نام پژوهشگر: عبدالمجید دورقی

ارزیابی حساسیت سواحل استان گلستان با استفاده ار شاخص های بوم شناختی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر 1388
  یاسمن گندمی   همایون خوشروان

سواحل جنوب شرقی دریای مازندران در محدوده استان گلستان در یک بررسی یکساله با هدف شناسایی و طبقه بندی استاندارد بوم شناختی زیستگاههای ساحلی استان و همچنین تعیین مناطق حساس و رده بندی زیستگاهها از نظر حساسیت بوم شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. پس از بررسی تصاویر ماهواره ای و عکسهای هوایی و بررسی های کتابخانه ای و جستجوی رایانه ای پایگاه های اطلاعات و تحقیقات محلی و میدانی مقدماتی، واحدهای همگن بوم سازگانی شناسایی شدند و منطقه مورد مطالعه به 5 بخش ناحیه بندی گردید. سپس ناحیه های مشخص شده پس از جمع آوری اطلاعات تکمیلی و پیمایش ساحلی و نمونه برداری های موجودات کفزی و رسوبات و اندازه گیری فاکتورهای محیطی و عکس برداری و تکمیل فرمهای مخصوص، بر اساس آخرین نسخه سیستم استاندارد طبقه بندی بوم شناختی ساحلی و دریایی (cmecs iii) پس از بومی سازی و تطبیق با ویژگیهای منطقه مورد بررسی، طبقه بندی شدند . کدهای مربوط به هر ناحیه از نظر اجزای مربوط به زمین شناسی سطحی، پوشش زیستی و ژئوفرم مشخص و جداول مربوط تهیه و سپس با استفاده از نرم افزارهای سیستم اطلاعات مکانی (gis) پایگاه داده ای مربوط تهیه و نقشه های مختلف مربوط به اجزای سیستم برای هر ناحیه استخراج گردید . سپس با بکارگیری معیارهای تعیین مناطق حساس iucn که دربردارنده 5 معیار اصلی و 34 معیار فرعی است و به صورت ارزش گذاری عددی عمل میکند ، درجه حساسیت زیست محیطی سواحل استان تعیین شد. بر این اساس ناحیه تالاب گمیشان با کسب 106امتیاز از حداکثر 136 امتیاز ممکن دارای بیشترین حساسیت و اهمیت زیست محیطی در استان است . همچنین کرانه های پیرامون دهانه گرگانرود و دهانه قره سو نیز دارای اهمیت زیست محیطی بالا با کسب امتیاز به ترتیب83 و71 می باشند . مناطق پیرامون بندر ترکمن (با امتیاز 56) و سواحل جنوبی خلیج گرگان (با امتیاز32) از نظر حساسیت در درجه کمتری قرار دارند.

تجمع فلزات سنگین(مس، سرب، نیکل ،کادمیوم و روی) در رسوب و گیاه مانگرو در منطقه بندر امام خمینی و دیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی 1390
  میترا چراغی   علی دادالهی سهراب

فلزات سنگین جزو آلاینده های پایدار می باشند که قابلیت تجزیه بیولوژیکی ندارند و غلظت های بالای آن ها در اکوسیستم به موجودات زنده آسیب می رساند. از این رو پاکسازی اکوسیستم از این آلاینده ها امری ضروری می باشد. مطالعات پیشین انجام شده بر جنگل های مانگرو نشان داده اند که این اکوسیستم ها نقش مهمی در کاهش تحرک فلزات سنگین در محیط داشته اند. این مطالعه به منظور ارزیابی قابلیت رویشگاه های مانگرو در جذب فلزات سنگین (مس، سرب، نیکل ،کادمیوم و روی) از محیط انجام گردید. بدین منظور نمونه برداری از برگ و ریشه ی درخت حرا و رسوبات سه رویشگاه دست کاشت در منطقه-ی بندر امام خمینی در دو فصل تابستان و زمستان صورت گرفت. جهت مقایسه نتایج با یک اکوسیستم طبیعی، از جنگل حرای بردستان در دو فصل مذکور نیز نمونه برداری انجام شد. از هر رویشگاه مجموعاً 9 نمونه ی رسوب، 9 نمونه ی ریشه (هرنمونه حاوی تقریباٌ 6 قطعه ریشه) و 9 نمونه ی برگ (هر نمونه حاوی حدوداً 25 برگ) برداشت گردید. پس از هضم نمونه ها در آزمایشگاه، غلظت فلزات سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که غلظت مس، سرب، نیکل، کادمیوم و روی در رسوبات به ترتیب در محدوده ی 55/52-30/10، 88/41-87/1، 26/122-36/66، 25/6-6/0 و 89/116-4/41 میکرو گرم بر گرم بود. غلظت همه ی فلزات سنگین پایین تر از مقادیر پیشنهادی استانداردهای کیفیت رسوب قرار داشت. غلظت مس، سرب، نیکل، کادمیوم و روی در ریشه به ترتیب در محدوده ی 15-17/6، 08/13-61/1، 97/8-08/4، 5/6-37/0 و 47/57-5/26 و غلظت این عناصر در برگ به ترتیب 87/7-76/3، 54/10-89/0، 26/5-97/0، 76/2-09/0 و 13/30-37/15 بدست آمد. به طور کلی روند تجمع فلزات مورد بررسی در رسوب و بافت های درخت حرا به صورت: رسوب > ریشه > برگ بود که مبین این نکته است که جذب فلزات توسط گیاه حرا با غلظت کمتری نسبت به رسوب صورت می گیرد. همچنین میزان تجمع فلزات سنگین در ریشه ی حرا نسبت به برگ آن بیشتر می باشد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین غلظت همه ی فلزات مورد مطالعه در رسوبات و بافت های گیاه، مستقیم و معنی دار بود (05/0>p) که مبین آن است که این گیاه به ویژه ریشه ی آن پایشگر مناسبی برای فلزات سنگین مس، سرب، نیکل، کادمیوم و روی می باشد. به نظر می رسد گیاه مانگرو توانایی بالایی برای جذب و ذخیره ی فلزات سنگین مطالعه شده در خود نداشته باشد، هر چند تولید مواد آلی بسیار زیاد در منطقه ی مانگرو می تواند فلزات سنگین را به دام انداخته و مانع جابجایی آن ها شوند.

مطالعه ی ساختار اجتماعات اسفنج ها با تاکید بر تخمین تولید ثانویه در سازه های مصنوعی هندیجان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی 1389
  نگین درخشش   بابک دوست شناس

این تحقیق با هدف شناسایی و بررسی تراکم، پراکنش و برآورد میزان تولید در گونه های مختلف اسفنج در منطقه ی استقرار سازه های مصنوعی واقع در سواحل بحرکان، استان خوزستان، در طی چهار فصل از بهار 1388 تا اواخر زمستان 1388 انجام پذیرفت. نمونه برداری با کمک غواص در عمق 12 متری به صورت تصادفی با انداختن کوادرات cm 25×25 انجام شد. در مجموع 4 ایستگاه برای نمونه برداری در نظر گرفته شد ، یک ایستگاه در محل سازه های قدیمی(d) و سه ایستگاه در محل سازه های جدیدتر (a، b و c) انتخاب شد. پس از آن میزان توده ی زنده، درصد پوشش، میزان تولید و شاخص های اکولوژیک در گونه ها محاسبه شد. نتایج حاصل از این بررسی ها، شناسایی 10 گونه بود که این گونه ها به 1 رده، 8 خانواده و 8 جنس تعلق داشتند. در میان گونه های شناسایی شده گونه ی c. nucula بیشترین درصد پوشش و گونه های c. mima، h. oculata کم ترین درصد پوشش را دارا بودند. نتایج آنالیز pca بیانگر تفاوت ایستگاه ها از لحاظ میزان درصد پوشش گونه های مختلف اسفنج ها در فصول و ایستگاه های مختلف نمونه برداری بود. به طور کلی کلنی های اسفنج در فصول سرد سال (پاییز و زمستان) بیشترین و در فصول گرم سال (بهار و تابستان) ازکم ترین میزان توده ی زنده برخوردار بودند. فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آب شامل دماc° ، شوری (psu) و کدورت در فصول مختلف اندازه گیری شد و ارتباط آنها با میزان توده ی زنده در اسفنج ها مورد بررسی قرار گرفت، این بررسی ها نشان داد که با افزایش شوری در فصول سرد سال میزان توده ی زنده در اسفنج ها افزایش و با کاهش شوری در فصول گرم سال از میزان توده ی زنده در اسفنج ها کاسته می گردد. نتایج حاصل از شاخص های اکولوژیک نشان داد، بین شاخص های اکولوژیک گونه های اسفنج در ایستگاه ها و فصول مختلف سال اختلاف معنی داری وجود ندارد (p>0.05). در مجموع بیشترین میزان تنوع گونه ای در فصل زمستان و در ایستگاه d ثبت گردید. نتایج حاصل از بر آورد میزان تولید سالانه در کلیه ی گونه ها برابر با gafdmm-2yr-1 393/117و نسبت p/b در بیشتر گونه ها کم تر از 1 محاسبه گردید.

تاثیر گرسنگی بر هیستومورفولوژی هپاتوپانکراس درمیگوی پا سفید غربی (litopenaeus vannamei)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر 1390
  عباس قاسمی   عبدالمجید دورقی

تاثیر گرسنگی بر هیستومورفولوژی هپاتوپانکراس درمیگوی لیتوپنائوس وانامی در رده سخت پوستان راسته ای بنام ده پایان وجود دارد که از جنسهای مختلفی تشکیل شده است. در میان جنسهای مختلف ده پایان، میگو از فراوانی گونه ای نسبتا خوبی برخوردار است و در اغلب آبهای جهان اعم از آب شیرین و آب شور ادامه حیات می دهد. هپاتوپانکراس یک ارگان حیاتی و مهم در ده پایان از جمله میگوها است که وظایف کبد، لوزالمعده، روده و برخی اندامهای دیگر در مهره داران را با هم انجام می دهد. از جمله وظایف این اندام ذخیره کردن چربیها، گلیکوژن، مواد معدنی و سایر مواد مغذی است. عملکرد این ارگان در طول دوره زندگی میگو دستخوش تغییراتی می گردد که در ساختار بافت شناسی آن تاثیر مستقیم و مشهود می گذارد. عملکرد مناسب و میزان ذخیره چربی و گلیکوژن در این بافت شاخص سلامت و تغذیه و مرحله زندگی این جانور می باشد. در این مطالعه 50 قطعه میگوی وانامی بالغ سالم از مزارع پرورش با طول متوسط 1±12 سانتیمتر و وزن متوسط 5±18گرم صید گردید و پس از اطمینان از سلامتی نمونه ها وآداپته کردن آنها باشرایط آزمایشگاه، نمونه ها به صورت تصادفی در دوآکواریوم باشرایط مشابه نگهداری شدند. یک گروه را به مدت 5 روز گرسنه نگه داشته وگروه کنترل درطی این مدت تغذیه شدند. پس از آن 10 نمونه از هرگروه صید و در محلول دیویدسون تثبیت گردید. پس ازتشریح واستخراج هپاتوپانکراس و انجام مراحل استاندارد و معمول پاساژ بافتی مقاطع 6 میکرونی از هپاتوپانکراس تهیه و در نهایت برشها با روش h&e رنگ آمیزی و در زیر میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفتند. در بررسی میکروسکوپی انواع سلولهایm,b,r,f,e تشخیص داده شدند و تعداد سلولها واندازه لوبول ها و وزن هپاتوپانکراس درنمونه های سیر وگرسنه اندازه گیری و با روش تی تست مورد مطالعه قرار گرفت. بر طبق نتایج بدست آمده، وزن هپاتوپانکراس واندازه سلول ها و لوبول ها در نمونه های گرسنه در مقایسه بانمونه های سیر اختلاف معنی داری نشان می دهند.

تعیین سن و مقایسه ریخت شناسی اتولیت ماهی سفید دریای خزر (rutilus frisii kutum ) و پرورشی در منطقه قم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی 1391
  محمد رضا محقق   تورج ولی نسب

ماهی سفید دریای خزر rutilus frisii kutum متعلق به خانواده کپور ماهیان بوده وبیشتر در محدوده آذربایجان تا ترکمنستان در دریای خزر زندگی می کند.این ماهی یکی از آبزیان با ارزش این دریاچه محسوب می شود که نقش مهمی از نظر اقتصادی و تغذیه ای در منطقه اطراف دریا به عهده دارد. درسال های گذشته به دلیل صید بی رویه و تخریب زیستگاه آن ذخایر این ماهی به شدت کاهش یافت که با اقدامات انجام شده در خصوص تکثیر مصنوعی در سواحل ایران و رهاسازی در رودخانه های منتهی به دریا، ازنظر زیستی به روال عادی برگشته است. در این تحقیق با نمونه گیری از ماهیان موجود در دو منطقه از ساحل دریا و یک منطقه پرورشی این موجود در استان قم، نسبت به اندازه گیری برخی از فاکتور های طولی ووزنی این ماهی در دو محیط دریایی و پرورشی اقدام شد و پس از خارج سازی سنگ گوش ماهیان، طول وعرض و وزن اتولیتها اندازه گیری گردید. هدف از انجام این مطالعه تعیین شکل اتولیت ماهی سفید دریای خزر و تعیین سن بااستفاده از برش سنگ گوش آن ها و ایجاد روابط مختلف طولی و وزنی با سنگ گوش در دو محیط دریایی و پرورشی و مقایسه فاکتورهای طولی آن ها بوده است.با بررسی برشهای سنگ گوش که با دو روش برش وسایش اتولیت انجام شد سن ماهیان در دو محیط دریایی و پرورشی بین +1 تا+ 4سال تعیین گردید. و نتایج آزمون t بین دو گروه بدون درنظر گرفتن سن نشان داد که از نظر فاکتورهای طولی و وزنی بین دو گروه اختلاف معنی داری یافت نشد اما در بعضی صفات مانند طول و عرض و وزن اتولیت اختلاف معنی داری در حد p<0.01 مشاهده گردید. در نمونه های چهار ساله دو گروه، برای وزن بدن، ارتفاع بدن، ارتفاع ساقه دمی، قطر چشم و طول عرض و وزن اتولیت اختلاف معنی داری در حد p<0.01 مشاهده شد.روابط بین طول و وزن ماهی با طول وزن اتولیت در دو محیط دریایی و پرورشی بدست آمد.بیشترین همبستگی بین طول ماهی باطول اتولیت ماهیان دریایی r 2= 0.892و محیط پرورشی r 2= 0.936 و رابطه طول و وزن ماهی دریایی w=0.000005 tl3.11 وبرای ماهیان پرورشی w=0.00001 tl2.885 بدست آمد.

مطالعه ای بر تغییرات زمانی و مکانی خارپوستان در ناحیه بین جزر و مدی جزیره هرمز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی 1388
  ناصر پورولی   حمید رضایی مارنانی

چکیده خارپوستان یکی از قدیمیترین و مهمترین گونه های جانوری هستند که نقش مهمی در اکولوژی آبها مخصوصا آبسنگهای مرجانی ایفا می کنند. با توجه به اینکه بعضی از گونه های خارپوستان دارای ارزش تجاری و صنعتی هستند و اطلاعات کمی از این گونه ها در تنگه هرمز وجود دارد،شناسایی و بررسی سیستماتیک به همراه مطالعه و پراکنش گونه های آنها در منطقه بین جزر و مدی جزیره هرمز از بهمن 1387 تا مرداد 1388 صورت پذیرفت. با توجه به نوع بستر 5 ایستگاه انتخاب شد که در هر ایستگاه مساحت 100 متر مربع در 5 تکرار بررسی شد. نمونه برداری در 3 فصل و به صورت دستی انجام شد. در مجموع 23 گونه خارپوست متعلق به 4 رده ( asteroidea, holothuroidea, ophiuroidea, echinoidea )، 6 راسته (aspidochirota, paxillosida, valvatida, ophiurida, echinoida, clypeastrida )، 9 خانواده (holothuriidae, astropectinidae, luidiidae, astrinidae, ophiotrichidae, ophiocomidae, amphiurida, echinometridae, scutellidae, ) و 11 جنس ( holothuria, astropecten, luidia, asterina, aquilonastra, ophiocoma, amphioplus, amphiopholis, echinometra, echinodiscus ) شناسایی گردید که گونه های شناسایی شده عبارتند از : holothuria atra, holothuria leucospilota, holothuria arenicola, holothuria scabra, holothuria cornusalba, holothuria bacilla, holothuria parva, holothuria pardalis, astropecten monoacanthus, astropecten polyacanthus poly acanthus, astropecten polyacanthus feragmorus, luidia hardwicki, asterina sp., aquilonastra iranica, aquilonastra batheri, aquilonastra marshaei, macrophiotrix elongate, ophiocoma scalopendarina, amphioplus seminudus, amphiopholis sp., echinometra mathaei, echinodiscus auritus, echinodiscus bisperforatus در این تحقیق دو گونه aquilonastra marshaei, aquilonastra batheri از ستاره های دریایی برای اولین بار از آبهای خلیج فارس و دریای عمان گزارش می شوند. بیشترین تراکم خیارهای دریایی در فصل بهار مشاهده شد. برای ستاره سانان، مارسانان و خارسانان بیشترین تراکم را در فصل تابستان مشاهده کردیم. بیشترین تعداد گونه ها نیز در فصل تابستان مشاهده شد. بررسی و آنالیز نتایج بدست آمده از تراکم و عوامل فیزیک و شیمیایی, هیچ گونه ارتباط معنادار آماری بین تراکم خارپوستان با دما و شوری را نشان نداد. وجود کشند قرمز در منطقه بر تراکم و حتی بر تعداد گونه ها تاثیر بسزایی دارد، به حدی که تاثیر عوامل مختلف محیطی دیگر از قبیل دما و شوری را بر روی خارپوستان کاهش میدهد. پراکنش خارپوستان ارتباط مستقیمی با بستر دارد و هر گونه خارپوست را در بستر خاصی می توان یافت. بررسی های حاصل ازشاخص ژاکارد و آنالیز خوشه ای نشان داد که ایستگاه شماره 3 و 5 که از لحاظ بستر مشابه می باشند نیز دارای تشابه زیادی در نوع گونه ها و تراکم گونه ها می باشند.

مطالعه تجمع فلزات سنگین(pb, cd, cu, zn) در پرنده کاکایی صورتی(larus genei) در بندر امام خمینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی (شعبه خرمشهر) 1392
  علیرضا نصوری   نگین سلامات

به منظور بررسی میزان غلظت فلزات سنگین روی، مس، کادمیوم و سرب در منطقه بندر امام خمینی و خوریات اطراف آن، از پرنده کاکایی صورتی larus genei به عنوان بیواندیکاتور استفاده گردید. به این منظور نمونه گیری در دو فصل زمستان و بهار در 5 ایستگاه و در هر فصل تعداد 20 پرنده (12 ماده و 8 نر) به صورت تصادفی جمع آوری گردید. از بافتهای پر، کبد، کلیه و ماهیچه پرنده جهت تعیین غلظت فلزات سنگین نمونه برداری گردید. سنجش غلظت فلزات سنگین توسط دستگاه جذب اتمی gbt مدلsavantaa صورت گرفت. در بین فلزات، روی بیشترین و کادمیوم کمترین غلظت را در بین همه بافتها نشان داد. بر اساس نتایج بدست آمده از نمونه های فصل زمستان فلزات روی، کادمیوم و سرب در هر دو جنس نر و ماده در بافت پر بیشترین و در ماهیچه کمترین غلظت و در خصوص فلز مس بیشترین غلظت در کبد و کلیه و کمترین غلظت در ماهیچه مشاهده گردید. در فصل بهار در هر دو جنس نر و ماده فلزات روی و سرب در بافت پر بیشترین و در ماهیچه کمترین غلظت را دارا بودند و فلز مس بیشترین غلظت را در کبد و کلیه و کمترین غلظت را در بافت ماهیچه داشت. در هردو فصل زمستان و بهار بین وزن پرنده و غلظت فلزات سنگین همبستگی وجود نداشت. (p>0.05). در فصول زمستان و بهار در بافت ماهیچه پرنده ماده، اختلاف معنی داری بین غلظت فلزات روی و مس مشاهده نشد(p>0.05) و در خصوص سایر فلزات درکلیه بافتها اختلاف معنی دار وجود داشت(p<0.05). در پرنده نر برعکس پرنده ماده در بافت ماهیچه ، بین غلظت فلزات مس و کادمیوم اختلاف معنی داری وجود داشته (p<0.05) و در سایر موارد بین غلظت فلزات در زمستان و بهار اختلاف معنی داری مشاهده نگردید(p>0.05). غلظت فلز کادمیوم در کلیه بافت ها و مس و سرب در بافت ماهیچه از استاندار جهانی بالاتر بود.

بررسی و شناسایی مدوز کیسه تنان با تأکید بر الگوها و روندهای اکولوژیکی آنها در منطقه بحرکان (خلیج فارس)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی 1390
  تهمینه سلطانی الکوه   نسرین سخایی

مدوزها از مهم ترین گروه های زئوپلانکتونی هستند و نقش مهمی را در پویایی جمعیت زئوپلانکتون ها در اکوسیستم های دریایی ایفا می کنند. مدوزها در اکثر نقاط دنیا شناسایی شده اند اما در آسیا، از جمله ایران، مطالعات گسترده در این زمینه انجام نشده است. به منظور شناسایی و تعیین تراکم و پراکنش مدوزکیسه تنان درمنطقه ی بحرکان (خلیج فارس) نمونه برداری در 6 ایستگاه در ماه های تیر، شهریور، آبان، دی و اسفند 1389و اردیبهشت 1390 انجام گردید. نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون با چشمه ی 300 میکرون صورت گرفت. پارامتر های محیطی مانند شوری، اسیدیته، دما و اکسیژن محلول اندازه گیری شدند. 37 گونه مدوز شناسایی شد. فراوانترین گونه ها در طول سال، گونه های eirene kambara، aequorea parva و tima flavilabris بودند که به ترتیب فراوانی نسبی 9/16% ، 3/10% و 07/9% را داشتند. بیشترین تراکم در تیر ماه و کمترین میزان آن در دی ماه ثبت شد. دو گونه ی octophialucium funerarium و eutima gegenbauri برای اولین بار از سواحل ایرانی خلیج فارس گزارش شدند. دامنه ی شاخص شانون در این مطالعه 79/1 – 22/0 بود. بیشترین میزان این شاخص در آبان ماه ثبت شد. نتایج حاصل از همبستگی، فاکتور دما را به عنوان مهم ترین فاکتور موثر بر تراکم مدوزها نشان داد. نتایج حاصل از آزمون pca نشان داد فاکتور دما بیشترین تأثیر را بر پراکنش گونه های غالب مدوزها در ماه های مختلف دارد.

تعیین ساختار ژنتیکی جمعیت های گونه(penaeoidea) litopenaeus vannamei با استفاده از ژن16s rrna
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی (شعبه خرمشهر) 1392
  سرور خردپژوه   عبدالمجید دورقی

حفاظت از تنوع ژنتیکی سبب افزایش پایداری جمعیت در مواجهه با تغییرات محیطی می شود. در موقعیت هایی که براساس ویژگی های ظاهری یا خصوصیات رفتاری آبزیان نمی توان آن ها را شناسایی و ساختار ژنتیکی آن ها را تعیین نمود از روش های ژنتیک مولکولی استفاده می شود. میگوی پاسفید غربی (litopenaeus vannamei) یک گونه اقتصادی و غیربومی ایران می باشد که به سیستم های پرورشی آب های جنوب ایران معرفی شده است. دراین پژوهش ساختار ژنتیکی میگوی litopenaeus vannamei با استفاده از نشانگر مولکولی s rrna16در سه جمعیت نسل اول (f) ونسل دوم (2f) مولدین تکثیر شده در چوئبده آبادان و نسل چهارم تکثیر شده در کوهستک هرمزگان(4f) مورد بررسی قرار گرفت. از 20 نمونه مورد بررسی در هر سه جمعیت،12 توالی قابل تجزیه و تحلیل بدست آمد و براساس آن 6 هاپلوتایپ تعیین گردید. با استفاده از آزمون tajima d-test مقدار 69933/0- محاسبه شد که این نتیجه معنی دار نبود ))، اختلاف ژنتیکی fst بین مولدین f و جمعیت مولدین 2f مقدار29730/0 و فاکتور nm یا جریان ژنی مقدار 59/0 بدست آمد، fstبین مولدین f و مولدین 4f مقدار 3333/0 و فاکتور nm مقدار 5/0 محاسبه شد و fstبین مولدین 2f و مولدین 4f مقدار 04762/0 و فاکتور nm مقدار5 به دست آمد. واگرایی تخمینی برای جمعیت مولدین f با مولدین 2f مقدار 013/0 و جمعیت مولدین 2f بامولدین 4f مقدار 002/0 و جمعیت مولدین f با مولدین 4f مقدار 012/0 حاصل شد. واگرایی جمعیت در مقایسه با penaeus monodon مقدار 125/0 و با farfantepenaeus subtilis، مقدار 103/0 و با جمعیت های وانامی ثبت شده در بانک جهانی 002/0 مقدار فاصله داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که فاصله ی ژنتیکی اندک میان سه جمعیت مورد بررسی به دلیل رانش ژنی تصادفی و یا اثر موسس در محیط های بسته پرورشی است و جهش های رخ داده در طی زمان نقش موثری نداشته است.