نام پژوهشگر: رامین امیرساسان

تاثیر دو میزان مکمل سازی اسیدهای آمینه شاخه دار (bcaa) بر شاخص های سرمی آسیب سلولی (ck-ldh-ck mb) پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی سنگین در کشتی گیران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  کاوه بتوراک   رامین امیرساسان

آسیب سلول عضلانی هنگامی روی می دهد که ساختار سلولی در عضله اسکلتی آسیب می بیند و باعث کاهش و اختلال عملکرد می شود. آسیب های عضلانی ناشی از فعالیت های ورزشی به شماری از تغییرات نظام مند موضعی همچون پارگی غشاء سارکولما، صفحه های z، میوفیبریل ها، تورم میتوکندریایی، اختلال در فرایند جفت شدن تحریک-انقباض، افزایش میزان پروتئین های عضلانی خون و کاهش تولید نیرو و همچنین کاهش در انتقال عصبی- عضلانی منجر می شود. راههای متفاوتی برای کاهش و پیشگیری از آسیب عضلانی به کار می رود که شامل استفاده از مکمل های تغذیه ای، دارو درمانی، سرما درمانی، ماساژ، تحریک الکتریکی و تمرینات کششی هستند. اخیرا مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار در کاهش آسیب سلولی در فعالیت های ورزشی مورد توجه محققان قرار گرفته است. در این راستا تحقیق حاضر با هدف تعیین دو میزان متفاوت مکمل سازی اسید های آمینه شاخه دار برشاخص های سرمی آسیب عضلانی در کشتی گیران پس از یک فعالیت مقاومتی سنگین انجام گرفت. 29 کشتی گیر جوان شهرستان مهاباد(میانگین سن1/49±2/ 22سال، قد4/57±173/72سانتی متر، وزن 10/74±73/3 کیلوگرم، درصد چربی 92 / 2±17/35%، شاخص توده بدنی 3/24±24/13کیلوگرم بر مجذور متر) با داشتن حداقل سه جلسه تمرین در هفته بدون سابقه مصرف مکمل های غذایی و استروئید های آنابولیکی در شش ماه گذشته در این تحقیق که به صورت یک سویه کور طراحی شده بود، شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه (مکمل یک،مکمل دو،شبه دارو) تقسیم شدند. مصرف مکمل در دو گروه(گروه مکمل یک و دو) و شبه دارو(دکسترین) از 6 روز قبل از آزمون ورزشی به مقدار 68 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن آغاز شد و تا دو روز بعد از آزمون ورزشی ادامه پیدا کرد. یکسان سازی رژیم غذایی، عدم مصرف دارو یا مکمل های دیگر و عدم فعالیت بدنی در طی 6روز قبل از آزمون ورزشی و دو روز بعد از آزمون در هر سه گروه کنترل شد. سپس همه آزمودنی ها یک جلسه تمرین مقاومتی سنگین شامل 7 حرکت (پرس پا، پرس سینه، جلو پا، پشت پا، سیم کش، شکم مایل، جلو بازو)،3 ست 10 تکراری با 80% یک تکرار بیشینه(1rm) شرکت کردند . همینطور 30دقیقه قبل و بعد از اجرای آزمون ورزشی به آزمودنی ها اسیدهای آمینه شاخه دار (210 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در گروه مکمل یک و450 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در گروه دو) یا شبه دارو (دکسترین به مقدار210 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن) داده شد. نمونه های خونی 30 دقیقه قبل، 24 و 48 ساعت پس از فعالیت مقاومتی سنگین از ورید آنتی کوبیتال آزمودنی ها جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از آمار توصیفی، تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون پس تعقیبی بونفرونی (05/0≥p ) استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که میزان فعالیت سرمی آنزیم های ck-ckmb-ldh 24 و 48 ساعت پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی سنگین افزایش معنی داری در هر سه گروه داشت. میزان دامنه تغییرات و میانگین فعالیت سرمی ck-ckmb-ldh در گروه شبه دارو نسبت به دو دیگر بالاتر بود. از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین سه گروه در میزان فعالیت سرمی آنزیم هایck-ckmb-ldh 24 و48 ساعت پس از آزمون ورزشی مشاهده نشد .بنابراین نتیجه گیری می شود که مصرف دو مقدار متفاوت اسیدهای آمینه شاخه دار در این تحقیق با وجود اثر کاهنده تاثیر معنی داری برفعالیت های آنزیمی ck-ckmb-ldh سرم، 24 و 48 ساعت پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی سنگین ندارد.

بررسی اختلالات خوردن در دختران ورزشکار و غیرورزشکار 18-15 ساله با ترکیب های بدنی متفاوت در شهر مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  معصومه سید موسوی   رامین امیرساسان

چکیده : اختلالات خوردن شامل طیف وسیعی از بیماری ها همراه با افزایش وزن و یا کاهش وزن هستند. شامل دو دسته بی اشتهایی روانی و پر اشتهایی روانی می شوند. اختلالات خوردن مشکلاتی هستند که نه تنها در ورزشکارانی که در صدد رسیدن به وزن مطلوب هستند بلکه در دختران و زنانی که مطلوب آن ها رسیدن به اندامی باریک و کشیده است به میزان زیادی مشاهده شده است، از این رو بسیاری از افراد (علی الخصوص دختران) در سنین نوجوانی که یکی از سنین حساس در رشد و تکامل استخوانی بدن محسوب می شود به اختلالات خوردن روی می آورند. در زنان ورزشکار اختلالات خوردن یکی از عوامل اثرگذار در بروز بیماری سه گانه است که با آمنوره ورزشی و پوکی استخوان همراه است که باعث کاهش عملکرد ورزشی، بروز بیماری و مرگ زودرس می شود. با توجه به مسئله انکار علائم در افراد مبتلا به اختلالات خوردن، تظاهرات این بیماری در زمینه های مختلف گوارشی، پوستی و اختلالات الکترولیتی و... بروز می کند. توجه به عوارض خطرناک این بیماری (مرگ و میر) سبب می شود مشخص گردد که میزان شیوع آن به چه صورت است و چه عواملی در بروز آن تاثیر می گذارد. لذا هدف از تحقیق توصیفی حاضر بررسی اختلالات خوردن در دختران 18-15 ساله ورزشکار و غیرورزشکار با ترکیب های بدنی متفاوت در شهر مشهد است. 570 نفردانش آموز (شامل 277 نفر دختر ورزشکار و 293 نفر دختر غیرورزشکار) 18-15 ساله در شهر مشهد انتخاب شدند و سپس به چهار گروه وزنی لاغر، وزن طبیعی، دارای اضافه وزن و چاق در دو گروه مجزای ورزشکار و غیرورزشکار تقسیم شدند. در این تحقیق از پرسشنامه 26 سئوالی اختلالات خوردن (eat-26) استفاده شد که نمره کل آن برای اندازگیری «اختلالات خوردن» و زیرگروه های آن برای اندازگیری «اشتغال ذهنی با غذا»، «تاثیر فشارهای اجتماعی بر خوردن»، «رژیم غذایی و اجتناب از غذاهای چاق کننده» و «عدم کنترل در غذا خوردن» استفاده شده است. با روش سه نقطه ای پولاک و جکسون و با استفاده از کالیپر درصد چربی محاسبه شد. از آزمون یومن ویتنی برای مقایسه گروه های ورزشکار و غیرورزشکار و از آزمون کروسکال والیس و آزمون واریانس یکطرفه مستقل برای مقایسه گروه های مختلف ترکیب بدنی استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 91% برآورد شد. با استفاده از آزمون یو من ویتنی دریافتیم که اختلالات خوردن به طور کلی در ورزشکاران بیشتر از غیرورزشکاران است (002/0p=). مقایسه میانگین نمرات افراد در گروه های وزنی با استفاده از آزمون کروسکال والیس در دو گروه جداگانه ورزشکاران و غیرورزشکاران نشان داد که در ورزشکاران اختلالات خوردن و زیر گروه های آن در ترکیب های بدنی متفاوت اختلاف معناداری نداشته است (9/0p=) اما در غیروزشکاران اختلالات خوردن در افراد چاق و دارای اضافه وزن بیشترین میزان را داشته است (0001/0p=). در غیرورزشکار اشتغال ذهنی با غذا در افراد چاق و دارای اضافه وزن بیشترین میزان را داشت (0001/0p=) و در غیرورزشکاران تاثیر فشارهای اجتماعی بر خوردن در افراد لاغر بیشترین میزان را داشت (0001/0p=). یکی از دلایل معنادار نبودن نتایج در گروه های ترکیب بدنی در ورزشکاران ممکن است به دلیل سطوح پایین رقابتی در آزمودنی ها باشد، با توجه به آنکه دریافتیم که اختلالات خوردن در این گروه سنی در ورزشکاران بطور معناداری بیشتر از غیرورزشکاران بوده است و با توجه به آنکه بررسی شد که اختلالات خوردن در گروه های مختلف ترکیب بدنی تفاوت معناداری نداشته است، لازم است که درمطالعات بعدی بررسی شود که چه عاملی در بروز اختلالات خوردن بیشتر در ورزشکاران این گروه سنی تاثیر گذار بوده است تا در نهایت در جهت بررسی و رفع آن اقدام شود تا از مشکلات فیزیولوژیکی، روانی، بروز بیماری سه گانه در زنان ورزشکار و نهایتا" مرگ زودرس در ورزشکاران جلوگیری کنیم. معنادار بودن نتایج در گروه های وزنی غیرورزشکار نیز می تواند زنگ خطر مهمی برای مسئولان و مربیان ورزشی در آموزش و پرورش باشد که با تدوین برنامه هایی مناسب در مورد مسائل تغذیه ای و کنترل وزن دانش آموزان، اطلاعات بیشتری در اختیار آنها قرار دهند.

تأثیر دو مسابقه ی فوتسال در دو روز متوالی بر ایمونوگلوبولینa، کورتیزول و پروتـئین تام بزاقی زنان ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  زینب بابازاده   وحید ساری صراف

نتایج مطالعات در خصوص تغییرات هورمونی و ایمنی بویژه دستگاه ایمنی مخاطی پس از فعالیت بدنی بسیار متناقض و متفاوت است. تنوع رشته های ورزشی، ویژگی تمرین و پاسخ های اختصاصی بدن به نوع تمرینات و مسابقه، بحث ها و زمینه های تحقیقی جدیدی را در ایمونولوژی ورزشی فراروی پژوهشگران گذاشته است. با توجه به اینکه فوتسال به عنوان یک رشته جدید بخصوص برای دختران و از جمله رشته های مهم در مسابقات آموزشگاهی، دانشگاهی و... مطرح است، همچنین با در نظر گرفتن نقش موثر زمان بازیافت کافی در حفظ سلامتی ورزشکاران، نیاز به انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه بیش از پیش احساس می گردد. بنابراین پژوهش حاضر در نظر دارد تاثیر دو مسابقه ی فوتسال طی دو روز متوالی را بر ایمونوگلوبولین a، کورتیزول و پروتئین تام بزاقی زنان ورزشکار، بررسی کند. در این راستا اعضای یکی از تیم های فوتسال بانوان شهر تبریز که شامل 10 نفر(سن: 83/0± 05/20 سال، قد:4/5±165/25 سانتی متر، درصد چربی: 87/1 ± 23/15؛ وزن: 50/8± 8/59 کیلوگرم، اکسیژن مصرفی بیشینه ی: ml/kg/min 06/4±15/43) بود به طور هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها طی دو روز متوالی به انجام مسابقه ی فوتسال، طی شرایط واقعی، پرداختند. نمونه های بزاقی تحریک نشده ابتدا به صورت پایه دو روز قبل از مسابقات جمع آوری گردید سپس نمونه های بعدی قبل، بلافاصله بعد از مسابقه ی اول و دوم، یک ساعت بعد از مسابقه ی اول و دوم و نیز 24 ساعت پس از مسابقه-ی اول و دوم(برگشت به حالت اولیه)، از آزمودنی ها جمع آوری شد. داده های تحقیق به کمک روش های توصیفی و استنباطی مناسب (تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و ضریب همبستگی پیرسون) در سطح معنی داری 05/0p? مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشانگر آن بود که دو مسابقه ی فوتسال طی دو روز متوالی تأثیر معنی داری بر میزان جریان بزاق، غلظت و میزان ترشح ایمونوگلوبولین a، و نسبت ایمونوگلوبولین a به پروتئین تام بزاقی ندارد (05/0 p>)؛ اما باعث تغییر معنی دار در غلظت کورتیزول و پروتئین تام بزاقی می شود(05/0p<). در نهایت نتایج آزمون نشان داد که هیچ گونه رابطه ی معنی داری بین تغییرات ایمونوگلوبولین a و کورتیزول بزاقی وجود ندارد. بنابراین می توان عنوان کرد که دو مسابقه ی فوتسال طی دو روز متوالی موجب اختلال در دستگاه ایمنی مخاطی زنان ورزشکار نمی گردد. هرچند اظهار نظر قطعی در این مورد منوط به انجام تحقیقات بیشتر میباشد.

تأثیر دو مرحله ی مختلف دوره ی ماهانه (اواسط فولیکولی و لوتئینی) بر هموسیستئین پلاسمایی و hs-crp سرمی متعاقب فعالیت هوازی وامانده ساز در دختران ورزشکار و غیر ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  هانیه بیله جانی   رامین امیرساسان

بیماری های قلبی و عروقی (cvd) به عنوان مهم ترین علل مرگ و میر در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مطرح می باشند. hs-crp به عنوان حساس ترین شاخص التهابی و پیشگویی کننده مستقل و قوی خطرات قلبی و عروقی شناخته شده است. یکی دیگر از اجزای متابولیکی و شاخص مستقل بیماری های قلبی و عروقی هموسیستئین می باشد. مطالعات متعددی بیان داشته اند که افزایش استروژن اندروژن موجب کاهش مقدار این دو شاخص می گردد. اما تأثیر دوره ی ماهانه روی این دو شاخص کمتر مد نظر بوده است. بنابراین هدف این مطالعه تعیین تأثیر دو مرحله ی مختلف دوره ی ماهانه (اواسط فولیکولی و لوتئینی) بر هموسیستئین پلاسمایی و hs-crp سرمی در دختران ورزشکار و غیر ورزشکار متعاقب فعالیت هوازی وامانده ساز می باشد. 9 دختر ورزشکار حرفه ای (سن 23 سال، وزنkg 3/4±50/55، شاخص توده ی بدنی 25/1±38/21 kg/m2 ، درصد چربی 97/2±23/18) و 10 دختر غیر ورزشکار (سن 24 سال، وزن kg02/6±95/57، شاخص توده ی بدنی 56/3±31/22 kg/m2 ، درصد چربی 14/6±86/22) جهت شرکت در مطالعه ی حاضر انتخاب شدند. این افراد در دو مرحله ی اواسط فولیکولی (f) و لوتئینی (l) دوره ی ماهانه دو قرارداد تمرینی بروس را تا حد واماندگی اجرا کرده و نمونه ی خونی، قبل و بلافاصله پس از اتمام فعالیت گرفته شد. هیچ کدام از آزمودنی ها در شش ماه گذشته از داروی هورمونی استفاده نکرده و دارای دوره ی ماهانه منظم بودند. از آزمودنی ها خواسته شد 24 ساعت قبل از آزمون، از خوردن مواد پروتئینی، مصرف داروهای اسید فولیک و ویتامین b و فعالیت ورزشی سنگین خودداری کنند. مقادیر استرادیول، پروژسترون ،lh وfsh قبل فعالیت (برای اطلاع از طبیعی بودن دوره ی ماهانه) و hs-crp و هموسیستئین قبل و بعد فعالیت طی آزمایشات جداگانه اندازه گیری شد. مقادیر هورمون های جنسی و نیز هموسیستئین و hs-crp در هر دو گروه طبیعی بودند. برای ارزیابی دامنه ی تغییرات شاخص ها در هر گروه از آزمون t مستقل و برای تفاوت های بین گروهی از آزمون t همبسته استفاده شد. سطح معنی داری آزمون 05/0 در نظر گرفته شد. دامنه ی تغییرات هیچ کدام از دو متغیر وابسته در دو مرحله ی f و l ، و نیز در قبل و پس از فعالیت معنادار نبود. نتایج نشان داد که فعالیت شدید موجب افزایش هر دو متغیر وابسته گردید. در مورد مقادیر هموسیستئین پلاسمایی مشاهده گردید که هموسیستئین پایه ی گروه غیر ورزشکار بالاتر از گروه ورزشکار بوده و افزایش متعاقب فعالیت در این گروه نیز بیشتر از ورزشکاران می باشد. هموسیستئین قبل از فعالیت گروه ورزشکار در مرحله ی f ، 20% کمتر از مرحله ی l است، اما مقادیر پایه در گروه غیر ورزشکار در مرحله ی f ، 4% بیشتر از مرحله ی l می باشد. هموسیستئین گروه ورزشکار در مرحله ی f، پس از فعالیت 13% افزایش داشت، اما در مرحله ی l پس از فعالیت 1% کاهش یافت. افزایش گروه غیر ورزشکار در هر دو مرحله f و l پس از فعالیت 15% بود. در مورد hs-crp نیز مقادیر قبل از فعالیت (مقادیر پایه) و افزایش متعاقب فعالیت در گروه غیر ورزشکار بیشتر از گروه ورزشکار می باشد. اما مشاهده گردید که افزایش hs-crp متعاقب فعالیت در هر دو گروه، در مرحله ی f کمتر از مرحله ی l است. مقادیر پایه hs-crp گروه ورزشکار در مرحله ی l نسبت به مرحله ی f 15% کاهش داشته است. در حالیکه hs-crp گروه غیر ورزشکار در مرحله ی l نسبت به مرحله ی f 12% افزایش داشته است. مقادیر پایه ی hs-crp گروه ورزشکار در مرحله ی l پائینتر از مرحله ی f بوده، و در مرحله ی l در مقایسه با مرحله ی f افزایش کمتری پس از فعالیت دارد. اما چنین رابطه ای در مورد گروه غیر ورزشکار دیده نشد. در این مطالعه افزایش مقادیر پایه ی هموسیستئین و hs-crp متعاقب فعالیت در گروه غیر ورزشکار بیشتر از گروه ورزشکار می باشد. با توجه به افزایش کمتر هموسیستئین پلاسمایی دو گروه متعافب فعالیت شدید در مرحله l، ممکن است فعالیت دختران غیرفعال و ورزشکار دراین مرحله دارای خطرات قلبی و عروقی کمتری باشد. اما در مورد hs-crp این افزایش کمتر در مرحله ی l تنها در گروه ورزشکار دیده شد. به هر حال در این مطالعه نقش فعالیت شدید به عنوان افزایش دهنده ی شاخص های خطر زای قلبی و عروقی تأیید می گردد.

تاثیر فعالیت هوازی تداومی در مقایسه با فعالیت هوازی تناوبی بر برخی از شاخص های خونی خستگی مرکزی زنان ورزشکار دانشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  آمنه اسماعیلی   رامین امیرساسان

خستگی در ورزش یک اختلال حاد در عملکرد است که به عنوان ناتوانی در حفظ برون ده توانی معین یا مورد انتظار تعریف شده است. مطالعات نشان می دهند که تغییرات در متابولیسم مغزی بوسیله افزایش دمای بدن، انگیختگی، انباشتگی آمونیاک و یا انتقال دهنده های عصبی تک آمینی مانند سروتونین به صورت سازوکاری با خستگی مرکزی ناشی از ورزش ممکن است ارتباط داشته باشند. هم شدت و هم مدت ورزش بر میزان خستگی مرکزی تاثیر می گذارند. هدف این مطالعه تعیین تاثیر فعالیت هوازی تداومی در مقایسه با فعالیت هوازی تناوبی بر برخی از شاخص های خونی خستگی مرکزی زنان ورزشکار دانشگاهی شامل سروتونین و گلوکز سرمی و آمونیاک پلاسمایی، می باشد. 10 دختر ورزشکار (سن 3/2± 0/22 سال، وزن 5/2± 8/53 کیلوگرم، قد 03/0± 6/1 متر، شاخص توده ی بدنی 0/1± 6/20 کیلوگرم بر مجذور متر، درصد چربی 7/3±8/20 و حداکثر اکسیژن مصرفی 8/1±7/41 میلی لیتر بر کیلوگرم در هر دقیقه) جهت شرکت در مطالعه ی حاضر انتخاب شدند. برای انجام آزمون های اصلی در ابتدا پنج میلی لیتر نمونه خون از ورید بازویی گرفته شد. سپس آزمودنی ها پس از 10 دقیقه گرم کردن، 40 دقیقه فعالیت هوازی تناوبی یا تداومی را روی نوارگردان اجرا نمودند. 10 دقیقه پس از پایان آزمون خونگیری دوم انجام شد. نمونه های خونی به دو قسمت سرم و پلاسما تقسیم شده و برای اندازه گیری شاخص های خونی خستگی مرکزی مورد استفاده قرار گرفتند. برای ارزیابی دامنه تغییرات شاخص ها قبل و بعد از فعالیت از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی lsd و همچنین برای تعیین دامنه تغییرات شاخص ها بین دو نوع فعالیت هوازی تداومی و تناوبی از آزمون t همبسته با سطح معنی داری 5% استفاده شد. نتایج نشان دادند که هر دو فعالیت هوازی تداومی و تناوبی باعث افزایش سروتونین و گلوکز سرمی، آمونیاک پلاسمایی شد که این افزایش در فعالیت هوازی تداومی برای آمونیاک پلاسمایی و در فعالیت هوازی تناوبی برای آمونیاک پلاسمایی و گلوکز و سروتونین سرمی معنی دار بود(05/0>p). در مورد مقایسه بین دو نوع فعالیت نیز میزان تغییرات آمونیاک پلاسما و شاخص درک فشار در فعالیت هوازی تناوبی به طور معنی داری بیشتر از فعالیت هوازی تداومی بود (05/0>p) اما در دامنه تغییرات سروتونین و گلوکز سرمی بین دو نوع فعالیت هوازی تداومی و تناوبی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنابر این به نظر می رسد که به علت بالاتر بودن میزان افزایش سروتونین و گلوکز سرمی و آمونیاک پلاسمایی در فعالیت تناوبی نسبت به فعالیت تداومی، همچنین بالاتر بودن میزان تغییرات آمونیاک پلاسمایی و میزان درک فشار در فعالیت تناوبی نسبت به تداومی، در این مطالعه میزان خستگی مرکزی در فعالیت هوازی تناوبی بیشتر از میزان خستگی مرکزی فعالیت هوازی تداومی می باشد.

اثر فعالیت هوازی بر برخی از شاخصهای بیماری قلبی عروقی در زنان چاق یائسهی فعال‎ ‎و غیرفعال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1390
  خورشید پارسافر   رامین امیرساسان

چکیده : بیماری های قلبی هر ساله نزدیک به ‏‏40 درصد از مرگ‎و‎میرها را در جهان به خود اختصاص می دهند.‏ بالا بودن چربی های خون، کم تحرکی، پرفشارخونی، مصرف دخانیات و دیابت از عوامل خطرزای سنتی و شاخص های التهابی، هموسیستئین و مقاومت انسولینی نیز از عوامل خطرزای جدید بیماری قلبی عروقی می باشند که طبق بررسی های مختلف میزان آن ها در زنان یائسه بالا می رود. در واقع بیماری قلبی عروقی ‏از جمله بیماری هایی است که درمان قطعی ندارد. اگرچه مطالعاتی در زمینه ی وجود ارتباط و تأثیرات مفید انواع ‏ فعالیت‎های بدنی منظم و مستمر بر کاهش عوامل ‏cvd‏ صورت گرفته است. ولی طبق یافته های ما، اطلاعات محدودی در این زمینه به ‏صورت پراکنده با نتایج ضدو نقیض به خصوص در زنان یائسه وجود دارد، بنابراین با توجه به ابهامات موجود و اهمیت مسئله، هدف این مطالعه، بررسی ‏و ‏مقایسه ی تأثیر فعالیت هوازی بر برخی از شاخص های ‏cvd‏ شامل هموسیستئین، شاخص های چربی، مقاومت انسولینی و فشارخون در ‏زنان چاق یائسه ی فعال و غیرفعال می باشد. در این مطالعه 21 زن یائسه ی چاق (11 نفر فعال و10 نفر غیرفعال) به ترتیب با میانگین سنی (44/5 ±36/53 و 62/4± 60/53) سال، میانگین نمایه ی توده ی بدنی (86/1 ± 48/29 و 37/3 ± 38/32) کیلوگرم بر مترمربع شرکت داشتند. از اهداف جزئی این مطالعه بررسی میزان پایه و بعد از فعالیت شاخص هموسیستئین، شاخص های چربی(‏hdl-c،ldl-c ‎، ‏tc،‎tg ، ‎‏‏ hdl-c/tc)، مقاومت انسولینی و فشارخون سیستولی و دیاستولی در دو گروه فعال و غیرفعال بود. نحوه ی اجرای آزمون به این صورت بود که قبل از آزمون، فشارخون سیستولی و دیاستولی تعیین شد و سپس خون گیری اولیه بعد ‏از 9 تا 12 ساعت ناشتایی، صورت گرفت. سپس آزمون عملی به صورت پیاده‎روی بریسک با 70 تا 75 ‏درصد ضربان قلب بیشینه انجام شد و 15 تا 20 دقیقه بعد از فعالیت، خون گیری دوم انجام گرفت. فشارخون سیستولی و دیاستولی نیز بلافاصله، 15 و 30 دقیقه بعد از فعالیت اندازه گیری شد. برای بررسی همگن بودن داده های بدست آمده، از آزمون آماری کلموگروف- اسمیرنوف و برای مقایسه آن ها از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه با سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میزان هموسیستئین، مقاومت انسولینی، hdl-c، tg، tc/hdl-c پایه بین زنان فعال و غیرفعال معنی دار می باشد tc، ldl-c و فشارخون سیستولی و دیاستولی معنی دار نمی باشد. هم چنین نتایج نشان داد که فعالیت هوازی در زنان فعال موجب افزایش هموسیستئین، مقاومت انسولینی، hdl-c، tc، ldl-c و موجب کاهش tg، tc/hdl-c گردید. بالا رفتن فشارخون سیستولی بلافاصله بعد فعالیت و فشارخون دیاستولی بلافاصله، 15 و 30 دقیقه بعد فعالیت و افت سریع فشارخون سیستولی 15 و 30 دقیقه بعد فعالیت نیز مشاهده شد. در مورد تأثیر فعالیت هوازی بر متغیرهای تحقیق در زنان غیرفعال مشاهده گردید که، میزان مقاومت انسولینی، hdl-c، tc، ldl-c و فشارخون سیستولی بلافاصله بعد فعالیت افزایش داشته و کاهش بسیار جزئی در هموسیستئین و همچنین کاهش در tg، tc/hdl-c داشته است و افت تقریبی فشارخون سیستولی 15 و 30 دقیقه بعد فعالیت و هر سه فشارخون دیاستولی بعد فعالیت نیز مشاهده شد. به طور کلی نتایج نشان داد که، فعال و غیرفعال بودن زنان موجب اختلاف معنی دار در میزان هموسیستئین، مقاومت انسولینی، hdl-c، tg، tc/hdl-c پایه شده است. فعالیت هوازی نیز باعث اختلاف معنی دار در دامنه ی تغییرات هموسیستئین، hdl-c، tc/hdl-c و فشارخون سیستولی بلافاصله بعد فعالیت و فشارخون دیاستولی بلافاصله و 15 دقیقه بعد فعالیت شده است.

ارتباط بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه با برخی از شاخص های چاقی در دانش آموزان پسر 18-15 ساله شهر مرند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  محمد رضایی   وحید ساری صراف

هدف: بررسی ارتباط بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت های بیشینه و زیربیشینه با شاخص های چاقی (wc,whr, bmi %bf,) در دانش آموزان پسر 18-15 ساله شهر مرند روش: برای این مطالعه تعداد 144 نفر از دانش آموزان 18-15 ساله مقطع متوسطه مدارس شهر مرند(میانگین سنی 9/0 ± 8/15 سال، قد 91/4 ± 41/170 سانتیمتر، وزن 6/6 ±3/65 کیلوگرم) با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.. ابزارهای جمع آوری اطلاعات: پرسشنامه سلامت، ترازو، قدسنج، فشارسنج، ضربان سنج پولار، مترنواری، کالیپر، آزمون فعالیت بدنی بر روی چرخ کارسنج و آزمون پله. به منظور اندازه گیری ضربان قلب برگشت به حالت اولیه، آزمودنی ها در دو مرحله آزمون فعالیت بدنی(بیشینه و زیر بیشینه) را بر روی چرخ کارسنج انجام دادند و در هر مرحله ضربان قلب در حالت استراحت، فعالیت و 1 دقیقه پس از اتمام فعالیت ثبت شد و مقادیر ضربان قلب برگشت به حالت اولیه(hrr) از کم کردن مقدارضربان قلب پس از 1دقیقه ریکاوری غیر فعال از ضربان قلب ثبت شده در پایان فعالیت به دست آمد. روش آماری: داده های حاصل با استفاده از نرم افزارهای آماری spss16 و excel بررسی شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همگن سازی داده ها و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت زیربیشینه با )627/0-wc(r=، )462/0-whr(r=، )781/0-bmi(r=، ) 562/0- %bf(r= همبستگی معکوس معنی داری وجود داشت(01/0>p). همچنین همبستگی معکوس معنی داری بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت بیشینه با )663/0- wc(r=، )45/0- whr(r=، )676/0- bmi(r=، )642/0- %bf (r= وجود داشت(01/0>p). اما این ارتباط بین hrr پس از فعالیت های بیشینه (03/0-r=) و زیر بیشینه (075/0-=r) با ضربان قلب استراحتی برقرار نبود (05/0p>).

تاثیر دو میزان مکمل سازی اسیدهای آمینه شاخه دار برپاسخ هورمون های آنابولیکی پس از فعالیت قدرتی سنگین در وزنه برداران معلول.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1390
  امید میرزاحسینی   رامین امیرساسان

یکی ازرشته های ورزشی که در بین معلولین طرفداران زیادی دارد، وزنه برداری است و با توجه به کسب مدال های مختلف توسط ورزشکاران جانباز و معلول ایران در مسابقات جهانی و پاراالمپیک لازم است توجه بیشتری به این رشته گردد. ورزشکاران در طول زمان ورزشی خود از مکمل های بسیاری استفاده می کنند. یکی از این مکمل ها اسید های آمینه شاخه دار است. از این رو تحقیق حاضر به منظور تعیین اثر مکمل سازی اسید های آمینه شاخه دار بر روی هورمون های آنابولیکی وزنه برداران معلول انجام شد. روش شناسی:تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور با اندازه گیری های مکرر روی 21 نفر مرد وزنه بردار معلول( میانگین سنی69/1±95/24 سال، قد67/3±72/169 سانتی متر، وزن 05/3±30/80 کیلوگرم، درصد چربی 92/1±13/22% و شاخص توده بدنی 06/1±82/27کیلوگرم بر مجذور متر)در 2گروه مکمل(240و480 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و یک گروه دارونما(دکسترین) انجام شد.پس ازیک دوره یک هفته ای آزمودنی ها تحت یک آزمون ورزشی قدرتی سنگین در 4 حرکت با شدت 80% یک تکرار بیشینه قرار گرفتند. خونگیری در 4 مرحله(در حالت پایه،30 دقیقه قبل از آزمون ورزشی،30 دقیقه بعد از آزمون ورزشی و 2 ساعت بعد از آزمون ورزشی) انجام شد. سپس هورمون رشد و فاکتور رشد شبه انسولینی آزمودنی ها اندازه گیری شد. داده های حاصله با استفاده از آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس مکرر و پس تعقیبی بونفرونی و با کمک نرم افزار های 15minitab و 18spss در سطح معنی داری 05/0 مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق: نتایج تحقیق حاضر حاکی است که مقادیر هر دو شاخص هورمون رشد و فاکتور شبه انسولینی رشد طی چهار دوره ی مختلف اندازه گیری ( یک هفته قبل از اجرای قرارداد تمرینی، 30 دقیقه قبل از اجرای قرارداد تمرینی، 30 دقیقه و 2 ساعت پس از اجرای قرارداد تمرینی) به طور معنی داری متفاوت است. البته در شاخص فاکتور شبه انسولینی رشد مقادیر بعد از 2 ساعت با مقادیر پایه و 30 دقیقه قبل از تمرین تفاوت معنی داری نداشت و میتوان نتیجه گرفت این شاخص طی 2 ساعت اولیه به مقادیر پایه خود نزدیک شده است با این حال، هیچ گونه تفاوت معنی داری بین شاخص های سه گروه طی چهار مرحله ی اندازه گیری مشاهده نشد(p> 0/05). با این حال تاثیر ترکیبی مکمل سازی و تمرین در شاخص فاکتور شبه انسولینی رشد بسیار به سطح معنی داری آزمون نزدیک بود(p=0/059). نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که مکمل سازی اسید های آمینه شاخه دار با مقادیر 240 و480 میلی گرم با ازای هر کیلوگرم وزن بدن تاثیر معنی داری بر تغییرات هورمون رشد و فاکتور شبه انسولینی رشد وزنه برداران معلول ندارد. اما یک جلسه فعالیت قدرتی بالا تنه در این ورزشکاران می تواند این دو شاخص را به طور معنی داری تغییر دهد.

بررسی و مقایسه اختلالات خوردن در کشتی گیران نخبه نوجوان آزاد و فرنگی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  نورالله علیزاده   رامین امیرساسان

اختلالات خوردن شامل طیف وسیعی از بیماری ها همراه با افزایش وزن و یا کاهش وزن هستند. شامل دو دسته بی اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی می شوند. بروز این بیماری عصبی به طور معمول دراواسط تا اواخر نوجوانی(سنین 14تا 18سالگی) آغاز می شود[1]. افراد در بی اشتهایی و کم اشتهایی عصبی دچار کاهش شدید وزن و گاهی دچار سوء تغذیه نیز می شوند. فشار خون پایین، کم خونی، سرگیجه، خستگی زودرس، اختلالات گوارشی به شکل یبوست و نفخ و صداهای روده ای و شکمی، در آنها دیده می شود. مجموعه مواردی که بیان شد می تواند در دوره نوجوانی بشدت رشد (چه رشد جسمی و چه رشد روحی و روانی) را تحت تاثیر قرار دهد. میزان قابل توجهی از اقدام به خودکشی، افسردگی، و اضطراب در مردان دارای اختلالات در غذا خوردن وجود دارد. با این حال، مردم، از اختلالات خوردن در مردان کمتر آگاه می باشند و برنامه های پیشگیری از اختلالات در غذا خوردن برای مردان، کمتر است. محیط های رقابتی یکی از عوامل اجتماعی تأثیر گذار بر بروز اختلالات خوردن می باشد شواهد موجود نشان می دهد که بروز اختلالات خوردن در محیط هایی که افراد توجه بیشتری به وزن خود دارند و نیز در محیط های رقابتی مانند محیط های ورزشی، بیشتر است[2]. شیوع اختلالات خوردن در کشتی گیران برای رسیدن به وزن مخصوص، نگرانی هایی را بوجود آمده است. وجود کلاس های وزنی مختلف در کشتی باعث می شود که ورزشکاران و مربیان به دلایل تاکتیکی تصمیم بگیرند تا تغییراتی را در وزن ورزشکاران ایجاد کنند. این موضوع به مربی این اجازه را می دهد تا ورزشکار را در یک کلاس طبقه وزنی شرکت دهد که انتظار می رود موفقیت بیشتری را در آن وزن بدست آورد. این عوامل باعث می شود که کشتی گیرها در معرض خطر ابتلا به اختلالات خوردن قرار گیرند[3]. لذا هدف تحقیق توصیفی حاضر بررسی اختلالات خوردن در کشتی گیران ایران است. 150 نفر ورزشکار شرکت کننده در رقابت های بین المللی کشتی روز جهانی کودک در تبریز، برای مطالعه انتخاب شدند و سپس به سه گروه سبک وزن، میان وزن، و سنگین وزن، تقسیم شدند. در این تحقیق از پرسشنامه 26 سئوالی اختلالات خوردن (eat-26) استفاده شد که نمره کل آن برای اندازه گیری «اختلالات خوردن» و زیر گروه های آن برای اندازه گیری «رژیم غذایی»، «پراشتهایی و اشتغال ذهنی با غذا» و «کنترل دهانی غذا خوردن» استفاده می شود[4]. از آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای آزمون طبیعی بودن داده ها و آنوای یک طرفه مستقل برای مقایسه گروه های وزنی مختلف استفاده شد. نمره کل اختلالات خوردن در گروه سبک وزن برابر 56/30 و در گروه میان وزن برابر 97/20 و در گروه سنگین وزن برابر 87/21 بود. مقایسه میانگین نمرات افراد در گروه های وزنی مختلف با استفاده از آنوای یک طرفه نشان داد که بین کشتی گیران سبک وزن، میان وزن و سنگین وزن «اختلالات خوردن»(320/0p=) و زیر گروه های «رژیم غذایی» (437/0p=) و «پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا»(985/0p=)، اختلاف معنی داری وجود نداشت ولی در زیر گروه «کنترل دهانی غذا خوردن»(045/0p=)، تفاوت معنی دار بود(045/0p=). در حالت کلی اختلالات خوردن در کشتی گیران در مقایسه با غیر ورزشکاران، بالاست که توجه کافی مسئولین امر را می طلبد

تاثیر و مقایسه سن و جنس بر ریکاوری فشار خون پس از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  سمیه ثانی   رامین امیرساسان

هدف از تحقیق حاضر تعیین تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون پس از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار می باشد. بدین جهت 60 آزمودنی سالم بدون هیچ نوع سابقه ی بیماری (به ویژه بیماری فشار خونی) و سابقه ی مصرف دارو و مکمل، به سه گروه جداگانه تقسیم شدند. گروه اول: 10 مرد 20 تا 30 ساله؛ گروه دوم: 10 زن 20 تا 30 ساله؛ گروه سوم: 10 مرد 30 تا 40 ساله؛ گروه چهارم: 10 زن 30 تا 40 ساله؛ گروه پنجم: 10 مرد 40 تا 50 ساله؛ گروه ششم: 10 زن 40 تا 50 ساله. بلافاصله قبل از آزمون، ضربان قلب و فشار خون افراد دو بار(بعد از 10 و 15 دقیقه استراحت) در وضعیت نشسته روی چرخ کارسنج اندازه گیری شد. در طول آزمون، ضربان قلب و فشار خون(با استفاده از دستگاه اندازه گیری فشار خون) به فاصله ی دو دقیقه اندازه گیری شد. پروتکل آزمون از سه دقیقه گرم کردن در بار کاری 50 وات روی چرخ کارسنج شروع شده و در هر دقیقه 20 وات به بار کاری اضافه می شود تا زمانی که آزمودنی ها به خستگی قابل تحمل برسند. سپس ضربان قلب و فشار خون در اولین دقیقه پس از آزمون اندازه گرفته شد و هر دو دقیقه این اندازه گیری ادامه یافت تا لحظه ای که این دو متغیر به سطح قبل از آزمون برسند(در دقایق 1،3،5،7 و ....). جهت تعیین اثر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، از تحلیل واریانس دوراهه و برای مقایسه زمان ریکاوری فشار خون بین سه رده سنی در گروه مردان و زنان از تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد.همچنین از آزمون t مستقل برای مقایسه زمان ریکاوری فشار خون هر رده سنی بین مردان و زنان استفاده گردبد. کلیه ی محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار spss16، در سطح معنی داری 05/0، انجام شد. نتایج نشان داد بین زمان ریکاوری فشار خون، در سه رده سنی زنان سالم غیرورزشکار، تفاوت وجود ندارد(05/0<p). بین زمان ریکاوری فشار خون، در سه رده سنی مردان سالم غیرورزشکار تفاوت وجود دارد(05/0p?). بین زمان ریکاوری فشار خون، در زنان و مردان سالم غیرورزشکار، در سه رده سنی تفاوت وجود دارد(05/0p?).

عنوان پایان نامه: مقایسه ی تأثیر فعالیت هوازی در اوایل دوره ی فولیکولی با اواخر دوره ی فولیکولی بر لپتین، استروژن و کورتیزول سرم زنان غیرورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  راضیه شیری   سعید دباغ نیکوخصلت

تحقیق حاضر در نظر داشت تا تاثیر فعالیت هوازی در دوره های اوایل و اواخر فولیکولی را بر لپتین، استروژن و کورتیزول سرم زنان غیرورزشکار سالم را بررسی کند. برای این منظور، 12 نفر از دانشجویان غیرورزشکار (با میانگین± انحراف معیار سنی2±26 سال ، قد 4±6/ 160 سانتیمتر ، وزن8/3±4/53 کیلوگرم، درصد چربی 7/3±4/24 ، bmi 5/1±8/20 کیلوگرم بر مجذور مربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 9/8±5/35 میلی لیتر بر کیلوگرم در هر دقیقه) داوطلب شدند تا فعالیت هوازی را که شامل دویدن روی نوارگردان با vo2max 70% تا حد واماندگی بود، انجام دهند. فعالیت در دو دوره ی اوایل و اواخر فولیکولی به صورت متقاطع انجام گرفت و نمونه های خونی قبل، بعد و 48 ساعت بعد از فعالیت جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس(anova)با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که در مقایسه ی سطوح استراحتی لپتین در این دو دوره، تفاوت معنی داری وجود ندارد(05/0 p >). همچنین، تغییرات سطوح لپتین نیز در پاسخ به یک جلسه فعالیت هوازی در اوایل فولیکولی معنی دار نبود(05/0 p >). اما، در اواخر فولیکولی بلافاصله بعد از فعالیت، سطوح لپتین، نسبت به قبل از فعالیت، افزایش معنی داری داشته(02/0p =) و 48 ساعت بعد از فعالیت نیز نسبت به بلافاصله بعد از فعالیت به طور معنی داری کاهش یافت(04/0p =). مقادیر استراحتی استرادیول نیز در اواخر دوره ی فولیکولی به طور معنی داری بیشتر از اوایل این دوره بود. در هر دو دوره، سطوح استرادیول، بلافاصله و 48 ساعت بعد از فعالیت هوازی به طور معنی داری افزایش نشان داد(05/0 p<). همچنین مقادیر این هورمون، در اوایل دوره ی فولیکولی، 48 ساعت بعد از فعالیت نسبت به زمان اتمام فعالیت به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<). در مقایسه ی سطوح کورتیزول در این دو دوره در پاسخ به ورزش نیز مشاهده شد که در هر دو دوره مقادیر کورتیزول پس از فعالیت هوازی به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<). از نتایج تحقیق حاضر به نظر می رسد که احتمالاً تأثیر فعالیت هوازی بر سطوح لپتین در اواخر دوره ی فولیکولی بیشتر از اوایل این دوره باشد. در مورد اثرات فعالیت بر استرادیول نیز می توان گفت که فعالیت هوازی به طور ناگهانی مقادیر این هورمون را افزایش می دهد که این امر می تواند دلیلی بر بسیاری از پاسخ های هورمونی ناشی از ورزش که از تغییرات استرادیول ممکن است ناشی شوند، باشد. همچنین فعالیت ورزشی در کاهش سطوح کورتیزول موثر است، اما از آنجا که تأثیر فعالیت ورزشی بر کورتیزول در مطالعات مختلف متفاوت گزارش شده است، مطالعات بیشتری در این زمینه بایستی انجام گیرد.

رابطه بین اختلالات خوردن و تمرین در زنان ورزشکار رشته های استقامتی، رده وزنی و زیبایی شناختی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  مرضیه دهقانزاده دانالو   رامین امیرساسان

روش شناسی: روش تحقیق به شیوه همبستگی بود، 212 زن ورزشکار (تعداد 72 ورزشکار استقامتی، 70 ورزشکار رده وزنی و 70 ورزشکار زیبایی شناختی) با میانگین سنی6/2±42/21 سال، میانگین قد 4/5±7/163 سانتی متر، میانگین وزنی 5/5±5/55 کیلوگرم و سابقه ورزشی 1/4±5/5 سال) در این مطالعه شرکت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های مقیاس تشخیصی اختلالات خوردن، وابستگی به تمرین و پرسشنامه تمرینی اوقات فراغت و شاخص توده بدنی بودند. داده ها بوسیله همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و مجذور کای با کمک نرم افزار spss 17 در سطح معنی داری 05/0> pبررسی شد. یافته های تحقیق: 5/50% از ورزشکاران علایم اختلالات خوردن و 2/22% علایم وابستگی به تمرین داشتند. نتایج مطالعه حاضر همبستگی معنی داری بین همه متغیرهای مورد مطالعه را نشان دادند. هزینه مصرفی تمرینات اوقات فراغت ارتباط معنی داری با وابستگی تمرین داشت(014/0p=)، وابستگی تمرین ارتباط معنی داری با نمرات آسیب شناسی خوردن داشت(001/0=p) و هزینه مصرفی تمرینات اوقات فراغت ارتباط معنی داری با آسیب شناسی خوردن داشت(001/0=p). نتیجه گیری: براساس نتایج، شیوع اختلالات خوردن در زنان ورزشکار رشته های ورزشی استقامتی، رده وزنی و زیبایی شناختی بالا بود. وابستگی به تمرین و هزینه های مصرفی تمرینات اوقات فراغت مشارکت معنی داری در اختلالات خوردن داشتند.

مقایسه سه نوع مکمل سازی حاد کربوهیدرات، ال کارنیتین و مکمل سازی ترکیبی کربوهیدرات و ال-کارنیتین بر زمان واماندگی ناشی از فعالیت هوازی وتغییرات ضربان قلب دوره ریکاوری درمردان ورزشکار دانشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  عسگر ایران پور   وحید ساری صراف

اجرای فعالیت طولانی مدت فزاینده، با کاهش ذخایر گلوگز و گلیکوژن عضلانی و کبد و واماندگی و دهیدراسیون در این گونه فعالیت ها همراه می شود. میزان درک فشار ناشی از شدت فعالیت و دهیدراسیون عامل تعیین کننده در بازگشت ضربان قلب به حالت اولیه است. میزان درک فشار از فعالیت به نوبه خود موثر از دهیدراسیون در فعالیت می باشد. امروزه استفاده از مکمل های ورزشی متدی مرسوم درجلوگیری از دهیدراسیون می باشد. با توجه به این که سایر مطالعات مرتبط نیز حاکی از تناقض و ناهمگونی در خصوص تأثیر القای کارنیتین و کربوهیدرات روی زمان خستگی و عملکرد استقامتی هنگام فعالیت ورزشی نزدیک به بیشینه و میزان درک فشار و بازگشت ضربان قلب به حالت اولیه و تغییرات وزن بدن ناشی از فعالیت استقامتی هستند. به نظر می رسد که تفاوت در مصرف کربوهیدرات، ال کارنیتین به تنهایی و یا کارنیتین همراه با کربوهیدرات در شدت های فزاینده ورزشی از عوامل مهم اختلاف در یافته های مذکور باشد. هدف : از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مکمل سازی کربوهیدرات، ال کارنیتین و ال-کارنیتین همراه با کربوهیدرات را بر عملکرد استقامتی ( زمان رسیدن به خستگی )، بازگشت ضربان قلب به حالت اولیه و تغییرات وزن بدن و میزان درک فشار را در مردان ورزشکار دانشگاهی مورد بحث و بررسی قرار دهیم. روش شناسی تحقیق : بدین منظور تعداد 40 نفر از دانشجویان ورزشکار دانشگاه تبریز به صورت تصادفی هدفداربه عنوان نمونه ای از جامعه دانشجویان ورزشکار دانشگاه تبریز انتخاب شدند. و در 4 گروه ( کنترل، آزمایشی اول : مکمل سازی کربوهیدرات 7%، آزمایشی دوم : مکمل سازی 2 گرم ال کارنیتین ، آزمایشی سوم : مکمل سازی کربوهیدارت 7% و 2 گرم ال کارنیتین به صورت ترکیبی ) تقسیم شدند. در مرحله بعد با مکمل سازی 3 ساعت قبل از فعالیت به اجرای فعالیت ورزشی وامانده ساز ( با استفاده از آزمون فزاینده gxt) تا مرز واماندگی پرداختند. زمان رسیدن به واماندگی و تغییرات ضربان قلب دوره ریکاوری ( دقایق 1 و 5 دوره ریکاوری ) ثبت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج : تحقیق نشان داد؛ که مکمل سازی حاد کربوهیدرات 7% باعث بهبودی در زمان رسیدن به واماندگی با استفاده از آزمون فزاینده gxt نسبت به گروه کنترل می شود(026/0 ? p )، در حالی که مکمل سازی حاد ال کارنیتین (2گرم) باعث تأثیر معنی داری به لحاظ آماری نشد ( 059/0 ? p )، یافته جالب توجه اینکه، مکمل سازی حاد ترکیبی کربوهیدرات و ال کارنیتین نسبت به دو نوع دیگر مکمل سازی باعث تأثیر معنی داری بهتری بر زمان رسیدن به واماندگی شد(002/0 ? p ). همچنین در آزمون تعقیبی علاوه بر نتایج فوق، ذکر شده مقایسه با گروه کنترل، در مقایسه گروه ها نسبت به گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری دیده نشد(00/1 ? p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این تحقیق و مرور مطالعات قبلی در این زمینه به صورت کلی نتیجه گیری می شود که مکمل سازی کربوهیدرات و ال کارنیتین به صورت ترکیبی بهتر از مکمل سازی کربوهیدرات و ال کارنیتین به صورت جداگانه می باشد. پیشنهادات کاربردی: به سایر محققین محترم پیشنهاد می شود که با توجه به بحث های زیاد در امر مکمل سازی، تحقیق حاضر را با دوزهای متفاوت ال کارنیتین و کربوهیدرات مورد مطالعه قرار دهند. در نهایت امر، پیشنهاد می شود که گام را فراتر از این تحقیق گذاشته و به صورت کاربردی در رشته های مختلف ورزشی استقامتی و منقطع این تحقیق به مرحله اجرا درآورده شود.

تاثیر یک جلسه فعالیت هوازی در زمان های مختلف روز بر انعقاد خون و شاخص های پلاکتی مردان جوان غیر ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  فهیمه محمدولی لو   سعید دباغ نیکوخصلت

مطالعه در خصوص تقابل زمان روز و یک جلسه فعالیت هوازی بر برخی متغیرهای انعقادی خون فیبرینوژن fibزمان پرورومبین pt زمان ترومبوپلاستین پارشال aptt و شاخص های پلاکت تعداد پلاکت (pct) متوسط حجم پلاکتی تعداد پلاکت mpv متوسط حجم پلاکتی می تواند در تعیین مناسب ترین زمان فعالیت ورزشی با کمترین خطرات حاصل از انعقاد و لخته شدن خون مفید واقع شود. بدین منظور 15 مرد سالم غیر ورزشکار (میانگین + انحراف معیار، سن: 2+ 24 سال، درصد چربی:7/6+5/13 درصد و شاخص توده بدنی: 1/2+ 6/21 کیلوگرم بر مجذور قد) یک جلسه فعالیت هوازی به مدت 30 دقیقه با 90% حداکثر ضربان قلب را بر روی چرخ کارسنج در چهار زمان مختلف روز (ساعت 00:80، 120، 1600 و 20:00) با فاصله های زمانی 72 ساعت انجام دادند. از روش متقاطع برای خنثی نمودن یادگیری و اثرات حاصل از فعالیت ها استفاده شد. فشار خون، دمای بدن و در طول 30 دقیقه فعالیت ضربان قلب و میزان درک فشار ثبت شد. از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر anova برای مقایسه سطوح استراحتی و پاسخ به یک جلسه ورزش در زمان های مختلف روز و در صورت معنی دار بودن از آزمون پس تعقیبی بونفرونی برای مقایسه زوج ها و سطوح معنی داری 5% استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت سطوح استراحتی pt و pct در زمان های مختلف روز غیر معنی دار و سطوح استراحتی fib(f 3,43=71/2,p=0/057)fib، و در زمان های مختلف روز معنی دار هستند . مقابسه زوج ها بیشترین سطوح استراحتی فیبرینوژن و aptt کمترین سطح استراحتی mpv را در زمان 8:00 نشان داد تغییرات قبل و بعد از فعالیت ورزشی در چهار زمان روز در همه متغیرها تفاوت معنی داری نشان ندادند . همچنین یک جلسه فعالیت هوازی باعث افزایش فیبرینوژن تعداد پلاکت و کاهش شد که این کاهش aptt در ساعت 8:00 نسبت به زمان های دیگر بیشتر بو. با اینحال هنگام توصیه زمان، زمان تمرین عصر ساعت 16:00 نسبت به زمان های دیگر بهتر است

مقایسه تأثیر کوتاه مدت مصرف کافئین با ایبوپروفن بر حداکثر تکرار و شاخص های درک فشار و درد در فعالیت های قدرتی در مردان ورزشکار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  حجت اله برقبانی   وحید ساری صراف

تحقیقات مختلف اثرات نیروزایی کافیین در ورزش های استقامتی به اثبات رسانده است و افزایش متابولیسم چربی و صرفه جویی در مصرف گلیکوژن مکانیسم اصلی این عمل معرفی شده است در نتیجه این عقیده به وجود آمده است که کافیین در تمرینات بی هوازی تأثیر ندارد. با این حال مطالعات اخیر نشان داده است که کافیین باعث بر هم کنش اکتین و میوزین، افزایش کانکولامین ها و کاهش درک درد می شود و می تاند اثرات نیروزایی در فعالیت های بی هوازی داشته باشد. کافیین خواص تسکین دهی دارد و اگر درد یک فاکتور محدود کننده روانی است. کافیین می تواند باعث پیشرفت در عملکرد شود. به علاوه با مقایسه تأثیر کافیین و دیگر مسکن های درد مانند ایبوبروفن می توان اثرات کافیین را بهتر توضیح داد. از این رو در پژوهش حاضر تأثیر مصرف کوتاه مدت کافیین بر شاخص های درک درد (ppi)، درک فشار (rpe)، حداکثر تعداد تکرار (rm) و ضربان قلب (rm) در تمرینات قدرتی بررسی شد. روش شناسی : در این تحقق دو سویه کور، 15 مرد دانشگاهی در یک گروه شرکت کردند. هر جلسه تمرینی شامل چهار حرکت خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو و باز کردن زانو بود. آزمودنی ها در سه جلسه تمرینی مجزا یک ساعت پس از مصرف کافیین (6 میلی گرم بر کیلوگرم)، ایبوپروفن (400 میلی گرم) و با دارونما به انجام تمرین پرداختند و در این تمرین آزمودنی ها از هر حرکت سه دور تا مرز خستگی و با شدت 12 تکرار بیشینه انجام دادند و در پایان هر دور تمرینی و نیز پس از پایان هر حرکت تمرینی، میزان rpe,ppi,rm,hr اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده با روش آماری تحلیل واریانس (anova) با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق: مصرف کافیین در مقایسه با دارونما و ایبوپروفن باعث افزایش معنی دار در hr(باز کردن زانو و پرس سینه)، rm (تمام حرکات) شد و از طرفی کاهش rpe (خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو) و ppi(خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو) را سبب شد (p<0/05). نتیجه گیری : نتیجه این تحقیق نشان می دهد مصرف کوتاه مدت کافیین عملکرد تمرینی را به طور معنی داری بهبود می بخشد اما ایبوپروفن چنین اثری نداشته است. بر اساس نتایج این تحقیق می توان مصرف کوتاه مدت کافیین را در تمرینات مقاومتی به ورزشکاران پیشنهاد کرد.

ارتباط بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت با برخی از شاخص های چاقی در دانش آموزان پسر 18-15 ساله شهر مرند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  محمد رضایی   وحید ساری صراف

هدف : بررسی ارتباط بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت های بیشینه و زیربیشینه با شاخص های چاقی (wc,whr,bmi%bf) در دانش آموزان پسر 18-15 ساله شهر مرند روش : برای این مطالعه تعداد 144 نفر از دانش آموزان 18-15 ساله مقطع متوسطه مدارس شهر مرند (میانگین سنی 9/0-+8/15 سال، قد 91/4-+41/170 سانتیمتر، وزن 6/6+-3/65 کیلوگرم) با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات : پرسشنامه سلامت، ترازو، قدسنج، فشار سنج، پولار، مترنواری، کالیپر، آزمون فعالیت بدنی بر روی چرخ کارسنج و آزمون پله. به منظور اندازه گیری ضربان قلب برگشت به حالت اولیه، آزمودنی ها در دو مرحله آزمون فعالیت بدنی (بیشینه و زیربیشینه) را بر روی چرخ کارسنج انجام دادند و در هر مرحله ضربان قلب در حالت استراحت، فعالیت و 1 دقیقه پس از اتمام فعالیت ثبت شد و مقادیر ضربان قلب برگشت به حالت اولیه (hrr) از کم کردن مقدار ضربان قلب پس از 1 دقیقه ریکاوری غیر فعال از ضربان قلب ثبت شده در پایان قعالیت به دست آمد. روش آماری : داده های حاصل با استفاده از نرم افزارهای آماری spss16 و excel بررسی شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همگن سازی داده ها و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت زیربیشینه با wc(r=-627/0), whr(r+-462/0), bmi(r+-781/0) , bf(r+-562/0) همبستگی معکوس معنی داری وجود داشت (p<0/01).همچنین همبستگی معکوس معنی داری بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت بیشینه با wc(r=-0/663), whr(r=0/45), bmi(r=-0/676), %bf(r=-0/642) وجود داشت (p<0/01). اما این ارتباط بین hrr پس از فعالیت های بیشنه (r=0/03 و زیر بیشینه (r=-0/075) با ضربان قلب استراحتی برقرار نبود (p>0/05). نتیجه گیری : با توجه به اینکه بین ضربان قلب برگشت به حالت اولیه پس از فعالیت همبستگی معکوس معنی داری با شاخص های چاقی بررسی شده وجود داشت، می توان بیان نمود که تغییرات در اندازه این شاخص ها می تواند به عنوان یک عامل پیشگویی کننده برای ضربان قلب برگشت به حالت اولیه و در نتیجه بیماری قلبی-عروقی به کار می رود. و در بین این شاخص ها، شاخص توده بدن (bmi) همبستگی قوی تری با ضربان قلب برگشت به حالت اولیه داشت.

تأثیر مصرف کوتاه مدت بذر کتان در دو مقدار متفاوت بر پاسخ ظرفیت ضد اکسایشی تام و مالون دی آلدهید به یک وهله فعالیت ورزشی وامانده ساز در زنان والیبالیست
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  الهام مردانی زنوز   رامین امیرساسان

چکیده: مقدمه: هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل دهی کوتاه مدت بذر کتان در دو مقدار متفاوت بر پاسخ ظرفیت اکسایشی تام و مالون دی آلدهید به یک وهله فعالیت ورزشی وامانده ساز در زنان والیبالیست است. روش شناسی: بدین منظور 24 زن فعال والیبالیست (انحراف معیار ± میانگین: سن 23/5±25/29 سال، حداکثر اکسیژن مصرفی3/4±55/37 میلی-لیتر بر کیلوگرم در دقیقه، وزن 15/9±79/64 کیلوگرم، قد 63/5±164 سانتی-متر، شاخص توده ی بدنی 33/4±46/24 و درصد چربی 42/6±83/21) انتخاب و بر اساس فاکتورهای ذکر شده به طور همگن به سه گروه دریافت کننده ی مکمل بذر کتان (50 گرم روزانه به مدت 14 روز)، دریافت کننده ی مکمل بذر کتان( 30 گرم روزانه به مدت 14 روز) و دارونما (30 گرم آرد نخود و آرد گندم به نسبت مساوی) تقسیم شده اند. نمونه ی خونی اولیه در حالت پایه قبل از شروع مکمل دهی، خون گیری دوم پس از تکمیل دوره ی 14 روزه ی مکمل دهی و خون گیری سوم بلافاصله بعد از فعالیت درمانده ساز (آزمون شاتل ران) انجام می شود. ظرفیت ضد اکسایشی تام سرمی از طریق واکنش ظرفیت ضداکسایشی معادل ترولوکس و میزان میزان مالون دی آلدهید سرمی بر پایه واکنش با تیوباربیتوریک اسید تعیین شد.از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی حداقل سطح معنی داری (lsd) برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های تحقیق: در مطالعه ی حاضر بین سطح مالون دی آلدهید (587/0 =p) و ظرفیت ضداکسایشی تام (943/0=p) زنان والیبالیست پس از یک دوره ی کوتاه مدت (14 روزه) مکمل دهی بذر کتان در دو مقدار 30 و 50 گرم در روز و نیز پاسخ ظرفیت ضداکسایشی تام به فعالیت وامانده ساز (096/0 =p) تفاوت معنی داری مشاهده نشد اما مکمل دهی بذر کتان در دو مقدار 30 و 50 گرم در روز تفاوت معنی داری در مقدار مالون دی آلدهید در پاسخ به فعالیت وامانده ساز ایجاد کرد که توانست از افزایش.زیاد مالون دی آلدهید پس از فعالیت وامانده ساز ممانعت نماید (006/0 = p). نتیجه گیری: بنابراین مطالعه ی حاضر نشان داد که می توان از مکمل دهی با بذر کتان برای جلوگیری از افزایش مالون دی آلدئید بعد از فعالیت وامانده ساز و پیش گیری از آسیب های ناشی از فشار اکسایشی بهره برد.

تاثیر یک مسابقه ی فوتبال بر پاسخ های ایمونوگلوبولین a، کورتیزول و پروتئین تام بزاقی مردان فوتبالیست
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  ایوب مهدی وند   وحید ساری صراف

چکیده ندارد.

رابطه ی غلظتهای لاکتات و کلراید بزاقی با لاکتات خون مردان فوتبالیست، طی یک جلسه فعالیت فوتبال با شدت های فزاینده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  قادر رحیم زاده   رامین امیرساسان

چکیده ندارد.

تاثیر دو میزان مکمل سازی اسیدهای آمینه شاخه دار (bcaa) بر شاخص های سرمی آسیب سلولی (ck-ldh-ckmb) پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی سنگین در کشتی گیران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  کاوه بتوراک   رامین امیرساسان

چکیده ندارد.

تأثیر دو جلسه فعالیت استقامتی طی دو روز متوالی بر ایمونوگلوبولین a ، کورتیزول و پروتئین تام بزاقی دوچرخه سواران نخبه ی جوان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  مسعود اصغرپور ارشد   وحید ساری صراف

چکیده ندارد.

شیوع و اثر کاهش سریع وزن در میان کشتی گیران نخبه آزاد و فرنگی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1388
  محمدرضا امامی میبدی   بهمن میرزایی

چکیده ندارد.