نام پژوهشگر: ابراهیم غلامی

پتروگرافی و پترولوژی سنگ های آتشفشانی منطقه شاه سلیمان علی (جنوب باختر بیرجند – خاور ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1389
  پوریا کتابی   سیدسعید محمدی

منطقه مورد مطالعه در جنوب غرب شهر بیرجند و اطراف شهر خوسف، در محدوده ای با مختصات. ?00 ?00 ?59 تا ?59 ?10 ?59 طول شرقی تا و ?29 ?24? 32 87 ?28 ?32 عرض شمالی قرار دارد. این محدوده در بخش شرقی بلوک لوت قرار دارد. سنگ های آتشفشانی منطقه شامل، آندزیت، تراکی آندزیت، داسیت و ریوداسیت می باشند. بافت عمده در این سنگ ها پورفیری با زمینه ی دانه ریز تا دانه متوسط و در مواردی بافت غربالی و گلومروپورفیری می باشد. سری ماگمایی این سنگ ها کالک آلکالن دارای پتاسیم زیاد می باشد. شواهد شیمیائی و کانی شناسی زیادی وجود دارد که نشان می دهد تفریق و آلودگی مهم ترین پدیده ها در تحول ماگمای مورد نظر می باشند. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی محیط تکتونیکی تشکیل این منطقه را می توان یک قوس غنی شده ی قاره ای مرتبط با فرورانش می باشد. برای ماگمای تشکیل دهنده ی منطقه می توان درجات ذوب 15 تا 16 درصدی از یک منشأ غنی شده حدواسط گارنت پریدوتیت- اسپینل پریدوتیت همراه با آلایش پوسته ای در نظر گرفت.

تحلیل چین خوردگی بر اساس ارزیابی پراکنش محورهای کرنش در منطقه چلونک(شمال غرب بیرجند)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1389
  یعقوب جلیلی شاه منصوری   محمد مهدی خطیب

تحلیل چین خوردگی بر اساس ارزیابی پراکنش محورهای کرنش در منطقه چلونک بوسیله ی: یعقوب جلیلی شاه منصوری منطقه چلونک در شمال غرب شهرستان بیرجند(شرق ایران) واقع شده است.در منطقه چلونک واحدهای رسوبی(توف، کنگلومرا، ماسه سنگ و شیل) دچار چین خوردگی گردیده اند. در این منطقه13 اثر محوری با راستاهای مختلف تشخیص داده شده است. تحلیل های هندسی ـ جنبشی نشان داد که کرنش های متعددی در منطقه مورد مطالعه رخ داده است. همچنین تحلیل های کرنش صورت گرفته بوسیله مقاطع میکروسکوپی چهار پهنه برشی را در منطقه مشخص نمود. موازنه مقاطع عرضی چین خوردگی های منطقه، نشان داد که مقدار کوتاه شدگی در شمال منطقه بسیار بیشتر از جنوب منطقه می باشد. مقادیر الاستیسیته واحدهای سنگی منطقه بوسیله آزمایش های بار نقطه ای بدین صورت بدست آمد: ماسه سنگ چین خوردگی های جنوبی منطقهgpa 22 ؛ ماسه سنگ چین خوردگی های شمال منطقهgpa11.5؛ توف های شمال منطقهgpa 8.17 . مقایسه و تحلیل های مقاطع میکروسکوپی ماسه سنگی های شمال و جنوب منطقه نشان از تفاوت زیاد پترگرافی این دو دارد. تحلیل محیط رسوبی منطقه احتمال داد که واحدهای سنگی جنوب منطقه زودتر از آب خارج شدند. وجود چین خوردگی های منطقه چلونک را می توان این طور توجیه کرد که، در اثر رخداد توالی کرنش ها (پهنه های فشارشی ـ برشی) به دلیل اینکه ویسکوزیته واحدهای شمالی منطقه بیشتر است، این واحدها متحمل چین خوردگی و دگرریختی های بیشتری نسبت به واحدهای سنگی جنوب منطقه گردیده اند. داده های مربوط به شش پارامتر چین خوردگی جهت استفاده در شبکه های عصبی مصنوعی، تهیه شد. پس از مدل کردن منطقه و آزمون داده ها، شبکه های عصبی مصنوعی پنج مرحله کرنش را برای منطقه پیش بینی کردند و تشکیل هر کدام از چین ها را در این مراحل بدین صورت حدس زد: تاقدیس شونگان و ناودیس تاج کوه در مرحله دوم؛ تاقدیس چاهک و ناودیس شونگان بین مراحل دوم و سوم؛ تاقدیس چلونک در مرحله سوم؛ ناودیس چلونک در مرحله چهارم و تکامل این چین خوردگی در منطقه بصورت فعلی در مرحله پنچم رخ داده است. در نهایت نحوه تکامل تکتونیکی منطقه بدین صورت ارائه شد که درتشکیل چین خوردگی های شمالی منطقه، پنج مرحله کرنش و در تشکیل چین خوردگی های جنوبی، سه مرحله کرنش، رخ داده است.

پترولوژی مجموعه گرانیت-گنایس کوه زول،جنوب غرب قاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1389
  فاطمه عباسلو   غلامرضا فتوحی راد

گرانیت دارای رنگ تقریبا سفید تا صورتی است و دارای بافت گرانولار، هیپیدیومورفیک و به ندرت بافت پورفیروئیدی است. کانیهای اصلی گرانیتها را آلکالیفلدسپات، کوارتز، پلاژیوکلاز و بیوتیت تشکیل میدهند. تورمالین، اسفن، آپاتیت و زیرکن از کانیهای فرعی میباشند. گنایسها عمدتا صورتی تا خاکستری رنگ، شدیدا هوازده، دارای فولیاسیون (برگوارگی) بوده و به طورمحلی ساخت چشمی از خود نشان میدهند. این سنگها حاوی کوارتز، اورتوکلاز، پلاژیوکلاز (آلبیت )، بیوتیت، زیرکن، آپاتیت، اسفن و مگنتیت می باشند. کلریت و سریسیت محصولات دگرگونی پسرونده در گنایسها هستند. گذرگاههای انتقالی از گنایس به گرانیت را درمنطقه میتوان مشاهده کرد. مطالعات پترولوژی مشخص نمود که سنگهای گرانیتی مورد مطالعه، در محدوده سری ماگمایی کالکآلکالن قرار گرفته است و بر اساس شاخصاشباع از آلومین از نوع پرآلومین میباشند. پروتولیت این سنگها غالبا گریواکها و به میزان کمتر پلیتها بودهاند. ژئوشیمی گنایسها و گرانیتها تغییرات شیمیایی پیوسته و تدریجی را نشان میدهد که میتواند نشانه ارتباط ژنتیکی این سنگها با یکدیگر باشد. قرار میگیرد و از نظر محیط در رده گرانیتوئیدهای s گرانیتوئیدهای منطقه مورد مطالعه در رده گرانیتوئیدهای تیپ کوهزایی و محدوده برخورد قارهای (برخورد خرده قارههای لوت و افغان) قرار میگیرند. منطقه مورد مطالعه در حال حاضر در نظر گرفت. n تحت تاثیر یک رژیم فشارشی- برشی راستگرد قرار دارد که راستای متوسط پهنه برشی را میتوان 155 برخاستگی و چینخوردگی واحدهای سنگی در روند شمالغرب- جنوبشرق نتیجه یک رژیم فشارشی است. روابط صحرایی واحدهای مورد مطالعه نشان میدهد که این مجموعه منسوب به پروتروزوئیک، دارای سن جوانتر بوده و در محدوده کرتاسه پسین قرار میگیرند.

تحلیل چین خوردگی در بخش خاوری پهنه ی گسلی درونه0جنوب خاوری تربت حیدریه-شمال خاوری ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1389
  بی بی فرزانه بنی فاطمی خراسانی   علی اصغر مریدی فریمانی

منطقه ی مورد مطالعه در ابتدای پهنه ی خاوری گسل درونه و در جنوب خاوری تربت حیدریه ( شمال خاور ایران ) ، بین طول های جغرافیایی59 16 21 تا 59 25 1 شمالی و عرض های جغرافیایی 35 8 58 تا 35 12 35 خاوری قرار دارد. این منطقه شامل گسل هایی موازی با امتداد n100 است که مرزهای شمالی و جنوبی ناودیس های پهنه را می سازند. ناودیس ها، چین هایی بسته و نامتقارنی، متشکل از ماسه سنگ های الیگوسن هستند که به رده ی 1c تعلق دارند و خط اثر محوری آن ها موازی با خط اثر گسل های اصلی منطقه می باشد. میانگین مختصات صفحه ی محوری ناودیس ها n100,60sw و محور آن ها n274,10است. در بین ناودیس ها واحد قدیمی تر کنگلومرا با میانگین مختصات n90,65sw رخنمون یافته است و گسل های اصلی پهنه با شیب به سمت شمال و سازوکار معکوس باعث رانده شدن واحدهای قدیمی تر از سمت شمال بر روی واحدهای جوانتر در جنوب، و برخاستگی کوه نسبت به دشت گشته اند. ساختارهای pop-up شکل گرفته در پهنه نیز باعث بالاآمدگی و رخنمون واحدهای قدیمی تر در سطح زمین شده اند. محورهای جنبشی چین خوردگی ها a=n10,30 b=n275,10 c=n170,60 و محورهای کرنش منطقه x=n198,70 y= n98,4 z= n5,20 می باشد بنابراین عامل شکل دهنده ی چین خوردگی-ها و گسل ها مرتبط با هم می باشد. راستای تنش بیشینه n5 که عمود بر ساختارهای منطقه می باشد، موجب سازوکار معکوس گسل ها و شکل گیری ناودیس ها بین گسل ها گشته است.

بررسی نقش عناصر ساختاری در توسعه سفره های آب زیرزمینی و پتانسیل یابی آن ها، شرق طبس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1389
  نجمه یزدانی   محمد آریامنش

منطقه ی مورد مطالعه در شمال شرق استان یزد، شرق طبس و بخشی از رشته کوه شتری واقع شده و مختصات جغرافیایی آن ?30 °57-57 طول شرقی و ?45 °33-?15 °33 عرض شمالی می باشد. این منطقه تحت تاثیر تنش های تکتونیکی شدید، عناصر ساختاری مختلفی شامل گسل ها، چین ها و درزه ها ایجاد شده اند. در این تحقیق نقش این عناصر ساختاری در تشکیل و توسعه ی ذخایر آب زیرزمینی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس برداشت های صحرایی صورت گرفته و بررسی تصاویر ماهواره ای منطقه، نمودار گل سرخی مربوط به گسل ها، خطواره ها و چین ها، غالبا روند nw-se را نشان داده و از روند رشته کوه شتری تبعیت می کند. نمودار گل سرخی درزه های منطقه به طور عمده دو روند غالب را نشان می دهد:nw-se و ne-sw. با توجه به ارتباط درزه ها با چین خوردگی های منطقه، این دو سیستم درزه، همان درزه های طولی و عرضی بوده که نقش آن ها به ترتیب، نفوذ و انتقال آب می باشد. بنابراین می توان پی به توسعه ی کارست در منطقه برد. پارامترهای زیادی در شناخت ذخایر آب زیرزمینی تاثیرگذارند از قبیل: تراکم شکستگی، فاصله از شکستگی، لیتولوژی، تراکم آبراهه و فاصله از محل تخلیه. با تلفیق این عوامل در محیط arcgis9.3 با استفاده از روش همپوشانی شاخص، نقشه ی نهایی شامل پهنه های با پتانسیل مختلف منابع آب تهیه گردید. این نقشه ارتباط زون های دارای پتانسیل منابع آب را با عناصر ساختاری و تمرکز خطواره ها نشان می دهد. بیشترین تمرکز پهنه های دارای پتانسیل مناسب در نزدیکی گسل های طولی و اکثرا گسل های امتدادلغز منطقه واقع شده است. موقعیت کانون سطحی زمین لرزه ها، نقش تکتونیک فعال را در تشکیل منابع آب زیرزمینی منطقه نشان می دهد. انطباق نتایج با فاکتورهای موجود در منطقه شامل چاه ها، چشمه ها و قنوات، دقت و صحت نقشه ی نهایی را ثابت می کند.

پترولوژی سنگهای آذرین منطقه شادان (جنوب باختری بیرجند، شرق ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1390
  یوسف صدری   سید سعید محمدی

توده های آذرین منطقه شادان در حدود 120 کیلومتری جنوب باختری بیرجند، در شرق ایران واقع شده است. منطقه مورد مطالعه از لحاظ تقسیمات واحد های ساختاری در قسمت شرقی بلوک لوت قرار می گیرد. در منطقه شادان مجموعه ای از سنگهای آتشفشانی به سن ترشیری برونزد دارند. بطور کلی سنگهای آتشفشانی شامل انواع آندزیت، تراکی آندزیت و داسیت و نیمه عمیق تونالیت پورفیری، دایک ها با ترکیب آندزیت و انواع آذرآواری نیز شامل آگلومرا و توف ها بیشتر به صورت توف های بلوری و بلوری ـ سنگی و غالبا با ترکیب آندزیت ـ داسیت دیده می شوند. پلاژیوکلاز مهمترین فنوکریست سنگهای آتشفشانی و نیمه عمیق و از کانی های فرومنیزین مهم می توان به هورنبلند سبز و بیوتیت اشاره کرد. بافت های غالب در نمونه ها شامل پورفیری، پورفیری با خمیره میکرولیتی، میکروگرانولار و شیشه ای و بافت پوئی کیلیتیکی هستند. از دگرسانی های رایج شامل سریسیتی، کربناتی، اپاسیتی، اپیدوتی شدن و آرژیلیکی می باشند. بررسی های ژئوشیمیائی نشان می دهد که این سنگها در محدوه کالک آلکالن پتاسیم متوسط تا بالا قرار می گیرند. شواهد سنگ شناسی و ژئوشیمیایی حاکی از ارتباط ژنتیکی سنگ های آتشفشانی منطقه با یکدیگر و تاثیر آلایش ماگمایی در روند شکل گیری و تحول این سنگ ها می باشد. محیط تکتونیکی تشکیل این سنگها یک قوس غنی شده ی قاره ای مرتبط با فرورانش می باشد. غنی شدگیlree ها در مقایسه با hree ها و بالا بودن مقدار عناصر ناسازگارlile (عناصر لیتوفیل بزرگ یون) نسبت به hfse ها از نشانه های مناطق فرورانش می باشد، آنومالی منفی شاخص nb,ta,p,ti وابستگی این سنگ ها به محیط فرورانش را تأیید می نماید. سنگهای منطقه مورد مطالعه در محدوده آداکیت های پرسیلیس قرار می گیرند.

تحلیل هندسی و جنبشی عناصر ساختاری در پهنه گسلی اسفهرود (جنوب خاور بیرجند - خاور ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1390
  سه یوان رحیمی   ابراهیم غلامی

در خاور ایران بین ایالت ساختاری سیستان و بلوک لوت روندهای ساختاریn-s ، nw–se و e–w ظهور بیشتری یافته اند. منطقه مورد مطالعه در منتهاالیه شمال باختری پهنه ی ساختاری سیستان، دارای روند nw- se می باشد و در حد واسط دو روند n-s و e-w قرار دارد. تحلیل هندسی- جنبشی عناصر ساختاری موجود در این منطقه، نشان از رشد گسل های راندگی و پس راندگی دارد که گسل های راندگی با شیب به سمت sw سبب برش، چین خوردگی و بهم ریختگی واحدهای افیولیت ملانژی و رسوبات ترشیر گردیده اند. طی فرآیند دگرشکلی و توالی گسلش از پس بوم به پیش بوم (hinterland به foreland)، چین های مرتبط با گسلش ایجاد گردیده اند. این چین خوردگی ها در قسمت باختر منطقه، پلانژ به سمت nw و در قسمت خاور منطقه پلانژ به سمت se دارند. عدم تغییر ضخامت یال پیشانی این چین خوردگی ها، دلالت بر چین خوردگی در سازوکار خمشی لغزشی و کلاس 1b دارد. بررسی سازوکار گسل ها حکایت از نقش مولفه های فشاری و برشی آنها دارد که به صورت راستگرد معکوس عمل کرده اند و دو موقعیت هندسی عمده ی n60w/60sw و n30w/60sw هستند. از آنجاییکه در این گستره واحدهای افیولیتی بر روی واحدهای جوانتر (شیل و ماسه سنگ های ترشیری و حتی رسوبات کواترنر)، رانده شده اند و در جهت ne باعث رشد چین ها و گسل ها شده است، می توان وجود سطح بستر گسلش را در ایجاد چین موثر دانسته که باعث ایجاد چین های مرتبط با گسلش با هندسه ای مابین چین خوردگی خم گسلی (fault bend folding) و چین خوردگی انتشار گسلی (fault propagation fold) شده است. راندگی های مذکور به صورت قطعات کمانی شکلی هستند که مولفه ی فشاری در مرکز کمان ها، به حداکثر مقدار خود می رسد. ترسیم سه برش عرضی ساختاری عمود بر محور چین ها نیز نشان می دهند که بیشترین مقدار کوتاه شدگی در مرکز کمان ها، با مقدار 29/0- و کمترین مقدار کوتاه شدگی در حاشیه ی کمان ها، با مقادیر 25/0- و 13/0- به ترتیب برای خاور و باختر محدوده ی مورد مطالعه است. افزایش مقدار کوتاه شدگی به سمت خاور ناشی از تأثیر روندهای n-s و رشد ساختارها از خاور به سمت باختر می باشد

تحلیل نوزمین ساخت در گستره منطقه گُل (جنوب بیرجند)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1390
  مراد خزایی   مهمد مهدی خطیب

چکیده گسل گُل در بین مرز جنوبی کوه باقران و دشت مختاران و در 200 متری شمال روستای گُل قرار دارد. برای ارزیابی وضعیت مورفوتکتونیکی گسل گُل، از شاخصهای مورفوتکتونیک همچون مورفولوژی مقطع دره، مورفولوژی کانال رودخانه، شاخص سینوسیتی رود ، الگوی آبراهه، مورفولوژی مخروط افکنه ها، شاخص ناتقارنی حوضه زهکشی، و منحنی هیپسومتری و انتگرال هیپسومتری استفاده شده است. نتایج حاصل از محاسبات این شاخص ها، فعالیت زمین ساختی بالایی را برای گسل گُل نشان می دهند. داده های حاصل از شاخص های مورفوتکتونیک نشان می دهند که از غرب به شرق و از جنوب به شمال، فعالیت زمین ساختی افزایش می یابد. بررسی پدیده های نئوتکتونیکی مانند جابجایی آبراهه ها، حرکات راستگرد گسل را اثبات می کند. وجود افرازهای گسلی و قرار گیری رسوبات قدیمی در کنار رسوبات جوان کواترنر نشان دهنده ی عملکرد معکوس گسل می باشد. با تلفیق این نتایج می توان به این نتیجه رسید که حرکات گسل گُل از نوع معکوس با مولفه راستگرد است. شاخص گرادیان طول رودخانه(sl) در عرض پهنه گسل گُل، رودخانه-های فریز، گُل، چهکند، میناخون، اصغول، گز، بیدمِشک به ترتیب دارای گرادیان تدریجی 08/42-16/36-87/33- 88/46-65/50-89/46-36/52 می باشند که رودخانه بیدمشک و اصغول بیشترین مقدار و رودخانه چهکند کمترین مقدار (sl) را دارند. بیشینه شتاب افقی وارده از گسل گُل بر روستای گُل 71/0 شتاب ثقل زمین با توان لرزه زایی 96/6 ریشتر برآورد می گردد. مناطق خطر بالا در گستره گُل، در نتیجه عملکرد گسل های گُل، گیو، شمال و جنوب بیرجند شناسایی شده اند.

برآورد خطر زمین لرزه ـ گسلش در گستره شهر اسدیه(خاور ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1390
  قاسم فیروزمهجن ابادی   محمد مهدی خطیب

شهر اسدیه در 100 کیلومتری شرقی شهرستان بیرجند، در موقعیت جغرافیایی 32 درجه و 54 دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 60 درجه شرقی، در شمال محل تلاقی روند گسل های نوزاد و پرنگ قرار گرفته است. با بررسی لرزه خیزی گسل های فعال بیشترین شتاب ثقل افقی وارد بر شهر در اثر فعالیت گسل اسدیه با طول 33 کیلومتر و توان لرزه زایی 5/6 ریشتر در فاصله 46/0 کیلومتری از شهر است. با بررسی نقشه هم شدت شکستگی بیشترین شدت شکستگی در گستره مورد مطالعه، در محل تلاقی روندهای گسلی شمال غربی ـ جنوب شرقی با روندهای گسلی شمالی ـ جنوبی در منطقه است. بررسی روند شکستگی های در گستره مورد مطالعه روند غالب شمال غرب ـ جنوب شرق را در شکستگیهای قبل از کواترنری و کواترنری نشان داده و روند غالب شکستیگها در کواترنری، شمال غرب ـ جنوب شرق می باشد که بیانگر فراوانی و رشد شکستگی در جهت شمال غرب ـ جنوب شرق در زمان کواترنری است. با تعیین گشتاور زمین شناسی، لرزه ای و ژئودتیک در گستره مورد مطالعه، بیشترین مقدار نرخ گشتاور مربوط به نرخ گشتاور ژئودتیکی با مقدار 26e + 8628/2 ژول و بیشترین مقدار نرخ گشتاور زمین شناسی در ارتباط با سیستم گسلی آبیز (1017× 0457589/0 نیوتن متر بر سال) در قسمت شرقی منطقه مورد مطالعه است. تحلیل فرکتالی سیستم گسلی و زمین لرزه ها و همچنین بررسی نقشه های هم شدت شکستگی، نشان از خطر لرزه خیزی بالا در گستره نزدیک شهر اسدیه می باشد. بررسی شاخص های ریخت زمین ساختی و نوزمین ساختی در گستره نزدیک شهر اسدیه، فعالیت تکتونیکی نسبتا بالایی را در منطقه نشان می دهد. بررسی شاخص های ریخت زمین ساختی، صحرایی و پردازش داده های مغناطیس هوایی، امتداد گسل اسدیه را درجهت جنوب شرق شهر نشان می دهد و حاکی از گسلش فعال در رسوبات جوان نزدیک شهر اسدیه می باشد، همچنین پردازش داده های مغناطیس هوایی، خطواره ی مغناطیسی با روند n40e، در شرق شهر اسدیه را تایید می کند.

بررسی تغییرات کرنش در پهنه مثلثی شاه آباد( شمال خاوری بیرجند، خاور ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1390
  فرزانه پورغیاثیان   ابراهیم غلامی

دگرشکلی در خاور ایران ناشی از فعالیت پهنه های گسلی با روندهای متفاوت می باشد. در محدوده ی بین این پهنه های گسلی یکسری مناطق گوه ای شکل ایجاد شده است. منطقه ی مورد مطالعه یکی از این پهنه های گوه ای شکل است که در بین دو گسل امتدادلغز راستگرد کوچ با روند شمالی– جنوبی و شاه آباد با روند شمال باختری– جنوب خاوری قرار گرفته است که دگرریختی های متنوعی در آن (از جمله گسل خوردگی و چین خوردگی سنگ های رسوبی ترشیری) مشاهده می شود. چین های بخش واگرایی پهنه (بخش شمالی) اغلب دارای زاویه ی بین یالی باز هستند و مقدار کوتاه شدگی (در ارتباط با چین خوردگی) آنها 13% می باشد. در صورتی که زاویه ی بین یالی چین های بخش مرکزی و بخش همگرایی پهنه (بخش جنوبی) اغلب بسته و یا فشرده می باشد و کوتاه شدگی 69% را نشان می دهند. مقدار ضریب برش در راستای پهنه ی گسلی کوچ نسبت به گسل شاه آباد بالاتر است. مقدار ضریب برش در بخش جنوبی گسل کوچ از 2- به سمت بخش شمالی به 4- کاهش می یابد. تغییرات ضریب برش نشان می دهد رشد گسل کوچ از جنوب به شمال است. در بخش میانی منطقه واحدهای سنگی توف داسیتی، توف آندزیتی و شیلی دچار چین خوردگی شده اند. وجود لایه های چین خورده شیلی (نامقاوم) و توف آندزیتی (مقاوم) در بخش مرکزی پهنه گوه ای حاکی از وجود سطح جدایشی است، که سبب تشکیل چین جدایشی با روند شمال باختری- جنوب خاوری شده است.

تحلیل هندسی و جنبشی عناصر ساختاری در راستای پهنه گسلی چهکند (جنوب باختری بیرجند- خاور ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1390
  سکینه صمیمی   ابراهیم غلامی

چکیده: پهنه ی گسلی چهکند در جنوب باختری شهر بیرجند و در بخش باختری دامنه ی شمالی رشته کوه باقران واقع شده است. از نظر ساختاری بخش باختری گسل جنوب بیرجند (f2) با راستای کلی wnw- ese با شیبی به سمت ssw را در بر می گیرد و از نظر ویژگی های سنگ شناسی شامل بخش هایی از آمیزه ی افیولیتی می باشد. این محدوده مشتمل بر مجموعه ای از برگه های راندگی (f1 و f2 و f3 و f4 با شیب به سمت sw) و پس راندگی ها (با شیب به سمت ne) است. در پیمایش از جنوب به شمال و در راستای عمود بر کوهستان، کاهش شیب گسل ها، رخنمون پریدوتیت ها و میزان دگرشکلی به سمت شمال همگی ترتیب توالی گسلش و رشد برگه های راندگی از کوهستان به سمت دشت (f4 قدیمی ترین و f1 جوانترین) را نشان می دهد. شواهد ساختاری همچون موقعیت هندسی صفحات گسلی (مانند گسل f2)، خطواره های لغزشی و ساخت های s-c بر معکوس بودن مولفه ی اصلی همراه با مولفه ی کوچک امتدادلغز راستگرد برای صفحات گسلی با راستای کلی nw-se و سازوکاری معکوس با مولفه ی کوچک امتدادلغز چپگرد برای صفحات گسلی با راستای کلی e-w دلالت دارد. میانگین موقعیت هندسی گسل f2 n64w,54sw با r=84se است که سازوکاری معکوس با مولفه ی امتدادلغز راستگرد را نشان می دهد. گسل مذکور سبب رانده شدن واحدهای افیولیتی بر روی رسوبات جوان شده است که این فعالیت همراه با رخنمون پریدوتیت ها در سطح و توسعه ی چین های انتشار گسلی با راستای محور wnw-ese در بخش شرقی منطقه شده است. در بخش میانی منطقه و به سمت غرب فعالیت گسل های پس راندگی موجب شکل گیری چین خوردگی های مرتبط با گسلش از نوع خم گسلی، جابه جایی لایه ها در چین خوردگی های از قبل موجود و در نهایت ایجاد بالا جستگی(pop up) شده است. در بخش غربی منطقه نیز فعالیت گسل های پس راندگی (با شیب به سمت ne) با تشکیل ناودیس های فرو دیواره ای، برگوارگی های همراه با راندگی، ریز چین های پلانژدار و برخاستگی منطقه همراه بوده است. بررسی فرایند ترانهش، میزان چین خوردگی رگه ها، بررسی آثار حرکات متفاوت بر روی صفحات گسلی، وجود پس راندگی ها، چین خوردگی های مرتبط با گسلش و دوپلکس ها، نشان دهنده ی افزایش مولفه ی تنش کمینه (3?) از شرق به غرب منطقه می باشد که همگی این شواهد تائید کننده ی دگرشکلی پیشرونده ی حاکم بر منطقه است که از سمت شرق به غرب در حال افزایش می باشد. کلمات کلیدی: گسل چهکند، راندگی، چین انتشار گسلی، دگرشکلی فشارشی، بیرجند، خاور ایران

تحلیل هندسی-جنبشی عناصر ساختاری در منطقه گز (جنوب خاور بیرجند)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1390
  میثم مهدی پور   محمود رضا هیهات

منطقه مورد مطالعه در شمال باختری زون ساختاری سیستان و در جنوب خاوری رشته کوه های باقران (جنوب بیرجند) واقع شده است. روند ساختار ها و رخنمون واحد ها در خاور منطقه، nw-se می باشد. در باختر روند ساختارها و رخنمون واحد ها تقریباً wnw-ese می باشد. در خاور واحد های پریدوتیتی کرتاسه فوقانی در اثر حرکت های معکوس گسل هایی با روند های nw-se و شیب به سمت ne بیشتر رخنمون پیدا کرده اند. در باختر، واحد های کنگلومرای پالئوژن توسط گسل های معکوس با مولفه چپ گرد با روند تقریباً e-w، به صورت طاقدیسی با طول موج حدود 5 کیلومتر چین خورده اند، در هسته این طاقدیس، واحد های آندزیت و توف و مارن پالئوژن رخنمون دارند. شیب گسل های تراستی به سمت جنوب کمتر می شود، این مطلب نشان دهنده رشد و جوان تر شدن برگه های راندگی به سمت جنوب می باشد. بر اساس داده های گسلی مثل راستا و سوی لغزش گسل در واحدهای سنگی با سن های مختلف، با استفاده از روش تنش برگشتی به کمک نرم افزار t-tecto، فاز های تنش متفاوت بدست آمد. با تفریق فازهای تنش تکراری بدست آمده در واحد های زمانی، تنش های دیرین به این صورت بدست آمد: جهت قدیمی ترین فاز تنش بیشینه n06-16w با نام a، جهت تنش بیشنه n56-88e با سن متوسط b و جهت جدید ترین فاز تنش بیشینه n13-36e با نام c بدست آمد. بر اساس جهت های تنش دیرین، ساختارهای گسلی با روندهای nw-seبا مولفه راست گرد در فاز تنش a شکل گرفتند، مولفه معکوس در این ساختار ها در زمان تنش فاز b بیشتر گردید و چین خوردگی هایی با همین روند شروع به شکل گرفتن کردند و گسل های چپ گردe-w به صورت ضعیف بوجود آمدند، در زمان فاز c گسل های چپ گرد e-w رشد پیدا کردند و مولفه معکوس در آنها شدت پیدا کرد و همچنین فرازش و چین خوردگی در روند های nw-se بیشتر شد. چین خوردگی های منطقه در این زمان درروند های e-w در اثر حرکتهای معکوس با همین روند در باختر منطقه شروع به شکل گیری کردند. بر اساس نازک شدگی حدود 15% یال جلویی چین خوردگی در خاور منطقه با روند n35w و زاویه بین یالی 74 درجه، نوع چین ترکیبی از چین های انتشار گسلی و لغزشی می باشد، و نازک شدگی حدود 5% یال جلوی در چین محدوده مرکزی منطقه با روند n60w و زاویه بین یالی 81 درجه، از نوع انتشار گسلی و ضخیم شدگی حدود 5% یال جلویی چین در باختر منطقه با روند n85w و زاویه بین یالی 90درجه از نوع چین بیشتر لغزشی و کمتر انتشار گسلی می باشد. این مطلب جوان تر بودن چین ها در باختر یا به عبارت دیگر تکامل چین ها به سمت خاوری را نشان می دهد.

تحلیل هندسی- جنبشی چین خوردگی در منطقه آرک (شمال غرب بیرجند)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1391
  هاشم منصوری   محمودرضا هیهات

منطقه آرک در شمال غرب شهرستان بیرجند و شمال شهرستان خوسف واقع شده است.واحدهای رسوبی این منطقه شامل کنگلومرا،ماسه سنگ،آهک،شیل،توف و. . .می باشد.در این منطقه چندین اثر محوری با راستاهای مختلف(شمال شرقی-جنوب غربی، شمال غربی-جنوب شرقی،شرقی-غربی) تشخیص داده شده است و تحلیل هندسی-جنبشی نشان داد که کرنش های متعددی در منطقه رخ داده است.تحلیل کرنش به وسیله مقاطع میکروسکوپی،سه پهنه فشاری- برشی را در منطقه مشخص کرد.اندازه گیری نسبت کرنش مقاطع میکروسکوپی و همچنین موازنه مقاطع عرضی چین-خوردگی های منطقه،نشان داد که روند شمال شرقی-جنوب غربی(یعنی روند عمود بر روند ناودیس-های معلق در منطقه) بیشترین کوتاه شدگی را متحمل شده است.در نهایت نحوه تکامل تکتونیکی منطقه بدین صورت ارائه شد که در تشکیل چین خوردگی های منطقه، سه مرحله کرنش رخ داده است که در هر مرحله پهنه برشی نسبت به راستای قبلی چندین درجه به صورت پادساعت گرد چرخیده و همین امر هم سبب چرخش عناصر ساختاری و پیدایش روندهای متفاوت گردیده است.

تحلیل هندسی- جنبشی عناصر ساختاری در راستای پهنه گسلی دهنو (جنوب باختر بیرجند، خاور ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1391
  فاطمه گله داری   ابراهیم غلامی

چکیده: پهنه ی گسلی دهنو در جنوب غربی شهر بیرجند و در بخش غربی دامنه ی شمالی رشته کوه باقران واقع شده است. این منطقه از نظر ویژگی های سنگ شناسی شامل بخش هایی از آمیزه ی افیولیتی می باشد. در این مطالعه با بررسی ساختاری بخش های شرقی، میانی و غربی پهنه ی دهنو، از دشت (ne) به سمت کوهستان (sw) گسل های اصلی f1 (گسل دهنو)، f2 و f3 با فاصله تقریبی 1.5 تا 2 کیلومتر نسبت به یکدیگر و با راستای کلی ne-sw و nw-se و با شیبی به سمت se و sw به عنوان گسل های اصلی کنترل کننده ی دگرشکلی این پهنه شناخته شده اند. نتایج حاصل از تحلیل استریوگرافیک این گسل ها سازوکاری معکوس همراه با مولفه ی امتدادلغز چپگرد در بخش شرقی و سازوکار امتدادلغز چپگرد همراه با مولفه ی قائم معکوس در بخش میانی و غربی را نشان می دهد که بیانگر افزایش مولفه ی برشی از بخش شرقی به سمت بخش غربی می باشد. همچنین کاهش شیب گسل ها به سمت دشت و میزان دگرشکلی در راستای هرکدام از این گسل ها، نشان دهنده ی ترتیب توالی گسلش می باشد که در اینجا f3 قدیمی ترین و f1 جدیدترین گسل در این پهنه-ی گسلی می باشد. بدین ترتیب می توان گفت رشد از سمت کوهستان به سمت دشت صورت می گیرد. همچنین بررسی موقعیت هندسی و نحوه ی رشد چین ها در راستای عمود بر پهنه ی گسلی نیز تأیید کننده ی این موضوع می باشد. وجود چین های ایستاده و شیبدار ، چین های نامتقارن با میل به سمت پیش بوم و پس بوم و همچنین تشکیل چین های تداخلی، در هرسه بخش شرقی، میانی و غربی همگی نشان دهنده ی تغییرات پیشرونده ی الگوی استرین در یک گوه ی کوهزایی در حال رشد می باشد. کلمات کلیدی: پهنه گسلی دهنو، آمیزه ی افیولیتی، پیش بوم و پس بوم، گوه ی کوهزایی.

تحلیل دگرشکلی در راستای پهنه گسلی سربیشه در خاور ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1391
  محسن کریمی دهکردی   ابراهیم غلامی

پهنه گسلی سربیشه با طول تقریبی 60 کیلومتر درزیر پهنه سیستان در راستای یکی از سر شاخه های گسل نه خاوری قرار دارد که با تداوم به جنوب به بخش اصلی گسل نهبندان متصل می شود. بر اساس بررسی انجام شده این پهنه گسلی به سه قطعه با طول های مختلف تقسیم می شود که مبنای این تقسیم بندی ناپیوستگی هندسی در راستای پهنه گسلی سربیشه بوده است. این قطعات از شمال باختر به جنوب خاور عبارتند از: قطعه گسلی شمالی با راستای عمومی (n145)، قطعه گسلی مرکزی با راستای n149)) وقطعه گسلی جنوبی با راستای (n140). با توجه به داده های صحرایی این قطعات حرکات راستالغز راستبر با مولفه معکوس را نشان می دهند. نحوه انشعاب گسل های فرعی مرتبط با گسل اصلی، انحراف آبراهه ها، تغییر روند اثر سطح محوری چین ها ودیگر پدیده ها حرکت ترا فشارشی راستبر را در امتداد این پهنه گسلی تایید می کند. فعا لیت مهم این پهنه گسلی را به علت قطع کردن نفوذی های آتشفشانی پلیوسن و جوانتر، می توان پس از زمان پلیوسن در نظر گرفت بریدگی و جابجایی نهشته های جوان کواتر نر و وجود گسله های بسیار جوان به موازات قطعات مختلف این گسل خصوصا در قطعه جنوبی، نشانگر فعالیت جوان این پهنه گسلی می باشد. روند میانگین حداکثر تنش با توجه به صفحات گسلی وخش لغز هاو همچنین سطح محوری چین ها،(n65) می باشد که با روند ساختار های منطقه همخوانی دارد. بررسی شاخص های ریخت زمین ساخت و نو زمین ساختی ،فعالیت تکتونیکی نسبتا بالایی را در منطقه نشان می دهد و حاکی ازعملکرد گسلش فعال در رسوبات جوان منطقه است. با بررسی لرزه خیزی گسل های فعال بیشترین شتاب ثقل افقی وارد بر شهر سربیشه در اثر فعالیت گسل زولسک با طول 2/35 کیلومتر وتوان لرزه زایی 83/6 ریشتر در فاصله 8 کیلومتری از شهر سربیشه است

تحلیل مهاجرت پرتگاه های گسلی فعال شکرآب با استفاده ازداده های ریخت زمینساختی ونوزمین ساختی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1392
  مهدی یوسفی   محمدمهدی خطیب

پهنه گسلی شکرآب دارای روند خاوری - باختری باشیب 60 درجه شمالی می باشد که در فاصله 4 کیلومتری از شمال شهر بیرجند قرار دارد. مقادیر بالایی شاخص های sl ( 404 تا 1020) و er ( 0.47تا0.81) و مقادیر پایینی شاخص های vf ( 0.22تا 14/1 ) و smf ( 1.03تا 72/1 ) نشان دهنده جنبایی پهنه شکرآب بویژه در دو بخش شرقی و غربی آن می باشند. از این رو می توان رده 1 پویایی نوزمین ساختی را برای منطقه در نظر گرفت. همچنین شواهد نوزمین ساختی حاکی ازفعالیت در طی کواترنر می باشند. میانگین بعد فرکتالی برای مقایسه فعالیت دامنه شمالی و جنوبی بترتیب برابر با 1.11 و 1.06 می باشند. اعداد حاکی از فعالیت بیشتر در بخش جنوبی نسبت به بخش شمالی گسل می باشد. میانگین بعد فرکتالی برای مقایسه فعالیت بخش های شرقی، مرکزی و غربی بترتیب برابر با 1.329، 1.436و1.393می باشند. فعالیت در بخش های بخش شرقی و غربی نسبت به بخش مرکزی بیشتر می باشد. جهت بررسی مهاجرت عرضی تعداد هشت مقطع عمود بر گسل ترسیم گردید. در مقاطع مذکور هرچه از شمال به سمت جنوب حرکت کنیم، واحدهای قدیمی روی واحد های جوانتر راندگی دارند. واحد های کم مقاوم تر از جمله شیل و مارن در سمت جنوبی گسل و واحد های مقاوم تر مثل آهک و ماسه سنگ در سمت شمالی پهنه مطالعاتی واقع شده اند. در مقاطع مختلف با حرکت از سمت شمال به جنوب، شاهد افزایش شیب در سطوح پرتگاه های متعدد گسلی خواهیم بود. رشد و مهاجرت عرضی پرتگاه ها گسلی در سیستم شکرآب از سمت شمال به سمت جنوب(از کوهستان بطرف دشت) می باشد. در تحلیل مقاطع و تخمین مسافت پرتگاه های آتی، می توان میانگین فاصله تقریبی 48 متری از آخرین پرتگاه ها در مقاطع موجود را به عنوان کاندید فعالیت بعدی معرفی کرد. مقایسه جنبایی گسل در بخش های مختلف نشان می دهند که دگرریختی عهد حاضر (مهاجرت طولی) از مرکز گسل به طرفین یعنی به سمت بخش های شرقی و غربی گسل پیش روی دارد. مدل سازی تکتونیک تجربی در منطقه از مدل forland breaking sequence پیروی می کند؛ در این حالت شاهد ظهور پرتگاه های جدید گسلی در فرودیواره گسل قدیمی می باشیم.

تحلیل خطر زمین لرزه-گسلش در گستره شهر خوسف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1391
  آذر عرفانی جاودانی یزد   محمد مهدی خطیب

منطقه مورد مطالعه در شرق ایران و زیر پهنه سیستان و لوت و ازتوابع استان خراسان جنوبی بوده و در شهری به نام خوسف قرار دارد .از انجا که کانون تعدادی از زمین لرزه هایتاریخی و دستگاهی در شهر خوسف قرار می گیرد ،خطر زمین لرزه – گسلش درگستره شهر خوسف می تواند به عنوان یک مسئله که پتانسیل ایجاد خطرات مالی و جانی را در بر دارد مطرح باشد .وجود حرکات کواترنری ناحیه بدیهی بوده و شاخص های کمی ریخت زمین ساختی بیانگر فعالیت های جوان تکتونیکی در منطقه هستند اکثر گسل ها از نوع امتدادلغز با سیما ی مستقیم و قطعه قطعه هستند که به دلیل شیب زیاد گسل ها ،حریم گسلی محدود است و جابه جایی در گسل های منطقه با وجود پشته های فشاری ،رودخانه های جابه جا شده،قنات ها و پرتگاههای گسلی در مجاورت آبرفت ها تایید می شود .همچنین وجود جابه جایی در قنات ها نشان دهند فعالیت زون گسلی در طی زمان های تاریخی است .ارزیابی خطر رخداد زمین لرزه را با استفاده از محاسبه توان لرزه زایی گسل ها ،بیشینه شتاب گرانش،گشتاور لرزه ای ،تخمین بیشینه زمین لرزه و چشمه های لرزه زا انجام می شود .

تحلیل هندسی و جنبشی چین خوردگی در منطقه ی گرونگ( باختر بیرجند)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1392
  لیلا کثیرلو   ابراهیم غلامی

منطقه مورد مطالعه در زمین درز بلوک لوت و سیستان قرار دارد. اکثر ساختارهای منطقه دارای روند شمال غرب – جنوب شرق می باشند. در این پژوهش با برداشت ساختارهای منطقه در 17 روز و بررسی داده های حاصله با مدل های موجود چین های منطقه مورد تحلیل قرار گرفتند. راندگی اصلی منطقه(109, 27ne) سازوکار راستگرد معکوس دارد که از آن پس راندگی مشتق شده است. سطح محوری چین ها هم راستا با راندگی اصلی است؛ اما شیب سطح محوری چین ها تحت تأثیر راندگی اصلی و پس راندگی ها در دو جهت شمال شرقی و جنوب غربی می باشد. روند کلی رگه های منطقه شرقی- غربی تا شمال شرقی- جنوب غربی است که هم راستا با راندگی اصلی است. راستای اصلی تنش با بررسی گسل ها و چین های موجود، شمال شرقی- جنوب غربی برآورد شد. چین های منطقه مطالعاتی، مرتبط با گسل و از نوع چین های انتشار گسلی هستند. چین خوردگی های منطقه را می توان از نوع چین های انتشار گسلی در نظر گرفت که یال پیشانی آن ها پر شیب تر از یال خلفی بوده و نشان دهنده ایجاد خیز اولیه در عمق کم است. کوتاه شدگی در راستای غربی-شرقی از شرق به غرب افزایش می یابد. میزان کوتاه شدگی برای پیشانی راندگی 22درصد برآورد شد.

سازوکار جایگیری دایک ها در خاور پهنه گسلی دشت بیاض(شرق ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1392
  علی محمدی قره تپه   ابراهیم غلامی

در این پژوهش به بررسی تکوین عناصر ساختاری ، ارتباط این عناصر با جایگیری دایک ها با استفاده از پیمایش های صحرایی و تحلیل عکس های ماهواره ای در خاور پهنه گسلی دشت بیاض می پردازد. بررسی تصاویر ماهواره ای و مشاهدات صحرایی، روند چهارگانه گسلی چیره را در منطقه مشخص می سازد. دو روند n-s و nw-se برای دایک ها قابل تشخیص است که از روند شکستگی های منطقه پیروی می کند. که روند n-s براساس الگوی مناطق برشی که توسط storti et al;2006 ارائه شده با شکستگی های t2 همخوانی دارد. شکستگی های ریدل (r) که وابسته به حرکت گسل می باشد با روند ne-sw و با مولفه چپگرد دایک های با روند nw-seقطع و جابه جا کرده اند . دو روند چین خوردگی در منطقه (c2) ene-wsw که عمود بر شکستگی های t2 و روند ناودیس حاتم آباد ne-sw که عمود بر دایک های با روند nw-se می باشد. از سوی دیگر تغییر روند تنش اصلی (1?) از nw-se به ne-sw و حالت پلکانی (en echlon) در دایک های منطقه وجود چرخش را اثبات می کند. چرخش در یک سامانه برشی باعث تشکیل شکستگی های کششی و گسل های راستالغز می شود. از داده های ناهمگن لغزش گسلی به عنوان داده های اصلی برای تحلیل تنش دیرین استفاده شد. سپس داده ها پس از همگن شده و با استفاده از نرم افزارهای مختلف مقدار تنش محاسبه گردید راستای تنش بیشینه شمال خاوری- جنوب باختری بدست آمد. موقعیت محورهای p = 211/07 ، b =333/70 و t = 063/48 با روش معکوس کردن تعیین شد. با رسم دایره مور برای منطقه مقدار r=0.54 محاسبه و شاخص رژیم تنش r برای منطقه مورد پژوهش مشخص گردید.

تحلیل هندسی و جنبشی تاقدیس بمرود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1393
  مهدی قیصری هسنیجه   ابراهیم غلامی

در شرق خراسان جنوبی ساختار های با روند شمال غرب- جنوب شرق دارد. در کنار گسل اردکول و هم روند با این گسل ساختار چین خورده بمرود و شاهرخت با روند شمال غرب- جنوب شرق واقع شده اند. به منظور تخمین سریع استرین در این تحقیق سعی شده است تا بکمک روش کمان ایزوگون، میزان استرین چین خوردگی محاسبه شود. به کمک داده های ساختاری منطقه، موقعیت محور های تنش حداکثر، شمال شرق- جنوب غرب و محور های تنش حداقل، شمال غرب- جنوب شرق بدست آمده است. محاسبه شاخص پیچ و خم پیشانی کوهستان برای قسمت شمالی و جنوب دو یال شرقی و غربی به ترتیب برابر 78/0، 7/0، 91/0 و 88/0 بدست آمده است. همچنین شاخص سینوسیته برای سه رود خانه، از جنوب به شمال در یال شرق به ترتیب برابر 168/1، 146/1و 117/1 و در یال غرب برابر 079/1، 023/1 و 02/1 محاسبه شده است که بیانگر رشد فعالیت به سمت شمال غرب منطقه است. بررسی تغییرات توپوگرافی بین گسل اردکول و بارنجگان نیز تایید کننده این موضوع می باشد. بررسی های لرزه زمین ساخت در گوه گسلی اردکول- بارنجگان، نشان دهنده رشد بزرگی های زمین لرزه به سمت راس گوه یعنی شمال غرب منطقه می باشد که تایید کننده فعالیت تکتونیکی بیشتر این منطقه است. داده های آزمایشگاهی و مدل سازی حاکی از یک مرحله کرنش پیشرونده در ایجاد چین خوردگی بمرود و شاهرخت می باشد؛ بطوری که در این یک مرحله تاقدیس دوطرف شیبدار بمرود با شیب های متفاوت و در ادامه تاقدیس شاهرخت دوطرف شیبدار با شیب های متفاوت، ایجاد شده است.

تحلیل هندسی – جنبشی چین خوردگی غرب آرین شهر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1393
  اعظم کامکار هفشجانی   ابراهیم غلامی

منطقه مورد مطالعه در منتها الیه شمال باختر زیر پهنه سیستان و در مرز بلوک لوت قرار دارد . در حد فاصل این دو پهنه ساختاری روند های e-w ظهور بیشتری می یابند. تاثیر متقابل گسل ها که ناشی از وجود روند های مختلف ساختاری به خصوص روند های (شمالی – جنوبی و شمال باختر- شمال خاور) در منطقه آرین شهر و خاور ایران است، عامل مهمی در ایجاد دگرشکلی محسوب می گردد.درمنطقه مورد مطالعه گسل ها و شکستگی های غالب هم روند با یکدیگر قرار گرفته اند.گسل ها از سه روند ساختاری شمال غرب – جنوب شرق ، شمال شرق – جنوب غرب،شمالی جنوبی تبعیت می کنند.به طور کلی روند غالب گسل¬های منطقه مورد مطالعه، روند شمال شرق- جنوب غرب دارند.عملکرد گسل های امتداد لغز راستگرد هم روند با گسل های پلکانی آفریز، چاهک، دوست آباد،شاه آباد موجب ایجاد پهنه فشارشی شده که به همراه فشارش ناشی از عملکردگسل سده سبب برخاستگی در واحد های کنگلومرای ائوسن در غرب آرین شهر شده است.همچنینمقایسه تغییرات مشاهده شده در میزان شاخص ها و شواهد نوزمینساختی نشان می دهد که بخش شمالی پهنه گسلی سده برخاستگی بیشتری نسبت به بخش جنوبی آن دارد که این پدیده حاکی از نقش موثر مولفه قائم در فعالیت پهنه مذکور می باشد.

فرگشت ساختاری در یک پهنه برشی با نرخ لغزش ناهمسان: ‏مطالعه موردی پهنه لوت، شرق ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1394
  حسام یزدان ژناه   محمد مهدی خطیب

در این رساله گسل های فعال پهنه لوت و نقش آن ها در تکتونیک منطقه مورد بحث و بررسی قرار ‏گرفته است. از اینرو، فعالیت لرزه ای این گسل ها و نرخ جابه جایی بلند مدت زمین شناسی آن ها ارائه ‏شده است. سپس، فعالیت امروزی آن ها را که از نتایج شبکه دائمی ایستگاه های ‏gps‏ محاسبه می شود، ‏جهت تعیین وضعیت جنبشی پهنه لوت استفاده شده است. در نهایت با انجام آزمایش مدلسازی تجربی، ‏الگوی جنبشی حاکم بر پهنه لوت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بیانگر ارتباط مستقیم توزیع ‏دگرریختی ها با تغییرات نرخ لغزش در طرفین پهنه لوت است.‏

تحلیل هندسی_جنبشی بخش میانی پهنه ی گسلس نوزاد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1384
  افسانه اصغری   محمد مهدی خطیب

پهنه ی گسلی نوزاد یکی از اریب های سیستم گسلی نهبندان با روند شمال غربی- جنوب شرقی دارای سازوکار معکوس راستگرد است. این گسل در شرق ایران و بخش شمالی زمین درز سیستان واقع شده است. طی بررسی های انجام شده در طول این پژوهش که شامل پیمایش های موازی و عمود بر گسل می باشد، مشخص شده که روند ساختاری عمده در منطقه از روند کلی گسل نوزاد پیروی می کند. این ساختارها شامل گسل، چین، برگوارگی و رگه می باشد. بر اساس نتایج بدست آمده از چین های با روند شمال غربی- جنوب شرقی مشخص شده است که چین های نزدیک به پیشانی کوهستان دارای زاویه ی بین یالی کم است که هر چه به سمت داخل کوهستان پیشروی می کنیم این زاویه افزایش پیدا می کند به طوری که در فاصله ی حدود 2 کیلومتری از خط گسل شاهد چین های ملایم تا باز هستیم. علاوه بر آن هرچه از مرکز گسل به سمت جنوب شرق و شمال غرب حرکت می کنیم چین ها، دارای زاویه ی بازتری نسبت به مرکز آن می شود و از مقدار دگرریختی منطقه نیز کاسته می شود.

تحلیل دگرشکلی در راستای روندهای اصلی شمال- شمال خاور دشت لوت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1388
  ابراهیم غلامی   میرعلی اکبر نوگل سادات

منطقه مورد مطالعه در شمال شمال خاور دشت لوت قرار دارد که ساختارهای اصلی آن روند شمالی – جنوبی و شمال باختری – جنوب خاوری دارند. حرکت راستگرد شمالی – جنوبی بین ایران مرکزی و افغانستان باعث فعالیت پهنه های گسلی شمالی - جنوبی و شمال باختری – جنوب خاوری در بخش خاوری ایران گردیده است. تاثیر متقابل گسلها (fault interaction) باعث ایجاد مناطق فشاری (restraining zones) در راستای پهنه های گسلی و رخنمون آمیزه افیولیتی در بین واحدهای ترشیر گردیده است. مطالعه هندسی و جنبشی ساختارها، کوتاه شدگی در چینها، تغییرات جابجایی و نسبت کرنش در راستای پهنه های گسلی و استفاده از مدل سازی آزمایشگاهی ، راهکار مناسبی برای شناخت نحوه شکل گیری و تکوین ساختاری مناطق کرنش یافته در پهنه های گسلی در شمال شمال خاور دشت لوت (بخش شمالی پهنه ساختاری سیستان) فراهم آورده است. مطالعات ساختاری در منطقه مورد مطالعه در دو بخش انجام گردید : الف) فعالیت پهنه های گسلی شمالی - جنوبی (شامل مناطق: گزیک ، مزاربی بی مریم ، خاور سهل آباد) با سازوکار امتدادلغز راستگرد ، باعث ایجاد مناطق کرنش یافته عدسی شکل از نوع wall damage zone و tip damage zone گردیده اند. هندسه نردبانی (en echelon) این گسلها ، مناطق کرنش یافته از نوع link damage zone را در محل همپوشانی آنها ایجاد کرده است(مانند کسراب و ترشاب) که واحدهای آمیزه افیولیتی در محل همین مناطق کرنش یافته رخنمون یافته اند. ب) سازوکار پهنه های گسلی شمال باختری – جنوب خاوری (مانند جنوب خاور بیرجند و جنوب خاور قاین) بصورت فشاری – برشی راستگرد است و رخنمون واحدهای آمیزه افیولیتی در راستای آنها پیوسته و گسترده است. ارتباط پهنه های گسلی شمالی – جنوبی در بخش خاوری و باختری دشت سربیشه(مانند: شوشک- چشمه زنگی و کوچ- فال ) و پهنه های گسلی شمال باختری – جنوب خاوری در بین آنها (مانند: نوزاد ، همت آباد و شورک) مشابهتی بین این منطقه با لوت را نشان می دهد. در پهنه های گسلی شمالی – جنوبی که سازوکار امتدادلغز راستگرد دارند ، مناطق کرنش یافته با رخنمون های لوزی شکل آمیزه افیولیتی قابل شناسایی هستند اما در پهنه های گسلی شمال باختری – جنوب خاوری که سازوکار فشاری – برشی دارند ، رخنمونهای پیوسته ای از واحدهای قدیمی (افیولیتی) دیده می شود. تغییرات کرنش چینها (در ماسه سنگ پالئوسن – ائوسن) نشان داد که در روند شمال باختری – جنوب خاوری فشردگی و کرنش بیشتری نسبت به روند شمالی – جنوبی اعمال شده است. میزان کوتاه شدگی واحدهای رسوبی چین خورده ترشیر در خاور سهل آباد (چینهای حسین آباد ، پرنگ ، چاخو ، شورک ، مرغزار ، زهاب) از شمال به جنوب افزایش یافته است. از آنجا که میزان جابجایی در بخش مرکزی گسلها افزایش می یابد (مانندگسل شوشک- چشمه زنگی) ، کوتاه شدگی در چینها در این منطقه وابسته به حرکت گسلهاست. وجود دگرشیبی بین واحدهای ترشیر و کرتاسه ، رخنمون آمیزه افیولیتی در مکانهای تحت تاثیر فشردگی ، موقعیت شمال خاوری – جنوب باختری محور اصلی فشردگی در راستای هر دو روند اصلی شمال شمال خاور دشت لوت و رشد مناطق کرنش یافته در محل تلاقی دو روند اصلی(پایانه شمالی گسل نه خاوری) نشانگر این است که فعالیت دو روند مذکور بطور همزمان انجام گردیده است. نتایج حاصل از مدل سازی حاکی از این است که اعمال تنش شمال خاوری – جنوب باختری (براساس تحلیل هندسی و جنبشی گسلها ، چینها خطواره ها و برگواره ها) باعث فعالیت همزمان دو روند ساختاری شمالی – جنوبی (با برش بیشتر) و شمال باختری – جنوب خاوری(با فشردگی بیشتر) گردیده است. رابطه بین گسلهای فعال کنونی در بخش شمالی پهنه گسلی نهبندان (براساس شواهد ساختاری ، مورفوتکتونیکی و لرزه زمین ساختی) حاکی از فعالیت این پهنه های گسلی در محل ساختارهای از قبل موجود است. برش روند شمال باختری – جنوب خاوری توسط روند شمالی – جنوبی تحت اثر تنش فشاری شمال خاوری – جنوب باختری در یک سیستم همگرایی مایل ، باعث ظهور خمیدگی های ساختاری در خاور ایران در پهنه ساختاری سیستان گردیده است.