نام پژوهشگر: حاتم حسینی

تحلیل کیفی سبک های مدیریّت بدن در بین جوانان تهرانی( 20 تا 34 )سال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1390
  مینا اینانلو   سلیمان پاک سرشت

اهمیّت یافتن بدن به عنوان یک عنصرهویّت ساز و تمایزبخش و به عنوان معیاری برای جذّابیّت، کنترل بر نفس و مهارت های اجتماعی و موفّقیّت شغلی و جوانی سبب گردیده تا مطالعات بسیاری حول بدن و عوامل تأثیرگذار بر آن و یا تصوّر از بدن و پیامدهای روان شناختی آن صورت گیرد. به طوری که، تحقیق پیش روی نیز بر اساس وجود چنین ضرورتی صورت گرفته است. امّا، از آنجایی که عمده ی توجّهات تحقیقاتی که حول بدن صورت گرفته اند، اساساً سعی کرده اند تا الگوی رفتاری از قبل تعیین شده را در قالب رفتار بدنی مطالعه کنند و با اتّخاذ موضع بیرونی نسبت به تحلیل این موضوع از فرایندهای معنایابی و تغییر این ساختارها غافل بمانند و در بهترین حالت از طریق فراوانی بروز رفتارهای خاص، نتایج خاصّی را نیز در ارتباط با رفتار بدنی نتیجه بگیرند لذا این موضع تحلیلی با تمرکز بر معناهای رفتاری و با الگوبندی آن ها و با تشریح فرایندها و نحوه ی شکل گیری آن ها در صدد بوده است تا به آن بخش مغفول از رفتارهای بدنی که توجّه به آن ها بر اساس معناهای رفتاری و در متن و زمینه ی اجتماعی است پاسخی داده باشد. نتایج حاصل از این بررسی کیفی که با استفاده از مصاحبه ی عمیق با 27 نفر از دختران و زنان و 15 نفر از پسران و مردان 0 تا 34 ساله تهرانی و با بهره گیری از رویکرد نظریه ی زمینه ای انجام شده است حاکی از آن است که سه سبک مدیریّت بدن بر اساس نح2وه ی تأثیرگذاری زمینه ی کنش، معانی اطلاق شده به رفتار بدنی و بروز عملی رفتارهای بدنی قابل تشخیص است که عبارتند از: بدن به مثابه رسانه، بدن به مثابه دارایی و بدن به مثابه ابزار همنوایی.

بررسی تطبیقی تعیین کننده های سلامت سالمندان مقیم سرای سالمند و همتایان آن ها در خانواده های ساکن در شهر تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1391
  کاظم خانی اشتلق   حاتم حسینی

سالمندان همیشه یکی از زیرجمعیّت های مهم هستند که به دلیل شرایط خاصّ زندگی از دیگر زیرجمعیّت ها آسیب پذیرترند. پدیده ی سالخوردگی جمعیّت، همزاد با تحولّ جمعیّت و در بستر گذار جمعیّت شناختی شکل می گیرد، به مسأله ای چند وجهی تبدیل می شود و ابعاد اقتصادی، پزشکی، اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی و خانوادگی دارد. با توجّه به این که جمعیّت سالمند (جمعیّت 60 ساله و بالاتر) ایران رو به افزایش است و در نیم قرن اخیر 4/4 برابر شده است، سلامت این بخش از جمعیّت، بایستی بیش از پیش مورد توجّه سیاست گذاران بخش سلامت قرار گیرد و این نیز به نوبه ی خود نیازمند تحقیقاتی است که بتواند میزان سلامت و عوامل تعیین کننده ی آن را در میان جمعیت سالمند مورد مطالعه قرار دهد. در این راستا، پژوهش حاضر متمرکز بر بررسی وضعیّت سلامت سالمندان و رابطه ی آن با عوامل اجتماعی اثرگذاری چون حمایت اجتماعی، کنش های مذهبی و عوامل جمعیّتی چون وضعیّت زناشویی و جنسیّت می باشد. سنجش میزان سلامت سالمندان و عوامل موثّر بر آن از جنبه ی کاربردی حایز اهمیّت است، زیرا می توان با شناخت متغیّرهای موثّر بر سلامت از نتایج آن در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها برای ساماندهی و حلّ مسایل اجتماعی حال و آینده ی سالمندان سود جست. در این پژوهش، از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه بهره گرفته شده است. میزان سلامت با استفاده از فرم 14 سوالی ghq که توسّط ملکوتی و همکاران از فرم 28 سوالی ghq (گلدبرگ) استخراج شده است و سایر اطّلاعات مربوط به میزان حمایت-های اجتماعی و کنش های مذهبی و دیگر مشخصّات جمعیّتی، همگی در قالب یک پرسشنامه، مستقیماً با مراجعه ی پرسشگر به سالمند نسبت به تکمیل آن اقدام گردید. جمعیّت آماری شامل افراد 60 ساله و بالاتر شهر تهران است که خود از دو گروه افراد مقیم آسایشگاه های سالمندان و آن هایی که خارج از آسایشگاه و در کنار خانواده یا به تنهایی زندگی می کنند تشکیل شده است. حجم نمونه 384 نفر تعیین شد. نمونه ها با استفاده از روش های نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تفاوت میانگین ها نشان می دهد سالمندانِ ساکن سرای، هم از میزان پایینی از سلامت عمومی و هم از حمایت اجتماعی پایینی نسبت به همتایان خود در خانه برخوردار می باشند. هم چنین، سالمندانِ ساکن سرای، کنش های مذهبیِ جمعی بسیار پایینی نسبت به سالمندانِ مقیم خانه دارند. با افزایش کنش های مذهبیِ جمعی سالمندان شاهد بالارفتن میزان سلامت عمومی آن ها می باشیم. هم چنین، نتایج حاکی از بهره مندی از سلامت بیش تر سالمندانِ برخوردار از حمایت اجتماعی بالا در مقایسه با سالمندانی که از حمایت اجتماعی پایینی برخوردارند می باشد. قابل ذکر است که تفاوت های جنسیّتی در سلامت سالمندان ساکن در سرای سالمند و همتایان آن ها در خانه مشاهده نشد. هم چنین، سالمندان دارای همسر در مقایسه با سالمندانی که همسرشان فوت کرده است از سلامت بیش تری بهره مند می باشند. سالمندانِ دارای پایگاه اجتماعی بالا، در مقایسه با سالمندانی که پایگاه اجتماعی پایینی دارند از سلامت بیش تری برخوردارند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که رابطه بین پایگاه اجتماعی و سلامت عمومی مستقیم می باشد، به این معنی که سالمندان دارای پایگاه اجتماعی بالا از سلامت بیش تری نسبت به سایر سالمندان با پایگاه اجتماعی متوسّط و پایین برخوردارند. تحلیل چند متغیّره با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر نشان داد که در جمعیّت نمونه ی سرای سالمند، بیش ترین تأثیر کلّی را وضعیّت زناشویی بر سلامت عمومی سالمندان داشته است. در مقابل، در جمعیّت نمونه ی ساکن در خانه، کنش های مذهبیِ جمعی بیش ترین تأثیر کلّی را بر سلامت عمومی دارا می باشد.

بررسی رفتار باروری و تمایلات فرزنداوری زوجین در شهرستان روانسر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1390
  ناهید رحیمی نژاد   حاتم حسینی

باروری به عنوان یکی از مولفه های جمعیتی از عوامل تأثیرگذار در روند توسعه در هر جامعه است. توسعه، خود نیز متقابلا بر فرزندآوری در جامعه اثر می گذارد. رویکردهای نظری گوناگونی درباره ی عوامل و تعیین کننده های باروری و تمایلات فرزندآوری زوج ها ارائه شده است. اتّخاذ یک رویکرد ترکیبی در پرداختن به این موضوع می تواند کمک موثّری در شناخت رفتار و تمایلات فرزندآوری زوج ها به دست دهد. بر اساس چارچوب نظری و مدل تحلیلی اتخاذ شده، سه متغیر وابسته ی رفتار باروری زنان، ایده آل های باروری و تمایلات فرزندآوری زوجین را داریم که متأثر از تعیین کننده های بلافصل باروری، مشخصه-های اقتصادی اجتماعی، عوامل جمعیتی و عوامل قومی فرهنگی می باشند. جمعیت آماری شامل کلیه ی خانوارهای معمولی ساکن در نقاط شهری و روستایی – نقاط روستایی دارای 30 خانوار و بیش تر – شهرستان روانسر و زنان 49 – 15 ساله ی حداقل یک بار ازدواج کرده ای است که در داخل خانوار شناسایی و مورد مصاحبه قرار گرفته است. حجم کل نمونه 372 نفر است. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه و از طریق مراجعه مستقیم به درب منازل صورت گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که رفتار باروری زنان در کوهورت های مختلف ازدواج متفاوت از هم می-باشد. کوهورت های قدیمی تر ازدواج، سطح باروری بالاتری نسبت به کوهورت اخیرتر دارند، با این حال در زمان بررسی شاهد همگرایی نگرش ها و افکار زنان در مورد تعداد مطلوب فرزندان وتمایلات فرزندآوری آنان هستیم. در مقایسه شمار فرزندان ایده آل زوجین وتمایلات فرزندآوری آنان نیز مشاهده شد که نگرش زنان و مردان بسیار به هم نزدیک شده و حتی در مناطق شهری و روستایی شاهد شکاف بین نگرش زنان ومردان نیستیم.

بررسی نیاز برآورده نشده ی تنظیم خانواده و تعیین کننده های آن در میان زنان 49-15 ساله شهر مهاباد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1391
  بلال بگی   حاتم حسینی

نیاز برآورده نشده مفهومی حیاتی در برنامه های تنظیم خانواده است و به درصدی از زنان ازدواج کرده در سنین باروری اطلاق می شود که علی رغم این که مایل نیستند بچّه دار شوند و یا این که قصد دارند فرزندآوری خود را دست کم تا دو سال به تعویق بیندازند، ولی از هیچ یک از روش های پیشگیری از حاملگی استفاده نمی کنند. این نیاز شکاف بین ایده آل ها و رفتار باروری زنان را نشان می دهد. هدف از انجام این تحقیق برآورد میزان نیاز برآورده نشده ی تنظیم خانواده و بررسی تعیین کننده های آن در میان زنان 49-15 ساله ی همسردار شهر مهاباد است. داده ها با استفاده از پیمایشی که بر روی نمونه ای بالغ بر 700 خانوار انجام شد اقتباس شده است. در این راستا، ضمن بررسی روش های اندازه گیری نیاز برآورده نشده (روش اصلی و بازبینی شده)، به محاسبه ی شاخص های نیاز برآورده نشده ی تنظیم خانواده بر اساس روش شناسی اصلی پرداخته شد، سپس با اعمال روش شناسی جدید ارایه شده در سال 2012، همان شاخص محاسبه و نتیجه ی حاصل از کاربرد هر دو روش با هم مقایسه شد.نتایج نشان می دهد که نیاز برآورده نشده ی تنظیم خانواده در شهر مهاباد بر اساس تعریف بازبینی شده 10/8 درصد است که در این میان 7/7 درصد نیاز برای فاصله گذاری و 3/1 درصد نیز نیاز برآورده نشده برای توقّف فرزندآوری است. مقدارهای متناظر در تعریف اصلی به ترتیب برابر با 9/5، 6/0 و 3/5 درصد می باشد. همچنین 9/85 درصد از زنان از روش های سنتی که بیشتر روش نزدیکی منقطع بوده است، استفاده می کردند و دوست داشتند تا روش مورد استفاده شان را به روش های مدرن تغییر دهند. این دسته از زنان تحت عنوان زنان دارای نیاز برآورده نشده برای استفاده از زوش های مدرن طبقه بندی می شوند. به این ترتیب تخمین زده می شود که 20/8 درصد زنان در مهاباد دارای نیاز برآورده نشده باشند که این میزان در تعریف بازبینی شده به میزان 1/28 درصد بیشتر از تعریف اصلی می باشد.ترس زنان از اثرات و عوارض جانبی روش ها (با 1/2 درصد) بیش ترین سهم را در عدم استفاده ی آن ها از وسایل پیش گیری از حاملگی دارد. عوامل و محدودیّت های اجتماعی و فرهنگی شامل مخالفت همسر، اطرافیان و عوامل مذهبی در اولویت های بعدی قرار می گیرند. یافته های تحقیق در تأیید نظریه های بوشان و بولاتو می باشد. با توجّه به نقش تعیین کننده ی برخی از مشخّصه های فرهنگی در کنار سایر مشخّصه های اقتصادی اجتماعی و عوامل مرتبط با تنظیم خانواده در پیش بینی احتمال نیاز برآورده نشده ی تنظیم خانواده، انجام مطالعات تطبیقی با روش های ترکیبی در مناطق ناهمگن از نظر قومی و فرهنگی به منظور سنجش نیاز برآورده نشده ی تنظیم خانواده و استخراج مضامین فرهنگی موثّر بر این پدیده پیشنهاد می شود.

بررسی حسّ اجتماع در بین اجتماعات مجازی ایرانی و عوامل موثر بر آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1392
  بیان حاتمی ژارآباد   سلیمان پاک سرشت

آغاز قرن بیست و یکم تفاوت ماهوی حتی با یک دهه قبل از خود دارد. امروزه انقلابی شگرف در فنون ارتباطی و اطلاعاتی بوجود آمده است. شکل گذاری یک نظام ارتباطی جدید مبتنی بر زبان همگانی دیجیتالی، بنیاد جامعه را چنان دگرگون کرده که هیچ گونه انزوا گزینی و کناره گیری را برنمی تابد و حتی دور افتاده ترین و سنتی ترین جوامع نیز از بستن مرز های خود به روی جریان ها و شبکه های جهانی ناتوان هستند. اینترنت پدیده ی شگفت قرن، انقلاب مهمی در ارتباطات پدید آورده است. ویژگی عمده ای که می-توان آن را در اینترنت جست و در سایر شبکه ای ارتباطی خبری از آن نیست، تعامل است.تعاملی بودن ارتباطات در فضاهای مجازی، فرصت شکل گیری اجتماعات جدید برای کاربران فراهم ساخته است. دو دیدگاه در مورد شکل گیری اجتماعات مجازی وجود دارد؛ اول آن که منتقدان بر این باورند که گروه های مجازی اجتماعات واقعی را ایجاد نمی کنند. آنها استدلال می کنند که برخی ویژگی های فراموش شده باعث شده که گروه های آنلاین جایگزین کمرنگی برای اجتماعات چهره به چهره سنتی شوند. اما برخی جواب می دهند که اجتماعات آنلاین نه تنها اجتماعات واقعی هستند، بلکه حتی پتانسیل حمایت از اجتماعات چهره به چهره و نگه داشتن اجتماعات محلی با یکدیگر را دارند. بر همین اساس در این پژوهش به سنجش حسّ اجتماع به عنوان مهمترین نمود تشکیل اجتماع در گروه های مجازی ایرانی پرداخته شده است، تا مشخص شود که در فضا های مجازی ما شاهد شکل-گیری اجتماعات مجازی هستیم یا خیر؟ برای رسیدن به این منظور چهار گروه مجازی در حوزه های فعالیت علمی، سرگرمی، زنان و هنر به عنوان جامعه ی آماری انتخاب شد و پس از تعیین حجم نمونه پرسشنامه ها برای اعضای این گروه های مجازی فرستاده شدند. نتایج به دست آمده از 587 پرسشنامه ی، نشان می دهد که حدود 60 درصد از پاسخگویان اظهار داشته اند که حسّ اجتماع زیاد و خیلی زیادی نسبت به اجتماع مجازی خود دارند و تنها دو درصد آنها اعلام کرده اند که حسّ اجتماع خیلی کمی به اجتماع مجازی خود دارند. این نتایج ما را با نظریات موافقان تشکل اجتماع در فضاهای مجازی همسو می کند. نظریات افرادی مثل پاپادیکس (2003) که معتقد بود در اجتماعات مجازی ویژگی هایی همانند اجتماعات واقعی وجود دارد، هرچند که تفاوت هایی نیز بین آن ها به چشم می خورد. تونتری، کوسن، الونن و تارکیانن (2011) بیان می کنند که اعضای اجتماعات مجازی می توانند حسّ اجتماع را مانند حسّ اجتماع سنتی مبتنی بر روابط چهره به چهره برقرار کنند. کیم، لی و کنگ (2012) از اهمیت اجتماعات مجازی صحبت می کنند که می تواند در کنار جهان واقعی به عنوان جهان دوم در جریان باشند. پریس، کریچمار و آبراس (2003) معتقدند که اکنون دیگر اجتماعات آنلاین به عنوان یک قسمت طبیعی از زندگی افراد است و تفاوت زیادی بین اجتماعات آنلاین و رو در رو وجود ندارد. بلانچارد و مارکوس (2002) به این نتیجه رسیده اند که همانطور که نزدیکی صرف، عاملی در ایجاد اجتماع نمی-باشد، دوری را نیز نمی توان مانعی بر سر ایجاد اجتماع دانست. بدین ترتیب در فضاهای مجازی اجتماع می تواند شکل گیرد. اما همه ی زیست گاه های مجازی به اجتماع تبدیل نمی شوند، بلکه برای تبدیل زیست گاه های مجازی به اجتماعات مجازی باید حسّ اجتماع بین اعضا وجود داشته باشد. بر اساس نتیجه ی به دست آمده در پژوهش حاضر و با توجه به نتایج تحقیقات قبلی می توان چنین استنباط نمود که جوامع آنلاین تفاوت های مهمی با اجتماعات چهره به چهره دارند؛ اما زمانی که منتقدان، اجتماعات آنلاین را به عنوان بسیار مجزا از گروه های زندگی واقعی توصیف می کنند. ، این مقایسه به نظر می رسد که بر اساس اجتماعات آرمانی است، تا اینکه مبتنی بر اجتماعات چهره به چهره ی موجود باشد. حتی قبل از گروه های آنلاین، محققان به تحقیق بر روی اجتماعات واقعی به خاطر یک تغییر مهم پرداخته بودند؛ تغییر مهم این بود که اجتماع دیگر نه در نزدیکی فیزیکی بلکه در اصطلاح شبکه های اجتماعی تصور می شد. کاربرد تلفن، خودرو و هواپیما از مدت ها قبل، این معنا را می رساند که ایجاد و حفظ روابط اجتماعی خارج از محله های فیزیکی یک فرد امکان پذیر است تا آنجا که بندیکت اندرسون برای توصیف ملت های مدرن از اصطلاح جوامع تخیلی یا تصوری استفاده کرده است. اندرسون بیان می کند که" ملّت جامعه ی سیاسی تصوری است که با لذات محدود و دارای حاکمیت تصور می شود". تصوری است چون اعضای کوچکترین ملت نیز بیشتر هم قطاران خود را نخواهند شناخت یا ملاقاتشان نخواهند کرد و یا حتی نکته-ای در مورد آنها نخواهند دانست. اما در اذهان هر یک از آنها تصویری از اجتماع واحدشان زندگی می کند. از نظر وی همه ی جوامع بزرگ تر از روستاهایی که ارتباطشان رودر رو است، تصوری هستند. اندرسون بیان می کند که؛ تصور مستلزم کذب بودن نیست و جوامع را باید بر اساس شیوه ی تصور شدن آنها از هم تفکیک نمود. پس می توان گفت نگرانی منتقدان در مورد اجتماعات مجازی برخواسته از افسانه-ی جامعه ی شبانی است زیرا روابط اجتماعی در حال حاظر از لحاظ جغرافیایی پراکنده و ارتباطات به شدت از راه دور هستند. علاوه بر سنجش میزان وجود حسّ اجتماع در اجتماعات مجازی مورد نظر، در تحقیق حاضر بررسی عوامل موثر فرض شده بر حسّ اجتماع مجازی نیز صورت گرفته است. عوامل فرض شده شامل هشت متغیر؛ نظارت و کنترل، درگیری، ارزش-ها و هنجار ها، آشنایی قبلی، تعداد اعضا و گمنامی و حسّ اجتماع واقعی می باشد، که انتخاب این متغیرها بر اساس تأکیدی است که در نظریات و تحقیقات مطرح شده بر اهمیت تأثیر این ویژگی ها بر روی حسّ اجتماع شده است. نتایج به دست آمده برای تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم این عوامل نشان می دهد که در کل از هشت رابطه ی موجود در بین عوامل فرض شده پنج مورد تأیید شده و سه مورد رد شده اند. تأیید رابطه ی نظارت و کنترل در اجتماع با حسّ اجتماع مجازی، همسو با نظریات کلمن (1990)، چای و هچتر (1987) و لیندنبرگ (1988) است؛ که وجود نظارت و کنترل را برای اجتماع ضروری می دانستند. تأیید رابطه ی درگیری در اجتماع مجازی با حسّ اجتماع مجازی، در جهت تأیید نظریات کوو و کیم (2003) می باشد. که غوطه وری و درگیری در اجتماع را به عنوان یکی از عوامل موثر در حسّ اجتماع مجازی می دانستند. تأیید فرضیه ی مربوط به تأثیر ارزش ها و هنجار ها از طریق نظارت و کنترل بر حسّ اجتماع مجازی همسو با دیدگاه پارسونز (1973) و کلمن (1990) می باشد. این دو از حتمی بودن وجود نظارت و کنترل برای اجرای ارزش ها و هنجارها که برای کارکرد اجتماع ضروری هستند صحبت می کنند. رابطه ی بین گمنامی و حسّ اجتماع نیز از تأیید آماری برخوردار بوده که این یافته همسو با نتایج به دست آمده در مطالعه ی دهقان و نیکبخش (1385) می باشد. آنها معتقد بودند که در فضاهای مجازی افراد به گمنامی تمایل دارند و به ایفای نقش می-پردازند و با بیان آنچه در دنیای واقعی امکان گفتنش را نداشتند، زمینه را برای برقراری روابط صمیمانه برقرار می کنند. رابطه ی حسّ اجتماع واقعی با حسّ اجتماع مجازی نیز تأیید شده است. تأیید این یافته همسو با مطالعه ی ربیعی (1387) و بررسی باری و گلیا (1996) می-باشد که از در هم تنیدگی دو اجتماع مجازی و واقعی و تأثیرات متقابل آن ها صحبت می کنند. نتایج نشان از عدم تأیید رابطه ی سابقه ی حضور با ارزش ها و هنجارها می باشد که این نتیجه همسو با نظریات چای و هچتر(1987) و مطالعه ی دهقان و نیکبخش (1385) نمی باشد که سابقه ی عضویت را به عنوان عاملی موثر در ایجاد همبستگی و صمیمیت می دانستند. در مورد علّت احتمالی عدم تأیید این رابطه می توان گفت که چون تقریباً 78 درصد پاسخگویان دارای سابقه ی عضویت کمتر از 2 سال بوده اند و بیشتر آن ها در یک دامنه قرار گرفته-اند، متغیر سابقه ی حضور نتوانسته است اثر خود را بر روی متغیر ارزش ها و هنجارها نشان دهد. علی رغم معنادار بودن رابطه ی بین تعداد اعضا با گمنامی، بخاطر رابطه ی معکوسی که بین دو متغیر وجود دارد، فرضیه تأیید نمی شود. این نتیجه ای شاید به خاطر آن بوده که نمونه ی انتخاب شده بیشتر از دو اجتماع مجازی سرگرمی و علمی است که تعداد افراد عضو فراوان بوده است به طوری که متغیر تعداد اعضا نتوانسته تأثیر لازم را داشته باشد و مقایسه خوبی از میزان وجود گمنامی بر اساس متغیر تعداد اعضا صورت نگرفته است. این نتیجه بر خلاف نظریات چای و هچتر(1987) و زیمل (1908) می باشد، آنها معتقد بودند که هر چه گروه کوچک تر باشد، افراد از هم شناخت بیشتری دارند و روابط نزدیکی با هم دارند و با افزایش تعداد اعضا شرایط فرق می کند. فرضیه ما پیرامون رابطه ی متغیر آشنایی قبلی با حسّ اجتماع مجازی نیز رد شده است. این یافته با نتیجه ی به دست آمده در تحقیق کوو و کیم ( 2003) همسو نمی باشد. این دو نشان دادند، اجتماعات مجازی که اعضای آن قبل از عضویت در آن اجتماع، در دنیای واقعی از یکدیگر شناخت داشته اند، نسبت به اجتماعات مجازی که اعضای آن از قبل با هم آشنایی نداشتند، حسّ اجتماع قوی تری دارند. از میان ضرایب به دست آمده، تأثیر درگیری در اجتماع مجازی بر روی حسّ اجتماع مجازی با مقدار بتای برابر با 67/0 بیشترین تأثیر را در میان سایر متغیرها بر روی حسّ اجتماع مجازی دارد. علاوه بر سنجش فرضیات با استفاده از نرم افزارspss به برازش مدل با استفاده از نرم افزار amos نیز پرداخته شده است. ضرایب رگرسیون به دست آمده از طریق مدل سازی معادله ساختاری نشان می دهد که متغیر حسّ اجتماع واقعی تأثیر مستقیم بیشتری نسبت به بقیه ی متغیر ها بر روی حسّ اجتماع مجازی دارد؛ به این ترتیب افرادی که دارای حس اجتماعی قوی در دنیای واقعی هستند، دارای حسّ اجتماع مجازی قوی نیز می باشند و همینطور بالعکس. از طرف دیگر نتایج شاخص های برازش مدل بیانگر این می-باشد که هر چند مدل تدوین شده قابل قبول نبوده و نیاز به اصلاح دارد اما فاصله ی زیادی با مدلی که قابل قبول است، ندارد. بر همین اساس محقق اقدام به اصلاح مدل کرده است، به این ترتیب که بر اساس جداول، رگرسیون غیر استاندارد و استاندارد مشخص شد که مقادیر محاسبه شده، نبود تفاوت معنا دار ضریب تأثیر را برای رابطه ی تعداد اعضا با حسّ اجتماع مجازی، رابطه ی تعداد اعضا با نظارت و کنترل و رابطه ی سابقه ی حضور با میزان وجود ارزش ها و هنجارها، نشان می دهد. لذا توجیه آماری برای حذف این پارامتر وجود دارد، اما فقط توجیه آماری کافی نیست و باید توجیه نظری یا منطقی نیز برای حذف این مسیرها عنوان نمود. توجیه نظری برای حذف این مسیرها وجود ندارد اما می-توان آن ها را توجیه منطقی کرد؛ از آنجا که بیشتر نمونه ی تحقیق از دو اجتماع علمی و سرگرمی می باشد و از آنجا که تعداد اعضای این دو اجتماع زیاد بوده است، متغیر تعداد اعضا نتواسته است تأثیر خود را در اجتماعات مورد نظر ما نشان دهد و بر همین اساس رابطه-ای که با متغیر های حسّ اجتماع و میزان نظارت و کنترل داشته معنادر نبوده است. در مورد متغیر سابقه ی حضور نیز باید خاطر نشان کرد از آنجایی که در تحقیق حاضر تقریباً 78 درصد پاسخگویان دارای سابقه ی عضویت کمتر از دو سال بوده اند، متغیر سابقه ی حضور نتوانسته است اثر خود را بر روی متغیر ارزش ها و هنجار ها نشان دهد. استدلال ها ذکر شده، دلیل حذف مسیرهای مذکور را توضیح می دهد. در مجموع ضرایب به دست آمده بعد از اصلاح نشان می دهد که تقریباً در همه ی ضرایب افزایشی را شاهد هستیم اما مقدار این افزایش بسیار کم بوده است. پس از اصلاح نیز متغیر حسّ اجتماع واقعی تأثیر مستقیم بیشتری نسبت به بقیه ی متغیر ها بر روی حسّ اجتماع مجازی دارد. همچنین مقایسه ی شاخص های برازش پس از حذف هر سه مسیر، حاکی از بهبود در تمام شاخص ها و مفید بودن اصلاح انجام شده است، هر چند مدل اصلاح شده تا اندازه ای با معیارهای قابل قبول فاصله دارد پژوهش حاضر به مقایسه مدل برای دو اجتماع مجازی سرگرمی و علمی پرداخته است، هدف، بررسی این نکته می-باشد که آیا از حیث ارتباط های تأیید شده بین متغیرها و عوامل تعیین کننده ی حسّ اجتماع مجازی در دو اجتماع که از لحاظ ماهیتی با یکدیگر متفاوتند، تمایزی وجود دارد یا خیر؟ همه ی شاخص های برازش مدل برای اجتماع مجازی سرگرمی بهتر از اجتماع مجازی علمی بوده است این نشان دهنده ی مناسب تر بودن مدل طراحی شده ی ما برای اجتماع سرگرمی می باشد. این نتیجه ما را به سوی این برداشت مهم رهنمود می کند که در گروه های مجازی با حوزه ی فعالیت سرگرمی، حسّ اجتماع و عوامل موثر بر آن نمود بیشتری دارد. شاید به این خاطر باشد که در اجتماعات علمی افراد معمولاً برای رفع یک نیاز خود مثلاً گرفتن مقاله مراجعه می کنند و تا زمانی که نیازی برایشان پیش نیاید دوباره مراجعه نمی کنند بنابراین ارتباط ودرگیری زیادی با اجتماع مجازی خود ندارند و حسّ اجتماع زیادی بین آن-ها ایجاد نمی شود. اما برعکس در اجتماعات مجازی سرگرمی، افراد برای پر کردن وقت خود و لذت بردن به آن مراجعه می کنند و به طور پیوسته با یکدیگر در ارتباط بوده و همین باعث شکل گیری حسّ اجتماع قوی تری در بین آنان می شود.

بررسی عوامل موثر بر شکاف بین رفتار و نگرش های ازدواجی زنان در شهر کوهدشت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1392
  مریم گراوند   حاتم حسینی

تغییرات صورت گرفته در حوزه ی ازدواج و خانواده، همانند بسیاری دیگر از جنبه های زندگی اجتماعی انسان، یکی از واقعیّت های انکارناپذیر زندگی در دنیای مدرن است. نوسازی و توسعه ی اقتصادی ـ اجتماعی از نیروهای اصلی نهفته در پس این تغییرات است. با این وجود، با توجّه به ماهیّت متفاوت اجتماعات انسانی نمی توان انتظار داشت که تغییرات در همه ی جوامع به طرز یکسانی ظاهر شده باشد. بی تردید، در اجتماعات چند قومی و چند فرهنگی مانند ایران، تأثیر نیروهای نوسازی و عوامل تغییر بطور ناهمزمان و در طول زمان خواهد بود. بنابراین، انتظار نمی رود که افراد در بسترهای مختلف قومی ـ فرهنگی به میزان یکسانی تحت تأثیر نیروهای نوسازی و عوامل اقتصادی ـ اجتماعی تغییر در ارزش ها و هنجارهای مرتبط با ازدواج و تشکیل خانواده قرار بگیرند. هدف از این تحقیق بررسی شکاف در رفتار و نگرش های ازدواجی زنان در خصوص ازدواج خویشاوندی، شیوه ی همسرگزینی و سنّ مناسب ازدواج برای دختران، در بستر اقتصادی ـ اجتماعی و قومی ـ فرهنگی شهر کوهدشت است. در این راستا، با تدارک یک چارچوب نظری، استدلال نمودیم که تأثیر نیروهای نوسازی در بسترهای گوناگون قومی ـ فرهنگی یکسان ظاهر نمی شود. این تحقیق به بررسی تغییرات ایجاد شده در رفتارهای ازدواجی زنان و عوامل و تعیین کننده های شکاف بین رفتار و نگرش های ازدواجی زنان در شهر کوهدشت می پردازد. روش تحقیق پیمایش است. جمعیّت آماری کلیّه ی خانوارهای معمولی ساکن در شهر کوهدشت و واحد تحلیل یک زن 49- 15 ساله ی حداقل یک بار ازدواج کرده ای است. حجم نمونه برابر با 395 خانوار است. روش نمونه گیری، ترکیبی ازروش های خوشه ای چند مرحله ای، تصادفی وتصادفی سیستماتیک است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های مختلف آماری مانند تحلیل همبستگی، تحلیل طبقه بندی چند گانه (mca)، رگرسیون لجستیک، تحلیل مسیر و ... که متناسب با سطح سنجش متغیّرها و اهداف و پرسش های تحقیق بکار گرفته می شوند، انجام و فرضیه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تجربه ی زنان در هر سه بُعد شکاف در رفتار و نگرش های ازدواجی متفاوت از نگرش آن هاست. همچنین، نتایج نشان می دهد که احتمال شکاف در ازدواج خویشاوندی زمانی بیشتر می شود که افراد از پایگاه اقتصادی - اجتماعی بالاتری برخوردار باشند، در سنین بالا و یا پایین ازدواج کنند و نگرش فرامادی بیشتری به ازدواج داشته باشند. در مورد شیوه ی همسر گزینی باید گفت، زنانی که پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالاتری دارند، در سنین بالا ازدواج کرده اند، پایبندی بیشتری به ارزش های خانواده ی بزرگ دارند و از استقلال بیشتری برخوردارند، احتمال شکاف در رفتار و نگرش آن ها نسبت به شیوه ی همسرگزینی افزایش می یابد. بر پایه ی این بررسی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان، سن هنگام اوّلین ازدواج، نگرش فرامادی به ازدواج و استقلال زنان بیشترین تأثیر را در میزان شکاف بین رفتار و نگرش زنان نسبت به سنّ مناسب ازدواج دارند. نتایج بیانگر این واقعیّت است که ترکیبی از مشخٌصه های اقتصادی - اجتماعی، جمعیّتی و عوامل و زمینه های قومی - فرهنگی تبیین بهتری از شکاف در رفتار و نگرش های ازدواجی زنان ارائه می دهند.

بررسی رفتار، تمایلات و ایده آل های باروری زنان ازدواج کرده ی 49- 15 ساله شهر دهلران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1391
  عسگر نورالله زاده   اکرم محمدی

مسئله جمعیت یک مسئله بنیادین در امر سیاست گذاری و آینده نگری است که همواره مورد توجه و دغدغه دولت ها بوده است، جمعیت، به عنوان یکی از مهم ترین پدیده های اجتماعی همواره مورد مطالعه اندیشمندان و نظریه پردازان مختلف بوده است. ایجاد دگرگونی های وسیع اقتصادی، افزایش مشارکت زنان در بازار کار و مشاغل درآمدزا، پیشرفت علم زیست‏شناسی، داروسازی، پزشکی و امکان کنترل بیشتر فرزند زایی، برپایی نهضت‏های فمینیستی و انتشار سریع اندیشه‏ها در فرهنگ جهانی و...موجب تحول ساختار خانواده و نقش‏های زن در درون آن شده و زمینه ی دگرگونی رفتار، تمایلات و ایده آل های باروری زنان را فراهم آورده است. این پژوهش با هدف بررسی رفتار، تمایلات و ایده آل های باروری زنان ازدواج کرده ی 49- 15 ساله شهر دهلران صورت گرفته است. در تبیین این تحقیق از نظریاتی مانند نظریه کنش عقلانی ، نظریه ی دگرگونی ارزش اینگلهارت و نظریه روان شناسی اجتماعی فستینگر استفاده شده است. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه و با انتخاب نمونه ای 370 نفری از زنان ازدواج کرده ی همسر دار شهر دهلران انجام گرفته است. با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، تحلیل واریانس، همبستگی پیرسون، آزمون تی و رگرسیون به بررسی رابطه بین متغیرها و آزمون فرضیات پرداخته ایم. مطابق یافته های پژوهش، رفتار باروری (متغیر وابسته) با متغیرهای تمایلات، ایده آل های، استقلال، مشخصه های فرهنگی(ترجیح جنسی به نفع پسر، تقدیرگرایی، پایبندی به ارزش های خانواده-های بزرگ) و نگرش نسبت به منافع فرزندان ارتباط معناداری داشته است. همچنین نتایج نشان داد که بین رفتار باروری با متغیر مشارکت اجتماعی، ارتباط معناداری وجود ندارد.

تحلیل کیفی کنش باروری در میان زوج های عرب شهر اهواز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1392
  مریم مهرگان فر   حاتم حسینی

باروری به عنوان یکی از سه عنصر اصلی تغییرات جمعیت به یکی از مسائل اصلیامروز کشور ما تبدل شده است، به صورتی که تحقیقات گسترده ای در زمینه شناخت عوامل موثّر بر آن در ایران و خارج از کشور صورت گرفته، زیرا که اساس و زیربنای برنامه ریزی های اقتصادی، اجتماعی و جمعیّتی برای توسعه بر این شناخت ها استوار است. فهم عمیق پدیده ی باروری مستلزم مطالعه ی بُعد معنایی این پدیده است؛ بُعدی که بیانگر فهم و تفسیر مردم از جهان اجتماعی خود، وقایع و شرایط و نیروهای موجود در آن و پیوندشان با فرزندآوری است. این همان بُعدی است که تحقیق حاضر به آن پرداخته است. بر خلاف مطالعات پیشین که کمّی بوده و با اتّخاذ موضع بیرونی به باروری پرداخته اند، این بررسی با روش کیفی و با هدف تمرکز بر کنش های باروری و معنای آن نزد کنشگران درصدد است تا به آن بخش مغفول از این نوع کنش ها پاسخ بدهد. نتایج این بررسی که با استفاده از مصاحبه ی عمیق با 20 زوج از اعراب شهر اهواز و با بهره گیری از رویکرد نظریه ی زمینه ای انجام شده حاکی از آن است که سه نوع کنش باروری بر اساس نحوه ی تأثیر زمینه ی کنش، معانی اطلاق شده به باروری و بروز عملی این کنش قابل تشخیص است که عباتند از: باروری به عنوان یک کنش التیام‎بخش (ترمیمی)،باروری به عنوان یک کنش آینده‎نگرانه ـ اندیشمندانه،باروری به عنوان یک کنشمحدود‏کننده (امنیّتی).

عوامل تعیین کننده ی ایده آل های باروری زنان کُرد شهر سنندج (مطالعه تطبیقی زنان شاغل و غیر شاغل)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  حامد کریمی   حاتم حسینی

با توجّه به زمینه¬های متنوّع قومی ـ فرهنگی جامعه¬ی ایران، تغییرات جمعیّتی دهه¬های اخیر و ضرورت اتّخاذ سیاستی مشخّص در زمینه¬ی باروری و آهنگ رشد جمعیّت در آینده، آگاهی و شناخت از رفتار، ایده¬آل¬ها و تمایلات فرزندآوری گروه¬های قومی و تعیین¬کننده¬های آن نقش مهمّی در درک پویایی جمعیّت و روندهای آن خواهد داشت. هدف این پژوهش آگاهی از ایده آل های باروری زنان کُرد شاغل و غیر شاغل شهر سنندج و عوامل تعیین کننده ی آن می-باشد. داده¬ها با استفاده از پیمایشی که در تیر ماه 1393 بر روی 525 خانوار شاغل و غیر شاغل شهر سنندج انجام گرفت جمع¬آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته¬ها نشان می-دهد که 73/8 و 69/7 درصد از زنان شاغل و غیر شاغل شهر سنندج به ترتیب 2 فرزند و تنها 10/9 و 15/8 درصد از آن¬ها 3 فرزند را برای یک خانواده در شرایط کنونی ایده¬آل می¬دانند. نتایج حاکی از آن است که نوعی همگرایی میان زنان شاغل و غیر شاغل در شمار فرزندان ایده-آل¬ وجود دارد. تحلیل¬های چندمتغیّره نشان داد که متغیّرهای مستقلّ مورد بررسی سهم تعیین-کننده¬تری (33/5درصد در مقابل 6/2 درصد) در تبیین ایده¬آل¬های باروری زنان غیر شاغل در مقایسه با زنان شاغل دارند. این بررسی نشان داد که تقدیرگرایی در رفتار باروری و نگرش نسبت به هزینه¬ی فرزندان از جمله متغیّرهای است که رابطه¬ معناداری را با ایده¬آل¬های باروری هم در بین زنان شاغل و هم در بین زنان غیر شاغل نشان می¬دهد. علاوه بر این، در بین زنان غیر شاغل متغیّر پایبندی به ارزش¬های خانواده¬ی بزرگ تأثیر مستقیم و معناداری بر ایده¬آل¬های باروری داشته است. در مجموع، یافته¬های تحقیق این فرضیه را تأیید می¬کنند که یک روند در جهت هم¬گرایی نگرش¬ها و رفتارهای جمعیّتی در بین گروه¬های مختلف ایران که دارای زمینه-های متنوّع قومی فرهنگی هستند، رُخ داده است. واژگان کلیدی: ایدهآلهای باروری، اشتغال، باروری، باروری زیر سطح جایگزینی، زنان کُرد، سنندج

بررسی عوامل موثّر بر تمایلات فرزندآوری زنان 49 - 15 ساله ی شیعه و سنّی ساکن در مناطق روستایی شهرستان کامیاران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  ناهید مرادی   عباس عسکری ندوشن

با توجّه به شرایط باروری ایران در طول سه دهه ی گذشته، تدوین و اجرای موفّق هر گونه سیاست جمعیّتی، متّکی به ارتقای شناخت ما از رفتارها، ترجیحات و تمایلات فرزندآوری زوجین، عوامل موثّر بر تمایلات فرزندآوری آن ها، و شناسایی زیر گروه های جمعیّتی دارای تمایلات فرزندآوری پایین و بسیار پایین است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثّر بر تمایلات فرزندآوری زنان 49- 15 ساله ی شیعه و سنّی ساکن در مناطق روستایی شهرستان کامیاران است. داده ها حاصل پیمایشی است که در تیر و مرداد ماه 1393 در میان 500 خانوار نمونه ی مناطق روستایی شهرستان کامیاران صورت گرفته است. روش نمونه گیری روش خوشه-ای چندمرحله ای است. نتایج نشان داد که 44 درصد از زنان سنّی در مقابل 40 درصد زنان شیعه اظهار داشته اند که علاوه بر فرزندانی که در زمان تحقیق داشته اند، تمایل به داشتن فرزند دیگر دارند. از میان زنان شیعه ای که تمایل به فرزندآوری داشتند، 62 درصد آن ها 1 فرزند دیگر و تنها 3 درصد از آن ها 3 فرزند دیگر و بیش تر می خواهند. نسبت های متناظر برای زنان سنّی به ترتیب 66/4 درصد و 1/8 درصد می باشد. نتایج تحلیل دو متغیّره نشان داد که رابطه ی معنی-داری بین پایگاه اقتصادی _ اجتماعی، استفاده از وسایل ارتباط جمعی، استقلال زنان، سنّ ازدواج و شمار فرزندان در قید حیات و تمایلات فرزندآوری زنان وجود دارد. نتایج تحلیل چند متغیّره بیانگر این واقعیّت است که مشخّصه های اقتصادی _ اجتماعی به تنهایی نمی توانند نقش تعیین کننده ای در پیش بینی احتمال تمایل داشتن به فرزندآوری داشته باشند. در واقع ترکیبی از مشخّصه های اقتصادی _ اجتماعی، فرهنگی و جمعیّتی تبیین بهتری از تمایلات فرزندآوری زنان شیعه و سنّی به دست می دهد (59/9 درصد در مقابل 67/4 درصد).

عوامل موثّر بر استفاده از روش های پیش گیری از بارداری در بین زنان همسردار49-15 ساله مناطق شهری و روستایی شهرستان ایلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  فرشته نوروزی   حاتم حسینی

چکیده: با توجّه به کاهش تمایلات و ایده ال های فرزندآوری زنان در دهه های اخیر و به موازات آن، افزایش تقاضا برای استفاده از روش های پیش گیری از بارداری، آگاهی و شناخت از الگوهایی در زمینه ی نحوه ی استفاده از روش های پیش گیری نقش مهمّی در اتخاذ برنامه ریزی های بهداشت باروری و روندهای آتی جمعیّت خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، بررسی تعیین-کننده های استفاده از روش های پیش گیری از بارداری در میان زنان 49-15 ساله ی همسردار در بین مناطق شهری و روستایی شهرستان ایلام می باشد. داده ها حاصل یک پیمایش مقطعی است که در تیر ماه 1393 بر روی نمونه ای 724 خانوار انجام شد. روش نمونه گیری، ترکیبی از روش -های خوشه ای چند مرحله ای، تصادفی و تصادفی سیستماتیک است. نتایج از شیوع گسترده ی روش های پیش گیری از بارداری در بین زنان حکایت دارد. به طوری که 8/81 درصد از زنان در هنگام بررسی در هر دو نمونه، از یکی از روش های پیش گیری از بارداری استفاده کرده اند که سهم روش های مدرن به ترتیب، 7/75 و 7/70 درصد و روش های سنّتی 3/24 و 3/29 درصد در میان زنان مناطق شهری و روستایی است. بر اساس نتایج دو متغیّره، متغیّرهای شمار فرزندان در قید حیات، تمایلات فرزندآوری و هزینه های پیش گیری از بارداری رابطه ی معناداری هم در بین زنان شهری و هم در بین روستایی با متغیّر وابسته نشان می دهد. علاوه بر این، شمار ایده ال فرزندآوری و استفاده از وسایل ارتباط جمعی در بین پاسخگویان روستایی رابطه ی معکوس و معنی داری با استفاده ی زنان از روش های پیش گیری از بارداری داشته است. تحلیل های چند متغیّره نیز نشان داد که مشخّصه های جمعیّتی در کنار هزینه های پیش گیری از بارداری تبیین بهتری از متغیّر وابسته به دست می دهند. نتایج موید آن است که کاهش هزینه های درک شده ی روش های پیش گیری از بارداری و بهبود آگاهی و دانش زنان درباره ی روش های پیش گیری, از عوامل کلیدی و تأثیرگذار در اعمال استفاده ی زنان از این روش ها و پیش گیری از بارداری های ناخواسته و سقط جنین است. کلید واژه: روش های پیش گیری از بارداری، تنظیم خانواده، بهداشت باروری، هزینه های پیش گیری از بارداری، ایلام