نام پژوهشگر: جواد رقوی

گزارش، تحلیل و نقد آراء میرزا مهدی اصفهانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  جواد رقوی   صادق لاریجانی

میرزا مهدی اصفهانی پایه گذار حرکتی است که امروزه «مکتب تفکیک» نامیده می شود. این جریان دعوی بیان معارف ناب اسلامی بدور از هرگونه آمیختگی با افکار بشری را دارد. از ویژگیهای میرزا مهدی مخالف شدید با فلسفه و عرفان است. هدف این نوشتار فراهم آوردن زمینه ای مناسب برای شناخت آراء ایشان می باشد. به این منظور سعی شده است آراء کلامی و الهیاتی میرزا مهدی گزارش، تحلیل و نقد گردد. این رساله با یک مقدمه در سه فصل تنظیم گردیده است. فصل اول بیانگر کلیات بحث نظیر تعریف مسأله، ضرورت و هدف تحقیق، زندگینامه میراز مهدی و... می باشد. در فصل دوم به بیان و تحلیل آراء میرزا و نقد آنها پرداخته شده است. این فصل در شش بخش تنظیم گردیده است؛ بخش اول روش شناسی، بخش دوم معرفت شناسی، بخش سوم وجود شناسی، بخش چهارم جهانشناسی، بخش پنجم خداشناسی، و بخش ششم انسان شناسی میرزا مهدی را واکاوی نموده است. فصل سوم با عنوان بررسی فلسفه و عرفان میرزا مهدی با نگاهی کلی به آراء میرزا در صدد است تا نشان دهد ایشان علی رغم مخالفت با فلسفه و عرفان از نوعی تلاش فلسفی و آراء عرفانی برخوردار بوده و فلسفه ای خاص را پی افکنده است. در این فصل روشن می گردد که میرزا دیدگاهی ایمان گرایانه در باب باورهای دینی داشته و در نهایت نوعی شهود را برای نیل به معرفت دینی لازم می داند. از منظر دیگر می توان میرزا مهدی را در باب گزاره های دینی ظاهرگرا دانست که هر گونه عدول از ظاهر روایات را جایز نمی شمارد، اگر چه در مقام عمل دست به تأویل برده و معانی خلاف ظاهری برای بعضی آیات و روایات بیان نموده است. در آخر فصل سوم به نتیجه بحث اشاره گردیده است.

جایگاه عقل در تحقق معرفت دینی از منظر میرزا مهدی غروی اصفهانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1390
  محمد خزاعی   سید مرتضی شاهرودی

جریان تفکیک و پیش قراول آن، میرزا مهدی غروی اصفهانی در صده اخیر معنای جدیدی از عقل ارائه دادند. آن ها عقل را موهبتی الاهی و نورانی دانستند که، بر نفوس ظلمانی و مادی می تابد و سپس برای انسان علم حضوری بی واسطه بدون خطا حاصل می شود. از این عقل تعبیر به عقل فطری می شود. بنا بر این نظر دخالت دادن افکار بشری در فهم دین، آن را از صحت و خلوص تهی می کند و به وادی امتزاج و التقاط کشانده و از حقایق دینی دور می نماید. پس باید به معنای عرفی و ظهورات نوعی الفاظ به کار رفته در متون دینی ملتزم بود. نخستین پیامد ارائه معنای جدید آن است که نقش عقل مصطلح و رایج در علوم، که از آن به ابزار ادراکی بشر یاد می شود، در حوزه تحقق معرفت دینی انکار می شود. سزاوار است در این حوزه عقل را همانند نقل در عرض یک دیگر دانست. بنابراین بهترین نظر که با کارکرد و فعالیت های عقل منطبق باشد این است که، عقل را نه تنها مفتاح دین دانست بلکه باید روشنگری عقل را در متن دین هم پذیرفت که نتیجه آن معرفت زایی، معناگرایی و سنجش گرایی برای عقل می باشد.