نام پژوهشگر: رضا داوری اردکانی

بررسی تطبیقی مفهوم امنیت در اندیشه سیاسی جدید غرب و مقایسه آن با مفهوم امنیت در اندیشه سیاسی امام خمینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1389
  سیدرضا شاکری   رضا داوری اردکانی

چکیده: "موضوعیت یافتن امنیت در نظریه ی سیاسی مدرن " به عنوان مساله ی این رساله حاصل تاملاتی تدریجی به روش بیان شده در کتاب "درک نظریه های سیاسی" اسپریگنز بوده است.وی مواجهه با و تشخیص یک وضعیت بحرانی در نظریه ی سیاسی را که عمدتا از مشاهدات عینی و واقعی(facts) ناشی میشود، زمینه ساز پرسش از آن می داند.سوال هایی برای نگارنده در تشخیص مشکلات و نارسایی های نظریه سیاسی مدرن مطرح شدند که دستمایه طراحی و انجام این پژوهش قرار گرفت. در کنار این ها زمینه ی عینی دیگری که به ظهور مساله و ضرورت یک بررسی تطبیقی رهنمون شد، تجربه ی تازه ای از سیاست در طی دهه 1358 - 68 یعنی اندیشه ی سیاسی امام خمینی (ره)بود. برای درک و تبیین مساله ابتدا به شرایط برآمدن مدرنیته و گسست کامل آن از جهان ماقبل خود یعنی یونان و قرون وسطا پرداختیم و سپس توصیف و تبیینی از مدرنیته در قلمرو سیاست و نظریه سیاسی ارایه گردید. در اثر تغییرغایات و اهداف زندگی بشر در دنیا نظریه سیاسی مدرن کوشید با بهره برداری از امکانات معرفتی و تکنیکی در روزگار خود که شامل فلسفه وعلم جدید و تکنیک بود،به تاسیس دولت مدرن نایل شود.دولت مدرن در حکم محصول نهایی اندیشه سیاسی جدید هماره مواجه با تهدید است.برای رفع تهدید انباشت و حفظ قدرت لازم است.این وضعیت معلول امنیت محور بودن نظریه سیاسی است.نظریه سیاسی مدرن در ربع پایانی قرن بیستم میلادی مواجه با نارسایی و نقد شد.یکی از وجوه نقد آن امنیتی شدن نظریه سیاسی است.با یک بررسی تطبیقی با اندیشه امام خمینی این محوریت برجسته تر می شود. نتایج این بررسی نشان می دهد که شرایط عینی و پیامدهای ناگوار و خشونتها و نزاعهای مختلف در جهان ما که دنیای دولت – ملت هاست، ریشه های گسترده و عمیقی دارد که در اندیشه سیاسی مدرن قرار دارند.دستاورد های احتمالی این پژوهش می تواند ضمن بسط دیدگاهها انتقادی به اندیشه سیاسی جدید،به تامل در سرفصلهای علم سیاست متداول کمک کند.

پرسش از زمان در تفکر مارتین هایدگر
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  امیرحسن خواجوی   رضا داوری اردکانی

پرسش از زمان از جمله سوالاتی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده از این رو رساله حاضر تلاش می کند با طرح پرسش از زمان در تفکر حکیم شهیر آلمانی افق جدیدی را پیش روی مخاطب قرار دهد، زمان از بنیادی ترین مسائلی است که همواره فکر و ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. پیشینه مسئله زمان بسیار بیشتر از اندیشه مابعدالطبیعی است و در هیچ یک از دوره های تاریخی حیات انسان از ذهن و فکر او بیرون نرفته است. زمان در عین حال، آرام و بی صدا و تاریخ سازاست ، گویی بستری است که در آن کشف المحجوب از حقیقت وجود برای مشتاقانش میسر می گردد.چراکه لازمه هر دور از ادوار تاریخی وقت داشتن است، فهم زمان در گرو فهم وجود است و هم از این رو تلاش این نوشتار در خدمت فهم همین معنا از زمان است. اهمیت و جایگاه پرسش از زمان در تفکر مارتین هایدگر(martin heidegger ) 1889،1976 رسالتی است که این نوشتار سعی در بیان آن دارد هر چند تلاش می کنیم با شرح و بسط این پرسش راهی به کشف معنای زمان در تفکر این حکیم شهیر پیدا کنیم. اما در فصول ابتدایی تلاش می شود تا با نگاهی اجمالی به تاریخ فلسفه امتداد بحث زمان را از سر آغاز تا موقف هایدگر بررسی نماییم. در ابتدا متذکر می شویم که مسئله زمان از آغاز تفکر فلسفی در غرب به شکل عام و فلاسفه پیشا سقراطیان به صورت خاص مطرح بوده است از همین روست که متفکرین حوزه الیا مثلا پارمیندس و شاگردش زنون متوجه مشکلات بحث زمان را جدی گرفتند و منکر وجود واقعیت زمان و از آنجا به زمانی بودن امر مطلق اعتقاد پیدا کردند شبهه معروف زنون و احتجاج او با فیثاغوریان وامتداد این شبهه تا آثار برگسن در ارتباط با حرکت تیر و کمان از نمونه های برجسته بحث زمان در تفکر پیشا سقراطیان به شمار می رود. بعد از این فیلسوفانی همچون افلاطون، ارسطو، افلوطین، کانت، هگل و... و دیگر فلاسفه در آثارشان، بحث زمان را بررسی و تبیین کرده اند. اما ما در این رساله درصدد بررسی و مطالعه پرسش از زمان در تفکر مارتین هایدگر با توجه ای خاص به کتاب وجود زمان(being and time ) به سال 1927 هستیم. فهم معنای زمان بسان افق وجود در تفکر مارتین هایدگر و تبیین مساوقت و جود و زمان رسالتی است که راقم سطور شرح و بسط آن را به عهده گرفته است.

زمان در فلسفه ارسطو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی 1378
  ابراهیم اشک شیرین   رضا داوری اردکانی

زمان گرچه از اموری است که با آن مالوف و دست به گریبانیم و واقعیتی است که مقارن با تجاربی که در طی حیات به دست می آوریم بدان پی می بریم مع ذلک همین که در باب آن به تفکر بپردازیم و بخواهیم تعریفی محصل از آن بدست دهیم آشکار می گردد که تفهم و تفهیم آن تا چه اندازه گرانبار و مشکل و مستلزم طرح چه مسائل جدل الطرفینی (aporia) است . طبیعی است که حکما این مساله را جزء مسائل عویصه حکمی بشمار آوردند. به جرات می توان گفت کمتر فرهنگی است که در آن (زمان) بنحوی از انحناء از قدر و ارج خاصی برخوردار نباشد و در باب آن تفکر و تعمق نشده باشد. زمان بصورت ابتدایی آن در بیشتر ادیان، علاوه بر نحله های فکری، مورد التفات و توجه بوده است .