نام پژوهشگر: لیلا سادات خداشناس

واکاوی تجربه پدیده بازنشستگی از منظر بازنشستگان بخش دولتی؛ پژوهشی بر مبنای پدیدار شناسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  لیلا سادات خداشناس   حسن دانایی فرد

بازنشستگی پدیده ای است که با توجه به توسعه اجتماعی و صنعتی عصر حاضر نسبت به گذشته اهمیت بیشتری یافته است. در قرن اخیر به دلیل پیشرفت های اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی و درمانی از میزان مرگ و میر کاسته شده و به طول عمر افراد افزوده شده و میزان امید به زندگی بهبود یافته است، در نتیجه شمار سالمندان و بازنشستگان در کشورهای مختلف جهان افزایش یافته است و سهم درخور توجهی در ترکیب جمعیتی کشورهای مختلف پیدا کرده و به همین ترتیب نقش و اهمیت اجتماعی آنان در جامعه افزون تر از هر زمان دیگر شده است فارغ از اهمیت اجتماعی مقوله بازنشستگی، از دیدگاه شغلی نیز، بازنشستگی مرحله پایانی زندگی کاری است که فرد باید شغلی را که در طول زندگی کاری با آن درگیر بوده، ترک نماید و به خدمت خود پایان دهد. به زعم بسیاری از متخصصان، بازنشستگی مرحله ای اجتناب ناپذیر از زندگی یک کارمند است که وی باید از جریان اصلی کار و فعالیت اجتماعی جدا شود ، در خانه بماند و به فعالیت هایی چون ورزش، مطالعه یا مسافرت بپردازد و یا کاری را که مورد علاقه اوست در چارچوب درآمد و منابعی که در اختیار دارد، انجام دهد. به عبارت دیگر، هر کارمندی در کارراهه خود دوره ای به نام بازنشستگی را تجربه می نماید که منجر به تغییر و تحول امور روزمره می شود و پس از سال ها زندگی کاری، فرد را از لحاظ عاطفی و روانی تحت تأثیر قرار می دهد . زیرا در درجه نخست، افراد با کار کردن نیازهای متعدد اقتصادی، اجتماعی، جسمانی و امثال آن را برطرف می کنند و از طرف دیگر، از طریق کار کردن، با روابط اجتماعی و شخصی، ارزشهایی نظیر تعلق، احترام و شأن را نیز کسب می کنند. در واقع، در طی فرایند بازنشستگی فرد بایستی نقش جدیدی را در زندگی بپذیرند و مقتضیات جدیدی را برای خود، خانواده، سازمان و جامعه اتخاذ نماید. با توجه به مطلب فوق ، بازنشستگی تغییرات مهمی را در سبک زندگی افراد ایجاد می کند و همانطور که هر تغییری با عناصر ذهنی همراه است، ادراک کارکنان نیز از بازنشستگی تابع درکی است از آنچه که آنان در این دوره از زندگی تجربه کرده اند. لذا بازنشستگی تنها یک مفهوم مرتبط با شغل و کارراهه یک کارمند نیست، بلکه مفهومی است که همزمان دارای معنای ضمنی و روانی متعددی می باشد. پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی از نوع مطالعات تفسیری است که از طریق استراتژی پژوهش پدیدارشناسی به اجرا درآمده است. روش گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته می باشد که با سیزده نفر از بازنشستگان صورت گرفته است. به منظور تحلیل داده های مصاحبه از روش ون منن ( تجزیه و تحلیل درون مایه ای ) استفاده شده است. یافته های حاصل از تحقیق مشتمل بر سه تم می باشد که عبارتند از: ماهیت پدیده بازنشستگی، پیامدهای بازنشستگی و مواجهه با مشکلات دوره بازنشستگی. یافته های این مطالعه می تواند منعکس کننده ی نگرش های بازنشستگان در مورد پدیده بازنشستگی باشد. پدیده بازنشستگی دارای دو درون مایه فرعی "رهایی" و "طرد شدگی" است و پیامدهایی نظیر “افزایش مشکلات اقتصادی”، “کاهش منزلت اجتماعی”، “نقصان سلامتی و ازکارافتادگی” و “افزایش اوقات فراغت” را به همراه دارد. ضمن اینکه بازنشستگان از استراتژی هایی نظیر " ارتباط با خدا"، "یافتن شغل به منظور تأمین هزینه های زندگی" و "انجام فعالیت های غیر کاری" برای مواجهه با پیامدهای بازنشستگی استفاده می نمایند.