هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هوش معنوی بر توانمند سازی معلمان مقطع متوسطه آموزش و پرورش شهر تهران بوده است که در سال تحصیلی 90-89 انجام شده است. روش تحقیق از نظر گرد آوری اطلاعات توصیفی-همبستگی و از نظر هدف کاربردی بوده است.جامعه مورد مطالعه شامل معلمان مدارس فنی و حرفه ای شهر تهران (2400=n)بوده است و حجم نمونه مطابق با جدول مورگان (300=n)تعیین گردید که این تعداد به شیوه ی تصادفی طبقه ای از پنج منطقه مشخص انتخاب شده است.ابزار گرد آوری داده ها،پرسشنامه هوش معنوی امرم و دمیر شامل 29 سوال بسته پاسخ بر مبنای چهار مولفه و پرسشنامه محقق ساخته شامل 32 سوال بسته پاسخ بر مینای چهارمولفه بوده است.روایی پرسشنامه با نظر صاحب نظران و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 86% برآورد گردیده است. روش های تحلیل آماری مورد استفاده در پژوهش شامل آمار توصیفی (میانگین، فراوانی، نما)و با توجه به نرمال بودن توزیع نمره ها از آمار استنباطی شامل آزمون t (test-t)استفاده شده است و از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن بود که هوش معنوی بر توانمند سازی معلمان مقطع متوسطه آموزش و پرورش شهر تهران تاثیر مطلوبی داشته است و می توان از هوش معنوی برای توانمند سازی معلمان استفاده کرد.هم چنین بین نظرات آزمودنی ها در مورد راهکارهای توانمند سازی معلمان، بر حسب سن،سابقه و جنسیت در مولفه های تحقیق تفاوت معنا داری بین نمرات گروه ها وجود ندارد و نیز می توان گفت معلمان با تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر نسبت به معلمان دیگر از مهارت های شغلی و توانمند سازی بیشتری برخوردارند.علاوه بر این ، نتایج تحقیقات نشان داد که رابطه هوش معنوی با دو متغیر توانمند سازی یعنی ارتقاء دانش و مهارت های شغلی یک رابطه معنا دار می باشد در حالی که ارتباط معنا داری بین هوش معنوی با خطا های کاری مشاهده نمی شود. کلید واژه ها: هوش معنوی، توانمند سازی ،تعلیم و تربیت ،ارتقاء دانش، مهارت های شغلی، خطاهای کاری

این پژوهش به منظور بررسی عوامل زمینه ساز استقرار مدیریت دانش در شبکه العالم صدا سیما از نظر کارشناسان بوده است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارشناسان صدا و سیمای شبکه العالم بوده است که تعداد آنها 90 نفر می باشد وکل جامعه به عنوان نمونه مورد نظر سنجی قرار گرفته است. ابزار اندازه گیری محاسبه ، پرسشنامه محقق ساخته شامل 32 سوال بوده که پایایی آن از فرمول الفای کرونباخ برابر 92%محاسبه گردیده است. در روش آماری نیز از استفاده از آزمون فریدمن جهت رتبه بندی مولفه های استقرار مدیریت دانش ، از تحلیل عاملی برای تعیین میزان واریانس تبیین شده جهت چهار مولفه استقرار مدیریت دانش ، از آزمون کولموگروف – اسمیرنف جهت بررسی نرمال بودن توزیع متغیرهای تحقیق و در نهایت نیز از آزمون دوجمله ای برای آزمون فرضیه های تحقیق بهره گرفته شده است.نتایج بدست آمده در زمینه فرضیه اول (مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی)، دوم (نظام سیستم های اطلاعاتی) ، سوم (فرهنگ سازمانی ،نظام فرایند های دانش و فن آوری اطلاعات) و چهارم (انتقال دانش و اطلاعات) نشان دادکه رابطه بین این عوامل و استقرار مدیریت دانش در سطح اطمینان 99% معنی دار می باشد. همچنین یافته های آزمون فریدمن در خصوص رتبه بندی مولفه های مربوط به استقرار مدیریت دانش نشان دادکه بیشترین میانگین رتبه مربوط به مولفه فرهنگ سازمانی بوده است. پس از آن به ترتیب مولفه های انتقال دانش ، نظام سیستم های اطلاعاتی و در نهایت نیز مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی مورد توجه و اهمیت سازمان صدا و سیما از دیدگاه کارکنان آن بوده است. بر اساس نتایج تحلیل عاملی مشخص گردید 91% از مولفه های استقرار مدیریت دانش مربوط به چهار عامل مشارکت ، نظام سیستم های اطلاعاتی ، انتقال دانش و فرهنگ سازمانی است و 9% الباقی مربوط به عواملی است که در تحقیق حاضر مورد مطالعه نبوده اند. واژگان کلیدی: مدیریت دانش ، مشارکت کارکنان، سیستم های اطلاعاتی ، فرهنگ سازمانی ، انتقال دانش ، شبکه العالم

چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی تفاوت ها و شباهت های آموزش فلسفه به کودکان در فرهنگهای غربی و شرقی و اسلام انجام شد. به همین منظور به منظور تبیین تفاوت ها و شباهت هایی دراهداف و روش از کتاب ها و اسناد مکتوب استفاده شد. روش پژوهش از نوع تحلیلی و مقایسه ای بوده و جامعه مورد نظر را تمام کتابهایی بودند که در زمینه آموزش فلسفه به کودکان نوشته شده و به روش نمونه برداری تصادفی از بین آنها منابع مورد نظر تهیه و انتخاب گردیده است. در ابتدا نظریات دانشمندان مختلف در این زمینه در فرهنگهای مختلف بررسی شد و بررسی تفاوت و شباهت ها نشان داد که اکثر کشورهای مورد بررسی بر روش آموزش تفکر در اهداف و استفاده از داستان در روش تأکید دارند ولی بررسی تفاوت در اهداف نشان داد که برخلاف اکثر کشورها که بر پرورش تفکر جمعی تأکید دارند. ایالات متحده بر تفکر دموکراتیک تأکید دارد. همچنین بررسی هدف غایی آموزش بین فیلسوفان مسلمان با فیلسوفان غربی نشان داد که فیلسوفان مسلمان برخلاف فیلسوفان غربی علاوه برسعادت دنیوی بر سعادت اخروی نیز اعتقاد دارند. کلید واژه ها: آموزش فلسفه، پرورش تفکر، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر فلسفی.

چکیده این پژوهش با عنوان بررسی عوامل موثر بر بکارگیری روش های نوین تدریس در مدارس متوسطه شهر همدان با این هدف کلی و 6 هدف فرعی در سال 1391 انجام شده است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی با روش پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دبیران زن و مرد دوره متوسطه شهر همدان بوده و شامل 6307نفر بوده و حجم نمونه توسط فرمول کوکران 362 نفر برآورد گردیده اما در زمان گردآوری اطلاعات به 367 نفر افزایش یافت. نمونه های آماری به صورت تصادفی سهمیه ای نظام دار انتخاب شدند. داده های پژوهش توسط پرسشنامه ی محقق ساخته در سه قسمت ویژگی های جمعیت شناختی، سنجش گر میزان بکارگیری روش های نوین تدریس و متغیرهای مستقل جمع آوری و با استفاده از نرم افزار spss و توسط دو آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و t گروه های مستقل تجزیه و تحلیل گردید. روایی پرسشنامه ها به صورت صوری و محتوایی و پایایی ابزار توسط ضریب آلفای کرونباخ سنجش گردید که پایایی آن در تمامی ابعاد بیش از 74/0 بدست آمد. نتایج پژوهش نشان داد به جز مدرک تحصیلی مرتبط با دبیری، تمامی متغیرهای مستقل؛ یعنی داشتن طرح درس، گذراندن دوره های آموزش روش تدریس، مشاهده کلاس های سایر همکاران، وجود امکانات و تکنولوژی آموزشی و مساحت فیزیکی کلاس بر بکارگیری روش های نوین تدریس توسط دبیران متوسطه شهر همدان اثر دارند. همچنین نتایج جانبی نشان داد گذراندن دوره های آموزش ضمن خدمت روش های نوین تدریس تأثیر چنــدانی بر بکارگیری روش های نوین تدریس نداشته و این نتیجه نشانگر کیفیت پایین دوره های آموزشی مزبور بوده است. کلیدواژگان: بکارگیری، روش های نوین تدریس، تکنولوژی آموزشی، همدان

تامین نیروی انسانی ماهر برای عرصه های اقتصادی وصنعتی بر ضرورت توجه به برنامه های آموزشی هنرستان های فنی حرفه ای و کاردانش می افزاید. پژوهش حاضر در صدد بررسی وضعیت نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای برنامه آموزشی هنرستان های کاردانش شهر تهران و ارائه راهبردهای مناسب آن بوده و با استفاده از پرسشنامه 44 سوالی محقق ساخته در چهارحوزه ی نیروی انسانی، فراگیر، محتوا و امکانات و تجهیزات، برنامه آموزشی شاخه کاردانش را مورد سنجش قرار می دهد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از مدیران ستادی شاخه کاردانش شهر تهران، مدیران و معاونان هنرستان های کاردانش به تعداد 340 نفرمی باشد که حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان شامل 181 نفر می باشد.دراین تحقیق جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته ها با روش swot وماتریس عوامل داخلی و خارجی تجزیه و تحلیل شده اند. هنرستان های کاردانش شهر تهران در مجموع عوامل داخلی، دارای قوت های قابل توجهی برای بهره گیری موثر از برنامه های آموزشی شاخه کاردانش می باشند. اما عوامل خارجی، توسعه برنامه ها را تهدید می کند. در این پژوهش پس از برشمردن نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدها نسبت به ارایه راهبرد در حوزه های چهارگانه اشاره شده، اقدام گردیده است.