نام پژوهشگر: سمانه بیات

رابطه نیازهای بنیادی روانشناختی) خودمختاری، شایستگی و ارتباط( و خودکارآمدی با انگیزش شغلی در کارکنان شرکت استیل البرز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  سمانه بیات   حسین اسکندری

مقدمه: در محیط متغیر و متحول سازمانی امروز، تنها سازمان هایی خواهند توانست به بقا و ماندگاری خود امیدوار باشند، که از کارکنان با انگیزه برخوردار باشند، چرا که نیروی انسانی برانگیخته برای انجام وظایف سازمانی، مهمترین عامل بهرهوری است. عوامل و عناصر گوناگون و متنوعی به طور انفرادی یا توأماً در انگیزش افراد موثرند، که از این حیث بررسی و شناسایی این عوامل، حائز اهمیت است. در این پژوهش نیز سعی بر آن است تا به بررسی تاثیر دو عامل از ویژگیهای فردی یعنی بخشی از نیازها) نیازهای بنیادی روانشناختی( و دستهای از باورها و نگرشها ) خودکارآمدی( بر انگیزش شغلی پرداخته شود. روش بررسی: طرح مطالعه حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت استیل البرز بوده، که 231 نفر از آنان، با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. دادههای حاصل از پرسشنامههای انگیزش شغلیِ رابینسون) 1002 ( ، نیازهای بنیادی روانشناختی در کارِ دسی و ریان) 1000 ( و خودکارآمدی عمومیِ شرر و مادوکس) 1982 ( ، با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و به کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد، انگیزش شغلی با متغیرهای نیازهای بنیادی روانشناختی، خودکارآمدی، خودمختاری ، شایستگی و ارتباط، رابطه آماری معنیداری دارد. نتیجه گیری: هرچه ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی به طور کلی و هر کدام از نیاز ها به صورت مجزا بالاتر بوده و کارکنان از خودکارآمدی بالاتری برخوردار باشند، انگیزش شغلی بیشتری در محیط کار خواهند داشت. کلید واژهها: نیازهای بنیادی روانشناختی، خودمختاری، شایستگی، ارتباط، خودکارآمدی، انگیزش شغلی.

مدلسازی بیوسنسور مبتنی بر میکروتیر برای شناسایی گلوکز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده مهندسی فناوریهای نوین 1392
  سمانه بیات   منوچهر بهرامی

با توجه به افزایش روزافزون اهمیت اندازه گیری و کنترل مناسب گلوکز خون، چه برای بیماران دیابتی و چه غیر دیابتی، توسعه ی روش هایی که بتوانند بصورت سریع و با حساسیت بالا گلوکز خون را کنترل کنند به نوبه ی خود مورد توجه قرار گرفته اند. در طی سالهای اخیر میکروتیرها بعلت دارا بودن ویژگی هایی نظیر اندازه ی کوچک، وزن کم، نسبت سطح به حجم بالا بعنوان سنسور در زمینه های مختلف، از جمله بعنوان بیوسنسور در زمینه شناسایی و اندازه گیری بیو مولکول ها بعلت ویژگی هایی نظیر حساسیت بالا، پاسخ سریع، عدم نیاز به برچسب گذاری بیومولکول ها، مورد بررسی بوده اند. هدف از این پایان نامه انجام مدلسازی جهت بهینه سازی میکروتیر در زمینه ی شناسایی و اندازه گیری میزان گلوکز بدن است. برای تعریف این بیوسنسور فرض شده که لایه ای از ذرات بیولوژیک بر سطح میکروکانتیلور جذب شده اند. و هدف یافتن تغییر فرکانس رزونانس میکروکانتیلور مرتعش در نتیجه ی جذب لایه ی بیولوژیک است. بر اساس نتایج حاصل، فرکانس رزونانس سیستم مورد نظر در نتیجه ی حضور لایه ی بیولوژیک و تنش سطحی حاصل از آن، به اندازه ی 18 هرتز تغییر می کند. با بررسی مقادیر مختلف پارامترهای هندسی میکروکانتیلور، مشاهده شد که با کاهش سایز کلی بیوسنسور مبتنی بر میکروکانتیلور، حساسیت آن بیشتر می شود. پارامتر فاصله ی بین مولکولی (b)، که در روابط مربوط به مدلسازی لایه ی بیولوژیک قرار دارد، خاصیتی مربوط به غلظت ماده ی بیولوژیک است، با بررسی اثر مقادیر مختلف این پارامتر بر تغییر فرکانس رزونانس میکروکانتیلور، نشان داده شد که میزان تغییر فرکانس رزونانس حاصل از تنش سطحی در نتیجه ی جذب لایه ی بیولوژیک، متناسب با غلظت ماده ی بیولوژیک نیز هست