نام پژوهشگر: جلیل قلمقاش

مطالعه پترولوژیکی و ژئوشیمیایی گرانیت های a-type شمالغرب ایران (مناطق قوشچی تا قره ضیاءالدین)، با نگرشی بر جایگاه ژئودینامیکی آنها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1388
  مهران ادوای   احمد جهانگیری

منطقه مورد مطالعه که شامل دو محدوده قوشچی و شاه آشان داغ ـ یاریم قیه می باشد، در شمال غربی ایران و در استان آذربایجان غربی قرار دارد. این دو منطقه با وسعتی حدود 600 کیلومتر مربع به ترتیب در شمال غرب و شمال دریاچه ارومیه و بین طولهای شرقی "18 ?14 °45 تا "40 ?59 °44 و عرض های شمالی "58 ?8 °38 تا "9 ?59 °37 (برای منطقه قوشچی) و طول های شرقی "35 ?15 °45 تا "47 ?56 °44 و عرض های شمالی "14 ?53 °38 تا "28 ?39 °38 (برای منطقه شاه آشان داغ) واقع شده اند. این منطقه بر اساس تقسیم بندی زون های ساختاری ایران در محل تلاقی دو زون ساختاری مهم ایران یعنی زون سنندج ـ سیرجان و ایران مرکزی واقع شده است. بطوریکه سنگ های آذرین قوشچی در منتهی الیه شمال غربی زون سنندج ـ سیرجان و سنگ های آذرین منطقه شاه آشان داغ-یاریم قیه در منتهی الیه شمال غربی زون ایران مرکزی واقع شده اند. از دیدگاه چینه شناسی قدیمی ترین واحدهای سنگی موجود در منطقه قوشچی مربوط به شیست ها و گنیس های پره کامبرین می باشد و در منطقه شاه آشان داغ ـ یاریم قیه مربوط به سازند کهر با سن پره کامبرین می باشد. از دیگر واحد های چینه شناسی مهم موجود در منطقه می توان به آهک های پرمین، واحد های کرتاسه و سازند قم اشاره کرد. توده های نفوذی موجود در منطقه قوشچی شامل پیروکسنیت، گابرو، گابروی دیوریتی، دیوریت، مونزونیت، گرانودیوریت، میکرو کوارتز دیوریت، سینیت، گرانیت گنیسی و آلکالی فلدسپار گرانیت می باشد. از نظر حجمی آلکالی فلدسپار گرانیت ها بیشترین حجم را به خود اختصاص داده اند. توده های نفوذی موجود در منطقه شاه آشان داغ ـ یاریم قیه شامل گابرو های ریزدانه و آلکالی فلدسپار گرانیت می باشند. از نظر حجمی سنگ های گابرویی بسیار ناچیز هستند (کمتر از 1% سنگ های آلکالی فلدسپار گرانیتی). در منطقه مورد مطالعه، آلکالی فلدسپار گرانیت ها آهک های پرمین را قطع کرده و خود توسط سنگ های رسوبی الیگوـ میوسن (سازند قم) پوشیده می شوند. به همین دلیل سن نسبی این گرانیت ها بعد از پرمین و قبل از الیگوـ میوسن در نظر گرفته می شود. واحدهای مربوط به کرتاسه با آلکالی فلدسپار گرانیت های مورد مطالعه همبری گسله دارند. بر اساس رده بندی های ژئوشیمیایی سنگ های مافیک منطقه مورد مطالعه در محدوده های گابرو، گابرو- دیوریت، و دیوریت واقع می شوند و سنگ های فلسیک بیشتر در محدوده های آلکالی فلدسپار گرانیت، گرانیت و سینیت قرار می گیرند. سری ماگمایی گرانیت های مورد مطالعه ساب آلکالن و گابروها تولئیتی است. بر اساس شاخص اشباع از آلومین، سنگ های گابرویی و دیوریتی منطقه ماهیت متاآلومینوس و اغلب سنگ های گرانیتی منطقه مورد مطالعه ماهیت متاآلومینوس تا پرآلکالن دارند که بعضی از نمونه ها به سمت پرآلومینوس گرایش دارند. سینیت های مورد مطالعه ماهیت متاآلومینوس دارند. بررسی اغلب نمودارهای هارکر، اشتقاق سنگ های مافیک و فلسیک را از یک منشاء ماگمایی واحد، توسط فرآیند تبلور تفریقی نشان می دهند، اما تغییرات al ، na ، k ، ti، ba در مقابل سیلیس و عدم حضور سنگ های حدواسط در منطقه شاه آشان داغ- یاریم قیه، فرضیه تبلور تفریقی از یک ماگمای واحد را تائید نمی کند. این داده ها حضور دو ماگمای همزمان فلسیک و مافیک را در ژنز سنگ های فلسیک و مافیک نشان می دهند. بررسی نمودار های ree برای گروه های مختلف سنگ های آذرین نشانگر غنی شدگی شدید از lrres نسبت به hrees است که نشان می دهد این سنگ ها از یک منشاء غنی شده سرچشمه گرفته اند. آنومالی منفی eu در این نمودار ها نشانگر حضور پلاژیوکلاز در محل منشاء اغلب سنگ های مورد مطالعه است. بررسی نمودارهای چند عنصری براین سنگ های گرانیتی منطقه، بهنجار شده به org، نشان می دهد که روند آنها با روند گرانیت های درون صفحه ای مطابقت دارد بطوریکه در آنها یک روند کاهشی کاملاً مشخص از rb تا yb دیده می شود. برای گرانیت های مورد مطالعه در این نمودار ba آنومالی منفی شدیدی را نشان می دهد و عناصر rb و th بطور قابل توجهی نسبت به عناصر nb و ta غنی شده هستند. همچنین ce و sm نسبت به عناصر مجاور خودشان غنی شدگی نشان می دهند. چنین غنی شدگی های انتخابی (ce و sm) به عنوان تسلط پوسته ای یاد شده است. لذا بر این اساس گرانیت های مورد مطالعه منشاء پوسته ای دارند. نمودار عنکبوتی سنگ های بازیک مورد مطالعه، الگوی عناصر کمیاب مشابهی با بازالت های میان اقیانوسی غنی شده نشان می دهد و هیچ شباهتی با الگوی بازالتهای قوس آتشفشانی ندارند. عدم مشاهده آنومالی منفی ta و nb این امر را تائید می کند. پیروکسن های موجود در سنگ های سینیتی و گابرویی قوشچی به روش الکترون میکروپروب مورد آنالیز قرار گرفته و مشخص شد که ترکیب شیمیایی پیروکسن های موجود در سنگ های سینیتی از نوع کلینوپیروکسن (اوژیت) و پیروکسن های موجود در سنگ های گابرویی شامل ارتو پیروکسن (انستاتیت) و کلینوپیروکسن (اوژیت) می باشد. بر اساس نتایج شیمی کانیهای کلینوپیروکسن، سری ماگمایی سنگ های مورد مطالعه ساب آلکالن تعیین شده است. همچنین بر این اساس سنگ های گابرویی قوشچی در محدوده تولئیت های درون صفحه ای واقع می شوند. نمودارهای ژئوشیمیایی مختلف نشان می دهد که گابروهای مورد مطالعه ویژگی های مشابهی با بازالت های درون صفحه ای و قاره ای داشته و گرانیت های مورد مطالعه درون صفحه ای بوده و مشابه با گرانیتوئیدهای مرتبط با ریفت (rrg) هستند. همچنین این گرانیت ها از جمله گرانیتوئیدهای نوع a محسوب می شود. ویژگی a1 توده های گرانیتی می تواند به ارث رسیده از سنگ مادر تونالیتی ـ گرانودیوریتی باشد. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد که سنگ های مافیک مورد مطالعه در یک محیط درون صفحه ای، کششی و غنی شده ناشی از حضور یک پلوم تشکیل شده اند. همچنین این بررسی ها نشان می دهد ژنز گرانیت های تیپ a با مدل ذوب آبزدایی سنگ مادر تونالیتی- گرانودیوریتی در فشار 4 کیلوبار قابل توجیه است. با توجه به اینکه گرانیت های تیپ a قوشچی و شاه آشان داغ ـ یاریم قیه سنی بعد از پرمین دارند، لذا نمی توانند با کشش های آغازین کافت زایی نئوتتیس در ارتباط باشند. بر اساس مدل پیشنهادی برای جایگاه ژئودینامیکی گرانیت های تیپ a مورد مطالعه، می توان اظهار نمود که این گرانیت ها در یک سیستم بک آرک مرتبط با فرورانش به سمت شمال شرق اقیانوس نئوتتیس در زمانی قبل از کرتاسه زیرین جایگیری کرده اند. بر این اساس افیولیت های خوی بخشی از افیولیت های نوار داخلی محسوب می شوند.

مطالعه ریزساختاری و الگوی جایگیری نیمه ی جنوبی باتولیت الوند با استفاده از ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی (ams)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشکده علوم زمین سازمان زمین شناسی و اکتشافات مع - پژوهشکده علوم زمین 1390
  عاتکه اصلانی   حمید نظری

توده ی گرانیتوئیدی الوند در قسمت جنوب و جنوب باختری همدان قرار گرفته است. از نظر ساختاری-چینه شناسی ایران، در قسمت شمالی پهنه ی سنندج-سیرجان واقع شده است. از نظر سنگ شناسی بیشترین حجم این توده در منطقه ی مورد مطالعه گرانیت پورفیروئید است و این در حالی است که گابرو ها حجم کوچکی را در قسمت جنوبی توده ی نفوذی الوند به خود اختصاص داده اند. باید متذکر شد که سنگ های دگرگونی مخصوصاً هورنفلس ها گرداگرد توده ی نفوذی را پوشانده اند. سن این توده ی گرانیتوئیدی بین 165-162 میلیون سال تعیین شده است. گرانیتوئیدهای پورفیروئید در مطالعات پتروگرافی شامل گرانیت ها (مونزوگرانیت ها، سینوگرانیت ها، آلکالی فلدسپات گرانیت ها) و گرانودیوریت ها می باشند. مونزوگرانیت ها بخش اصلی توده را تشکیل می دهند و گرانودیوریت ها بخش کوچکی در قسمت جنوبی منطقه را به خود اختصاص داده اند. بافت گرانیتوئیدها اغلب ساب هدرال گرانولار و بافت پرتیتی و میرمکیتی می باشد. کانی های اصلی گرانیت ها شامل کوارتز، آلکالی فلدسپات (اورتوز و میکروکلین)، پلاژیوکلاز و بیوتیت و گاهی مسکویت و کانی های فرعی شامل زیرکن، کانی های اپک ( ایلمنیت، هماتیت، اکسیدهای آهن)± آپاتیت± تورمالین± گارنت± اسفن می باشند. گرانودیوریت ها نیز شامل کانی-های اصلی کوارتز، پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپات (ارتوکلاز و گاهی میکروکلین)، بیوتیت± هورنبلند و کانی های فرعی زیرکن، کانی اپک، گارنت، تورمالین، اسفن و آپاتیت می باشند البته در این سنگ ها در بعضی از مقاطع میکروآنکلاوهای سورمیکاسه نیز مشاهده می شوند. برای مطالعه ی مدل جایگیری توده ی الوند از روش ams استفاده شد. جهت این مطالعه از 107 ایستگاه تعداد 403 مغزه ی جهت دار تهیه شد که پس از برش این مغزه ها در آزمایشگاه و اندازه گیری در دستگاه کاپابریج نتایج زیر حاصل شد. ? گرانودیوریت ها میانگین پذیرفتاری مغناطیسی (km)، بیشتری را نسبت به گرانیت ها از خود نشان دادند که تفاوت در مقدار km در گرانودیوریت ها ناشی از فراوانی بیشتر کانیهای پارامغناطیس بیوتیت، ، ایلمنیت و کانی های فرومغناطیس مگنتیت و هماتیت می باشد ولی علاوه بر این ها حضور میکروآنکلاوهای سورمیکاسه و کانی هورنبلند و اسفن در بعضی از گرانودیوریت ها نیز باعث افزایش مقدار پذیرفتاری مغناطیسی شده اند. ? پارامتر شکل (t) نیز در گرانودیوریتها اغلب شکل کلوچه ای دارد که احتمالاً نشاندهنده گسترش و پراکندگی ماگما در این بخش است ولی گرانیتها، در حاشیه توده حالت کلوچه ای دارند و درمرکز توده و قسمت بالای توده شکل دوکی نشان می دهند که شاید بیانگر تزریق ماگما از بخش میانی توده و گسترش آن به حاشیه توده باشد. ? درجه پارامتر ناهمسانگردی مغناطیسی (p) در گرانودیوریتها بین01/1 تا06/ 1و در گرانیت ها بین 008/1 تا 07/ 1 متغیر است که گرانودیوریت ها ناهمسانگردی کمتری را نسبت به گرانیت ها نشان می دهند. ? براساس مطالعات پارامترهای مغناطیسی مثل مقدار میانگین پذیرفتاری مغناطیسی (km) که عمدتاً بین 0 تا 500 µsi می باشد و مطالعات سنگ شناسی، این گرانیت ها از نوع s می باشند. ? با در نظر گرفتن فاکتور میانگین روند خطوارگی های مغناطیسی (nw-se) که موازی با جهت کشش بوده و مقدار آن 320 محاسبه شد، مقدار زاویه ی بین حداکثر کشش لحظه ای و مرز ورقه (?)، زاویه ی بین بردار جابجایی ورقه و حاشیه ی ورقه (?) که به ترتیب 32 و 25 هستند. روند بردار لغزش بین ورقه ی عربی و میکرو ورقه ی سنندج-سیرجان، 17 درجه محاسبه شد. ولی در این رابطه، احتمالات دیگری نیز بر حسب مقدار ? و ? معادل با 35 و 25 ارائه شد که در نهایت بازه ی تغییر جهت بردار لغزش بین 20-17 درجه محاسبه شد. ? براساس تمام شواهد مغناطیسی از جمله برگوارگی و خطوارگی های مغناطیسی، پارامتر شکل (t)، درجه ی ناهمسانگردی مغناطیسی(p) ، خطوط مسیر به شکل نیم دایره از برگوارگی های مغناطیسی شواهد ریزساختاری و رژیم تکتونیکی ترافشارشی حاکم بر این منطقه می توان تزریق ماگما از مرکز و گسترش جانبی جریان ماگمایی را در یک فضا با راستای کشش nw-se در قسمت مرکزی توده تصور کرد. با مشاهده ی برگوارگی های مغناطیسی با شیب زیاد در قلمرو c و a می توان احتمال حضور محل های تغذیه فرعی در این دو منطقه را بیان کرد. ? حضور مگنتیت در این سنگ ها بوسیله روش کانی شناسی مغناطیسی و آزمایش کانی سنگین اثبات گردید که درصد آن در این سنگها حدود01/ 0تا 025/0 درصد تخمین زده شده است، همین باعث افزایش پذیرفتاری مغناطیسی در نمونه های مورد مطالعه شده است.

پتروژنز آتشفشان سهند و مقایسه آن با آتشفشان های کواترنری در قفقاز و شرق آناتولی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشکده علوم زمین سازمان زمین شناسی و اکتشافات مع 1391
  راضیه چهارلنگ   محمدهاشم امامی

در مطالعه حاضر زمین شناسی، ژئوشیمی و پتروژنز آتشفشان سهند در جنوب شهر تبریز مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین در این پژوهش ویژگی¬های این آتشفشان با آتشفشان¬های میوسن-کواترنری منطقه شمالی زمین¬درز تتیس جوان مقایسه شده است. آتشفشان سهند از سنگ¬های آذرآواری و گدازه ای با سن نئوژن تا کواترنری پدید آمده است. بر پایه مطالعات صحرایی حاضر، واحدهای آتشفشانی سهند به سه گروه سهند قدیمی، سهند میانی و سهند جوان تقسیم شده اند. واحدهای سنگی سهند قدیمی و میانی شامل سنگ های آذرآواری و گدازه ای است که حجم اصلی مخروط آتشفشان سهند را تشکیل می¬دهند. سهند جوان به¬صورت گنبدهای آتشفشانی و نیمه¬عمیق سنگ¬های سهند قدیمی و میانی را قطع نموده اند. ترکیب سنگ¬شناسی واحدهای سهند قدیمی آندزیت ¬بازالت تا آندزیت است. ترکیب سنگی ایگنیمبریت¬ها، توف¬برش¬ها و گدازه¬های سهند میانی آندزیت، تراکی¬آندزیت تا داسیت می¬باشد. سنگ-های سهند جوان ترکیب داسیتی، ریولیتی و به¬ندرت کوارتزآندزیتی دارند. مقدار سیلیس سنگ¬های آتشفشانی سهند از 81/54 تا 28/75 متغیر است. رفتار متفاوت عناصر مختلف در نمودارهای هارکر، تفاوت در نسبت lree/hree در نمودار الگوی توزیع عناصرنادرخاکی عادی سازی شده نسبت به کندریت و تفاوت در مقادیر عناصر lil نسبت به hfs در نمودارهای چندعنصری عادی¬سازی شده نسبت به گوشته اولیه در سنگ¬های آتشفشانی سهند قدیمی نسبت به سهند میانی و جوان نشانگر منشأ ماگمایی متفاوت در سنگ¬های سهند قدیمی نسبت به سهند میانی و جوان است. ویژگی های شیمیایی سنگ¬های آتشفشانی سهند قدیمی شامل عدم وجود تهی¬شدگی شدید در hree و y نشان می دهد که این سنگ¬ها از ذوب بخشی گوشته¬ی اسپینل لرزولیتی در مرز گوشته و پوسته پدید آمده¬اند که با توجه به آنومالی منفی nb، ti، ta و همچنین مقادیر پایین ba/th، ماگمای مادر تحت تاثیر مذاب حاصل از ذوب بخشی رسوبات پوسته فرورانده تتیس جوان متحول شده است. سنگ¬های آتشفشانی سهند میانی و جوان دارای ماهیت آداکیتی هستند و از ذوب بخشی پوسته با ترکیبی گارنت¬دار (آمفیبولیت گارنت¬دار) پدید آمده¬اند؛ که وجود تهی¬شدگی شدید از y و hree در ترکیب شیمیایی این سنگ ها نشانگر وجود گارنت در منشأ به¬صورت بازماندی و ذوب نشده بوده است. سن (12 میلیون تا 140 هزار سال) و ترکیب شیمیایی آتشفشان سهند نشان می دهد که منطقه برخورد قاره¬ای صفحات اوراسی و عربی، درشمال زمین درز پدید آمده¬است. آتشفشان¬های سهند، قفقازکوچک و شرق آناتولی در اثر برخورد صفحات اوراسیا و عربی پدید آمده-اند. برخورد این دو صفحه ابتدا در بخش¬های جنوب ¬شرقی و شمال ¬غربی رخ داده است. آتشفشان-های قفقازکوچک در شمال ¬غربی و سهند در جنوب ¬شرقی منطقه برخورد تشکیل شده¬اند. منشأ این آتشفشان¬ها از مرز پوسته-گوشته (سهند قدیمی و سنگ¬های آتشفشانی میوسن-پلیوسن قفقازکوچک)، گوشته¬ی گارنت-لرزولیتی (سنگ¬های آتشفشانی مافیک پلیوسن-کواترنری قفقازکوچک) و پوسته (سنگ¬های اسیدی پلیوسن-کواترنری قفقازکوچک) است. سنگ¬های آداکیتی آتشفشان¬های سهند و قفقازکوچک از ذوب¬بخشی پوسته پدید¬آمده¬اند. بخش¬های مرکزی منطقه مرزی اوراسیا-عربی چند صد هزار سال پس از برخورد بخش¬های شمال¬ غربی و جنوب ¬شرقی صفحه¬ها به¬هم برخورد نموده¬اند. آتشفشان¬های شرق آناتولی (آرارات، تندورک، نمروت و سوفان) نتیجه این برخورد هستند. منشأ سنگ¬های آتشفشانی شرق آناتولی گوشته¬ی اسپینل لرزولیتی است.

بررسی نهشته های کرتاسه بالایی در ناحیه سنخواست (زون بینالود)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود - دانشکده علوم پایه 1391
  زهرا رضائی   داود جهانی

نهشته های کرتاسه بالایی در ناحیه سنخواست، شهرستان جاجرم (زونبینالود) به ستبرای 492 متر بوده و دربرگیرنده تناوبی از سنگ آهک رودیست دار،سنگ آهک مارنی و مارن با درون لایههایی از ماسه سنگ است،این نهشته ها به صورت هم شیب و ناپیوسته بر روی نهشته های کرتاسه پایینی و به طور دگرشیب در زیر ماسه سنگ کنگلومراتیک ائوسن پایینی جای دارند. بررسیهای صحرایی و میکروسکوپی نهشته های کرتاسه بالایی زونبینالود منجر به تشخیص چهار گروه رخسارهای کربناته شامل16 رخساره و 4 زیررخساره وابسته به دریای باز، سد، تالاب و پهنه جزر و مدیو یک رخساره سیلیسی آواریساخته شده است. در ناحیه مورد مطالعه، رخساره دریای باز نسبت به سایر رخساره ها از ستبرای بیشتری برخوردار است. بررسیها نشان میدهند که رخسارههای کربناته در پلاتفرم نوع رمپ با حاشیه پرشیب پدید آمده اند. مهمترین فرآیندهای دیاژنزی شناسایی شده در این ناحیهِّ نئومورفیسم، سیمانی شدن، دولومیتی شدن، سیلیسی شدن و پیریتی شدن هستند.

پتروگرافی، ژئوشیمی و پتروژنز توده های نفوذی شیدان- سیاه کوه (شمال غرب سلماس)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1386
  میترا غفاری   نعمت الله رشیدنژاد عمران

چکیده ندارد.

مطالعه پترولوژی و ژئوشیمی توده های آذرین غرب بانه ( کردستان )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت معلم تهران - دانشکده علوم 1382
  علی مظهری   صدرالدین امینی

داده های ژئو شیمیایی نشان می دهد که ایوریت ها از گوشته غنی شده بالای منطقه فرورانش منشا گرفته اند . بیوتیت گرانیت و گرانیتهای گارنت دار از ذوب متارسوبات حاصل شده اند . گرانیت های گارنت دار حاصل ذوب بخش پلیت ها در طی واکنش ذوب - آبزدایی بیوتیت می باشند . برخی بیوتیت گرانیت ها منشا پلیتی داشته و بقیه سنگ منشا گریوکی دارند که به نظر می رسد در تشکل آنها واکنش های ذوب - آبزدایی بیوتیت و مسکوویت ، هر دو نقش داشته اند . در ضمن خواص ژئو شیمیایی نشان می دهد که آب در تشکیل بیوتیت گرانیت ها نسبت به گرانیت های گارنت دار نقش بیشتری داشته که این امر با نتایج حاصل از ژئو ترمومتری تطابق دارد .