نام پژوهشگر: فرهنگ علی یاری

عوامل کنترل کننده، سن، ژنز و تیپ کانه زائی در کانسار طلای زرترشت، جنوب غرب جیرفت، سنندج-سیرجان جنوبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  فرهنگ علی یاری   ابراهیم راستاد

منطقه معدنی زرترتشت-زهمکان در فاصله 70 کیلومتری جنوب باختری جیرفت و در بخش جنوبی پهنه سنندج-سیرجان به صورت یک بالاآمدگی با روند شمال باختری-جنوب خاوری برونزد دارد. رخنمون های سنگی منطقه مورد مطالعه، شامل مجموعه سنگ های آذرین و رسوبی دگرگون شده کمپلکس سرگز به سن پالئوزوئیک فوقانی است که به طور عمده، شامل متابازالت، مسکویت شیست با میان لایه های کوارتزیت و کالک شیست است که در حد رخساره شیست سبز دگرگون شده اند. این مجموعه ، تحت تأثیر عملکرد پهنه-های برشی با روند شمال باختری-جنوب خاوری قرار گرفته و به شدت دگرریخت شده است. پهنه برشی منطقه مورد مطالعه، به صورت پهنه ای شکل پذیر و شکنا با درازای 10 کیلومتر و پهنای متوسط 2 کیلومتر است. توده های نفوذی منطقه مورد مطالعه شامل گابرو، گرانودیوریت و دایک های دیابازی با ترکیب مافیک تا حدواسط می باشد. کانه زائی طلا در منطقه مورد مطالعه، به صورت رگه ها و رگچه های ضخیم تا باریک کوارتز-کربنات-سولفید در هر دو مقیاس ماکروسکوپی و میکروسکوپی می باشد، که تمام ساختارهای دگرگونی و دگرشکلی را تحت تأثیر قرار داده است. رگه های کوارتز-سولفید طلادار از رگه های کوارتز فاقد کانه زائی، با استفاده از آنالیزهای sem، chromasem-cl و epma به وسیله محتوای بسیار بالاتری از عناصر اصلی مانند na، k و ca و عناصر کمیابی نظیر fe، al و ti و همچنین، طیف کاتدولومینسانس رنگی قرمز روشن و شفاف شناخته می شوند. دگرسانی هیدروترمال در منطقه، شامل دگرسانی های کلریتی، آلبیتی (سیلیکات سدیم)، کربناتی، اپیدوتی، بیوتیتی، سریسیتی، سیلیسی و سولفیدی از زون های دیستال تا پروکسیمال می باشد. دگرسانی های سیلیسی و سولفیدی، بیشترین گسترش را در بخش های داخلی زون های گسلی داشته و منطبق بر پهنه های طلا دار هستند. پاراژنز کانی شناختی نیز شامل مگنتیت، ایلمنیت، پیریت، پیریت آرسنیک دار، کالکوپیریت، آرسنوپیریت، گالن، اسفالریت، پیروتیت، طلا، نقره و مقادیر اندک سولفیدهای نقره می باشد. بر اساس مطالعات مینرالوگرافی و الکترون مایکروپروب، طلا به دو صورت آزاد در زمینه کوارتزی و درگیر در شبکه سولفیدهائی مانند پیریت، پیریت آرسنیک دار و آرسنوپیریت مشاهده می گردد. نتایج حاصل از مطالعات ژئوشیمیائی به روش محاسبات موازنه جرم با استفاده از روش ایزوکون دیاگرام نشان می دهد که سیالات عامل دگرسانی هیدروترمال در زون های کانه دار، سبب غنی شدگی sio2، ?fe2o3t و ?k2o و تهی شدگی p2o5 و na2o و به مقدار کم تر cao و mgo در بین عناصر اصلی در طی واکنش با سنگ های دیواره شده اند. همچنین، سیالات هیدروترمال کانه دار سبب غنی شدگی و افزایش جرم قابل ملاحظه pb، cu، as، w، s، ag، zn، rb، sb و au در زون های دگرسانی شده اند. شواهد به دست آمده از مطالعات دماسنجی سیالات درگیر و ایزوتوپی پایدار به منظور تعیین منشأ و ماهیت سیالات کانه دار نشان می دهد که سیالات کانه دار از نوع سیالات غنی از co2-h2o، با میانگین دمای همگن شدن 0c280، شوری کمتر از %wtnacl 10 و فشار همگن شدن حدود kbar 6/0-4/0 هستند که نشان-دهنده عمق تقریبی کانی سازی کمتر از km 2 (محیط تشکیل اپی زونال) می باشد. همچنین، نتایج بدست آمده از آنالیزهای lrs و مدل سازی ژئوشیمیائی انجام گرفته با استفاده از نتایج آنالیزهای la-icp-ms نشان می دهد که عامل اصلی ناپایداری کمپلکس ها و در نتیجه ته نشست طلا و فازهای سولفیدی همراه، واکنش سیالات کانه دار با سنگ های میزبان و سرد شدن سیالات در طی اختلاط (mixing) دو نوع سیال با خواص فیزیکوشیمیائی متفاوت در زون های گسلی می باشد. مطالعات ایزوتوپی پایدار اکسیژن، هیدروژن، کربن و گوگرد رگه های کوارتز-کربنات-سولفید طلادار نشان دهنده نقش مهم و عمده سیالات دگرگونی همراه با نقش و تأثیر سیالات ماگمائی است. همچنین، رخداد کانه زائی در مجاورت گسل های نرمال گسترده، نشان می دهد که آب های جوی که از طریق زون های گسلی تا قسمت های عمیق پوسته نفوذ کرده-اند نیز، از عوامل شکل گیری سیالات کانه ساز هستند. نتایج به دست آمده از نسبت های ایزوتوپی 87sr/86sr و 143nd/144nd جهت تعیین محیط تکتونیکی و پتروژنز واحدهای لیتولوژیکی مختلف نشان می دهد که واحد متابازالت میزبان کانه زائی طلا، از یک منشأ گوشته ای با ماهیت توله ایتی منشأ گرفته است. توده گرانودیوریتی زهمکان، دارای منشأ گوشته ای بوده و تولید ماگما از ذوب بخشی پوسته اقیانوسی زیرین فرورانده شده صورت گرفته است. همچنین، دایک های دیابازی مافیک تا حدواسط و توده نفوذی گابروئی، دارای منشأ گوشته فوقانی تهی شده هستند، که دارای آلایش پوسته ای اندکی نیز می باشند. علاوه بر این، واحد مسکویت شیست نز دارای منشأ پوسته قاره ای فوقانی است. مطالعات سن سنجی انجام گرفته به روش la-icp-ms u-pb بر روی توده نفوذی گرانودیوریتی نشان می دهد که بر اساس الگوی ree زیرکن، توده مذکور از نوع گرانیتوئیدهای تیپ i می باشد که با سن 2 ± 183 تحت شرایط فشارش در یک محیط کمانی در طی ژوراسیک زیرین تشکیل شده است. نتایج سن-سنجی انجام گرفته به روش میکروپروب یونی یا sims u-pb بر روی زیرکن دایک های دیابازی با ترکیب مافیک تا حدواسط، سن 2 ± 56 میلیون سال (ائوسن زیرین) را برای دایک ها نشان می دهد. همچنین، نتایج سن سنجی انجام گرفته به روش sims u-pb بر روی کانی های تیتانیت و زیرکن هیدروترمال جدا شده از رگه های هیدروترمال کوارتز-سولفید طلادار نشاندهنده سن 2 ± 45 میلیون سال (ائوسن میانی-فوقانی) برای فرآیند دگرسانی هیدروترمال و کانه زائی طلای همراه آن در منطقه مورد مطالعه می باشد. بر اساس شواهد زمین شناسی، مطالعات پتروفابریک و ساخت و بافت، بررسی های کانی شناسی و پاراژنتیک کانی ها، ژئوشیمی دگرسانی، مطالعات دماسنجی و آنالیز سیالات درگیر، ایزتوپ های پایدار و رادیوژنیک، کانسار طلای زرترشت در دسته کانسارهای طلای تیپ کوهزائی با محیط تشکیل کم عمق (اپی زونال، عمق کانه زائی کمتر از 2 کیلومتر) قرار می گیرد. بر این اساس، کانه زائی طلا در کانسار زرترشت، طی مراحل کوهزائی زاگرس همزمان با توسعه رژیم تکتونیکی کششی، در مرحله بالاآمدگی، دگرگونی پسرونده و توسعه گسلش نرمال در منطقه، که با تزریق دایک های مافیک تا حدواسط با الگوی شعاعی و ایجاد فروافتادگی همراه بوده، رخ داده است. به طور کلی، با توجه به گسترش کانسارهای طلای تیپ کوهزائی در محور سقز-سردشت-پیرانشهر در بخش شمالی، منطقه معدنی موته در بخش میانی و منطقه معدنی زرترشت-زهمکان در بخش جنوبی پهنه سنندج-سیرجان و نیز مقایسه با تیپ های جهانی مشابه و با در نظر گرفتن جایگاه تکتونیکی-ژئودینامیکی حاشیه فعال قاره ای این پهنه، می توان انتظار داشت که کانه زائی طلای تیپ کوهزائی با سن ترشیری، در اکثر بخش های آن نسبت به تیپ های دیگر، غالب بوده باشد. این بدان جهت است که سیالات دگرگونی تولید شده در طی توسعه رژیم تکتونیکی کششی در ترشیری، همزمان با کشش ناحیه ای در طول پهنه، موقعیت مناسبی را برای تشکیل این تیپ از کانسارهای طلا فراهم نموده است. لذا، با توجه به گسترش توالی های آتشفشانی-رسوبی با سن پالئوزوئیک فوقانی در پهنه سنندج-سیرجان جنوبی تا میانی و با سن اواخر مزوزوئیک در بخش شمالی این پهنه و نیز تشکیل ساختارهای کششی گسترده شامل پهنه های برشی و گسل-های نرمال و امتدادلغز در این توالی ها، به نظر می رسد که سنگ های دگرگون و دگرشکل شده این منطقه، از نظر اکتشاف طلا حائز اهمیت بوده و پی جوئی و اکتشاف طلا در چنین بخش هایی از پهنه سنندج-سیرجان، قویاً پیشنهاد و توصیه می گردد. واژگان کلیدی: کانه زائی طلای کوهزائی، پهنه های برشی شکنا، گسل های نرمال، دگرسانی سیلیسی-سولفیدی، chromasem-cl، epma، مدل سازی ژئوشیمیائی سیالات درگیر، ایزوتوپ های پایدار، سن سنجی، منطقه معدنی زرترشت-زهمکان، جیرفت، سنندج-سیرجان جنوبی

بررسی های زمین شناسی و ژئوشیمیایی کانسار مس رسوبی محمود کندی، جنوب شرق ماکو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده فنی 1393
  فهیمه مهربانی   فرهنگ علی یاری

منطقه اکتشافی محمود¬کندی در فاصله 57 کیلومتری جنوب شرق شهرستان ماکو در جوار روستای محمود¬کندی واقع شده¬ است. لیتولوژی غالب در منطقه شامل کنگلومرا، میکروکنگلومرا و ماسه¬سنگ همراه با تناوب مارن و شیل¬سیلتی- رسی قرمز است. در این منطقه، کانی¬سازی اکسیدی مس در واحد سنگی کنگلومرایی رخ داده است. بر اساس مطالعات کانی¬شناسی (میکروسکوپی و xrd)، ترکیب کانی-شناسی کانسنگ به صورت کوپریت، مالاکیت، کالکوسیت و مس آزاد می¬باشد. کانی¬زایی با توجه به سنگ¬ میزبان، ساختار توده معدنی، ترکیب کانی¬شناسی و وجود مواد آلی به ¬عنوان عامل احیاء و مهم در ته -نهشت مس، از تیپ مس رسوبی تیپ red bed می¬باشد. بررسی¬های ژئوشیمیایی 64 نمونه رسوبات آبراهه¬ای با استفاده از روش فراکتال عیار- مساحت منجر به تفکیک مناطق آنومال مس در منطقه گردید. بر اساس این روش حد آستانه¬ای عناصر مس، سرب، روی، کبالت، باریم و نقره بترتیب برابر با 38، 7، 58، 22، 320 و 17/0 ppm بدست آمده است. تحلیل فاکتوری عناصر حاکی از وجود دو فاکتور ژئوشیمیایی است. فاکتور اول شامل عناصر sr، al، ni، zn، y، fe، sc، mn، ti و فاکتور دوم شامل عناصر ag، k، co، ba، cuمی¬باشند. به نظر می¬رسد که فاکتور نخست بیشتر نشان دهنده عناصر سنگ¬ساز و فاکتور دوم بیشتر بیانگر عناصر کانه¬ساز باشد. ناهنجاری¬های کانی¬های سنگین رسوبات آبراهه-ای تطابق خوبی را با واحد کنگلومرایی کانه دار نشان می¬دهد. کانی¬های مالاکیت، کوپریت و مس آزاد شاخص¬های مناسبی برای تشخیص مناطق کانه¬دار هستند. به منظور تعیین گسترش سطحی و عمقی افق¬های کانه¬دار برداشت¬های ژئوفیزیکی به روش پلاریزاسیون القایی و مقاومت¬سنجی انجام گرفته است. تفسیر داده¬های ژئوفیزیکی مشخص نمود که کانی¬سازی دارای روند ممتد نبوده و به صورت عدسی منقطع می¬باشد. افزایش بارپذیری در بخش¬هایی از منطقه ناشی از حضور مس آزاد و کالکوسیت است.