نام پژوهشگر: محمد رضا سعید افخم الشعرا

مقایس? میزان ترسیب کربن سه گونه گیاهی آتریپلکس (l. atriplex canesence)، تاغ (haloxylon aphyllum l.) و بادام (amygdalus communis l.) در عرص? پخش سیلاب آبخوان بیرجند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده کشاورزی 1391
  وحید توکلی   محمد رضا سعید افخم الشعرا

غلظت دی اکسید کربن اتمسفری از سال 1750 میلادی تا کنون به دلیل احتراق سوخت های فسیلی و تغییر کاربری اراضی، حدود 31% افزایش پیدا کرده است که علت اصلی افزایش دمای جهانی و تغییر اقلیم می باشد. لذا به منظور کاهش دی اکسید کربن اتمسفری و ایجاد تعادل در محتوای گازهای گلخانه ای، کربن اتمسفر می بایست جذب و در فرم های متعدد ترسیب گردد. مراتع در حدود نیمی از خشکی های جهان را تشکیل می دهد و حاوی بیش ار یک سوم از ذخایر کربن زیست کره خاکی می باشد در نتیجه، این اراضی قابلیت زیادی جهت ترسیب کربن دارا می باشند. در این مطالعه میزان ترسیب کربن سه گونه گیاهی تاغ، آتریپلکس و بادام در عرصه پخش سیلاب آبخوان بیرجند در تیرماه 1390در قالب طرح بلوک کامل تصادفی مورد مقایسه قرار گرفت. بدین منظور مقادیر کربن و همچنین برخی خصوصیات خاک شامل ph، هدایت الکتریکی، ماده آلی، نیتروژن و نسبت c/n زیر اشکوب این سه گون? گیاهی با منطقه شاهد (عاری از پوشش گیاهی) در دو عمق 20-0 و 60-20 مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که آتریپلکس با 1/21 کیلو گرم در هکتار بیشترین میزان افزایش ترسیب کربن را دارا می باشد بعد از آن تاغ و بادام با 19 و 5/5 کیلو گرم در هکتار مقام دوم و سوم را دارا هستند. مقایسه میزان هدایت الکتریکی و ph خاک رویشگاه گونه های مورد بررسی بیانگر اختلاف معنی دار آنها بود به طوریکه خاک رویشگاه بادام و آتریپلکس بیشترین و تاغ کمترین هدایت الکتریکی و ph را دارا بود و همچنین مقایسه میزان ماده آلی و کربن آلی بین خاک رویشگاه گونه های مورد بررسی بیانگر اختلاف معنی دار آنها بود به طوری که خاک رویشگاه آتریپلکس دارای بییشترین و بادام کمترین ماده آلی و کربن آلی می باشند. در مورد نسبت c/n اختلاف معنی داری بین خاک رویشگاه گونه های مورد بررسی مشاهده نشد.