نام پژوهشگر: صابر امیری

طبقه بندی تقلبات عسل با قندهای مرکب با بررسی خواص فیزیکوشیمیایی و رئولوژیکی و استفاده از آنالیز آماری چندمتغیره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1391
  صابر امیری   محمد علیزاده خالدآباد

عسل یک ماده غذایی کاملاً طبیعی با ارزش تغذیه بالا و خواص دارویی فراوان است. اجزای اصلی عسل کربوهیدرات های ساده (عمدتاً فروکتوز و گلوکز و مقداری ساکارز) و آب هستند که همین امر منجر به انجام تقلب در عسل با شربت های قندی ارزان قیمت که به صورت تجاری در دسترس می باشند، می شود. تقلب عسل با انواع شربت های قندی یک نگرانی مهم در کنترل کیفیت این محصول می باشد. در این مطالعه، تقلب در عسل با افزودن دو شربت قندی مرکب (قند اینورت و قند خرما) هر کدام در سه غلظت 7%، 15% و30% به عسل کاملاً طبیعی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تشخیص نوع و غلظت تقلب از اندازه گیری ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و رئولوژیکی به همراه روش های آنالیز آماری چند متغیره استفاده شد. برای طبقه بندی نوع و غلظت تقلب، 32 ویژگی فیزیکی، شیمیایی و رئولوژیکی اندازه گیری و محاسبه شد. با استفاده از آنالیز تفکیک کننده خطی (lda) و همچنین آنالیز مولفه های اصلی (pca) طبقه بندی عسل های تقلبی در 6 گروه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از کاهش ابعاد متغیرها توسط pca و مشخص شدن مولفه-های اصلی، به کمک lda از 21 پارامتر (شامل 6 پارامتر شیمیایی، 3 پارامتر فیزیکی، 6 پارامتر رئولوژیکی و 6 شاخص رنگ) برای طبقه بندی استفاده شد. بهترین طبقه بندی نوع و غلظت تقلب (100%) با استفاده از سه ویژگی شیمیایی hmf، اسیدیته آزاد و خاکستر به دست آمد. برای طبقه بندی نوع و غلظت تقلب سه خاصیت فیزیکی ویسکوزیته، هدایت الکتریکی و aw نیز با 06/97% و همچنین سه خاصیت شیمیایی دیگر یعنی محتوای لاکتون، دیاستاز و درصد ساکارز با 10/95% قدرت تمایز داشتند. خواص رئولوژیکی با 65/67% و همچنین شاخص های رنگ با 75/62% کمترین قدرت تمایز را داشتند. نتایج نشان داد که تجزیه و تحلیل افتراقی روش های تجزیه و تحلیل کلاسیک نمونه های تقلبی عسل می تواند برای تشخیص سریع تقلب در عسل استفاده شود.

بررسی میزان استفاده و موانع کاربرد مواد و وسایل کمک آموزشی از دیدگاه معلمان و مدیران در مدارس ابتدایی پسرانه ناحیه 1 شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 93- 92
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1393
  صابر امیری   طیبه صفایی

امروزه استفاده از تکنولوژی آموزشی در تدریس یک ضرورت است اما موانع و کمبودهایی در مدارس،امکان بهره گیری از آن در تدریس را کاهش می دهد. تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان استفاده از مواد و وسایل کمک آموزشی در مدارس ابتدایی پسرانه ناحیه 1 شهرستان خرم آباد و موانع کاربرد مواد و وسایل کمک آموزشی از دیدگاه معلمان و مدیران انجام گرفته است،روش تحقیق حاضر،روش توصیفی با شیوه پیمایشی است.که محقق با ابزار پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های t و فریدمن مورد آزمون قرار گرفت.با فرمول کوکران از جامعه ی مدیران 79 مورد و از جامعه ی معلمان 237 مورد به عنوان حجم نمونه صورت پذیرفت.در این تحقیق شش سئوال پژوهشی مطرح بوده که در آنها متغیرهای میزان استفاده معلمان از مواد و وسایل کمک آموزشی، مواد و وسایل کمک آموزشی موجود در مدارس،عوامل زیر ساختی - فنی، عوامل فردی، عوامل اقتصادی و عوامل فرهنگی – آموزشی مطرح بوده است. نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده ی آن است که معلمان مدارس ابتدایی ناحیه 1 شهرستان خرم آباد از مواد و وسایل کمک آموزشی موجود در مدارس تا حد زیادی در تدریس خود استفاده میکنند و علاقه زیادی به استفاده از مواد و وسایل کمک آموزشی در کلاس درس خود داشتند.ولیکن مدارس خرم آباد از مواد و وسایل کمک آموزشی کافی برخوردار نیستند و اکثریت کلاس ها به صورت مشترک از مواد و وسایل کمک آموزشی موجود در راهرو کلاس ها استفاده میکردند و عوامل زیر ساختی و فنی(کمبود مواد و وسایل کمک آموزشی،نبود سایت ها و کارگاههای آموزشی،دسترسی محدود به کامپیوتر،تعداد ناکافی رایانه،کمبود فضای آموزشی مناسب) به عنوان یکی از موانع مطرح شده بیان شد که معلمان و مدیران از میان موانع عوامل زیر ساختی و فنی،کمبود مواد و وسایل کمک آموزشی را مهم تر می دانستند.در جامعه معلمان عوامل فردی از قبیل(عدم تسلط،عدم علاقه،نداشتن دانش لازم،نداشتن مهارت لازم،نگرش سنتی معلمان و مدیران) به عنوان مانعی در عدم بکارگیری مواد و وسایل کمک آموزشی نداشتند ولی در جامعه ی مدیران عوامل فردی مانع محسوب می شد.و عوامل اقتصادی(کمبود بودجه و گرانی وسایل کمک آموزشی) در جامعه ی معلمان و مدیران به عنوان یکی از مهم ترین موانع عدم بکارگیری مواد و وسایل کمک آموزشی برشمردند و بیان داشتند که این عوامل از دیگر موانع مطرح شده تاثیر گذارتر است.و در آخر هر دو جامعه ی معلمان و مدیران دوره های ضمن خدمت تکنولوژی آموزشی را گذرانده اند ولیکن زمان و محتوای این دوره هارو پربار و مناسب نمیدانستند و این آموزش ها به خوبی نیازهای این دو جامعه ی را برآورده نکرده بود.