نام پژوهشگر: علی قلی نامی

تحلیل زیرساخت و روساخت داستان کوتاه ایران در دهه ی هشتاد هجری شمسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  علی قلی نامی   کرمعلی قدمیاری

پس از مطالعه ی بیش از سیصد داستان کوتاه، سرانجام دوازده داستان از جمله «ساعت پنج برای مردن دیر است»، «بی بیِ پیک»، «مردی که گورش گم شد»، «التهاب سرد» و «وسوسه های اردیبهشت» برای نقد برگزیده شدند. در این بررسی نظرات «آیلین بالدشویلر»، «سوزان فرگِسن»، «چارلز مِی» و «تزوتان تودوروف»، باآثار «حسین پاینده» مبنای کار قرار گرفت و داستان های برگزیده در چهار فصلِ «شخصیّت»، «پی رنگ»، «زمان» و «زاویه ی دید» ارزیابی شدند. این ارزیابی نشان دهنده ی هم گامی داستان کوتاه ایران با مباحث فلسفی و جستارهای زبانی و نقد ادبی روز دنیا است. نویسندگان برجسته ی ایرانی که با مطالعات وسیع، نتیجه ی کارشان را عمیق و مستحکم می کنند. راوی داستان کوتاه دهه ی هشتاد هجری شمسی با محور قرار دادن زاویه ی دید «اوّل شخص یا ذهنیّت مرکزی»، با «روایت نامتعادل رویدادها» و با بهره گیری از «پی رنگ حذفی و استعاری»، شخصیت هایی منزوی، سردرگم و تحقیر شده را به نمایش درمی آورد. آدم هایی که همگی سرانجام به نحوی تباه می شوند. ساختار همه ی داستان ها کم و بیش ارزیابی شده اند. جدا از کمیّت این ارزیابی ساختاری، آنچه برای نگارنده مهم تر بود عمق و صحت و دقّت مطالب بود. در هر داستان، راوی بر یکی دو عنصر داستانی، بیش از بقیّه تمرکز داشت. برای همین در ارزیابی هر داستانی همان عناصر محوری در مرکز توجّه بودند. هر چند بقیّه عناصر هم یادآوری و بررسی شده اند.