نام پژوهشگر: میر نجف موسوی

آمایش و نیازسنجی ایجاد و توسعه رشته های فنی و حرفه ای و کاردانش در شهرستان ارومیه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  گلاله آتش سیرو   میر نجف موسوی

شواهد پژوهشی و اطلاعات و آمار کسب شده در خصوص آموزش های فنی و حرفه ای و کاردانش از یک سو گویای اهمیت و تأثیر بسزای آموزش های فنی و مهارتی در توسعه جوامع و از سوی دیگر محدودیتها و مشکلات تأمل برانگیزی است، که در این بخش وجود دارد و توسعه و گسترش این آموزشها را با موانع متعددی روبرو کرده است. در همین راستا هدف این پژوهش، آمایش و نیازسنجی ایجاد و توسعه رشته های فنی و حرفه ای و کاردانش در شهرستان ارومیه می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، شامل 2825 دانش آموز کاردانش، 3548 دانش آموز فنی و حرفه ای، 333 نفر عوامل اجرایی و تعداد نامشخص کارفرمایان در ناحیه 1 و 2 ارومیه در سال(90- 1389) می باشد که با استفاده از جدول گرجسی و مورگان 632 دانش آموز،40 معلم و کارشناس و 20 کارفرما بنا به نظر اساتید به روش تصادفی طبقه ای انتخاب و پرسشنامه های محقق ساخته در اختیار آنها قرار گرفت. در نهایت اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(نرم افزارspss ) و از طریق آزمون های t تک متغیره، تحلیل واریانس یک راهه، t دو نمونه مستقل و آزمون فریدمن سوالات تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق بیانگر این مطلب است که؛ وضعیت کلی رشته ها از دیدگاه هر سه گروه نسبتاً مطلوب؛ در شاخه فنی و حرفه ای معلمان و کارشناسان نگرش مثبت تری به رشته های فنی و حرفه ای نسبت به دانش آموزان دارند و بین معلمان و کارشناسان با کارفرمایان و کارفرمایان با دانش آموزان تفاوتی وجود ندارد و در شاخه کاردانش نیز تفاوتی بین نگرش این گروه ها نسبت به رشته های کاردانش مشاهده نشده؛ بین نگرش دانش آموزان دختر و پسر به رشته های موجود تفاوتی مشاهده نشد و در رابطه با اولویت بندی رشته ها نتایج گویای نیاز فراگیران و بازار کار و در واقع نقاط قوت و ضعف بخش های سه گانه می باشد.

تبیین نقش اسکان جمعیت در تحقق توسعه پایدار مناطق مرزی (مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  مارال رحیمی   میر نجف موسوی

توسعه پایدار در یک کشور با در نظر گرفتن توان اکولوژیکی، نیروی انسانی، تکنولوژی و منابع مالی متعلق به آن کشور و درخور آن می تواند تحقق یابد و انجام چنان توسعه ای تنها در محیط یاد شده، پایدار خواهد بود. از این رو، هدف این تحقیق، تبیین نقش مولفه های جمعیتی بر تحقق ابعاد توسعه پایدار مناطق مرزی استان آذربایجان غربی است. بنابراین، جامعه آماری تحقیق را تعداد 9 شهرستان مرزی استان آذربایجان غربی در سال 1390 تشکیل می دهد. روش تحقیق «توصیفی ـ تحلیلی و همبستگی» است که از مدل های کمّی استفاده شده است. داده های تحقیق به روش کتابخانه ای (اسنادی) جمع آوری گردید. در این راستا، ابتدا به تحلیل جمعیت شناختی شهرستان های استان آذربایجان غربی طی سال های 1390 ـ 1355، پرداخته شد، و سپس رتبه بندی شهرستان های استان از نظر شاخص-های مختلف توسعه پایدار ـ از جمله شاخص های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی ـ در سال 1390 با استفاده از مدل ویکور و سطح بندی آنها با بهره گیری از روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی انجام شد. نتایج محاسبات حاکی از آن است که رتبه شهرستان ها در بخش های مختلف، متفاوت است. در نهایت نیز، شهرستان ارومیه بسیار برخوردار و شهرستان شوط محروم ترین شهرستان، شناخته شد. برای بررسی میزان نابرابری های میان شهرستان ها نیز از مدل ضریب پراکندگی (cv) استفاده گردید. کاربرد این مدل، نشان می دهد که در بین شاخص های مختلف، بیشترین میزان نابرابری در شاخص های اقتصادی و کمترین میزان نابرابری در شاخص های زیست محیطی بوده است. بر اساس نتایج مدل سازی معادلات ساختاری، مولفه های جمعیتی بیشترین تأثیر مثبت را بر بعد اقتصادی توسعه پایدار داشته اند. در آزمون فرضیه ها مشخص شد، تمامی مولفه های جمعیتی مورد بررسی، بر تحقق ابعاد مختلف توسعه پایدار موثر است.