نام پژوهشگر: فرشیده کاظمی

مقایسه سبک های اسنادی، جهت گیری زندگی، سلامت عمومی، و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان خوش بین و بدبین کلاس پنجم ابتدایی منطقه یک تهران و بررسی اثر بازآموزی اسنادی مادران و کودکان بر ایمن سازی روانی کودکان بدبین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  فرشیده کاظمی   علی اکبر سیف

پژوهش حاضر به منظور شناسایی کودکان خوش بین و بدبینی انجام یافته است که آخرین سال های کودکی را سپری می کنند و در آستانه بلوغ و نوجوانی قرار دارند. این پژوهش چهار هدف اصلی را دنبال کرده است. هدف اول، شناسایی کودکان خوش بین و بدبین بوده است. این شناسایی به منظور مداخله روانشناختی به هنگام، درزمینه تغییر سبک اسنادی کودکان بدبین و پیشگیری از افسردگی در سنین بعدی انجام یافته است. بسیاری از کودکان بدبین، در آزمون مرکز مطالعات همه گیرشناسی افسردگی، نشانه های افسردگی را ظاهر ساخته اند. هدف دوم از این پژوهش، مقایسه سبک اسنادی، جهت گیری زندگی، سلا مت عمومی، و بهزیستی روانشناختی مادران و پدران کودکان خوش بین و بدبین بوده است. هدف سوم، بررسی رابطه بین خوش بینی- بدبینی مادران و کودکان و هدف چهارم، روشن ساختن این موضوع است که تا چه حد می توان با مداخله های روانشناختی به موقع ، نظیرآموزش سبک های اسنادی مثبت به مادران و کودکان بدبینی که در خطر افسردگی قرار دارند، سبک های اسنادی منفی آنها را تغییر داد و خوش بینی را درست قبل از رسیدن به سن بلوغ و آغاز نوجوانی، ایجاد نمود و از افسردگی این کودکان دردوره های بعدی زندگی اشان پیشگیری کرد و زمینه ایمن سازی روانی آنان را فراهم ساخت. جامعه آماری این پژوهش را 4900 دانش آموز پایه پنجم ابتدائی منطقه یک تهران تشکیل می دهند. از این جامعه 480 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. این دانش آموزان در 10 مدرسه و 20 کلاس درس در سال تحصیلی 86-87 به تحصیل اشتغال داشته اند. دانش آموزان خوش بین و بدبین براساس پرسشنامه سبک اسنادی کودکان (casq) انتخاب شدند و غربال کودکان با نشانه های افسردگی از طریق اجرای آزمون مرکز مطالعات همه گیر شناسی افسردگی کودکان (ces-dc) انجام گرفت . خوش بینی و بدبینی والدین براساس پرسشنامه سبک اسنادی (asq) و مقیاس جهت گیری زندگی- نسخه باز نگری شده (lot-r) مورد ارزیابی قرار گرفت؛ که اولی به بیان "علت " رویدادهای کنونی و دومی ( خوش بینی گرایشی) به " انتظارات" فرد در مورد رویدادهای نامعینی که در آینده اتفاق می افتند اشاره دارد. بعلاوه با اجرای پرسشنامه سلامت عمومی – فرم 12 گویه ای (ghq -12) و مقیاس 54 گویه ای بهزیستی روانشناختی رایف (ryff’s pwb - 54 item) ،سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی والدین نیز مورد بررسی قرار گرفت. مقیاس بهزیستی شامل شش مولفه است که عبارتند از خود تعیین گری، رشد شخصی، پذ یرش خود، تسلط برمحیط، هدف داشتن در زندگی ، و روابط نزدیک با دیگران. به منظور اجرای طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گواه، 60 نفراز دانش آموزانی که سبک تبیین آنان بدبینانه تر از سایرین بود انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش ( 30 نفر) و گواه (30 نفر) جایگزین شدند. در پایان دوره بازآموزی سبک اسنادی، با توجه به افت آزمودنی ها، گروه آزمایش اول را کودکانی (13 نفر) تشکیل می دادند که مادران آنان نیز ( 13 نفر) در دوره باز آموزی اسنادی ویژه بزرگسالان شرکت کرده بودند. گروه دوم آزمایش شامل کودکانی می شد ( 11 نفر) که تنها خود آن ها در دوره باز آموزی اسنادی شرکت کرده بودند و گروه گواه (29 نفر) شامل کودکان بدبینی می شد که در دوره با زآموزی اسنادی شرکت نداشتند .در این پژوهش، علاوه بر استفاده از روش های آماری چون همبستگی و آزمون t، از روش آماری تحلیل کوواریانس نیز، که ترکیبی است از روش تحلیل واریانس و رگرسیون، به منظور بررسی اثر بازآموزی اسنادی مادران و کودکان برایجاد سبک های اسنادی خوش بینا نه تر در کودکان، استفاده شده است. آزمون بن فرونی نیز به منظور مقایسه های تعقیبی در طرح نیمه آزمایشی مورد استفاده قرار گرفت.نتایج این پژوهش نشان داد که بین سبک تبیین دختران (220 نفر) و پسرانی (236 نفر) که به طور کامل به پرسشنامه سبک اسنادی کودکان پاسخ داده بودند، تفاوت معناداری وجود ندارد. توزیع نمرات سبک اسنادی در کل دانش آموزان توزیع نرمالی را نشان می داد. این نتایج همگرایی یافته های این پژوهش را با تحقیقات مشابه (آلوی ، سلیگمن و پیترسون، 1984) نشان می دهد. اما تفاوت هنگامی آشکار می شود که سبک اسنادی کودکان براساس رویدادهای منفی مورد ارزیابی قرار می گیرد. این تفاوت ها گرایش به بدبینی بیشتر در کودکان ایرانی مورد بررسی این پژوهش را در برابر رویدادهای منفی نشان می دهد. به این معنا که به نظر می رسد این کودکان در مقایسه با همسالان خود در پژوهش های مشابه، علت رویدادهای بد و ناخوشایند را بیشتر به ابعاد درونی، پایدار، و کلی نسبت می دهند؛ موضوعی که می تواند بر حرمت خود وایجاد اختلالات عاطفی، شناختی، و رفتاری ناشی از درماندگی آموخته شده اثر بگذارد. نتیجه آزمون غربالگری افسردگی نیز نشان داد که میانگین افسردگی کودکان مورد بررسی در این پژوهش بالاتر از نقطه برش تعیین شده توسط سازندگان این آزمون بوده است. نکته قابل توجه آن است که دختران در مقایسه با پسران به طور معناداری وجود افسردگی بیشتر را آشکار می ساختند .در این پژوهش رابطه معکوس و معنادار بین سبک اسنادی کودکان در برابر رویدادهای مثبت و وجود نشانه های افسردگی مورد تایید قرار گرفت. کودکانی که رویدادهای خوب را به عوامل درونی، پایدار، و کلی نسبت می دادند، افسرده نبودند و یا نشانه های افسردگی را به میزان کمتری نشان می دادند. اهمیت رویدادهای مثبت در سبک تبیین کودکان در پژوهش های مختلف مورد تایید قرار گرفته است. در حالی که در بزرگسالان آن چه که بیشتر با کاهش سلامت روانی و ظهور علائم افسردگی رابطه دارد، سبک اسنادی در برابر رویدادهای منفی می باشد. نتایج پژوهش حاضر نیز اهمیت بیشتر سبک اسنادی در برابر رویدادهای منفی را در والدین دارای نشانه های افسردگی نشان می دهد. نتایج نشان داد که بین سبک اسنادی و سلامت عمومی مادران رابطه معناداری وجود دارد. بدین ترتیب نتیجه گرفته شد مادرانی که در برابر رویدادهای منفی سبک اسنادی خوش بینانه تری دارند از سلامت روانی بالاتری بهره مندند. به طور کلی رابطه های معنادار بین سبک اسنادی، جهت گیری زندگی، سلامت عمومی، و بهزیستی روانشناختی والدین مشاهده شد و بین پدران و مادران به طور کلی تفاوت معناداری مشاهده نشد، هر چند که در خرده مقیاس های این پرسشنامه ها تفاوت هایی بین دو جنس وجود داشت. براساس یافته های این تحقیق والدینی که در برابر رویدادهای منفی و ناگوار سبک اسنادی بیرونی، ناپایدار، و خاص را به کار می برند، ازاحساس استقلال و خود تعیین گری، پذیرش خود، و رشد شخصی بالاتری برخوردارند، و از سلامت روانی بیشتری بهره می برند. همبستگی های به دست آمده بین متغیرهای مورد بررسی در والدین نه تنها از جهت تاثیر گذاری آن ها بر فرزندان دارای اهمیت است، بلکه دورنمای بهداشت روانی کودکان بدبین و لزوم تغییر سبک های اسنادی بدبینانه آن ها را مطرح می سازد. اجرای طرح نیمه آزمایشی نشان داد که آموزش سبک های اسنادی مثبت و خوش بینانه به کودکان بدبینی که در خطر افسردگی قرار دارند، می تواند سبب ایجاد سبک های تبیین خوش بینانه تری در آنان شود. با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس نشان داده شد که کودکان هر دو گروه آزمایش، پس از شرکت در دوره بازآموزی اسنادی، در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری از سبک اسنادی خوش بینانه تری در پس آزمون برخوردار شده بودند. بین گروه آزمایش(1) که مادران و کودکان در دوره های بازآموزی سبک های اسنادی شرکت داشتند، و گروه آزمایش (2) که تنها کودکان در باز آموزی شرکت داشتند، تفاوت معناداری دیده نشد. این یافته ها را می توان به اثرات مستقیم تر باز آموزی اسنادی کودکان و تاثیر گذاری غیر مستقیم باز آموزی اسنادی مادران بر کودکان نسبت داد. بدین معنا که بازآموزی اسنادی کودکان به صورت مستقیم تری، نسبت به بازآموزی مادران، وارد عمل می شود و در یک دوره کوتاه سه ماهه (14 جلسه) نیز اثرات خود را آشکار می سازد. حال آن که اثرات بازآموزی اسنادی مادران بر کودکان به صورتی غیر مستقیم وارد عمل می شود و سبک اسنادی کودکان را متاثر می سازد؛ زیرا که مادران ابتدا یاد می گیرند که به اصلاح سبک های بدبینانه و افسرده وار خود بپردازند و پس از تسلط براین سبک ها و "تغییر باورهای" خود در تفسیر رویدادهای خوشایند و ناخوشایند، آن ها را به کودکان خود منتقل می سازند. بدین صورت تاثیرگذاری بازآموزی اسنادی مادران برکودکان به زمان بیشتری نیاز دارد. انجام تحقیقات طولی می تواند این موضوع را روشن تر سازد. در جمعبندی نتایج طرح نیمه آزمایشی پژوهش حاضرمی توان گفت که اجرای این طرح نشان داد که آموزش سبک های اسنادی مثبت و خوش بینانه به کودکان بدبینی که در خطر افسردگی قرار دارند، می تواند سبب تغییر سبک های اسنادی بدبینانه آنان شود و به آن ها سبک های خوش بینانه تری را بیاموزد که اثر بخشی آن در پیشگیری از افسردگی و ایمن سازی روانی کودکان در بسیاری از تحقیقات نشان داده شده است .

بررسی تبعیضات جنسی در کتاب های فارسی دوره ابتدائی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1359
  فرشیده کاظمی

در این تحقیق بررسی از تبعیضات جنسی در کتاب های فارسی دوره پنج ساله ابتدائی مدارس ایران که در سال تحصیلی 1358-59 تدریس می شوند به عمل آمده است . چگونگی وجود این تبعیضات در کتابهای موردنظر در زمینه متن و تصویر مورد بررسی قرار گرفته است . برای تجزیه و تحلیل این کتابها از روش تحلیل محتوی، که یکی از روشهای سودمند برای تجزیه متون میباشد، استفاده شده است . با استفاده از این روش تعداد افراد مونث و مذکر موجود در متن و تصویر، تعداد تصاویر و داستانهای اختصاص یافته به هر جنس ، پراکندگی این افراد در محیطهای گوناگون و مشاغل درنظرگرفته شده برای آنان، خصوصیات و احساسات و فعالیت های نسبت داده شده به هر جنس و تعداد افراد خلاق جنس مذکر در مقایسه با جنس مونث اطلاعاتی جمع آوری گردیده است . نتایج بدست آمده نشان دهنده وجود تفاوت های فاحشی بین جنس مذکر و مونث میباشد. در متن و تصاویر تعداد افراد جنس مذکر با اختلاف زیادی بیش از تعداد جنس مونث می باشد. مردان بیشتر در محل کار و خارج از خانه دیده میشوند در حالیکه جنس مونث و بخصوص زنان اکثرا" می باشند. پسران نیز در مقایسه با دختران بیشتر در مدرسه و خارج از خانه دیده میشوند. بین تعداد زنان و مردان شاغل نیز تفاوت هائی وجود دارد. به طوری که نه تنها تعداد شاغلین جنس مذکر بیش از جنس مونث است بلکه برای مردان، مشاغل متنوع تری نیز درنظرگرفته شده است . خصوصیات نسبت داده شده برای زنان، دختران و پسران اکثرا" عبارت از مهربانی و همکاری میباشند. درحالیکه برای مردان خصوصیات دیگری مانند مقاومت ، شجاعت ، خشونت و جنگجوئی نیز درنظرگرفته شده است . زنان در بیشتر موارد در حالت های شادی، ناراحتی و ضعف و ناتوانی دیده میشوند. در حالیکه مردان علاوه بر نشان دادن احساسات فوق در حالت خشم و فریادزدن نیز مجسم میشوند. در این کتابها همچنین از تعداد نسبتا" زیادی از مردان مشهور نام برده میشود، در حالیکه از چنین زنان نامی به میان نمی آید. اختلافات ذکرشده در فوق در مورد هر کدام از کتابهای فارسی کلاس اول تا پنجم وجود دارد. اما باید اضافه کرد که این اختلافات با افزایش سالهای تحصیلی بیشتر می شوند.