نام پژوهشگر: فاطمه ذوالقدر

بررسی تأثیرات بنزن، بنزوکواینون و هیدروکواینون بر قابلیت زیستن، فعالیت کاسپاز 3 و 7، بیان ژن های wnt5a، kitlg، jag1، cxcl12، runx2 و dkk1 و بر تمایز استخوانی سلول های بنیادین مزانشیمال انسانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  فاطمه ذوالقدر   ناصر امیری زاده

اصلی ترین سمیت بنزن، سمیت میلوئیدی است و رایج ترین بدخیمی مرتبط با مجاورت با بنزن، بدخیمی میلوئیدی حاد یا aml می باشد . بدین ترتیب، بافت مغز استخوان، بافت هدف اصلی در بروز سمیت بنزن و متابولیت های ثانویه پایدار آن نظیر هیدورکواینون و بنزوکواینون است. در این پژوهش، تأثیرات بنزن، بنزوکواینون و هیدروکواینون بر سلول های msc انسانی جداسازی شده از بافت مغز استخوان، نتایج زیر را آشکار نمود: غلظت های اندک این ترکیبات (10 میکرومولار بنزن، 5 و 10 میکرومولار هیدروکواینون و 5 میکرومولار پارابنزوکواینون) سبب افزایش قابل توجه تعداد این سلول ها نسبت به سلول های کنترل می شوند. همچنین پارابنزوکواینون و هیدروکواینون در غلظت های مورد مطالعه سبب مهار فعالیت caspase3/7 می شوند. از میان ژن های مورد مطالعه بیان runx2 ، wnt5a و dkk1 در حضور ترکیبات مذکور افزایش نشان داد. با توجه به نقش ژن های نامبرده در تمایز استخوانی، تأثیر دو ترکیب پارابنزوکواینون و هیدروکواینون بر تمایز استخوانی سلول های msc با استفاده از روش های رنگ آمیزی آلکالین فسفاتاز و آلیزارین رد، بررسی گردید و درنتیجه تغییر قابل ملاحظه ای در روند تمایز استخوانی سلولهای msc مشاهده نگردید. افزایش بیان مشاهده شده ژن runx2 می تواند نشانه فعالیت افزایش یافته مسیر انتقال نشانه wnt کانونیکال باشد.همچنین ترکیبات بکار رفته می توانند تأثیری مشابه بر سلول های پیش ساز میلوئیدی داشته و با افزایش بیان runx2 در این سلول ها در بروز aml ناشی از مجاورت با این ترکیبات نقش داشته باشند. بیان ژن های kitlg، cxcl12 و jag1 نیز در حضور ترکیبات به کار رفته، تغییر معنادار داشتند. تغییرات مشاهده شده در بیان ژنهای wnt5a، dkk1، kitlg، cxcl12 و jag1 می توانند با بر هم زدن تعادل نیچ hsc سبب ایجاد انواع عوارض در سیستم خون سازی از نارسایی خونی تا لوکمی گردند. روشن است که تأثیرات منفی و زیان آور ترکیبات مورد مطالعه بر سلولهای msc اگر با افزایش بقای سلول های تحت تأثیر وممانعت از آپوپتوز در این سلولها همراه گردند، خطر بیشتری ایجاد خواهند کرد. کلمات کلیدی: بنزن، بنزوکواینون، هیدروکواینون، سلول های بنیادین مزانشیمال (msc)، تمایز استخوانی، caspase3/7 ، mtt assay ، بیان ژن، runx2 ، jag1 ، wnt5a ، dkk1 ، kitlg ، cxcl12 و b2m

جداسازی و پیش تغلیظ طلا از محلول های آبی توسط نانوذرات مگنتیت و اندازه گیری آن به روش جذب اتمی شعله ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان قزوین - دانشکده علوم پایه 1390
  فاطمه ذوالقدر   زهرا منصف خوشحساب

طلا یکی از مهمترین فلزات بی اثر است که به طور گسترده ای در فعالیت های صنعتی و اقتصادی به کار می رود. به دلیل غلظت پائین طلا در مواد محیطی، ژئولوژیکی و متالورژیکی و هم چنین غلظت بالای ترکیبات مزاحم ماتریس نمونه، اندازه گیری مقایر ناچیز طلا به روش اسپکترومتری جذب اتمی مشکل می باشد. بنابراین اغلب یک مرحله جداسازی و پیش تغلیظ جهت اندازه گیری حساس، دقیق و عاری از مزاحمت طلا، ضروری است.روش های مختلفی از قبیل استخراج مایع-مایع، همرسوبی، استخراج فاز جامد، استخراج نقطه ابری و... جهت جداسازی و پیش تغلیظ طلا به کار رفته اند. اخیرا روش استخراج فاز جامد به دلیل مزایایی از قبیل بازیابی بالا، جداسازی سریع فازها، هزینه پائین، مصرف کم حلال های آلی و قابلیت ترکیب با سایر روش های تجزیه ای در مقایسه با سایر روش ها محبوبیت بیشتری یافته است. در کار حاضر، یک روش ساده و سریع برای پیش تغلیظ و اندازه گیری مقادیر ناچیز طلا از محلول های آبی به وسیله نانو ذرات مگنتیت (nm30>) بعنوان جاذب ارائه شده است. اندازه گیری کمی یون طلا با اسپکترومتری جذب اتمی شعله ای انجام گرفته است. اثر متغیرهای مختلف از قبیل زمان واکنش، ph محلول، نوع و حجم حلال شویشی، ظرفیت جذب و اثر یون های مزاحم بر جداسازی و بازیابی موثر طلا مطالعه شدند. تحت شرایط بهینه ظرفیت جذب mgg-14/45 و فاکتور پیش تغلیظ 30 برای طلا به دست آمد. منحنی کالیبراسیون طلا در ناحیه µgl-1666-8 با ضریب همبستگی 995/0 خطی است. حد تشخیص روش براساس مقیاس 3sb برابر µgl-14/5 و انحراف استاندارد نسبی روش (پس از 6 بار تکرار اندازه گیری) برابر 9/3% می باشد.