نام پژوهشگر: علی یعقوبی چوبری

بررسی تطبیقی فرهنگ مردانگی در اقوام استان گیلان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  علی یعقوبی چوبری   بهجت یزدخواستی

مردانگی محصول کنش های متقابل در زندگی روزمره است که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی برساخته می شود، مفهوم جنسیت و به تبع آن مردانگی بیشتر تحت تاثیر گفتمان های فرهنگی و اجتماعی است. بر مبنای رویکرد هویتی، جنسیت و قومیت دو مفهوم اجتماعی اند هرچند کمتر انعطاف پذیرند ولی از خصلت تأملی نیز برخوردارند. به عبارت دیگر، جنسیت و قومیت امر ازلی و ابدی نیستند، بلکه با تغییر موقعیت ها بازتعریف می شوند. با توجه به ساختار چند قومیتی در ایران به ویژه گیلان هنوز تحقیقی در خصوص " قومیت و مردانگی " صورت نگرفته است. این پژوهش به کمک رویکرد تلفیقی( روش کمّی و کیفی) وبا هدف " بررسی تطبیقی فرهنگ مردانگی در اقوام استان گیلان" انجام شده است.در بخش کیفی با استفاده از روش کیفی، مصاحبه های فردی و گروهی و نمونه گیری هدفمند به سنخ شناسی مردانگی در اقوام استان گیلان پرداخته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مردانگی متنوعی به لحاظ درون گروهی( در درون اقوام) و بین گروهی( بین اقوام) در مناطق مختلف استان گیلان وجود دارد. در کنارمردانگی سنتی ، مردانگی نیمه سنتی، مردانگی مدرن، مردانگی پسامدرن و مردانگی حاشیه ای هم قابل مشاهده است. از نظر درون قومی، مردان در عین تشابه، با توجه به مکان زندگی، سطوح تحصیلی و سن متفاوتند. از نظر بین قومی نیز، مردان گیلک در مقایسه با مردان اقوام تالش، آذری و کرد متفاوت به نظر می رسند. آن ها مردانگی را نه بر اساس قدرت و توان بدنی، بلکه در قالب عقلانیت و رفتار ملایم، توأم با مهربانی و مساعدت در خانواده و موفقیت در امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نشان می دهند. در بخش کمّی با استفاده از رویکرد های نظری مدرنیزاسیون و قومی / فرهنگی در عرصه قومیت و سایر تئوری های مربوط به حوزه " مردانگی " به ویژه تئوری مردانگی کانل، مدل بینن به تبیین مردانگی دراستان گیلان پرداخته است.در این بخش بر مبنای یک پیمایش در بین 504 نفر از اقوام ساکن در استان گیلان انجام گرفته است.نتایج تحقیق کمّی در راستای تحقیق کیفی نیز نشان داد که گونه های متعددی از مردانگی سنتی، سنتی-مدرن، مدرن و نامتمایز در استان گیلان وجود دارد در نتیجه برخلاف منطق فمینیستها، مردانگی و زنانگی دو قطب مخالف نیستند بلکه همزمان در هر دو جنس وجود دارد . همچنین، نتایج تحلیل آماری بعد از کنترل مشخصه های اقتصادی اجتماعی نشان می دهد، تا حدی در الگوهای مردانگی گروه های قومی همانندی و همگرایی وجود دارد اما این همانندی و همگرایی کاملاً ایجاد نشده و قومیت به عنوان یک متغیراصلی نقش مستقلی در تبیین الگوهای مردانگی دارد. بطور کلی نتایج تحقیق نشان می دهد که هر چند هنجارها و ارزش های قومی فرهنگی در بازتولید مردانگی موثر است اما عوامل اقتصادی اجتماعی در تعدیل و کاهش اثر قومیت نقش عمده ای دارد.