای پژوهش در راستای تحقیق پیشنهاد می گردد.