نام پژوهشگر: سید محمد ترابی

مختصات نثر بینابین در قرن های پنجم و ششم بر اساس تاریخ بیهقی وتاریخ بلعمی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  سید محمد ترابی   فاطمه کوپا

موضوع این پژوهش ادبی، بررسی مختصات نثر بینابین و بیان ویژگی های آن با نگاهی به آثار منثورقبل و بعد از آن است. برای حصول این امر مقایسه ی تاریخ باعمی و تاریخ بیهقی (به عنوان نمایندگان روشنی از نثر ساده و نثر بینابین) برگزیده شد. سبک و نحوه ی بیان و گزینش خاصی از واژه ها و تعابیر و عبارات در هر دو اثر به ویژه (تاریخ بیهقی)، توجه خواننده را به خود جلب می کند. در این پژوهش با بیان مقدماتی از نثر، دو کتاب از دو نویسنده ی تاریخی که در تاریخ نگاری با هم مشترک هستند، انتخاب شده و پس از تحلیل محتوایی نثر، متن دو کتاب با هم مقایسه شده است. مقایسه ی شناسانه ی این دو اثر روشن می سازد که دو نویسنده در بسیاری موارد مضامین و تعابیر و بعضاً اصطلاحات مشترکی را به کار می برند، اما با دقت در یکی از آن ها (تاریخ بیهقی) به نثر پخته و روانی بر می خوریم که در عین داشتن ویژگی های نثر مرسل دوره ی قبل، رگه هایی از نثر نو در آن نمایان است که تمایل دارد خود را به نثر دوره ی بعد در حال تولد است، نزدیک کند؛ یعنی، همان نثر فنی.با کمی تأمل می توان دریافت که اثر تاریخ نگار غزنویان، عمودی و رو به بالاست که عین بهره بردن از نثر دوره ی پیشین به مرحله ی جدیدی از نثر قدم می گذارد. او تاریخ خود را وسیله ای برای بیان نصیحت و عبرت قرار داده است و فراتر از یک روایت کننده ی صرف، دستورات اخلاقی و اجتماعی به ما می دهد. مورخ عصر سامانی بر محور افقی سیر می کند و در نوع خود خوب روایت می کند. روایتی که با تشریح جزئیات و در قالب نثر ساده. ناگفته نماند نویسنده ی تاریخ بیهقی، خود بیهقی است که امور و رویدادهای اجتماعی را شاهد و ناظر است و یا از معتمدی ثقه شنیده است و حاصل کار بلعمی در واقع برگردان تاریخ نامه ی « طبری» است که اغلب موارد با حالت دانای کلی آن را روایت می کند.