نام پژوهشگر: عباس گالش نیا دفرازی

نقد انسان شناسی نیچه ای بر مبنای انسان شناسی صدرایی
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات 1390
  عباس گالش نیا دفرازی   رضا رسولی شربیانی

انسان به عنوان پیچیده ترین موجود هستی همواره مد نظر فیلسوفان و متکلمان بوده است.ملاصدرا و نیچه از فیلسوفان برجسته جهان اسلام و دنیای غرب، از جمله اندیشمندانی هستند که ضمن تأکید بر انسان شناسی، نتایج فلسفی آن را مورد بحث قرار داده اند . انسان در هر دو اندیشه موجودی مرکب از روح و جسم است . در اندیشه صدرایی روح امری الهی و فناناپذیر است و هویت حقیقی انسان را تشکیل می دهد. در اندیشه نیچه روح امری زمینی و صرفاً وسیله و ابزاری در اختیار تن است. زیرا هویت حقیقی انسان در اندیشه او تن است. ملاصدرا و نیچه خواهان تعالی انسان و فراروی او از خویشتن هستند. ثمره فراروی در اندیشه نیچه تحقق ابر انسان است و ثمره تعالی انسان در اندیشه صدرایی رسیدن به انسان کامل است.هر دو اندیشمند به دنبال جاودانه کردن انسان و رسیدن به سعادت ابدی هستند. در اندیشه صدرایی تعالی انسان در رسیدن به قرب الهی است و جاودانگی در سرای دیگری جستجو می شود. در اندیشه نیچه ای تعالی انسان در رسیدن به قدرت و جاودانه کردن لذات دنیوی است و جاودانگی در کره خاکی جستجو می شود . در تفکر صدرایی انسان موجودی اخلاق مدار، پذیرای قوانین و ارزشهای شرعی و مکلّف به تکالیف الهی است و در عین حال موجودی آزاد ، صاحب اراده و اختیار است . اراده او در طول اراده الهی است. در اندیشه نیچه انسان سازنده ارزش های اخلاقی ، جایگزین خدا و موجودی آزاد است. اما آزادی در اندیشه او فقط با مرگ خدا معنا می یابد .معنای زندگی در اندیشه صدرا مبتنی بر مبانی متافیزیکی است و امور متافیزیکی چون خدا ، وحی و سرای آخرت معنا بخش زندگی انسان هستند. اما نیچه از آنجایی که عاشق زمین است ، معنای زندگی خویش را در تحقق ابر انسان و در زندگی دنیوی جستجو می کند.انسان شناسی صدرایی مبتنی برایدئولوژی دینی است. در حالی که در اندیشه نیچه انسان شناسی مبتنی بر ایدئولوژی ماتریالیستی است.