نام پژوهشگر: پارسا یعقوبی جنبه سرایی

بررسی تجربه های نوشتاری ـ بصری( کانکریت) در شعر معاصر فارسی.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  نوشین غریبی کانی پان   پارسا یعقوبی جنبه سرایی

چکیده جهان امروز در پی آن است که هرچه بیشتر به آزادی برسد و خود را از قید و بند قوانین رها سازد. تمایل به رهایی با ویژگی دیگر انسان مدرن که تمایل به تجربه کردن و بصری شدن است در هم می آمیزد و برروی زندگی او تأثیر می گذارد. در این تأثیرگذاری، بی شک، ادبیّات نیز که منعکس کننده ی احساس بشر در طول تاریخ است، بی نصیب نمی ماند؛ این ویژگی های انسان امروز سبب بصری شدن ادبیّات و رهایی از فرم معمول آن گشته است. از اوایل دهه ی هفتاد به بعد، سیر بصری شدن شعر در ادبیّات ما آغاز می-گردد و هرچه به دهه ی هشتاد و اواخر آن نزدیک تر می شویم این ویژگی به شکلی برجسته تر به چشم می خورد. تصویرسازی و بصری شدن شعر ابتدا در سطح جابه جایی خطوط در محور افقی و عمودی شعر است، پس از آن محور افقی و عمودی در شعر بی معنی می شوند و کلمات در خدمت تصویر سازی قرار می گیرد. پس از این مرحله شاعر کم کم تصویر و نقّاشی را وارد شعر می کند و به جای بعضی از کلمات، نقّاشی آن را در شعرش جای می دهد. شاعر به این شکل نیز بسنده نمی کند و نقّاشی و عکس را به طور مستقل وارد شعر می کند و رسانه ها را در هم می آمیزد؛ این ویژگی تا به امروز اوج بصری شدن شعر است. منتقدین و پژوهشگران قسمتی از این بصری شدن شعر را «کانکریت» یا «شعرعینی و تجسمی» نام-گذاری کرده اند که بررسی آن قسمتی از پژوهش حاضر است. نگارنده پس از معرفی شعر بصری و کانکریت و شرح تاریخچه ی مختصری از آن به تقسیم بندی اشعار بصری می پردازد و آن ها را به چهار بخش: 1ـ تداعی تصویر 2ـ کلمه تصویر 3ـ تصویر ـ کلمه 4ـ کلمه و تصویر (طرح و عکس) تقسیم می کند و تصاویری را که هرکدام از این شگردها خلق کرده اند، بررسی و تحلیل می کند. پس از بررسی این شگردها و معانی ایجاد شده توسط آن ها، نگارنده به این نتیجه می رسد که معانی ایجاد شده توسط این تصاویر خود بیانگر ویژگی های انسان «پست مدرن» است. انسانی که برای درک بیشتر، به جای گوش و تخیّل خود از چشم بهره می برد و این باعث به وجود آمدن این نوع از شعر گشته است. همچنین تصاویر ایجاد شده به ویژه در بخش تداعی تصویر، حکایت از انزوای انسان معاصر دارد.

نشانه شناسی روایت های منثور عرفانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  هادی دهقانی یزدلی   تیمور مالمیر

چکیده با توجه به کارکرد ارجاعی نشانه در نشانه شناسی پیرس، روشن میشود که بسیاری از نشانههای متون عرفانی، چند لایه هستند و کارکرد ارجاعی دارند. در روایت های عرفانی ، نشانه های زمانی چون شب ، آدینه و خواب محملی برای بنیان نهادن «زمانِ دیگر» است و مقدمهای برای آگاهی و قدم در راه گذاشتن و نهایتاً مایه توبه و رسیدن به معبود است . تکیه روایتها بر عرفان انفسی است؛ عرفان و تجربهای که میل به درون دارد از جلوهگریهای طبیعی دور است .نشانه های اسطوره ای چون دور ، مرکز و شخصیت های اسطوره ای چون زن و شاه نیز در نهایت کارکردی می یابند که با تجربه دینی و شکست زمان در ارتباط است . نشانه های مکانی مثل شهر ، بادیه ، راه ، گورستان و ویرانه با تجربههای دینی و درک امر قدسی از سوی سالکان مرتبط اند.روایتها محملی برای وصف تلاشها، ریاضتها و وجهه اسرارآمیز پیر یا برجستهسازی نقش اوست. شخصیتهایی چون مست، کودک، مخنّث و مانند آن برای مقابله با اندیشههای ظاهری و رسمی است .وجود تناقض و تضاد در ذات جهان و پدیدهها نهفته است از این روی در روایتهای عرفانی نیز وجود آن امری طبیعی است. روایتها مجالی هستند برای شنیده شدن صداهای مختلف. البته تمام صداها تحت سیطره صدای آسمانی است. «تکانه» عناصر تحول آفرین روایت اند و به دو دسته بنیادین و غیر بنیادین تقسیم می شوند.تمهید روائی داستانهای عرفانی با زاویهدید سوم شخص صورت میگیرد تا راوی خود را دانای کل روایت معرفی کند. سالک در مواجهه با امر قدسی به دو تجربه دیگرگون دست می یابد . در تجربه طربناکی عارف سرشار از شور و شادی و امید است . او با امر قدسی در گفت و گوی من و تویی است. در تجربه هیبتناک امر قدسی ، سخن از ما و تویی است . در این تجربه هیبت و جلال امر قدسی وجود سالک را در فضایی از هراس و سرگشتگی قرار می دهد . کلید واژه : نشانه شناسی ، عرفان ، روایت ، تجربه دینی ، اسطوره .

کاربرد فرازبان در روایت پردازی فرهاد حسن زاده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  شتاو زندکریمی   پارسا یعقوبی جنبه سرایی

چکیده امروزه مخاطب سنتی تغییر کرده و با حرکت به سوی تعامل، با برجسته شدن بازی و طنز و بازآفرینیِ آثار داستانی کلاسیک به شیوه ای نو و چندلایه در قالب نمایش به صورت فرازبان، رسمیت پرهیبت زبان را افشا می کند. البته این تجارب بیشتر در غرب به کار بسته شده است و آثار قابل توجهی با چنین مضمونی که راوی در متن خود ردپا نشان دهد و با مخاطب خود به تعامل بپردازد، خلق شده است. فرازبان در آثار دنیای قدیم نیز بوده اما قدرت بازی را از کودک گرفته است. در سال های اخیرتجربه های چشمگیری که با بهره گیری از وجوه فرازبان خلق شده، درآثار برخی نویسندگان ازجمله فرهاد حسن زاده به چشم می خورد. راوی داستان حسن زاده سعی می کند در برخی از داستان ها کودک را از زیر چتر دیکته به درآورد و گام به گام با او در داستان قدم بردارد، به طوری که خلق اثر در نتیجه ی تعامل راوی و مخاطب باشد. در این تحقیق وجوه فرازبان و کارکردهای آن در چند اثر حسن زاده نشان داده خواهدشد. واژگان کلیدی: ادبیات کودکان، فرازبان، راوی، مخاطب، حسن زاده.

نظم فلسفی و اجتماعی در نگاه تعلیمی راوی مناظرات پروین اعتصامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  لیلا فرجی   پارسا یعقوبی جنبه سرایی

رسالت اصلی بسیاری از متون ادبی آموزش و تعلیم و تربیت می باشد. این متون مسائل اخلاقی، مذهبی، فلسفی، اجتماعی و سیاسی را به شکل ادبی عرضه می کند. دیوان پروین اعتصامی از بهترین نمونه های آثار ادبیات تعلیمی می باشد که بیشتر مضامین اخلاقی و اجتماعی و فلسفی را در قالب مناظره به نظم کشیده است. این دیوان حاوی 106 مناظره می باشدکه گاهی یک گفتگوی یک جانبه و گاهی دارای دو طرف گفتگو می باشد که آن را از زبان انسان یا اشیاء یا حیوانات بیان می دارد. بیشتر این مناظرات حاوی نظم فلسفی یا اجتماعی و یا تلفیقی از این دو می باشد و راوی این مناظرات موضع گیری خود در برابر آنها با قبول و پذیرش و یا رد و دلخوری نشان می دهد. هدف پژوهش حاضر، تبیین نظم فلسفی و اجتماعی موجود در این مناظرات و موضع گیری راوی در برابر نظم می باشد. از میان کل مناظرات دیوان پروین اعتصامی، با بررسی 62 مناظره که دارای نظم هستند به بیان دیدگاه شاعر و هدف او از نظم موجود در مناظره پرداخته می شود. با توجه به اینکه راوی در برابر نظم فلسفی دارای دو موضع گیری می باشد. در مناظرهای: آئین آینه، گری? بی سود، گل و خار، گل و شبنم و...... سرنوشت و تقدیر را می پذیرد و آنرا مصلحت می داند. در مناظرهای: امید و نا امیدی، بر گ گریزان، تاراج روزگار سرنوشت و...... عجز و ناتوانی را در برابر تقدیر بیان می کند که چاره ای جز پذیرش آن نیست و مناظرهای: اشک یتیم، دزد و قاضی، مست و هوشیار، طفل یتیم......دارای نظم اجتماعی می باشند که در آنها راوی انتقاد و اعتراض خود را نسبت به شرایط موجود نشان می دهد. نخست مناظرات را از منظر نوع مواجهه-فلسفی و اجتماعی- با وضعیت موجود و موضع گیری راوی شعر تفکیک نموده سپس موضع گیری راوی شعر نیز، به مثاب? امری تعلیمی نسبت به آن منظرها مشخص خواهد شد.