نام پژوهشگر: گلناز سرکارفرشی

بررسی امکانات دراماتیک بختیار نامه (دقایقی مروزی) با رویکرد نظریه سیستم ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده سینما و تئاتر 1390
  گلناز سرکارفرشی   علی اکبر علیزاد

نظری? سیستم ها نظریه ای شکل پذیر و همه شمول است که می تواند در تمامی شاخه های دانش، از ریاضیات و فیزیک گرفته تا روان شناسی و علوم انسانی مورد استفاده قرار گیرد. سیستم های خودزا (سیستم هایی که خود را بازتولید می کنند) به منظور حفظ تداوم جدایش میان سیستم و محیط ناگزیر از تطور هستند. تطور یک سیستم به معنای افزایش پیچیدگی آن و در نتیجه جدایش زیرسیستم هایی در محیط درونی آن است. بر اساس نظری? سیستم های اجتماعی، ادبیات یا هنر کلامی یکی از زیرسیستم های نهاد هنر است. نهاد هنر و چهار نهاد دیگرِ دین، سیاست، اقتصاد و دانش، پنج نهاد اجتماعی اصلی را تشکیل می دهند. ادبیات نیز زیرسیستم ها یا ژانرهای خود را دارد که عبارتند از حماسه، درام، ادبیات غنایی، رمان و فیلم نامه. یکی از روش های مطالع? تحلیلی سیستم ها بررسی چهار ویژگیِ سیستمی آنها یعنی ساختار، کارکرد، پردازش و هدف است. فرض ما بر این است که می توان با بررسی تحلیلی این ویژگی ها در زیرسیستم ها (ژانرها) یا وجوه ادبی مبدأ و مقصد، به روشی برای اقتباس ادبی دست یافت. به منظور اثبات این فرضیه بختیارنامه را به عنوان اثری در وجه ادبی رمانس انتخاب کردیم تا با استفاده از نظری? سیستم ها آن را با ژانر ادبی درام سازگار و نمایشنامه ای از آن اقتباس کنیم. ارسطو در کتاب بوطیقا، هر چند نه به شیوه ای نظام مند و موافق با نظری? سیستم ها، چهار ویژگی سیستمی درام کلاسیک را تجویز کرده است؛ در حالی که همگام با ظهور رمان در جامع?غرب و بعدها در ایران – و بخصوص شناخته شدن اش در ایران طی صد سال اخیر – درام گاه به گاه از چارچوب های ارسطویی تخطی کرده و «رمان وار» شده است. سنت نمایشنامه نویسی «متفاوتی» که از زمان ایبسن آغاز شد و در کارهای بکت به اوج رسید برای مدتی طولانی بی قاعده و چارچوب تصور می شد؛ باوری که موجب شد به شکل متأخر این گونه نمایشنامه ها لقب «ابزورد» داده شود. نظری? سیستم ها می تواند در مطالع? چنین نمایشنامه هایی و دریافت ساختارهای پنهان ولی موجود آنها راهگشا باشد. بررسی چهار ویژگی سیستمی بختیارنامه تعلق آن به وجه ادبی رمانس را مسجل کرده و در عین حال کاسته ها و افزوده های ساختاری آن را نمایان می کند. با تجهیز به دانش سیستمی درام می توانیم امکانات دراماتیک روایت بختیارنامه را کشف کرده، به روشی سیستمی برای اقتباس ادبی دست یابیم که قابل تعمیم به تمامی موارد اقتباس از وجوه و ژانرهای ادبی مختلف خواهد بود.