نام پژوهشگر: وحیده عبداللهی عدلی انصار

تأثیر الگوی تدریس با قیاس گری (twa) در تعامل با توانایی تفکر منطقی و سبک های یادگیری بر بازده های یادگیری دانش آموزان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  وحیده عبداللهی عدلی انصار   اسکندر فتحی آذر

علوم یکی از درس هایی است که دانش آموزان در یادگیری آن با برخی مشکلات مواجه می شوند. به دلیل ماهیت انتزاعی مفاهیم علمی، دانش آموزان نیاز دارند تصورات ذهنی از چیزهایی که نمی بینند ایجاد کنند. متخصصان آموزش علوم برخی الگوها و راهبردهای آموزشی مناسب ارائه نموده اند که درک مفاهیم انتزاعی را تسهیل می کنند. تدریس با قیاس گری یکی از این الگوهاست. تحقیقات زیادی درباره ی تأثیر قیاس گری ها ی آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بدون توجه به تفاوت های فردی آنها نظیر، سطح رشد شناختی و سبک های یادگیری ترجیحی انجام گرفته است. بنابراین، در این تحقیق تأثیر قیاس گری ها ی آموزشی در تعامل با توانایی تفکر منطقی و سبک یادگیری ترجیحی بر بازده های یادگیری دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت. آزمودنی ها، 183 دانش آموز دختر 6 کلاس سوم در مقطع راهنمایی شهر تبریز بودند. کلاس ها به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی e1) و e2) و گروه کنترل (c) - هر کدام شامل دو کلاس - منتسب گردیدند. داده ها با استفاده از آزمون پیشرفت تحصیلی علوم، آزمون نگرش نسبت به علوم، آزمون توانایی تفکر منطقی و پرسشنامه ی سبک یادگیری ترجیحی گردآوری شدند. در این تحقیق از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شدکه متشکل از یک متغیر مستقلِ شیوه های تدریس، دو متغیر تعدیل گرِ توانایی تفکر منطقی و سبک یادگیری ترجیحی و متغیرهای وابسته ی پیشرفت تحصیلی علوم و نگرش نسبت به علوم بود. در یکی از مدارس راهنمایی سه کلاس سوم به طور تصادفی به عنوان گروه های آزمایشی و کنترل تعیین شدند و یک معلم با سه شیوه متفاوت شامل: الگوی تدریس با قیاس گری (e1, n=30)، ارائه قیاس گری توضیحی متنی به عنوان فعالیت تکمیلی،(e2, n=31) و آموزش سنتی (c1, n=32) مفاهیم هدف را برای آنها تدریس کرد. در دو مدرسه دیگر سه معلم همان مفاهیم هدف را به سه کلاس متفاوت با روش الگوی تدریس با قیاس گری(e1, n=29) ، ارائه ی قیاس گری توضیحی متنی به عنوان فعالیت تکمیلی،(e2, n=33) و روش سنتی (c1, n=28) آموزش دادند. به منظور افزایش اعتبار درونی تحقیق و کنترل اثر انتشار کاربندی آزمایشی و معلم، گروه های آزمایشی و کنترل به صورت e1 (e1+e3)، e2 (e2+e4) و c (c1+c2)تلفیق گردیدند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس و کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که: 1) تفاوت معنی داری در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با سطوح متفاوت تفکر وجود ندارد، 2) سبک یادگیری دانش آموزان تأثیر معنی داری بر پیشرفت تحصیلی آنها دارد و دانش آموزان با سبک یادگیری دیداری در مقایسه با دانش آموزان دارای سبک یادگیری شنیداری و لامسه ای نمرات بالایی در آزمون پیشرفت تحصیلی علوم کسب کردند، 3) الگوی تدریس با قیاس گری بر بازده های یادگیری شناختی دانش آموزان تأثیر مثبتی داشت ولی تأثیرآن بر نگرش نسبت به علوم معنی دار نبود، 4) دانش آموزان دارای تفکر عینی و انتقالی که مفاهیم هدف را با روش الگوی تدریس با قیاس گری آموخته بودند عملکرد بهتری در آزمون پیشرفت تحصیلی علوم داشتند و 5) در گروه آزمایشی تدریس با قیاس گری، دانش آموزان دارای سبک یادگیری دیداری در مقایسه با گروه های ارائه قیاس گری توضیحی متنی و کنترل به طور معنی داری نمرات بالایی در آزمون پیشرفت تحصیلی علوم کسب کردند.