نام پژوهشگر: نیره میهن خواه

تعیین مزیت نسبی فعالیت های بخش کشاورزی در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1379
  نیره میهن خواه   صادق خلیلیان

یکی از اهداف مهم برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی جمهوری اسلامی ایران، اولویت دادن به بخش کشاورزی در جهت توسعه اقتصاد بدون نفت است. اهمیت بخش کشاورزی از نظر تامین مواد غذایی، ایجاد اشتغال، تامین ارز و نیز تامین نیازهای سایر بخشهای اقتصادی و نیز سهمی که در تولید ناخالص ملی کشور دارد قابل توجه است. نیل به هدف افزایش رشد اقتصادی، نیازمند استفاده مطلوب و مناسب از منابع تولیدی است به عبارت دیگر باید بهره وری عوامل تولید را افزایش دارد. در این راستا، بررسی وضعیت تخصیص منابع ضرورت خود را نمایان ساخته به گونه ای که بتوان با استفاده موثر و مناسب از منابع تولید (سرمایه و نیروی کار) ضمن افزایش کارایی عوامل تولید از اتلاف منابع جلوگیری کرد. در تحقیق حاضر ابتدا وضعیت و عملکرد سرمایه گذاری در بخش کشاورزی به تفکیک منابع تامین سرمایه برای هر یک از زیربخش ها به عنوان اهداف جانبی تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی اهداف جانبی تحقیق، بررسی و مطالعه مزیت نسبی میان زبر بخش های بخش کشاورزی و تحلیل جایگاه هر یک از این زیربخشهای زراعت و باغبانی، دام و طیور، جنگل و مرتع، شیلات و آبزیان، در طی برنامه اول و دوم و توسعه اقتصادی صورت گرفت. در تعیین مزیت نسبی میان زیربخشهای بخش کشاورزی از معیارهایی مانند بازده سرمایه گذاری و نیروی کار، ارزبری هر واحد محصول تولیدی و نیز میزان اشتغال زایی در هر زیر بخش با بکارگیری تکنیک برنامه ریزی خطی استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که تنها زیر بخش دام و طیور دارای رابطه مبادله داخلی مثبت بوده و بیشترین کمک را برای تامین وجوه سرمایه گذاری در بخش کشاورزی می کند. همچنین این بخش از لحاظ میزان سرمایه گذاری برای ایجاد هر واحد ارزش افزوده در بخش کشاورزی و نیز از نظر اشتغالزایی به سایر زیربخش های کشاورزی مزیت دارد. ایجاد یک میلیون ریال ارزش افزوده در بخش کشاورزی به طور متوسط 975/0 میلیون ریال سرمایه و 153/0 نفر نیروی کار لازم است در حالی که در زیربخش دام و طیور به 42/0 میلیون ریال سرمایه و 073/0 نفر نیروی کار نیاز دارد. جهت حل مدل برنامه ریزی خطی برای تعیین تخصیص بهینه منابع نیروی کار و سرمایه برای حداکثر نمودن ارزش افزوده بخش کشاورزی برای دوره های مورد بررسی از برنامه های کامپیوتری ‏‎lindo‎‏ استفاده شد و مدل با توجه به ضرایب تابع هدف و محدودیت ها حل گردید. نتایج مدل نشان می دهد که تخصیص بهینه منابع میان زراعت و باغبانی با 5/61 درصد از کل سرمایه گذاری بخش کشاورزی تخصیص داده شده، در حالی که زیر بخش دام و طیور کمتر از نصف سرمایه گذاری بهینه را دارد. زیر بخش دام و طیور این توانایی را دارد که با توجه به تخصیص بهینه منابع میان زیربخشها و افزایش سرمایه گذاری در آن زیربخش، ارزش افزوده ای بیش از سه برابر میزان فعلی ایجاد نماید و دارای بیشترین سهم در تولید ناخالص ملی در گروه کشاورزی گردد.