نام پژوهشگر: فرزانه ساسانپور

ساماندهی کالبدی – فضایی محله، رویکردی در توسعه درونی شهر مورد بررسی: محله سلیمانی – تیموری منطقه 10 شهرداری تهران
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  نجمه حیدرزاده   فرزانه ساسانپور

محلات قدیمی شهرها، نه فقط به خاطر میراث فرهنگی خود، بلکه به خاطر بافت و خصوصیات شهری (شهرسازی)، که دارند مکان های مهمی محسوب می شوند. حال بافت ها و محلات قدیمی شهرها، به رغم شکوه و عظمت مثال زدنی آن ها به سبب عدم توجه دقیق و متناسب، چندی است دچار فرسودگی و ضعف شده اند. چنانچه اقدامات اساسی برای تثبیت و تداوم خصوصیات این گونه بافت ها صورت نگیرد، فروپاشی نظام سنتی و فرهنگی مسئله ای دور از ذهن نخواهد بود. از این رو باید برای حفظ و نگه داشتن محلات و بافت های کهن چاره ای اندیشید. از طرفی تلاش برای ارتقا و حفظ محله های کهن شهرها، گستره ای از دیدگاه های مختلف را به وجود آورده است، که هر کدام از آن ها درجه ای از مطلوبیت را کسب کرده اند. در این میان اتخاذ روند به کارگیری شاخص هایی از دیدگاه های توسعه درونی، نوشهرگرایی و توسعه پایدار که در یک راستا و برای تکمیل و تقویت هم به وجود آمده اند، می تواند کمک شایانی در ارائه راهبردها و راهکارهای اجرایی برای رسیدن به طرح ساماندهی و نقطه مطلوب وضع موجود محله سلیمانی– تیموری نماید. پیش بینی اطلاعات و آمار ایران در سال 1400 با تخمین جمعیت 130 میلیون نفر و با محاسبه نرخ رشد شهرنشینی فعلی نیاز به حداقل 2 برابر مساحت کنونی برای شهرها را قطعی می سازد و اگرچه بخشی از توسعه در حومه شهرها اتفاق می افتد، اما توان های درون شهری می تواند بخشی از این نیاز را مرتفع کند. محلات قدیمی و فرسوده بافت های کهن، امروزه در مقابل نیازهای زیستی جدید ناکارآمد شده و از درون تهی شده اند. این اتفاق نه تنها در کالبد مصنوع بافت، بلکه در ویژگی های اجتماعی– فرهنگی– اقتصادی آن نیز متبلور شده است، بنابراین نقش توجه به "توسعه درونی بافت های کهن" در این تحقیق مهم می باشد. همچنین برای رفع مشکلات ناشی از فرسودگی و زوال مراکز شهری و گسترش افقی شهرها، جنبش نوشهرگرایی به وجود آمد، این جنبش نیز برای تصدیق تفکر توسعه درونی و توسعه پایدار، برای ایجاد جوامع پایدار و کارا بازگشت به الگوی محلات سنتی را امری لازم می داند. در نهایت توسعه پایدار محلات شهرها زمانی اتفاق خواهد افتاد که به تمامی اجزای تشکیل دهنده شهر توجه شود. پس سعی بر این است تا با ساماندهی تک تک محلات قدیمی و فرسوده شهرها، از زمین های قابل بازیافت شهری و خصوصاً زمین های خالی و بلااستفاده درون شهری به طور کارآمد استفاده شود، تا شهرها از گسترش بی قواره به سوی حومه ها رهایی یابند. در این پژوهش ویژگی های کالبدی- فضایی (اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی، محیطی) محله سلیمانی– تیموری از منطقه 10 شهرداری تهران بررسی شده است، تلاش شده که با به کارگیری شاخص های مشترک در سه دیدگاه پیش گفته، راهبردها و راهکارهای اجرایی برای ارتقاء به وضع مطلوب این محله ارائه گردد و طرح پیشنهادی کاربری اراضی و معابر محله مورد پیشنهاد داده شود. نوع تحقیق کاربردی و از نوع هدف-گراست. جامعه آماری تحقیق 12345 نفر از سرپرستان خانوار ساکن در محله مورد مطالعه است. جامعه نمونه 180 نفر سرپرست خانوار با روش تصادفی انتخاب و پرسشگری شده است. برای بررسی و تحلیل داده-ها از روش کمی swot و بهره گیری از نرم افزار spss استفاده شد. نتیجه بررسی ها منجر به تهیه نقشه کاربری های اراضی و به طور خاص نظام معابر محله سلیمانی- تیموری شده است.

توسعه درونی بخش مرکزی تبریز؛ نمونه منطقه8
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - پژوهشکده جغرافیا و علوم زیستی 1392
  حامد شهامی خلجان   محمد سلیمانی

رشد شهر و شهرنشینی در هر دوره و در هر منطقه، محصول منطقی شرایط خاص محیطی و تابع اوضاع فراملی و جهانی است. شهر نشینی در کشورهای در حال توسعه متاثر و بازتاب شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه در دوره ای طولانی است که از نتایج آن می توان به رشد سریع شهرهای بزرگ به همراه مهاجرت های وسیع و گسترش کالبدی نا موزون اشاره نمود که از تبعات منفی آن؛ رشد پراکنده شهر، تخریب اراضی زراعی پیرامون و بوجود آمدن فاصله فیزیکی- زمانی زیاد بین کاربری ها ست. در مقابل؛ هسته های مرکزی شهرها غالباَ با مساله زوال و فرسودگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خاص خود و گریز ساکنان بومی خود مواجه گشته و بسیاری از ظرفیت های موجود توسعه، در درون محدوده شهرها بکار گرفته نشده اند. در این میان آنچه حائز اهمیت است، درک صحیح از عوامل موثر و فرایند های بوجود آورنده می باشد. در این پژوهش سعی شده است روند گسترش فیزیکی شهر تبریز و ظرفیت های موجود توسعه درونی شهر و منطقه 8(بخش مرکزی) مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین هدف پژوهش شناخت ظرفیت های درونی موجود بوده که در ادامه با تاکید خاص بر روی ویژگی های اجتماعی- اقتصادی و کالبدی بافت فرسوده بخش مرکزی شهر و نقش آن در توسعه درونی می باشد. به عبارتی هدف این مقاله بررسی ظرفیت ها و قابلیت های توسعه درونی و سطح بندی نواحی منطقه هشت شهر تبریز از لحاظ شاخص های توسعه درونی از طریق شاخص های جمعیت و مساحت و شاخص های کالبدی (عمر و کیفیت ابنیه، کاربری مختلط و....)است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های کمی برنامه ریزی، از جمله تصمیم گیری های چند معیاره تاپسیس استفاده شده است. بر اساس بررسی های صورت گرفته از بین 5 ناحیه منطقه هشت شهر تبریز ناحیه 2 با امتیاز تاپسیس 0.88064 در بالاترین و ناحیه 5 در پایین ترین سطح توسعه از جهت دارندگی ظرفیت های توسعه درونی قرار دارد. رتبه بندی شاخص ها به تفکیک ناحیه نشان داد که در شاخص اراضی بایر، مخروبه و متروکه و شاخص تراکم خالص ناحیه 2 با بالاترین رتبه و ناحیه 5 نیز در شاخص های تراکم ناخالص، کیفیت ابنیه و ناحیه 2 در شاخص عمر ابنیه بیش از 30 سال بالاترین رتبه را به خود اختصاص می دهند. از آنجایی که تحقق توسعه درونی در این بافت های فرسوده نیازمند شناخت سایر ابعاد است، بنابراین توسعه اقتصادی- اجتماعی بستر و زمینه ساز توسعه کالبدی قلمداد می شود. در پایان جهت احیاء، ساماندهی و تحقق توسعه درونی بافت محدوده بخش مرکزی، راهبرد تلفیقی توانمند سازی/ ظرفیت سازی به عنوان رویکردی از تئوری با آفرینی شهری، پیشنهاد شده است.

جایگاه محله در توسعه پایدار شهر تهران (نمونه: منطقه 10)
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده جغرافیا 1391
  زهرا دلفان آذری   فرزانه ساسانپور

بحث نابرابری توسعه در میان شهرها از موضوعاتی است که اخیراً در فرهنگ برنامه ریزی مطرح شده است و هنوز در کشور ما جایگاه چندان مشخصی ندارد. نابرابری های توسعه ای که به دلایل متعددی نظیر دلایل تاریخی، طبیعی ، دموگرافیکی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی و... ایجاد میشوند ، رشد ناهمگون و نامتعادل میان نواحی را سبب می شوند. یکی از اهداف برنامه ریزان شهری، رسیدن به توسعه پایدار شهری و محله ای می باشد. بدین صورت که با ایجاد پایداری در محلات به عنوان کوچکترین اندام شهری می توان به پایداری در شهرها رسید. هدف از این پژوهش بررسی میزان پایداری محلات منطقه 10 شهرداری تهران با استفاده از روش تلفیقی فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی می باشد. بدین منظور از 86 شاخص مختلف در هفت بعد کالبدی، اجتماعی ـ فرهنگی، اقتصادی، خدماتی، زیست محیطی، بهداشتی ـ درمانی و حکمرانی شهری استفاده شده است. در ابتدا شاخص ها به شیو? لای? اطلاعاتی، وارد سیستم اطلاعات جغرافیایی شد، سپس با استفاده از تابع عضویت متناسب با وضعیت هر شاخص، عملیات فازی سازی انجام گردید. پس از آن با تلفیق شاخص های هر بعد مقدار گامای معادل پایداری در هر بعد بدست آمد. مقادیر گامای بدست آمده در هر محله عددی بین صفر و یک بوده که بسته به مقدار آن میزان پایداری هر محله در محدوده ای تعریف شده است. در این پژوهش محدود? صفر تا 1/0 برای مقادیر گاما نشان دهند? میزان پایداری خیلی ضعیف، 1/0 تا4/0 پایداری ضعیف، 4/0 تا 5/0 پایدار متوسط متمایل به ضعیف، 5/0 تا 6/0 پایداری متوسط و 6/0 تا 1 پایداری قوی تعریف شده است. در ادامه برای مشخص شدن میزان پایداری کلی محله ها لایه های گامای ابعاد با استفاده از عملگر فازی با هم تلفیق شده و مقدار گامای معادل پایداری کلی محلات تعیین گردید. که محدود? پایداری کلی نیز به صورت پایداری در ابعاد تعریف گشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که وضعیت پایداری محله های منطقه 10 شهرداری تهران در سطوح متوسط، متوسط رو به ضعیف و ضعیفی قرار دارند. از جهت پایداری محله سلسبیل شمالی با مقدار گامای 5393/0 در وضعیتی متوسط واقع شده است که بهترین وضعیت را در بین محلات دارد و بدترین وضعیت از جهت پایداری برای محله هاشمی با مقدار گامای 3082/0 می باشد.

تبیین سازمان یابی فضایی -کالبدی کلانشهر کرج
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده جغرافیا 1392
  نفیسه آقاجانی   فرزانه ساسانپور

امروزه شهرنشینی در کشورهای پیشرفته و نیز در ممالک توسعه نیافته بارزترین نمود تکامل جوامع انسانی به شمار می رود. با گسترش شهرها و به ویژه شهرهای بزرگ، جوامع انسانی با مشکلات متعددی روبرو شده اند که از مشخص ترین آنها ممکن است کمبود امکانات و ظرفیت های زیست محیطی و آلودگیهای مرتبط با آن می باشد. با تحولات دهه های اخیر شهرهای کشورمان با مشکلات و نابسامانی های زیادی مواجه شدند که یکی از مهمترین آنها" ساختار فضائی ناموزون" شهرها می باشد . کلانشهر کرج به عنوان یکی از کلانشهرهای مهم ایران با مجموعه مسائل و مشکلات شهری روبرو است.کرج یکی از مهم ترین کانون های جمعیتی در منطقه کلانشهری تهران می باشد که تحت تاثیر عملکردهای تهران در طی یک دوره 50 ساله در مقام یک کلانشهر قرار گرفته است. هدف از این پژوهش شناخت فرایندهای رشد و گسترش شهرنشینی در کرج در ادوار مختلف با تاکید بر معیارهای کالبدی –فضایی آن و عوامل موثر بر آن می باشد. و روش مورد استفاده در این پژوهش ، توصیفی-تحلیلی است.. برای نیل به این اهداف در پژوهش حاضر ابتدا پیشینه ای از فرآیند گسترش تاریخی شهر کرج در قالب داده های آماری، گرافیکی و منابع تاریخی ارائه شده و سپس به بررسی مجموعه ای از علل و عوامل در ارتباط با یکدیگر در توسعه و گسترش فضایی کرج نقش داشته اند که از مهم ترین آن ها می توان به سیاست دولت در تمرکززدایی جمعیت و فعالیت از شهر تهران و رانش و مکان گزینی صنایع در کانون های پیرامونی تهران به ویژه در محور غربی به علت داشتن بستر و ساختار طبیعی مساعد و زمینه های دسترسی مناسب، اشاره کرد. بدین ترتیب کلانشهرکرج در چند دهه اخیر رشد و توسعه شتابان و بی برنامه ای را تجربه نموده است که این امر پدیده پراکنده رویی و گسترش فضایی شهر را به دنبال داشته و موجب تخریب اراضی مرغوب کشاورزی، بروز انواع آلودگی ها، شکل گیری سکونتگاه های خودروی و .... در این شهر شده است. کلانشهر کرج در مکانیزم شکل گیری و دگرگونی کالبدی -فضایی خود از یک فرایند تکوینی تبعیت می کند که آن را می توان در چهار مرحله تشخیص داد شکل گیری کرج تاریخی، شکل گیری و تکوین کرج جدید، سازمان یابی و تکوین کلانشهر کرج و شکل گیری و پیکره بندی منطقه کلانشهری کرج که در سال های آتی رخ خواهد داد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که کرج در حال گذار از همان مسیری است که کلانشهر تهران طی یک قرن اخیر آن را پشت سر گذاشته است و انتظار می رود همان زمینه ها و انگیزه ها که موجب حرکت جریان های توسعه به سمت غرب تهران شد، در سال های آتی جریان های توسعه را حتی با شدت بیشتری به سمت محور غربی کرج هدایت کند و سبب دگرگونی در ساختار فضایی کلانشهر کرج و شکل گیری منطقه کلانشهری آن شود. در نهایت نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که در فرایند تحولات شهری کرج نیز همانند سایر نقاط شهری ایران، عوامل مختلفی تاثیر گذار بوده اند. این عوامل که در مکان یابی، احداث و رشد شهرها نقش تعیین کننده ای داشته اند؛ عموما عبارتنداز : عوامل محیطی و جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی. میزان و نحوه ی تاثیرگذاری هریک از عوامل در هر دوره ای متفاوت است. تا قبل از دوره ی معاصر به علت تسلط بیشتر محیط، عوامل محیطی نقش تعیین کننده ای در توزیع فضایی و گسترش شهر کرج داشته اند. اما به تدریج با توسعه ی مدرنیزاسیون و فناوری و فراهم آمدن امکانات استفاده از تجهیزات فنی، عوامل محیطی و جغرافیایی جای خود را به عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی داده اند.