نام پژوهشگر: علی نقی کشتکاران

تأثیر استفاده از افزودنی باکتریایی بر ارزش تغذیه ای و کیفیت تخمیر سیلاژ گیاه کامل پنج رقم جو ایرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1390
  فهیمه چاوشی   مسیح اله فروزمند

تأثیر استفاده از افزودنی باکتریایی بر ارزش تغذیه ای و کیفیت تخمیر سیلاژ گیاه کامل پنج رقم جو ایرانی چکیده این پژوهش با هدف بررسی تأثیر استفاده از افزودنی باکتریایی بر معیارهای تخمیر و ارزش تغذیه ای سیلاژ گیاه کامل پنج رقم جو ایرانی سیلو شده انجام گردید. عامل های آزمایش شامل پنج رقم جو ایرانی (ماکوئی، فصیح، بدون پوشینه، بی نام و 10d) و افزودنی باکتریایی حاوی لاکتوباسیلوس پلانتاروم و پدیوکوکوس اسیدی لاکتیسی در دو سطح (با افزودنی و بدون افزودنی) بود که برای انجام آزمایش از 40 عدد سیلوی آزمایشگاهی استفاده شد (هر تیمار 4 تکرار). طرح مورد استفاده با آرایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی بود. نتایج نشان داد که کیفیت تخمیر و ارزش تغذیه ای سیلاژ حاصل از ارقام جو ایرانی متفاوت است. اکثر پارامترهای تخمیری (ph، کربوهیدرات محلول، نیتروژن آمونیاکی، اتانول، لاکتات، استات، پروپیونات، بوتیرات) و پارامترهای تغذیه ای (ماده خشک، خاکستر، دیواره سلولی بدون همیسلولز، لیگنین، چربی خام، پروتئین خام و نشاسته) ارقام با هم تفاوت معنی داری داشتند. در بین ارقام مورد مطالعه به نظر می رسد به دلایلی همچون ماده خشک مناسب، سطح پروتئین، خاکستر و کمتربودن مقدار لیگنین، اسید بوتیریک، اسید پروپیونیک و بازیافت بیشتر ماده خشک، رقم ماکویی و فصیح بهترین رقم برای تولید سیلاژ و رقم 10d کمترین ارزش برای تولید سیلاژ را داشته است. افزودنی میکروبی در همه ارقام در طول فرآیند تخمیر منجر به کاهش بیشتر قندهای محلول و نشاسته شد و قندهای دیواره سلولی کمتر تحت تأثیر افزودنی قرار گرفتند. افزایش تولید اسید لاکتیک و کاهش اسید بوتیریک و کاهش تولید ازت آمونیاکی در سیلاژهای تلقیح شده مشاهده شد. افزودن باکتریهای تولیدکننده اسید لاکتیک به میزان 106 واحد تشکیل دهنده کلنی در هر گرم علوفه سیلو شده جو منجر به بهبود کیفیت تخمیر گردیده است.

تأثیر ارتفاع برداشت بر نسبت اندام های هوایی، معیارهای تخمیر و ارزش تغذیهای سیلاژ ذرت پر رطوبت ایرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1390
  مهری ارجمند   علی نقی کشتکاران

چکیده به منظور بررسی تأثیر ارتفاع برداشت بر نسبت اندام های هوایی، معیارهای تخمیر و ارزش تغذیه ای سیلاژ ذرت پر رطوبت ایرانی، آزمایشی با 4 تیمار و 4 تکرار در قالب طرح کاملاْ تصادفی در سال 1389 انجام گرفت. این آزمایش شامل دو بخش بود. در بخش اول، تعداد 120 گیاه ذرت در اوایل مرحله بلوغ (شیری تا خمیری) در 4 ارتفاع مختلف (برای هر ارتفاع برداشت 30 گیاه ذرت) 15، 25، 35 و 45 سانتی متر برداشت شده و درون کیسه های نایلونی ریخته شدند. در بخش دوم، 80 گیاه ذرت با همان 4 ارتفاع، برداشت و بوسیله چاپر دو ردیفه خرد شده و در 16 عدد مینی سیلوی آزمایشگاهی از جنس پی وی سی با فشار 40 اتمسفر ذخیره شدند. پس از 80 روز، سیلوها بازگشایی و پارامترهای مورد نظر اندازه گیری گردیدند. از روی وزن تر کل گیاه و اجزای آن نسبت بلال به کل گیاه، نسبت برگ به کل گیاه و نسبت ساقه به کل گیاه تعیین و نسبت استوور خشک و درصد بلال خشک به کل گیاه محاسبه گردید. در مورد نمونه های گیاه، درصد ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز و لیگنین و در نمونه های سیلاژ، درصد ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر، چربی خام، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، لیگنین، نشاسته، کربوهیدرات محلول در آب، اسیدهای چرب فرار، اتانول، ازت آمونیاکی، بازیافت ماده خشک و ph اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که افزایش ارتفاع برداشت باعث افزایش نسبت بلال به کل گیاه، نسبت بلال خشک به کل گیاه، نسبت برگ به کل گیاه، درصد ماده خشک گیاه، پروتئین سیلاژ ( تا ارتفاع 35 سانتی متر افزایش و در ارتفاع 45 سانتی متر کاهش یافت)، چربی سیلاژ و کربوهیدرات سیلاژ، همچنین باعث کاهش نسبت استوور به کل گیاه، استوور خشک به کل گیاه، ساقه به کل گیاه، دیواره سلولی بدون همی سلولز و لیگنین گیاه شد. بین تیمارها اختلاف معناداری از لحاظ اغلب معیارهای موثر بر ارزش تغذیه ای و کیفیت تخمیر وجود نداشت و با توجه به این که افزایش ارتفاع برداشت باعث کاهش تولید علوفه در مزرعه می شود، لذا افزایش ارتفاع برداشت برای رقم سینگل کراس 700 در شرایط ایران توصیه نمی شود. البته مقدار لیگنین با افزایش ارتفاع برداشت کاهش و درصد نشاسته و پروتئین افزایش یافت، بنابراین برای اظهار نظر قطعی باید مقدار انرژی و قابلیت هضم سیلاژ حاصله و تأثیر سیلاژ برداشت شده در ارتفاع مختلف بر عملکرد دام نیز بررسی شود.

بررسی اثر افزودن پساب نشاسته و افزودنی باکتریایی بر معیارهای تخمیر و ارزش غذایی سیلاژ یونجه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  فاطمه کامیابی   علی نقی کشتکاران

هدف از این طرح بررسی اثر استفاده از افزودنی باکتریایی حاوی لاکتوباسیلوس پلانتاروم و پساب نشاسته گندم در چهار سطح 0، 5، 10 و 15 درصد ماده خشک علوفه بر ترکیب شیمیایی وکیفیت تخمیر سیلاژ یونجه در سیلوهای آزمایشگاهی بود. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل انجام گرفت بدین منظور علوفه یونجه چین چهارم با ماده خشک 26/23 درصد برداشت گردید و پس از آماده سازی تیمار ها در 32 سیلوی آزمایشگاهی از جنس پی وی سی به مدت 70 روز ذخیره شد. نتایج این آزمایش نشان داد که اضافه کردن باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم به سیلاژ یونجه تأثیرمعنی داری بر درصد ماده خشک سیلاژ نداشته است. همچنین افزودنی باکتریایی خاکستر، پروتئین خام، چربی خام، کربوهیدرات های غیرساختمانی، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز را تحت تاثیر قرار نداد.در این آزمایش افزودنی باکتریایی باعث کاهش معنی داری در میزان نشاسته سیلاژ شد. دلیل کاهش درصد نشاسته نیز می تواند به این دلیل باشد که مقداری از قندهای نشاسته ای در حین فرآیند تخمیر مورد مصرف باکتری ها قرار گرفته است. افزودن پساب نشاسته مقدار ماده‎ی خشک سیلاژ یونجه را به طور معنی داری افزایش داد که دلیل این امر را می توان این گونه بیان کرد که احتمالا افزودن پساب نشاسته باعث افزایش تولید و خروج پساب از سیلاژ شده است. پساب نشاسته تأثیر معنی داری برمقدار خاکسترخام، کربوهیدرات های غیرساختمانی، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز نداشت لیکن پساب نشاسته میزان پروتئین خام و چربی سیلاژ را به طور معنی داری تحت تأثیر قرار داد به طوری که با افزایش سطح پساب نشاسته به دلیل افزایش خروج ترکیبات ازته محلول از طریق افزایش خروج پساب درصد پروتئین باقی مانده در توده سیلاژ کاهش یافته استافزودن پساب نشاسته میزان نشاسته ی سیلاژ را به طور معنی داری افزایش داد زیرا پساب نشاسته مورد استفاده دارای حدود 3-4 درصد نشاسته بود لذا با توجه به این که مقدار نشاسته پساب از علوفه سیلو شده بیشتر بوده است افزایش سطح آن باعث افزایش سطح نشاسته در سیلاژ گردیده است. اثر متقابل افزودنی باکتریایی و پساب نشاسته برمقدار خاکستر، دیواره سلولی، پروتئین خام معنی دار نشد لیکن نتایج نشان داد اثرات متقابل افزودنی باکتریایی و پساب نشاسته ماده خشک را به طور معنی دار افزایش داد که این می تواند به دلیل افزایش خروج پساب سیلاژ همگام با افزایش سطح پساب نشاسته باشد که باعث افزایش درصد ماده خشک سیلاژ شده است. مقایسه میانگین داده ها نشان داد که سیلاژ تیمار شده با افزودنی باکتریایی و سطح 10 درصد پساب نشاسته دارای بیشترین و سیلاژ شاهد دارای کمترین مقدار ماده خشک بوده است. همان طوری که در گفتار پیشین مورد بررسی قرار گرفت علت این موضوع بیشتر به افزودنی پساب نشاسته مرتبط می شود تا افزودنی باکتریایی. همان طوری که داده ها نشان می دهند با استفاده از افزودنی باکتریایی و پساب نشاسته مقدار دیواره سلولی بدون همی سلولز سیلاژ یونجه نسبت به سیلاژ شاهد (بدون افزودنی باکتریایی و پساب نشاسته) کاهش یافته است نشاسته و کربوهیدرات های غیرساختمانی تحت تأثیر اثر متقابل افزودنی باکتریایی و پساب نشاسته قرار گرفت به طوری که با افزایش سطح پساب نشاسته، درصد نشاسته و کربوهیدرات های غیرساختمانی سیلاژ روند افزایشی داشت با افزودن تلقیح باکتریایی سطح نشاسته در سیلاژ کاهش یافت که احتمالاً بخشی از آن توسط فرایند تخمیر مورد استفاده قرار گرفته است به نحوی که سیلاژ های تلقیح شده با باکتری نسبت به سیلاژ مشابه خود بدون افزودنی باکتریایی دارای نشاسته کمتری بود. درصد چربی خام سیلاژ های مورد آزمایش تحت تأثیر اثر متقابل تیمار های مورد آزمایش قرار گرفت. اثر افزودنی باکتریایی بر ph، کربوهیدرات های محلول در آب، نیتروژن آمونیاکی، اتانول، اسیداستیک، نسبت لاکتات به استات، اسیدپروپیونیک، اسیدبوتیریک و بازیافت ماده خشک معنی دار نبود.در این آزمایش افزودنی باکتریایی میزان اسیدلاکتیک سیلاژ را به طور معنی داری افزایش داد (01/0p<). این می تواند به دلیل غالب شدن باکتریهای تولید کننده اسید لاکتیک همگن باشد.افزودن پساب نشاسته ph سیلاژ یونجه را به طور معنی داری افزایش و مقدار اسیدلاکتیک (01/0p<)، نسبت لاکتات به استات، اسید استیک و اسید بوتیریک را به طور معنی دار کاهش داد (05/0p<) ولی تأثیر معنی داری بر نسبت بازیافت ماده خشک، کربوهیدرات محلول، نیتروژن آمونیاکی، اتانول نداشت. نتایج این آزمایش نشان داد پیامد افزودن پساب نشاسته از فعالیت لاکتوباسیل ها کاسته شده و لذا تولید اسیدلاکتیک کاهش یافته که با کاهش لاکتات نسبت لاکتات به استات نیز کاهش می یابد و کاهش ph سیلاژ به اندازه تیمار شاهد نبوده است که دلیل آن احتمالاً به نمک موجود در پساب نشاسته مربوط می شود که باعث کاهش فعالیت باکتری های لاکتوباسیل سیلاژ شده است. پساب نشاسته به طور معنی داری میزان اسیدبوتیریک و اسیداستیک سیلاژ را کاهش داد که این می تواند به دلیل تأثیر پساب نشاسته در افزایش تولید پساب و افزایش ماده ی خشک سیلاژ در پی آن باشد با افزایش ماده خشک میزان رطوبت در سیلو کاهش یافته که این امر مانع رشد باکتری های انتروباکتر و کلستریدیوم های سیلاژ می شود در نتیجه میزان تولید اسیداستیک و اسیدبوتیریک که محصول فعالیت این باکتری ها است کاهش می یابد از طرفی همان طوری که در بخش قبلی عنوان شد احتمالاً علاوه بر تأثیر منفی نمک موجود در پساب نشاسته بر لاکتوباسیل ها بر جمعیت باکتری های انتروباکتر و کلستریدیوم نیز تأثیر کاهنده داشته اند بنابراین باعث کاهش تولید اسیداستیک و اسید بوتیریک سیلاژ شده است. فاکتور پساب نشاسته به طور معنی داری میزان اسیدپروپیونیک سیلاژ را افزایش داد (05/0p<).نتایج این مطالعه نشان داد اثر متقابل دو افزودنی ذکر شده بر ph، اسیدلاکتیک، ازت آمونیاکی، اسیداستیک، اسیدبوتیریک، اسیدپروپیونیک، نسبت لاکتات به استات و بازیافت ماده خشک معنی دار بود و لیکن بر سایر معیار های اندازه گیری شده اثر معنی دار نداشت. اثر متقابل افزودنی باکتریایی و پساب نشاسته بر ph معنی دار بود (05/0p<). به نحوی که کمترین میزان ph مربوط به سیلاژ تیمار شده شاهد با افزودنی باکتریایی و بیشترین آن مربوط به سیلاژ تیمار شده با 10درصد پساب نشاسته بدون افزودنی باکتریایی بود. بنابر یافته های جدول ذکر شده مقدار اسید لاکتیک در سیلاژهای تیمار شده با این دو افزودنی از لحاظ آماری معنی دار شد (01/0p<) و بیشترین مقدار اسید لاکتیک مربوط به سیلاژ شاهد تیمار شده با افزودنی باکتریایی (84/7) و کمترین مقدار آن در سیلاژ تیمار شده با 15 درصد پساب نشاسته (46/3) مشاهده شد و این داده ها نشان داد که افزودنی باکتریایی باعث افزایش تولید اسید لاکتیک شده است و وقتی پساب نشاسته اضافه شد باعث کاهش مقدار لاکتات گردید. زیرا احتمالاً به دلیل نمک موجود در پساب یا به دلیل کاهش سهم کربوهیدرات های محلول در آب فعالیت باکتری های سیلاژ یا افزودنی های باکتریایی محدود و اثر افزودنی باکتریایی خنثی شده است. لذا استفاده توأم افزودنی باکتریایی و پساب نشاسته به طور همزمان توصیه نمی شود. کمترین مقدار نیتروژن آمونیاکی در سیلاژ تیمار شده با سطح 15 درصد پساب نشاسته مشاهده شد (05/0p<). بررسی ها نشان داد که بیشترین بازیافت ماده خشک در سیلاژ یونجه تیمار شده با افزودنی باکتریایی بدون افزودن پساب نشاسته و کمتری آن در سیلاژ حاوی 10 درصد پساب نشاسته بدون افزودنی باکتریایی مشاهده گردید.

تأثیر پساب نشاسته و افزودنی باکتریایی بر ارزش غذایی و کیفیت تخمیر سیلاژ گیاه کامل ذرت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  فرزانه نوروزی   علی نقی کشتکاران

در این پژوهش تأثیر استفاده از پساب نشاسته و افزودنی باکتریایی بر ترکیب شیمیایی و کیفیت تخمیر سیلاژ ذرت در سیلوهای آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. علوفه ذرت در مرحله خمیری با ماده خشک 26 درصد برداشت گردید. عامل های آزمایش شامل پساب نشاسته در 4 سطح (0، 5، 10 و15 درصد وزن علوفه تر) و افزودنی باکتریایی (شامل لاکتوباسیلوس پلانتاروم و پدیوکووس اسیدی لاکتیسی) بود. سی و دو مینی سیلوی آزمایشگاهی از جنس pvc در یک طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل (هر تیمار 4 تکرار) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افزودنی باکتریایی به طور قابل توجهی روی پروتئین خام و نشاسته اثر گذاشت، اگرچه تأثیری روی خاکستر، فیبر نامحلول در شوینده ی خنثی، فیبر نامحلول در شوینده ی اسیدی و چربی خام سیلاژهای مورد آزمایش نداشت. افزودن سطوح پساب نشاسته سبب تفاوت معنی داری از نظر ماده خشک، خاکستر، فیبر نامحلول در شوینده ی اسیدی، نشاسته (05/0p<) و پروتئین خام (01/0p<) گردید. افزودنی باکتریایی بر میزان اسید لاکتیک (01/0p<)، نسبت لاکتات به استات و بازیافت ماده خشک (05/0p<) اثر گذاشت ولی اثری روی ph، کربوهیدرات های محلول در آب، آمونیاک و اسیدهای چرب فرار مشاهده نشد. همچنین افزودن پساب نشاسته روی ph، بازیافت ماده خشک (05/0p<) و آمونیاک (01/0p<) اثر داشت با اینکه بر دیگر پارامترهای تخمیری اثری نشان داده نشد. نتایج این پژوهش نشان داد که کیفیت سیلاز ذرت مورد آزمایش بوسیله هر دو افزودنی تا حدودی بهبود یافت و در نهایت استفاده همزمان افزودنی باکتریایی به میزانcfu 106 و پساب نشاسته 5 درصد بر سیلاژ علوفه ذرت در مرحله بلوغ خمیری توصیه می شود.

تأثیر جایگزینی سطوح مختلف علوفه چهار رقم جوی ایرانی با علوفه یونجه بر کیفیت تخمیر و ارزش غذایی سیلاژ مخلوط آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  غلامرضا باولی   علی نقی کشتکاران

تأثیر جایگزینی سطوح مختلف علوفه چهار رقم جوی ایرانی با علوفه یونجه بر کیفیت تخمیر و ارزش غذایی سیلاژ مخلوط آن چکیده به منظور بررسی تأثیر جایگزینی سطوح مختلف علوفه چهار رقم جوی ایرانی با علوفه یونجه بر کیفیت تخمیر و ارزش غذایی سیلاژ مخلوط آن، آزمایشی با 4 تیمار و 4 تکرار در سه سطح بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سال 1389 انجام گرفت. در این آزمایش علوفه کامل چهار رقم جوی ایرانی به نام های بی نام، ماکوئی، فصیح و رودشت برداشت و بوسیله دستگاه خردکن به قطعات کوچکتر خرد شد. همچنین گیاه کامل یونجه پس از پژمرده شده نیز به قطعات کوچکتر خرد شد و سپس گیاه کامل جو در 3 سطح و به نسبت صفر و 25 50 درصد با علوفه یونجه مخلوط و در 48 مینی سیلوی آزمایشگاهی از جنس پی وی سی با فشار 40 اتمسفر ذخیره شد. پس از 80 روز سیلو ها بازگشایی و پارامترهای موردنظر اندازه گیری گردید. در مورد نمونه های گیاه، درصد ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر، چربی خام، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز و در نمونه های سیلاژ درصد ماده خشک، پروتئین خام، چربی خام، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، خاکستر، کربوهیدرات محلول در آب، اسیدهای چرب فرار، اتانول و ph اندازه گیری شد. نتایج این آزمایش نشان داد نوع رقم جو تنها بر درصد ماده خشک و محتوی نشاسته سیلاژهای مخلوط حاصله اثر معنی داری داشت و بر سایر معیارهای اندازه گیری شده مربوط به ترکیب شیمیائی سیلاژها اثر معنی داری دیده نشد. همچنین داده ها مشخص کرد که درصد ماده خشک، دیواره سلولی، درصد چربی، پروتئین و نشاسته بطور معنی داری تحت تأثیر سطح جایگزینی علوفه ارقام جو قرار گرفت بطوری که با افزایش سطح جایگزینی درصد ماده خشک، خاکستر و درصد پروتئین کاهش و درصد دیواره سلولی، چربی و نشاسته افزایش یافت. نوع رقم بر محتوی کربوهیدرات و نسبت لاکتات به استات سیلاژها اثر معنی داری داشت. ولی بر سایر معیارهای ارزیابی شده کیفیت تخمیر اثر معنی داری نداشت. در بین ارقام مورد مطالعه بیشترین کربوهیدرات محلول باقی مانده در علوفه سیلو شده مربوط به رقم رودشت و کمترین آن مربوط به بی نام بود. همچنین بیشترین نسبت لاکتات به استات مربوط به رقم رودشت و کمترین مقدار آن مربوط به ارقام بی نام و ماکوئی بود. سطح جایگزینی علوفه کامل جو بر محتوی کربوهیدرات محلول، اسید پروپیونیک (01/0(p< همچنین اسید بوتیریک، اتانول و نسبت لاکتات به استات (05/0p<) معنی دار بود. ولی تأثیری بر ph و اسید استیک نداشت. داده ها نشان داد با افزایش سطح جایگزینی درصد کربوهیدرات محلول، اسید لاکتیک، اتانول و نسبت لاکتات به استات افزایش و درصد اسید پروپیونیک و بوتیریک سیلاژ مخلوط حاصله کاهش یافت. یافته های این پژوهش نشان داد اگرچه جایگزینی علوفه کامل جو باعث کاهش سطح پروتئین سیلاژ حاصله گردید، ولیدرکل باعث بهبود ارزش غذائی و کیفیت تخمیر شد و از میان ارقام بکار رفته سطوح جایگزینی 50درصد ارقام رودشت و ماکوئی بیشترین تأثیر را بر کیفیت سیلاژ مخلوط آن ها با یونجه داشت.

جداسازی و شناسایی باکتری های هیدرولیز کننده تانن از مدفوع گوسفند و بز بومی استان کهگیلویه و بویر احمد و فرآوری زیستی میوه ی بلوط با جدایه ها جهت کاهش تانن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  حسن مصلح   علی نقی کشتکاران

مساحت زیادی از رشته کوه های زاگرس سرزمین ایران را جنگل های بلوط پوشانده اند که میوه ی آن از دیرباز کاربرد های خوراکی برای مردم و دام های زاگرس نشین داشته است. از ویژگی محدودکننده ی خوراکی میوه بلوط بالا بودن مقدار تانن آن می باشد که افزون بر داشتن مزه تلخ و کاهش خوش خوراکی می تواند پیامد های زیانباری بر جانوران داشته باشد. با تانن زدایی به روش های فرآوری فیزیکی، شیمیایی و زیستی می توان مقدار زیادی از تانن را کاست. در دستگاه گوارش جانوران باکتری های هیدرولیزکننده تانن یافت می شود که می توانند مقدار زیادی از تانن را بکاهند. هم چنین شمار زیادی از باکتری ها، قارچ ها و مخمر ها با داشتن آنزیم تانناز توانایی از میان بردن تانن را دارند و در فرآوری زیستی از آن ها استفاده می شود. در این پژوهش باکتری های هیدرولیز کننده تانن از مدفوع گوسفند و بز بومی استان کهگیلویه و بویراحمد که به صورت آزاد از میوه ی بلوط استفاده کرده بودند، جداسازی و شناسایی گردید و با استفاده از آزمون های تفریقی، تخمیر قند ها و کیت api تعیین گونه گردیدند. سپس در یک آزمایش فاکتوریل بر پایه ی طرح کاملاً تصادفی 6×2 با سه تکرار کارایی فرآوری زیستی آرد میوه بلوط با گونه های جدا شده به منظور بررسی توانایی کاهش تانن انجام شد. فاکتورهای آزمایشی در برگیرنده ی فرآوری زیستی در شش سطح (بدون باکتری و 5 جدایه که قدرت تانن زدایی بیشتری داشتند) و بازه ی زمانی با دو سطح 5 و 10 روز بوده است. در این پژوهش 7 جدایه با داشتن آنزیم تانناز و رشد روی محیط کشت تانن دار و ایجاد هاله روشن اطراف خود شناسایی و جداسازی شدند که 5 جدایه از گونه ی استرپتوکوکوس پنومونیه و 2 جدایه ی دیگر گونه ی استرپتوکوکوس بوویس می باشند. در فرآوری زیستی میوه بلوط با جدایه ها در سطح 5 درصد، تفاوت معنی داری در مقدار فنل کل، تانن کل، تانن فشرده و تانن هیدرولیز شونده داشت و این گونه های باکتریایی جداسازی شده با داشتن آنزیم تانناز توانایی کاستن آمیخته های فنلی (تانن) را دارند. جدایه های b و d در 10 روز فرآوری 9/36 و9/35 درصد تانن فشرده را کاهش داده اند و همچنین جدایه d در 5 و10 روز فرآوری توانست 2/90 و9/69 درصد تانن هیدرولیز شونده را کاهش دهد.

اثر تغذیه ی مکمل چربی محافظت شده و سالبوتامول بر عملکرد و خصوصیات لاشه بره های پرواری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  حمیرا قاسمی   مسیح اله فروزمند

این پژوهش به منظور بررسی تأثیر تغذیه¬ی مکمل چربی محافظت شده و سالبوتامول بر عملکرد و خصوصیات لاشه بره¬های پرواری، در مزرعه آموزشی- پژوهشی دانشگاه یاسوج واقع در روستای نره-گاه انجام گرفت. تعداد بیست بره پرواری نر نژاد بهمئی (با میانگین سنی 7±90 روز و میانگین وزن 7/1±29 کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار به مدت 80 روز ) 20روز جهت عادت¬پذیری و60 روز مدت پروار( مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از 1- تیمارc: شاهد (بدون مکمل چربی و سالبوتامول)، 2- تیمار :f حاوی 5 درصد مکمل چربی محافظت شده سویا ، 3- تیمار s: حاوی 4 میلی¬گرم بر کیلوگرم سالبوتامول (بر اساس ماده خشک) وفاقد مکمل چربی محافظت شده و 4- تیمار fs: حاوی 5 درصد مکمل چربی محافظت شده و 4 میلی¬گرم بر کیلوگرم سالبوتامول (بر اساس ماده خشک). تیمار¬ها از لحاظ انرژی، پروتئین، سطح علوفه به کنسانتره، درصد دیواره سلولی یکسان بودند و سعی شده بود که اجزای جیره دارای کمترین اختلاف باشد. در این آزمایش بره¬ها در روزهای 20، 50 و 80 دوره¬ی پروار (پس از 24 ساعت گرسنگی) توزین و رکورد برداری از آن ها صورت گرفت. نمونه¬گیری خوراک و مدفوع در طول دوره در دو نوبت انجام شد. در انتهای دوره¬ی پروار (پس از 24 ساعت گرسنگی)، بره¬ها ابتدا توزین و سپس کشتار و لاشه آن¬ها به طور یکنواخت تجزیه ¬شد و وزن لاشه گرم، درصد لاشه، وزن بخش های مختلف لاشه شامل وزن ران، وزن سردست، وزن ماهیچه راسته، وزن دنبه و.... اندازه¬گیری شد. نتایج آزمایش نشان داد مکمل چربی تأثیر معنی داری روی وزن بدن، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک نداشت که این بدلیل سطح پایین مکمل چربی مصرفی و یکسان بودن سطح انرژی و سایر پارامترها در جیره های آزمایشی بود، ولی باعث کاهش مصرف خوراک نیز نشد. تیمار حاوی مکمل چربی بر قابلیت هضم ماده خشک، دیواره سلولی تأثیری نداشت که این نشان دهنده این بود که چربی مورد استفاده کاملاً محافظت شده بوده است اما باعث افزایش هضم چربی خام به¬دلیل قابل هضم¬تر بودن مکمل چربی محافظت شده نسبت به جزء لیپیدی تیمار شاهد، و کاهش هضم خاکستر شد. جیره حاوی مکمل سالبوتامول باعث افزایش وزن ران، درصد ران، وزن راسته، درصد راسته، وزن لاشه بدون دنبه و درصد لاشه بدون دنبه و کاهش وزن دنبه و درصد دنبه بدون تأثیر منفی بر عملکرد و قابلیت هضم شد. استفاده همزمان مکمل چربی و سالبوتامول بر خصوصیات لاشه تأثیر منفی داشت. وزن آلایش¬ها و اجزای درونی لاشه تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت.

بررسی اثر شیرابه ی گیاه چویل (ferulago angulata) روی رشد و نمو باکتری های پروبیوتیکی در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  حمیرا حسینی   رضا نقی ها

این پژوهش برای بررسی پیامد شیرابه¬ی گیاه چویل بر رشد و زنده¬مانی باکتری¬های پروبیوتیکی در دو آزمایش کاملا تصادفی با سه سطح شیرابه¬ی گیاه چویل و چهار باکتری با سه تکرار انجام گردید. در آزمایش یکم، در شرایط آزمایشگاهی توانایی شیرابه ی گیاه چویل با محیط کشت شیر پس¬چرخ برای بررسی ویژگی هایی مانند زنده¬مانی، افزاینده سازی و مرگ باکتری های سودمند و زیان بار دستگاه گوارش بررسی شد. در آزمایش دوم با همانندسازی شیره¬ی معده و شیره ی روده، پیامد شیرابه¬ی گیاه چویل بر زنده مانی، افزاینده¬سازی و مرگ باکتری¬های سودمند و زیان¬بار بررسی گردید. تیمارهای هر دو آزمایش (سوای محیط کشت) دربرگیرنده¬ی سه سطح )0، 1 و 3 درصد( شیرابه¬ی چویل برای سه گونه باکتری پروبیوتیکی (لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، لاکتوباسیلوس کازئی و لاکتوباسیلوس پلانتاروم) و یک گونه باکتری زیان¬بار (سالمونلا تیفی¬موریوم) بودند. چهار گونه باکتری به شمار 107 واحد تشکیل دهنده¬ی پرگنه برای هر میلی لیتر به محیط کشت افزوده شد و در آزمایش نخست برای 24 ساعت و در آزمایش دوم برای 2 ساعت در شیره¬ی معده و 4 ساعت در شیره¬ی روده، در 37 درجه سانتی¬گراد گرم خانه گذاری گردید. داده¬ها با نرم¬افراز sas 9.1آنالیز و میانگین¬ها با آزمون چند دامنه¬ای دانکن در سطح معناداری 5 درصد مقایسه شدند. یافته¬های آزمایش نخست نشان می دهند با افزایش غلظت شیرابه¬¬ی چویل تا سطح 1 درصد، شمار باکتری¬های پروبیوتیکی نسبت به تیمار شاهد افزایش معناداری یافت و شمار باکتری سالمونلا تیفی موریوم در سنجش با تیمار شاهد کاهش معناداری داشت. به کارگیری شیرابه¬ی چویل در سطح 3 درصد در سنجش با گروه 1 درصد چویل، شمار باکتری¬های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم را افزایش داده و سبب کاهش شمار باکتری لاکتوباسیلوس کازئی شده، از رشد باکتری سالمونلا تیفی موریوم جلوگیری کرده و هیچ باکتری در این تیمار رشد نکرد. یافته های آزمایش دوم روی شیره¬ی معده¬ی ساختگی نشان دادند که شمار باکتری¬های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم افزایش و شمار باکتری های لاکتوباسیلوس کازئی و سالمونلا تیفی¬موریوم کاهش یافته است اما تفاوت میانگین¬ها معنادار نبود. هم¬چنین یافته های زنده¬مانی باکتری¬ها روی شیره¬ی روده¬ی ساختگی نشان می¬دهند که تفاوت معناداری در زنده¬مانی باکتری¬های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم و سالمونلا تیفی موریوم وجود ندارد و با افزایش غلظت شیرابه¬ی چویل زنده¬مانی باکتری¬های لاکتوباسیلوس کازئی کاهش معناداری یافته¬است.

اثر سطوح مختلف فشار و مرحله بلوغ گیاه ذرت بر معیارهای تخمیر و ارزش غذایی سیلاژ ذرت ایرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  غلامحسین صفرزاده   علی نقی کشتکاران

این پژوهش با هدف بررسی اثر سطوح مختلف فشار و مرحله بلوغ گیاه ذرت بر معیارهای تخمیر و ارزش غذایی سیلاژ ذرت ایرانی در دانشگاه یاسوج انجام گرفت. این آزمایش با استفاده از 48 سیلوی آزمایشگاهی از جنس پی وی سی در قالب آزمایش فاکتوریل 4×3 با طرح پایه ی کاملاً تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار گیاه کامل ذرت رقم سینگل کراس 700 در سه مرحله بلوغ شیری (ماده ی خشک 22 درصد)، خمیری (ماده ی خشک 28 درصد) و دندانه ای (ماده ی خشک 32-33 درصد) برداشت و بوسیله ی دستگاه چاپر خرد و توسط دستگاه پرس هیدرولیک سیلوی آزمایشگاهی با سطوح مختلف فشار برابر 20، 30، 40 و 50 اتمسفر درون سیلوها متراکم شد (هر تیمار 4 تکرار). سیلوها تا شروع و تکمیل فرآیند تخمیر به مدت یکصد و بیست روز در دمای آزمایشگاه نگهداری شدند. نتایج نشان دادند پیشرفت بلوغ بر درصد ماده ی خشک، پروتئین، دیواره ی سلولی و دیواره ی سلولی بدون همی سلولز در سطح (01/0>p) معنی دار بود. همچنین اثر مرحله ی بلوغ بر تمامی فاکتورهای اندازه گیری شده مربوط به معیارهای تخمیر (01/0>p) معنی دار بود. حداکثر میزان ماده ی خشک، تراکم علوفه بر اساس ماده ی خشک، اتانول، ph و اتلاف ماده ی خشک در مرحله ی دندانه ای، امّا حداکثر تراکم علوفه ی تر، دیواره ی سلولی و دیواره ی سلولی بدون همی سلولز، پروتئین، کربوهیدراتهای محلول درآب، بازیافت ماده ی خشک، ازت آمونیاکی، اسیدلاکتیک، اسید استیک، اسید پروپیونیک، اسید بوتیریک در مرحله ی شیری بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد اثر سطوح مختلف فشار بر تمامی فاکتورهای اندازه گیری شده مربوط به ترکیب شیمیایی و معیارهای تخمیر بجز خاکستر و اتانول معنی دار بود. بطوری که افزایش فشردگی باعث افزایش درصد ماده ی خشک، تراکم علوفه ی تر، تراکم علوفه بر اساس ماده ی خشک، بازیافت ماده ی خشک، phو کاهش مقدار اتلاف ماده ی خشک، درصد دیواره ی سلولی و دیواره ی سلولی بدون همی سلولز، پروتئین، ازت آمونیاکی، کربوهیدرات های محلول درآب، اسید لاکتیک، اسید استیک، اسید پروپیونیک و اسید بوتیریک گردید. میانگین مقدار ph در تمامی سطوح فشار پایین تر از عدد 4 بود که نشان دهنده ی مناسب بودن روش بکار برده شده برای تهیّه سیلاژها بود. همچنین اثر سطوح مختلف فشار و مرحله ی بلوغ بر فشردگی علوفه ی تر و اسید پروپیونیک (01/0>p) همچنین ماده ی خشک و ازت آمونیاکی (05/0>p) معنی دار شد. نتیجه گیری کلّی حاکی از این است که با پیشرفت بلوغ بدلیل افزایش سهم بلال و کاهش سهم برگها و ساقه، درصد ماده ی خشک افزایش و درصد پروتئین، دیواره ی سلولی و کربوهیدرات های محلول کاهش پیدا کرد. همچنین کمترین مقدار فشردگی در فشار 20 اتمسفر و بیشترین آن در فشار 50 اتمسفر حاصل شد. از طرف دیگر میزان اسید لاکتیک تولیدی و کاهش ph در فشار 30 اتمسفر با فشار 20 اتمسفر تفاوت چندانی نداشت. براساس نتایج این آزمایش با پیشرفت بلوغ باید مقدار فشار وارده بر سطح سیلو را افزایش داد، بصورتی که برای علوفه ی ذرت برداشت شده در مرحله ی شیری و خمیری فشار 30 اتمسفر و برای علوفه ی برداشت شده در مرحله ی دندانه ای فشار 50 اتمسفر توصیه می شود.