نام پژوهشگر: ناهید یاراحمدزهی
فرشته ندری ناهید یاراحمدزهی
هر روزه افعال گروهی جدیدی وارد زبان انگلیسی می شوند, ضمن اینکه که افعال گروهی قبلی معانی جدید کسب می کنند. این سازه های زبانی ویژگی های معنایی و ساختاری منحصر به فردی دارند که ترجمه شان به زبان های دیگر را امری دشوار می سازد. با این وجود, این سازه های زبانی مورد غفلت نظریه پردازان ترجمه و مترجمان قرار گرفته اند. در این مطالعه, به منظور بررسی شایع ترین روند ترجمه ای که در ترجمه افعال گروهی به کار گرفته شده است, جلد اول _ فصل 1 تا 12 – از سه ترجمه فارسی رمان harry potter and the order of the phoenix نوشته رولینگ (2005) به همراه متن انگلیسی بررسی شده اند. در این راستا, روندهای ترجمه نیومارک (1988) و وینه و داربلنت (1995) در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. با کنار هم قرار دادن افعال گروهی انگلیسی موجود در متن اصلی و معادل های فارسی, کاربرد برخی روندهای ترجمه تشخیص داده شد و میزان کاربرد هر روند ترجمه محاسبه شد. محقق به منظور تعیین موفق ترین روند ترجمه در ترجمه افعال گروهی, از سه معیار دقت, وضوح و طبیعی بودن مطرح شده توسط لارسون (1998) جهت سنجش کیفیت ترجمه و روندهای ترجمه ی به کارگرفته شده, استفاده کرد. نتایج تحقیق نشان داد که شایع ترین روند ترجمه, در ترجمه افعال گروهی به فارسی در متون مذکور , ترجمه هم ارز بود. موفق ترین روند ترجمه نیز بر اساس سه معیار دقت, وضوح و طبیعی بودن ترجمه هم ارز بود. می توان نتیجه گرفت که ترجمه هم ارز, روند مناسبی در ترجمه افعال گروهی انگلیسی به فارسی می باشد. تحلیل داده ها – محاسبه میانگین امتیازی که هر ترجمه ی کتاب harry potter and the order of the phoenix برای دقت, وضوح و طبیعی بودن کسب کرد – نشان داد که ترجمه ی اسلامیه (1382) در ترجمه افعال گروهی به فارسی موفق تر بوده است.
مهتا کریم پور نطنزی ناهید یاراحمدزهی
شفاف سازی یکی از مهمترین موضوعات در مطالعات ترجمه می باشد. این تحقیق به بررسی شفاف سازی به عنوان یکی از جهانی های ترجمه بر پایه ی بررسی مقابله ای دو زبان انگلیسی و فارسی می پردازد. در حقیقت هدف اصلی این تحقیق اثبات وجود فرآیند شفاف سازی در ترجمه و بررسی ابزار های شفاف سازی اتخاذ شده توسط مترجم در ترجمه حروف ربط میان جملات و بندها می باشد. به منظور نیل به اهداف تحقیق، یک سوم از رمان بادبادک باز نوشته ی خالد حسینی و ترجمه ی فارسی آن از مهدی غبرائی جهت بررسی وقوع تغییرات حروف ربط به دقت مورد بررسی قرار گرفتند. در حقیقت هدف از این تحقیق آزمودن فرضیه شفاف سازی بر اساس نظریه ی بلوم کولکا (1986) می باشد. مدلی که برای بررسی عناصر پیوند در این تحقیق دنبال شد براساس طبقه بندی هلیدی و حسن (1976) می باشد. بررسی پیکره ی حاضر نشان داد که تمامی فرآیندهای شفاف سازی، ضمنی سازی و همچنین تغییر معنا در متن ترجمه مشاهده شدند، اگرچه شفاف سازی سهم بیشتری را در متن مقصد از آن خود کرد. علاوه بر این، بررسی پیکره ی حاضر نشان داد که مترجم همه ی چهار نوع عناصر پیوند، یعنی روابط افزایشی، تباینی، علّی و زمانی را شفاف سازی نموده است. هرچند از میان عناصر پیوند شفاف سازی شده، روابط زمانی در متن ترجمه به میزان بیشتری شفاف سازی شده اند. بعلاوه، تحلیل عناصر پیوند شفاف سازی شده در متن نشان داد که مترجم از دو ابزار برای شفاف سازی عناصر پیوند استفاده کرده است: افزایش حروف ربط و جایگزینی حروف نگارشی با حروف ربط.
الهام بزله ناهید یاراحمدزهی
مفهوم یادگیری مستقل مفهوم جدیدی برای آموزگاران زبان نیست. از زمان انتشار کتاب یادگیری مستقل و یادگیری زبان انگلیسی نوشته ی هولک (1978)،یادگیری مستقل موضوع مهمی برای بحث راجع به یادگیری زبان و آموزش زبان بوده است. بسیاری از محققان به بررسی یادگیری مستقل پرداخته اند اما در ایران به یادگیری مستقل در کلاس و برنامه ی درسی مدارس چندان پرداخته نشده است. مطالعه کنونی به بررسی تأثیر بکارگیری استراتژیهای مدل یادگیرنده مستقل بتس بر یادگیری مستقل و مهارت انگلیسی دانش آموزان ایرانی می پردازد. 60 دانش آموز ایرانی، 30 مونث و 30 مذکر،به طور تصادفی از میان زبان آموزان یک موسسه انتخاب شدند. گروه آزمایش با یک شیوه آموزشی که ترکیبی از مدل یادگیرنده مستقل بتس و تدریس کلاسی بود آموزش دید و گروه کنترل با یک شیوه سنتی آموزش دید. طول دوره ی مطالعه شش ماه بود. کلاسها سه روز در هفته برگزار می شدند. شرکت کنندگان در این مطالعه مقیاس آمادگی یادگیری مستقل گوگلیمینو را در ابتدا و پایان مطالعه پر کردند واز آنها آزمون استاندارد توفل در ابتدا و پایان مطالعه گرفته شد. تجزیه و تحلیل نشان داد که تفاوت بین دو گروه در آزمون پایانی توفل از نظر آماری معنادار بود(t(58)=-15.92,p.000). تفاوت دو گروه در آزمون پایانی مقیاس آمادگی یادگیری مستقل نیز از نظر آماری معنادار بود(t(58)=-7.33,p.000). نتایج نشان داد که مدل یادگیرنده مستقل بتس بر یادگیری مستقل و مهارت زبان دانش آموزان تأثیر داشت.
سجاد اسمعیلی چشمه علی هوشنگ خوشسیما
چکیده: از زمان پیدایش آموزش نگارش به کمک کامپیوتر، با کوچکتر شدن کامپیوترها و ظهور ریزکامپیوترها، توجه علاقمندان به کار در زمینه آموزش زبان به کمک کامپیوتر نسبت به میزان استفاده از تکنولوژی کامپیوتر در کلاس به منظور توسعه افقهای رشته معطوف شده است. مطالعات بسیاری به منظور ارزیابی تاثیر آموزش نگارش به کمک کامپیوتر صورت پذیرفته است. با وجود این، هیچ یک از آنها به طور ویژه به بررسی این سوال که چقدر این ادعا که تکنولوژی کامپیوتر می توان جایگزین کلاس باشد، واقع بینانه است پرداخته است. پس این سوال همچنان بی جواب باقی مانده است و مستلزم بررسی انتقادی و موشکافانه و تایید تجربی می باشد. بنابراین مطالعه به منظور مقایسه تاثیر دو شیوه آموزش نگارش به کمک کامپیوتر (یعنی، تکنولوژی به عنوان جایگزین و تکنولوژی به عنوان متمم کلاس) بر توانایی کلی نگارش زبان آموزان سطح متوسط انگلیسی به عنوان زبان خارجی طراحی شد. با این هدف، به منظور همگن کردن شرکت کنندگان در مطالعه و مشخص کردن این امر که آنها از لحاظ مهارت نوشتاری در سطح متوسطی هستند، بخش نگارش یک آزمون آیلتس از 97 دانشجوی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی که انگلیسی را به عنوان زبان خارجی به عنوان بخشی از تحصیلاتشان فرا می گرفتند گرفته شد. از نمونه آغازین تنها 65 نفر از شرکت کنندگان واجد شرایط لازم برای ورور به مطالعه بودند که سه گروه نسبتا همگن تشکیل دادند (الف: تکنولوژی به عنوان مکمل، ب: تکنولوژی به عنوان جایگزین، و پ: گروه مقایسه). بنابراین نمراتشان برای پیش آزمون مورد استفاده قرار گرفت و در انتها با نمرات پس آزمون (یعنی، برگزاری دوباره همان آزمون آیلتس که پیش از تجربه صورت پذیرفت در پایان تجربه) به منظور تجزیه و تحلیل داده ها مقایسه شد. بالاخره، یک سری آزمون جفت نمونه مستقل و تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه در سطح معنادار 0.05 صورت پذیرفت. نتایج حاصل از آزمونها حاکی از آن است که می توان شیوه تکنولوژی به عنوان مکمل را موثرترین شیوه ارایه نگارش در نظر گرفت و اینکه تکنولوژی کامپیتر به هیچ وجه نمی تواند جایگزین کلاس نگارش شود، تا زمانی که تنها یک ابزار است و به خودی خود هدف آموزش نگارش نیست.
جمال معروفی اقدم ناهید یاراحمدزهی
در تاریخچه آموزش، ارزیابی جایگزین روندی تازه توسعه یافته است که به روند یادگیری و عملکرد یادگیرنده اهمیت می دهد؛ بدین منظور ابزارها و تکنیک های متنوعی وجود دارند مانند: پوشه کار، خود-آزمایی، اجرای شفاهی، خلاصه نگاری و غیره. در رویه ارزیابی جایگزین، یادگیرندگان با تمریناتی مواجه می شوند که مصداق واقعی در جهان خارجی دارند و همچنین یادگیرندگان در قبال یادگیریشان مسئول هستند. این تحقیق کنکاشی در مورد تاثیر تکنیک های ارزیابی جایگزین بر روی درک مطلب است. که بدین منظور، محقق تعداد 41 نفر یادگیرنده ی انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی (efl) انتخاب کرد. تمامی افراد، دانشجوی دانشگاه بودند و در آزمون تعیین سطح توانش عمومی زبان انگلیسی شرکت کرده اند. از آنجایی که انتخاب تصادفی افراد در گروه ها ممکن نبود، در این تحقیق شبه تجربی دو گروه انتخاب شدند که به صورت تصادفی، گروه تجربی (n=21) و گروه کنترل (n=20) نامیده شدند. ابزار استفاده در این تحقیق، آزمون توانش عمومی زبان نلسون پیش آزمون و پس آزمون درک مطلب، الگوی شفاهی پنی ئور و پرسشنامه خود-آزمایی (برگرفته از براون 2003) بودند. نتایج حاکی از پیشرفت معنادار توانایی درک مطلب دانشجویان گروه تجربی بعد از استفاده از تکنیک های ارزیابی جایگزین بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آمار توصیفی به وسیله آزمون t مستقل، t وابسته و همبستگی بین خود-آزمایی و معلم آزمایی نشان داد که این روش تاثیر معناداری بر روی عملکرد گروه تجربی (p=0.04 < 0.05) در پس آزمون داشته است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که به کارگیری تکنیک های ارزیابی جایگزین، در برنامه های کلاسی باعث تقویت مهارت درک مطلب یادگیرندگان زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی (efl) می شود
مجتبی مهدوی ناهید یاراحمدزهی
در سالهای اخیر، تاکید بسیاری بر توانایی شنیداری زبان دوم به دلیل اهمیت آن در یادگیری و فراگیری زبان شده است. به دلیل اهمیت درک شنیداری و مشکلات موجود در آموزش آن، محقق تلاش به تدریس درک شنیداری از طریق استفاده از متن صوت نمود. تحقیقات کمی در مورد برجسته نمودن نقش متن صوت در درک شنیداری زبان آموزان زبان دوم انجام شده است (jones and plass , 2002; mayer, 2001; meskill, 1996 ). ارائه متن و صوت آن به زبان آموز که در تئوری های شناختی و چندرسانه ای (mayer, 2001) تایید می شود، بر آن بوده که درک شنیداری زبان آموزان به ویژه در تمارین تک سخنگوئه و گفتگویی را بهبود بخشد. این مطالعه تاثیرات محتمل ارائه متن صوت را بر درک شنیداری دانشحویان را مورد بررسی قرار داد. 80 دانشجو دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن در این مطالعه شرکت کردند. گروه آزمایش همراه صوت متن آن را نیز دریافت کردند که این فاکتور در گروه کنترل ارائه نشد. هر دو گروه توسط آزمون های پیش آزمون و پس آزمون درک شنیداری امتحان شدند. بررسی داده ها نشان داد که گروه آزمایش بهبود بهتری نسبت به گروه کنترل در درک شنیداری داشت(p=0.00< 0.05). نتایج همچنین نشان داد که گروه آزمایش در فاکتور تک سخنگوئه(p=0.00< 0.05) و گفتگویی (p=0.00< 0.05) نیز بهتر از گروه کنترل عمل کرد. نتیجه برآوردشده از این رساله این بود که ارائه متن صوت می تواند به بهبود درک شنیداری کمک مفید و قابل ملاحظه ای کند.
فاطمه احمدی ناهید یاراحمدزهی
امروزه دیگر آموزش زبان های خارجه به چند روش تدریس دیکته شده و غیر قابل انعطاف تقسیم نشده است. با وجود اینکه رویکرد التقاطی آگاهانه به تدریس زبان مورد توجه بسیاری مدرسان زبان های خارجه می باشد ، برنامه های آموزشی اندکی را می توان یافت که به تعلیم مدرسان برای کسب چنین رویکرد وزینی می پردازند. متون، نهاده های زبانی با ارزشی در دسترس معلمان زبان قرار می دهند از اینرو که فرصت هایی برای تدریس صورت های زبانی، ترقیب زبان آموزان به تولید این صور، اجرای کار گروهی و دیگر فعالیت های ارتباطی فراهم می آورد. این پژوهش تأثیر یک روش تدریس التقاطی خواندن را بر روی درک مطالب نوشتاری زبان آموزان بزرگسال سطح متوسط ایرانی مورد بررسی قرار داده است. این آزمایش بر روی 88 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد جهرم اجرا شد که به صورت مساوی به یک گروه آزمایش و یک گروه شاهد تقسیم شدند. در گروه آزمایش تدریس راهبرد های یادگیری به دو روش مستقیم و غیر مستقیم ، کار گروهی و بحث کلاسی اجرا شد. فعالیت هایی که لازمه ی آنها تفکر انتقادی بود نیز در بحث کلاسی گروه آزمایش گنجانده شد. این گروه عنوان دلخواه خود برای متن جلسه آینده را از طریق یک بحث گروهی کوتاه در آخر هر جلسه تعیین می کردند. گروه شاهد نیز همانند گروه آزمایش عنوان متنی که قرار بود جلسه آینده روی آن کار کنند را انتخاب می کردند. اما کلاس های آنان بر خلاف گروه آزمایش توسط آموزش معلم ـ محور اداره شده و تدریس راهبردها و کار گروهی در آن کلاس ها اجرا نمی شد. نتایج نشان می دهد که روش تدریس التقاطی که در این آزمایش اجرا شد به طور موثر باعث ارتقای سطح درک مطالب نوشتاری و شنیداری و دانش عمومی زبان گروه آزمایش به ترتیب با تفاضل میانگین های 795/2 ـ ، 636/2 ـ و 022/3 ـ و شاخص معناداری p=0.0 < p=0.05 شد. بنابراین نتایج به این صورت خلاصه می شود : 1 ) این روش تدریس التقاطی تأثیر معناداری بر درک مطالب نوشتاری زبان آموزان انگلیسی بزرگسال سطح متوسط ایرانی داشته است، 2 ) این روش، درک مطالب شنیداری زبان آموزان انگلیسی بزرگسال سطح متوسط ایرانی را ارتقا داده، و 3 ) این روش تدریس تأثیر مثبتی بر دانش عمومی زبان آموزان انگلیسی بزرگسال سطح متوسط ایرانی داشته است. نقاط کلیدی : راهبردهای یادگیری ، ساختار متن ، ( ادبیات ) گونه
فاطمه تقی زاده هوشنگ خوش سیما
در پیشینه آموزش زبان روش ها و رویکردهای جدیدی به منظور کاهش مشکلات آموزش واژگان به وجود آمدند. از جمله میتوان به روش تکلیف-محور اشاره کرد که با تمرکز بر دخیل کردن فراگیرنده در انجام تکلیف تلاش میکند یادگیرنده ها را برای برقراری ارتباط موثر با دنیای واقعی پرورش دهد. تحقیق موجود،یادگیری واژه از طریق روش تکلیف-محور با اجرای تکالیف جیگسا و شکاف-اطلاعات در یادگیرنده های زبان خارجی با سطح متوسط را مورد بررسی قرار داده است.تمامی شرکت کنندگان از دبیرستان شهید دستغیب شیراز انتخاب شدند که بعد از اجرای هر جلسه آموزشی,گروه های آزمایشی ملزم به پاسخ دادن به یک تست 10-سوالی چندگزینه ای بودند. به این منظور ،60 یادگیرنده دختر با محدوده سنی 17 سال انتخاب گردیدند. همگن بودن سطح زبانی آنها ، از طریق تست مهارت تافل مورد برررسی قرار گرفت.گروه های آزمایشی در هرجلسه در حدود 35 دقیقه تحت آموزش واژگان از طریق روش تکلیف محور قرار گرفتند، گروه کنترل نیز از همان مقدار مطالب آموزشی با روش های معمول بهره مند گردید.در انتهای تحقیق ، تمامی شرکت کنندگان در یک تست واژگان 50-سوالی چندگزینه ای شرکت کردند. اطلاعات بدست آمده از طریق تکنیک های آماری مانند آزمون نمونه t ، آنالیز واریانس یک-طرفه و آزمونchi-square مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان دادند که 1) روش مبتنی بر تکلیف تاثیر قابل توجهی(p=.000< .05) در بهبود دانش واژگانی فراگیرنده های ایرانی با سطح متوسط داشته است 2) تفاوت معنا داری میان عملکرد دو گروه آزمایشی در تست های داده شده مشاهده گردید.گروهی که با تکلیف شکاف-اطلاعات بر روی یادگیری واژگان کار کرده بودند عملکرد بهتری(p=.000<.05) نسبت به گروه جیگسا در تست های10-سوالی داشتند اما بر خلاف این نتایج گزارش شده نتایج بدست آمده از تست 50-سوالی نشان داد که گروه جیگسا در این تست نهایی عملکرد بهتری داشته اند(p=.000<.05, md=19.75) 3) بر اساس اطلاعات پرسشنامه داده شده به گروه های آزمایشی در انتهای تحقیق، در دیدگاه یادگیرندگان نسبت به تاثیر تکالیف اجرایی در یادگیری واژه تفاوت معنا داری (p=.8 >.05, p=.28>.05) گزارش نشد اما اطلاعات بدست آمده در رابطه با تاثیر این روش بر روی انگیزش یادگیرنده ها نشان دهنده وجود تفاوت معنا دار(p=.001<.05, p=.02<.05) بود.
علیکرم اسفندیاری قلایی ناهید یاراحمدزهی
علیرغم اینکه تدریس گرامر مسئله ای بحث برانگیز در شیوهای جدید آ موزشی است، اهمیت و عملکرد آن در همهمهارتهای زبانی غیر قابل انکار است. نتایج تحقیقات انجام شدهنشان داده است که آموزش رسمی تاثیر بسزایی در تحریک توجه دانش آموزان نسبت به نکات دستوری دارد. این تحقیق شبه تجربی سعی داردکه تاثیر تدریس گرامر از طریق فعالعت تحریک توجه را با تدریس گرامر بوسیله شیوه های سنتی ازقبیل الگوی تمرین وتکرار و توضیح گرامربهزبان مادری مقایسه کند. به منظور دستیابی به این هدف،66 دانش آموز پسر با دانش زبانی متوسط از پایهدوم و سوم دبیرستانکه در چهار کلاس مشغول به تحصیل بودند، شرکت داشتند. پس از اطمینان یافتن از همگن بودن دانش آموزان از لحاظ دانش زبانی و دانش گرامری، از هر پایه یک کلاس گروه آزمایش و کلاس دیگر گروه گواه درنظر گرفته شدند. تعداد دانش آموزان در گروهای آزمایش در پایه دوم و سوم به ترتیب 20 و 22 و در گروهای گواه 10 و 14 بودند. پس از تدریس نکات گرامری از طریق فعالیت تحریک توجه ، میانگین عملکرد دانش آموزان در گروه هایآزمایش با توجه به پیش آزمون و آزمون نهایی برای پایه دوم وسوم به تریتیب( 8.05و 25.5) و (6.4 و 24.27) بود. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از pair t-test و independent t-test نشان داد که تاثیر تدریس گرامر از طریق فعالیت تحریک توجه بر دانش گرامری دانش آموزان دبیرستانی در پایه دوم وسوم معنی دار بوده است. تدریس گرامر از طریق فعالعت تحریک توجه در مقایسه با روشهای سنتی پیشرفت مشابه ای را در دانش گرامری دانش آموزان پایه دوم ایجاد نمود. ولی نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که تاثیر فعالیت تحریک توجه در مقایسه با روشهای سنتی در پایه سوم دبیرستان معنی دار بوده است.
مرتضی طالع ناهید یاراحمدزهی
در تاریخچه ی آموزش و یادگیری زبان ، روشهای و رویکردهای جدیدی برای از بین بردن مشکلات آموزش دستور زبان بوجود آمد. در بین آنها تدریس زبان فعالیت محور که بر درگیر کردن فراگیران در انجام فعالیت ها تمرکز دارد، تلاش بر این داشت تا فراگیران کارآمدی را برای انجام کارها و فعالیتهای ارتباطی روزمره آماده سازد.مطالعه حاضر تاثیر آموزش فعالیت محور در رشد مهارت دستور زبان و انگیزه ی فراگیران سطح مقدماتی را پس از پیاده سازی tbiمورد مطالعه قرار داده است.برای این منظور، هفتاد و چهار زبان آموزان سطح مقدماتی انتخاب شدند. سطح مهارت آنها از طریق انجام آزمون دستور زبان نلسون مورد ارزیابی قرار گرفت.علاوه بر این، همگن بودن سطح دستور زبان فراگیران با استفاده از آزمون دستور زبان میشیگان به عنوان پس آزمون تضمین شده است. سپس، گروه مورد آزمایش با اجرای فعالیت های مختلف برای حدود پانزده جلسه سی و پنج دقیقه ای از روش آموزش فعالیت محور تدریس داده شدند.گروه کنترل از همان مقدار آموزش دستور زبان، و نه از طریق tbi بهره برده است. در پایان مطالعه، دانش آموزان هر دو گروه با همان آزمون دستور زبان میشیگان در پیش آزمون برای ارزیابی اثر آموزش فعالیت محور بر بهبود مهارت دستور زبان مورد ارزیابی واقع شده اند. داده ها از طریق روش های آماری آزمون t مستقل و t زوج مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که1 ) tbi اثر قابل توجهی بر رشد مهارت دستور زبان زبان آموزان سطح مقدماتی ایران داشت. 2) tbi اثر قابل توجهی در ارتقای انگیزه ی زبان آموزان سطح مقدماتی ایران داشت. مقایسه میانگین نمره ی گروه مورد آزمایش در پس آزمون (25.95 ) با میانگین نمره ی گروه کنترل در پس آزمون (20.46) نشان داد که دو گروه تفاوت معنی داری داشت (p= 0.000 <0.05) و گروه آزمون در پس آزمون بهتر عمل کرد. و با بررسی میانگین انگیزش در گروه آزمایش، این مفهوم را می رساند که سطح انگیزش گروه ازمایش بالا تر رفته است. . از این رو نتیجه گیری شد که آموزش tbi در دستور زبان می تواند به طور موثر برای زبان آموزان ایرانی به ویژه برای بهبود انگیزه آنها استفاده شود.
طیبه آذرنیا اسماعیل زارع-بهتاش
آموزشگاههای زبان ایرانی بیان می کنند که پیرو روش آموزش ارتباطی هستند. با این حال، تامل در مورد وضعیت کنونی آموزش زبان در ایران روشن می سازد که در عمل کلاسهای درس زبان در ایران تابع قوانین و اصول آموزش زبانی ارتباطی نیستند. این تناقض به عدم آگاهی از فرآیندهای کلاسی نسبت داده شده است. بنابراین برای تشویق تفکر انتقادی در فرآیندهای کلاسی، مطالعه ء حاضر کلام معلم را مورد بررسی قرار داد. چهار معلم از یک آموزشگاه زبان ایرانی به عنوان نمونه های مطالعهء حاضر انتخاب شدند. در طی پنج هفتهء متوالی کلاس های سطح متوسط این معلمان برای شصت جلسه روی هم رفته ضبط صوتی شدند. هشت جلسه از این شصت جلسه از طریق انتخاب های تصادفی سازمان یافته انتخاب شدند. کلاس های ضبط شده به صورت کتبی نوشته شدند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در این مطالعه، روش کاربردی تجزیه کلام به کار برده شد. در این تحقیق حرکت (move) به عنوان واحد اصلی شمارش به کار رفت. هدف اولین سوال پژوهش بررسی میزان کلام معلم و کلام شاگرد بود. بنابراین بعد از بخش بخش کردن کلام کلاس به حرکت های معلمان و شاگردان، طول حرکتهای معلمان و شاگردان در ثانیه اندازه گیری شدند. هدف سوال دوم تحقیق بررسی تعداد سوالات نمایشی و استنباطی بود. طبقه بندی پرسشهای لانگ و ستو sato) long& ) متعلق به سال 1984 در این بررسی مورد استفاده قرار گرفت. هدف سوال سوم تحقیق مطالعه ی تعداد بازخوردهای مختلف معلمان بود. برای این منظور، طبقه بندی بازخوردهای اصلاحی لیستر و رنتا ranta) & (lyster متعلق به سال 1997 مورد استفاده قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که در کلاس های زبان آموزشگاههای ایران گفتار معلم بیشتر وقت کلاس را به خود اختصاص میدهد، تعداد سولات نمایشی از سوالات استنباطی بیشتر است، و بازخوردها ی اصلاحی تلویحی متداولترین نوع بازخوردهای اصلاحی معلمان هستند. لغات کلیدی: سوالات نمایشی، سوالات استنباطی، بازخوردهای اصلاحی تلویحی، درخواست برای وضوحء، اندیشهء انتقادی، آموزش اندیشمندانه.
فروزان رضائیان تیار هوشنگ خوش سیما
within communicative, interactive, and learner-centered framework of language teaching and learning, students need to learn four skills of listening, speaking, reading, and writing for their educational success. but of all the language skills, reading enjoys a paramount significance in so many second or foreign language academic contexts. in spite of its importance, language learners still have difficulties in understanding texts. english as a second or foreign language (esl/efl) readers proclaimed that lack of appropriate reading strategies is one of the major barriers to adequate text comprehension. the learning of reading strategies is viewed as a useful solution to handle the challenges of reading comprehension obstacles. therefore, the present study aimed at investigating the effect of summarizing and presentation strategies on iranian intermediate efl learners’ reading comprehension ability. to this end, 61 language learners enrolled in language center of chabahar maritime university were initially selected and then randomly divided into two control and experimental groups. all males and females were within the age range of 18 to 27. the homogeneity of their proficiency level was established using a toefl proficiency test. then a 50-item multiple-choice reading comprehension test was administered to the subjects of both groups as pre-test one week before the initiation of the study. as a result, students in the treatment group were matched with students in the control group allowing groups to be similar in reading achievement. the experimental group utilized each of the two strategies three times a week typically 45 minutes in duration for two weeks separately while the control group used the same amount of material via applying conventional approaches of teaching reading comprehension. a ten 10-item multiple-choice reading comprehension immediate post-test was administered to both groups after each two-week instruction till the end of the 22nd week of the study. one week after the end of the study, all subjects were assigned a 50-item multiple-choice reading comprehension post-test. independent-samples t-test and paired-samples t-test were used for data analysis. the results of the study revealed that each of the summarizing and presentation strategies had significant effect on promoting reading comprehension of intermediate efl learners (p = .000, <.05). it also indicated that the presentation strategy was significantly more effective on students’ reading comprehension (p = .000, <.05).
مصطفی پروین ناهید یاراحمدزهی
آموزش گرامر همواره بخشی سخت و طاقت فرسا از آموزش زبان به شمار می رفته است، که معلمان برای آموختن آن به دانش آموزان متحمل صرف وقت و انرژی فراوانی می شده اند. از جانب دیگر دانش آموزان نیز علاقه ای به یادگیری آن ندارند چون موجب خستگی آن ها می شود. تحقیق حاضر دو نوع فعالیت کلاس برای آموزش گرامر را مورد بررسی قرار می دهد. این تحقیق می کوشد تا به مقایسه بازی های آموزشی زبان و فعالیت های سنتی و متداول که در مدارس ایران به طور معمول از ان ها استفاده می شود بپردازد. از این رو، شصت و یک دانش آموز دبیرستانی نمونه دولتی نیکشهر در قالب دو گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه اول یا همان گروه کنترل مطابق برنامه درسی مدارس ایران به یادگیری ساختارهای دستوری پرداختند. در مقابل، گروه دوم در مرحله تمرین ساختارهای دستوری از بازی و فعالیت های سرگرم کننده بهره بردند. شیوه ی این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود. برای اندازه گیری میزان دقت و صحت ساختارهای گرامری و انگیزش دانش آموزان از آزمون ها و پرسش نامه هایی که برای این منظور تهیه شده بود استفاده شد. در پایان پس از تجزیه و تحلیل نتایج این ازمون ها از طرریق نرم افزار آماری spss این نتایج به دست آمد: دانش آموزان گروه آزمایش به طور معناداری از انگیزه ی بیشتری برای یادگیری گرامر برخوردار بودند اما میزان دقت آن ها در ساختار های گرامر تفاوت چندانی با گروه کنترل نداشت.