نام پژوهشگر: فرزانه میکاییلی منیع

بررسی رابطه بین سبکهای تفکرو اضطراب امتحان با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان پایه اول متوسطه دولتی شهرستان ارومیه در سا ل تحصیلی 91-90
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات 1391
  عسگر دهقانی صوفی   فرزانه میکاییلی منیع

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبکهای تفکر و اضطراب امتحان با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان پایه اوّل دبیرستان ارومیه بود. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان دختر و پسر پایه اوّل متوسطه شهر ارومیه بود که نمونه ای به تعداد 363 نفری به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و از طریق آزمون های پرسشنامه سبک های تفکر واضطراب امتحان اسپیل برگر مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیری به روش گام به گام، تحلیل واریانس چند متغیری، ضریب-همبستگی پیرسون و آزمون t نشان دادند که رابطه معناداری بین سبک های تفکر و اضطراب امتحان با عملکرد تحصیلی وجود دارد. نتایج نشان داد رابطه مثبتی بین سبک های تفکر قانونی، قضایی، سلسله مراتبی، آزاد اندیشی، اجرائی و درونی و رابطه ی منفی بین اضطراب امتحان با عملکرد تحصیلی وجوددارد. درمقایسه ی بین سبک های تفکردانش آموزان پسر و دختر نیز تفاوت معنی دار بدست آمد. بعد هیجان پذیری اضطراب امتحان در بین دانش آموزان پسر به طور معنی داری بیشتر از دختران بود و میانگین نمرات دختران در عملکرد تحصیلی به طور معنی داری بیشتر از میانگین پسران بدست آمد.

مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد خواندن و ریاضی دانش آموزان دیرآموز دختر 10-12 ساله شهر ارومیه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  گونا مولودی   علی عیسی زادگان

در اکثر کلاسهای عادی دانش آموزان دیرآموز وجود دارندکه به علت کمی رشد ذهنی قادر به فراگیری مطالب و حل مسائل همانند افراد عادی نبوده و در پایان سال تحصیلی مردود شده و ناموفق می گردند. این دانش آموزان در فرایندهای شناختی پایه از جمله کارکردهای اجرایی نسبت به همسالان عادی خود عملکرد پایینی داشته، باعث عدم موفقیت آنان در تحصیل می شود. کارکردهای اجرایی از فرایندهای مهم شناختی بوده که بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان با نیازهای ویژه تأثیر اساسی گذاشته و آموزش این کارکردها موجب بهبود عملکرد تحصیلی آنان شده است. با توجه به نقص کارکردهای اجرایی در دانش آموزان با نیازهای ویژه پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد خواندن و ریاضی دانش آموزان دیرآموز انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دیرآموز10-12 ساله شهر ارومیه در سال تحصیلی 1390-91 بودند. نمونه این پژوهش 36 نفر از این دانش آموزان که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه تقسیم شدند. پژوهش با روش تحقیق نیمه تجربی انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش آزمون هوش ریون بزرگسالان، آزمون ریاضی ایران کی – مت، آزمون پیشرفت درس خواندن و ریاضی بودند. پس از انتخاب تصادفی گروههای آزمایش و گواه ابتدا بر روی گروه ها پیش آزمون اجرا گردید سپس آموزش کارکردهای اجرایی در 16 جلسه یک ساعته اجرا گردید و پس از اتمام برنامه آموزشی پس آزمون اجرا شد. برای تحلیل نتایج، آمار توصیفی، آزمون t وابسته و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند که آموزش کارکردهای اجرایی موجب بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی و خواندن شده است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت آموزش کارکردهای اجرایی موجب بهبود عملکرد ریاضی و خواندن دانش آموزان شده و عملکرد تحصیلی آنان را ارتقاء بخشیده است.

مقایسه اثربخشی راهبرد یادگیری مغز محور و راهبردهای شناختی و فراشناختی بر بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر ناموفق پایه سوم ابتدایی شهر ارومیه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  میترا تاراج   علی عیسی زادگان

هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش یادگیری مغز محور و راهبرد های شناختی- فراشناختی بر بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان ناموفق دختر پایه سوم دبستان است. برای دستیابی به این مهم تعداد 45 دانش آموز دختر با توجه به نمرات ریاضی در پایه دوم و سوم و نیز آزمون معلم ساخته انتخاب شدند. با توجه به توصیفی بودن سیستم ارزشیابی، که به جای نمره دادن به دانش آموزان از عبارات کیفی[ مانند نیاز به تلاش بیشتر، قابل قبول، خوب، خیلی خوب، عالی] استفاده می شود، 45 نفر از دانش آموزانی که در سطح نیاز به تلاش بیشتر داشتند بصورت تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 15 نفری( دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. روش تحقیق در این مطالعه از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. از آزمون ریاضیات ایران کی مت به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. روش های مداخله، آموزش یادگیری مغز محور و آموزشراهبرد های شناختی- فراشناختی بود.درگروه مغزمحور به اولیاء طی یک جلسهدو ساعته آموزش های مغز محور داده شد. محیط یادگیری بر اساس مولفه های تأثیرگذار بر مغز( نور، تغذیه، اکسیژن، رنگ، موسیقی و آب) تغییر یافت. سپس معلم دروس خود را بر اساس اصول یادگیری مغز محور طی 10جلسه آموزش داد و گروه شناختی-فراشناختی نیز طی 10 جلسه بر اساس جدول برنامه تعیین شده، تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی( میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی( آزمون t وابسته و آزمون کواریانس) با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده، نمرات هر دو گروه آزمایشی با گروه گواه را معنادار نشان دادند. بنابراین هر یک از راهبرد های آموزشی به نوبه خود بر بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان موثر دیده شدند. تفاوت نمرات عملکرد ریاضی دو گروه آزمایشی، در مولفه های کاربرد و عملیات نیز معنی دار( 01/0>p) بود. به این معنی که آموزش مغز محور به علت تأثیر زیاد بر مولفه عملیات و کاربرد، نسبت به راهبرد شناختی و فراشناختی بر بهبود عملکرد ریاضی تأثیر گذارتر بود، اما در مولفه دیگر( مفاهیم) تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش وجود نداشت. در نتیجه آموزش یادگیری مغز محور می تواند در بهبود عملکرد ریاضی موثرتر باشد. کلید واژه ها: عملکرد ریاضی، آموزش یادگیری مغز محور، اصول یادگیری مغز محور، آموزش راهبردهای شناختی - فراشناختی.

بررسی و اثربخشی آموزش مهارت اجتماعی و مدیریت خشم بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر 10 -15 ساله کم توان ذهنی شهر ارومیه در سال 90-91
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  زهرا براکه   فرزانه میکاییلی منیع

هدف مطالعه حاضر بررسی و مقایسه اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی و مدیریت خشم بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر کم توان ذهنی 15-10 ساله شهر ارومیه که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 15-10 ساله شهر ارومیه که در سال 91-90 مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش را 30 نفر از این دانش آموزان تشکیل می دادند که از بین جامعه مورد نظر انتخاب شدند. پژوهش به روش تحقیق نیمه تجربی با گروه کنترل انجام شد. پس از انتخاب گروه-های آزمایش و گواه، ابتدا بر روی هر سه گروه پیش آزمون اجرا گردید سپس کاربندی در دو گروه آزمایش مدیریت خشم( 8 جلسه 5/1 ساعته) و مهارت اجتماعی(12 جلسه 5/1 ساعته) ارائه و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام برنامه آموزش، پس آزمون روی هرسه گروه اجرا شد. سپس داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و t وابسته تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که روش آموزش مهارت های اجتماعی و نیز آموزش مدیریت خشم بر کاهش میزان پرخاشگری کل و مولفه های آن در بین دانش آموزان دختر کم توان ذهنی، تاثیر معنی داری داشته است. همچنین نتایج بررسی سوال پژوهش نشان داد که از بین این دو روش آموزشی، اثر آموزش مهارت های اجتماعی در کاهش پرخاشگری کلامی و رابطه ای و نیز مقدار پرخاشگری کل نسبت به روش مدیریت خشم بیشتر بود. در حالی که اثر این دو روش آموزشی در کاهش نمرات مولفه ی پرخاشگری فیزیکی و تکانشی به یک اندازه بوده و تفاوت معناداری با هم نداشتند. . از این رو می توان نتیجه گرفت که برنامه های آموزشی مد نظر می تواند بر پرخاشگری دانش آموزان کم توان ذهنی موثر باشد.

مقایسه اثربخشی برنامه اصلاح الگوهای تعامل والد-کودک و آموزش مدیریت والدین به مادران پسران 10-8 ساله مبتلا به adhd در کاهش نشانگان آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه 1389
  راشا حقی   فرزانه میکاییلی منیع

چکیده ندارد.